شعر و داستان
بازدید: 27223
-
میوهها و سبزیها
کدام یک از این مواد غذایی، جزء لبنیات است؟
-
صدایش را میشنوی؟
کدام یک از تصویرهای زیر، صدا دارند؟
-
یلدا و کُلوچههای مادربزرگ
دیشب شب یلدا بود. ما خانه بابابزرگ رفتیم. مادربزرگ یک عالمه کُلوچه کوچولو درست کرده بود. من با خوشحالی گفتم: «من کُلوچههای کوچولو را خیلی دوست دارم».
-
برگای پرنده
تو دفترم کشیدم برگای رنگارنگی باد اومد و به من گفت چه برگای قشنگی
-
دوستش دارد
دیشب وقتی مادرم حمام رفته بود، خواهر کوچولویم توی خواب گریه کرد. پدرم فوری به طرف او رفت. کنارش نشست. موهایش را ناز کرد و آهستهآهسته روی شانهاش زد.
-
چترِ من
تو دفترم کشیدم یه چتر خوب و زیبا پرنده کوچولو بپر بیا، همین جا
-
خروس
عروسکم خروسه یواش منو می بوسه قوقولی قوقو میخونه میگه: «کو آب و دونه؟»
-
قاصدک
همین حالا یک قاصدک روی قابِ عکس من نشست. من با خوشحالی میگویم: «خوش آمدی. خوش آمدی».
-
وقتی باد میرقصید
وقتی باد توی حیاط آمد، چرخید و چرخید. لباسها را روی طناب دید. لباسِ مادربزرگ گُلگُلی و قشنگ بود. باد هم مثلِ من از آن خوشش آمد. چون فوری آن را تنش کرد و هِی خودش را تاب داد. انگار داشت میرقصید!
-
الاغ
عروسکم الاغه الاغه توی باغه همیشه اون کار داره تو خورجینش بار داره
-
من و جوجه اُردک
توی کتاب من، یک جوجه اُردک خوابیده است. من برایش لالایی میخوانم. مادرِ جوجه اُردک پیش من میآید و آهسته میگوید: «عزیزم، جوجهام خواب است. نمیخواهد برایش لالایی بخوانی».
-
هاپهاپو
عروسکم هاپهاپو جونه مواظبِ ببعییه چه مهربونه