انواع اختلال شخصيت
شخصیت اگرچه به ظاهر معنای روشنی دارد و همه انسانها معنی آن را درك میكنند، اما توضیح آن در قالب كلمات دشوار است؛ چرا كه واژهها معانی گستردهای دارند. مثلاً كلمه اضطراب میتواند معنای مختلفی مثل عصبانیت، خجالت، نگرانی و ... داشته باشد. در ضمن نوع رفتارها با افراد و در موقعیتهای مختلف فرق میكند؛ مثلاً رفتار ما با همكارمان بهگونهای است و با همسرمان به گونهای دیگر. بنابراین در علم روانشناسی، شخصیت عبارت است از مجموعهای از صفات و ویژگیها كه موجب تمایز افراد از یكدیگر میشود. این صفات عبارتند از روشهایی كه با آن فكر، رفتار و احساس میكنند. در واقع شیوه های رفتاری، احساسی و فكری هر شخص مجموعه صفاتی است كه شخصیت او را شكل میدهد. تقریباً در اواخر نوجوانی و در سن 20 سالگی، شخصیت افراد شكل میگیرد و این شخصیت تا آخرعمر همراه فرد خواهد بود.
ممكن است شما هم با خواندن شرح و مشخصات هر یك از این گروهها دریابید كه برخی از این جنبه های شخصیتی را دارا هستید؛ اما صرف داشتن این خصوصیات به این معنا نیست كه اختلال شخصیتی دارید. گاهی اوقات داشتن این صفات حتی به زندگی شخصی افراد كمك میكند. فقط كسانی اختلال شخصیتی دارند كه این صفات در آنها به صورت افراطی وجود داشته باشد كه اغلب زندگی خود و اطرافیان را به نابودی میكشاند. بعضی افراد بیش از یك نوع اختلال شخصیتی دارند.
گروه اول؛ افراد مشكوك
این افراد شامل گروههای زیر میشوند: الف) پارانوئید (خیالپرداز) این افراد مشكوك هستند؛ همیشه احساس میكنند اطرفیان با آنها بدرفتاری میكنند (در حالی كه اینگونه نیست)؛ كینهتوز هستند و نسبت به عدم پذیرش خود از سوی دیگران و یا شكست، بسیار حساسند. ب) اسكیزوئید: این افراد از لحاظ احساسی سرد هستند؛ دوست ندارند با دیگران ارتباط برقرار كنند و تنهایی را ترجیح میدهند و در دنیای خیالی زندگی میكنند(خیالپردازند). ج) اسكیزوتیپال: این افراد رفتاری غیرعادی و ایدههای عجیب و غریب دارند؛ نمیتوانند فكر كنند؛ كمبود احساسات و یا واكنشهای نامناسب عاطفی از خود نشان میدهند؛ چیزهای عجیب میبینند و چیزهای عجیبتر میشنوند و دچار بیماری اسكیزوفرنی (نوعی بیماری روانی) هستند.
گروه دوم؛ افراد احساسی و عاطفی كه بدون فكر عمل كنند
این افراد شامل گروههای زیر میباشند:
الف) ضداجتماعی و ضدمعاشرت: این افراد به احساسات دیگران اهمیتی نمیدهند؛ به آسانی ناامید و دلسرد میشوند؛ بیشتر حالت تهاجمی و تمایل به رفتارهای خشونتآمیز دارند؛ مرتكب جرم میشوند؛ ایجاد روابط صمیمی، برای آنها دشوار است؛ بدون فكر و حساب نشده كار میكنند و رفتار آنها از روی احساسات سریع و بیمنطق است؛ احساس گناه نمیكنند و از تجارب ناخوشایند درس نمیگیرند.
ب) احساسات ناپایدار و یا مرزی: این افراد رفتار حسابنشده دارند؛ كنترل احساسات، برایشان كاری مشكل است و نمیتوانند به آسانی عواطف و احساساتشان را كنترل كنند؛ در مورد خودشان احساس بدی دارند؛ احساس پوچی میكنند؛ اغلب به خودشان آسیب میرسانند (مثلاً یا اقدام به خودكشی میكنند و یا با چاقو به بدن خودشان صدمه میزنند)؛ به آسانی با دیگران ارتباط برقرار میكنند و با همین سرعت نیز آن را از دست میدهند؛ خیالپردازند و احساس افسردگی میكنند و هنگام استرس، صداها و زمزمههای عجیب میشنوند.
ج) رفتار نمایشی: این افراد احساسات قوی از خود بروز میدهند، ولی احساسات آنها سریع تغییر میكند و پایدار نیست؛ خیلی به خودشان توجه میكنند؛ در مورد ظاهر خودشان خیلی نگران هستند و به آن خیلی توجه میكنند؛ چیزهای جدید و هیجان انگیز را دوست دارند؛ سادهلوح هستند و میتوانند فریبنده نیز باشند.
د) خودشیفتگی: این افراد حس قوی نسبت به خود دارند و خود را خیلی مهم میدانند؛ در رویاهایشان، قدرت و استعداد فراوان و موفقیتهای نامحدود را میبینند؛ خیلی تمایل دارند مورد توجه افراد مختلف قرار بگیرند و زمانی كه این اتفاق میافتد، رفتار و احساسات گرمی از خود نشان نمیدهند؛ از دیگران به نفع خود بهرهبرداری میكنند؛ به لطف دیگران پاسخ نمیدهند و در حالی كه از دیگران كمك میگیرند. خود به كسی كمك نمیكنند!
گروه سوم؛ افراد مضطرب
این افراد شامل گروههای زیر میباشند:
این افراد همیشه نگران هستند و به همه چیز شك دارند؛ همیشه در حال بررسی و چك كردن كارهایشان هستند؛ در انجام دادن جزئیات سفت و سخت هستند و خیلی دقت میكنند؛ در انجام كارها خیلی سخت میگیرند و وسواس به خرج میدهند؛ همیشه نگرانند كه كاری را اشتباه انجام دهند؛ وفق دادن خود با شرایط جدید برایشان دشوار است؛ سریع قضاوت میكنند؛ نسبت به انتقاد حساس هستند؛ تصاویر و افكار وسواسگونه در ذهن خویش دارند.
ب) افراد اجتنابی: این افراد خیلی مضطرب و عصبی هستند؛ همیشه بیش از حد نگرانند؛ احساس ناامنی میكنند؛ نسبت به انتقاد بسیار حساسند؛ میخواهند همه اطرافیان آنها را دوست داشته باشند و مورد قبول و تأیید همه قرار گیرند؛ همیشه دلهره و ترس دارند.
ج) افراد وابسته: این افراد غیرفعالند؛ حتی برای تصمیمگیری در مورد خودشان نیز به دیگران وابسته هستند؛ كارهایی را كه دیگران از آنها انتظار دارند انجام میدهند و به احساسات خود توجهی نمیكنند؛ از عهده انجام كارهای روزانه برنمیآیند؛ احساس ناامیدی و بیكفایتی میكنند و به آسانی از سوی دیگران طرد میشوند.
درمان بهوسیله روانپزشك:
مشاوره: صحبت كردن و گوش دادن كه بستگی به میزان اعتماد میان مشاور و بیمار دارد.
روان درمانی پویا: در این روش به مطالعه تجارب گذشته و تأثیر آن بر رفتارهای كنونی پرداخته میشود.
درمان شناختی: در این روش، الگوهای تفكرات غیرسودمند را تغییر میدهند.
درمان شناختی تحلیلی: عبارت است از تغییر الگوهای رفتاری و ارتباطی نادرست و شناسایی و تغییر آنها.
مناظرههای رفتار درمانی: تمام افرادی كه دارای اختلال شخصیتی هستند، در یكجا به صورت گروهی جمع شده و گروه درمانی میشوند.
درمان دارویی: در بعضی از انواع اختلالات رفتاری و شخصیتی مصرف دارو مفید است. مثلاً داروهای ضدجنون میتوانند به درمان اختلالاتی همچون پارانوئید، اسكیزوئید و اسكیزوتیپال و همچنین به بیمارانی كه صداهای عجیب میشنوند، كمك كنند. داروهای ضدافسردگی نیز به گروه دوم اختلالات كمك میكند و در درمان اختلالات ضداجتماعی و احساس ناپایدار و مرزی و خودشیفتگی، مؤثر است. بعضی از داروهای سروتونین رفتارهای خشونتآمیز و غیرمنطقی و تصمیمگیریهای بدون فكر را در فرد كاهش میدهند. داروهای ضدافسردگی در كاهش افسردگی و اضطراب گروه سوم نیز مؤثرند. داروهایی همچون لیتیوم، كاربازمایین و الیدوات سدیم نیز در كاهش پرخاشگری تأثیر دارند. نوع درمان مورد نظر برای بیمار، به نوع اختلال و شدت آن بستگی دارد. گاهی اوقات بیمار نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارد، زیرا ممكن است به خود یا دیگران آسیب برساند. 40 – 70 درصد بیماران در بخشهای روانپزشكی بیمارستانها مبتلا به اختلالات رفتاری هستند. البته شواهدی وجود دارد كه نشان میدهد اختلالات رفتاری با بالا رفتن سن بیمار كمكم بهبود مییابند. رفتارهای ضداجتماعی معمولاً در سن 30 - 40 سالگی درمان میشوند و اختلالات شخصیتی مثل تمامی مشكلات روانی، توسط اطرافیان تشخیص داده میشوند. ما میتوانیم با دوستی و حمایت فرد، به جای قضاوت و تبعیضها، به درمان او كمك كنیم.
راهكارهای درمان غیرتخصصی
در هنگام استرس، یك دوش آب گرم بگیرید یا قدم بزنید یا ماساژ داده و به یوگا بروید. اگر آنقدر ناراحت هستید كه فكر میكنید نمیتوانید خواب راحتی داشته باشید، به رختخواب نروید. به تغذیه و سلامت جسمی خود اهمیت دهید. شما با یك رژیم غذایی متعادل و استفاده از میوه و سبزیحات تازه احساس بهتری خواهید داشت. از مصرف الكل و داروها به طور خودسرانه بپرهیزید. به طور مرتب ورزش كنید حتی میتوانید به جای اینكه كل یك مسیر را با ماشین یا اتوبوس طی كنید، یك ایستگاه جلوتر پیاده شوید و پیاده بروید. برای خودتان یك سرگرمی یا تفریح ایجاد كنید. در مورد احساستان با شخصی مطمئن صحبت كنید. این فرد میتواند یك پزشك، یك مشاور و یا یك دوست باشد.
عوامل بروز اختلال شخصیتی
مورد سوء استفاده جنسی و فیزیكی قرار گرفتن در دوره كودكی خشونت در خانواده پدر و مادر معتاد و یا الكلی اگر كودكان از چنین محیطهای زندگی دور نگه داشته شوند، كمتر به اختلال شخصیتی مبتلا میگردند. مشكلات رفتاری در دوران كودكی، از جمله پرخاشگری شدید و یا نافرمانی و كجخلقی نیز از دیگر علل اختلال شخصیتی هستند. گاهی در ساختار مغز افراد مبتلا به اختلالات رفتاری تفاوتهای جزئی دیده میشود؛ اما به وسیله هیچ نوع اسكن مغزی و یا آزمایش خونی نمیتوان، اختلالات شخصیتی فرد را تشخیص داد.
عواملی نیز وجود دارند كه به تشدید وضعیت و اختلالات كمك میكنند؛ مثل: استفاده از موادمخدر یا الكل مشكلات خانوادگی
مشكلات مالی افسردگی، اضطراب و سایر مشكلات سلامت روانی
تغییر شخصیت
در بعضی افراد، قسمتی از شخصیت، به هر دلیلی، رشد نكرده و شكل نمیگیرد و این باعث میشود كه فرد در زندگی شخصی و اجتماعی دچار مشكل شود. عدم شكلگیری صحیح شیوههای فكری، احساسی و رفتاری، این اختلال را به وجود میآورد. تغییر شخصیت حتی ممكن است به دلیل اتفاقات و حوادث مختلف روی دهد؛ مثل آسیب به مغز. این آسیبها اگر در دوران كودكی و یا نوجوانی وارد شود، اختلالات شدیدتری به همراه خواهد داشت. این افراد معمولاً در موارد زیر با مشكل روبهرو هستند: حفظ و یا ایجاد رابطه با دیگران كار با افراد دیگر در محل كار ارتباط با دوستان و فامیل كنترل احساسات و رفتارها دور ماندن و عدم توجه به مشكلات فردی و اجتماعی این افراد با وجود این مشكلات، اكثراً ناراضی و مضطربند و اغلب به دیگران صدمه وارد میكنند. اختلال شخصیتی زندگی را برای فرد مشكل میكند و مشكلات دیگری همچون، افسردگی، مصرف الكل و مواد مخدر را نیز به همراه خواهد داشت. اختلالات روانی به صورتهای مختلف طبقهبندی میشوند. به نظر میرسد، الگوهای خاصی از اختلالات روانی در میان بیشتر افراد مشترك است كه با شناسایی آنها میتوانیم راههای درمان را بیابیم. اكثر افرادی كه دچار اختلال رفتار هستند، معمولاً به دنبال شیوههای درمانی و حل مشكل نیستند و اغلب این مشكل را نادیده گرفته و از آن غافل میشوند. حتی مراكز درمانی نیز به این افراد خدمات ارائه نمیدهند و تمركز آنها روی درمان بیماریهایی همچون اختلال دوقطبی و افسردگیهاست.