رکسانا خوشابی – روانشناس
تحریریه زندگی آنلاین : شاید برایتان جالب باشد بدانید که «جان گودار»، سخنران معروف وقتي 15 ساله بود بهطور اتفاقي، صحبتهاي مادربزرگش را شنيد كه ميگفت: "كاش وقتي جوان بودم اين كار را انجام ميدادم". با شنيدن اين حرف جان تصميم گرفت جزو آن دسته از آدمهايي نباشد كه زندگيشان به آهوافسوس کارهایی که انجام ندادهاند ميگذرد. پس شروع كرد به فكر كردن و 127 هدف براي خودش فهرست كرد! در اين فهرست بلندبالا همه جور كاري پيدا ميشد: فتح 17 قله، عبور از 10 رودخانه، تحصيل در رشته پزشكي، ديدن همه كشورهاي جهان، آموختن اسبسواري و خلباني، خواندن آثار شكسپير، ارسطو، ديكنز و چندين نويسنده ديگر. پيوستن به گروه پيشاهنگها، انجام امور مذهبی و معنوی، رفتن به اعماق دريا با زيردريايي، نواختن فلوت و ويولون، ازدواج و بچهدار شدن و خواندن تمام دائرهالمعارف بريتانيكا! به نظر شما جان کدامیک از كارهاي بالا را انجام داد؟ تعجب نكنيد. وقتي جان 47 ساله شد، به 103 هدف از اهداف فوق رسيده بود!
بیشتربخوانید:
مردان چگونه به همسرشان ابراز علاقه می کنند؟
موفقیت و هدفگذاری
تقریباً هر كتابي كه درباره موفقيت نوشتهشده اولين فصل يا لااقل يكي از مهمترین فصلهايش درباره ضرورت هدفگذاري و تعيين هدف است. درواقع از بين نظريهپردازان موفقيت، كسي نيست كه بدون اشاره به نحوه تعيين هدف، راهكاري براي موفق شدن ارائه داده باشد. چراکه تا معلوم نباشد مقصد كجاست نميتوان جادهاي را كه به آن هدف ميانجامد پيدا كرد و در اين صورت، حتي بهترين وسيلهها، از يك اسب تيزرو گرفته تا يك موشك فضاپیما، نميتوانند كمكي به ما بكنند. بنابراین یکی از بهترین توصیهها در سال جدید میتواند این باشد که اهداف خود را مشخص کنیم و بنویسیم و راهکارها و قدمهای رسیدن به آن اهداف را تعیین کنیم. نوشتن و تعیین اهداف، کار مهمی است اما درعینحال کاری است ساده که همه ما میتوانیم از عهده انجام آن برآییم. آنچه که اغلب از عهده آن برنمیآییم عادات مخربی است که ما را از رسیدن به اهدافمان بازمیدارند. عاداتی که در کودکی ، نوجوانی ، جوانی و حتی هماینک که بازنشسته شدهایم ما را از آرزوها و اهدافمان دور نگه میدارند. پس بیایید در سال جدید این عادات مخرب را ترک کرده و از خود دور کنیم.
ترک عادات در سال جدید
ترك عادتها كار غيرممكني نيست، بعضيها را راحتتر و بعضيها را سختتر ميتوان كنار گذاشت، اما درهرحال شکست دادنیاند. بهتر است بعضي از اين عادات را بهتر بشناسيم تا بتوانيم از ميدان به درشان كنيم.
بیشتربخوانید:
کویرگردی تفریح مناسب دوران کرونا
اول: منفيبافي
اين عادت مربوط به كساني است كه انگار چشم و گوششان را فقط براي بد ديدن تنظيم كردهاند. امیدوارم شما جزو این دسته از افراد نباشید .آنها دائم در حال شكوه و شکایتاند. از آفتاب شكايت دارند كه چرا زيادي داغ است و به باران لعنت ميفرستند كه خيسشان ميكند و ... . آنان فكر ميكنند كه همهچیز و همهکس علیه شان است. آنان خوب بلدند كه چطور هر مسئله كوچكي را به يك تراژدي بزرگ تبدیل کنند؛ شكست را به چشم مصيبت مينگرند و بهجای اینکه از اشتباهاتشان درس بگيرند، نااميد ميشوند و البته به نظر ميرسد كه هیچگاه به جلو حركت نميكنند زيرا هميشه ميترسند كه از محدودة امن خود بيرون بيايند.
دوم: عمل کردن پيش از فكر كردن.
اين گروه مطابق غريزه يا حسهاي ناگهانيشان عمل ميكنند. فقط به دنبال اين هستند كه از زمان حال لذت ببرند و ميگويند «چو فردا شود فكر فردا كنيم». نميدانم چه كسي و در چه موقعيتي اين حرف را زده ولي مطمئنم كه خيلي از کارها و تصميمات بزرگ و كوچك زندگي به فكر كردن و برنامهريزي احتياج دارند. آدمهايي كه اين عادت را دارند، كمتر به فكر پيامد اعمال خود هستند.
سوم: زياد حرف زدن و كم گوش دادن.
این از آن عادتهایی است که زندگی زناشویی را هم به خطر میاندازد! براي دارندگان اين عادت، حرف زدن، مثل نفس كشيدن است، حالا مهم نيست راجع به چه چيز باشد. اين دسته ميخواهند نقل مجلس باشند. بنابراين مدام حرف ميزنند و حتي گاهي چاشني دروغ و غلو را وارد حرفهاي خود ميكنند تا بيشتر مقبول بيفتند. آنها حتي از روي عادت سؤال ميكنند و علاقهاي به شنيدن جواب ندارند چون ذهنشان با هر ورودي مقابله ميكند. در مقابل نصيحت ديگران هم، گوشهايشان بسته است زيرا بيش از آن مغرورند كه به اشتباهات خود اعتراف كنند. ازنظر خودشان هميشه حق با آنهاست.
بیشتربخوانید:
گردشی خاطره انگيز با رعايت اين اصول
چهارم: زود تسليم شدن.
شكست براي عدهاي پلهاي بهسوی موفقيت است اما بعضيها عادت دارند با مشاهده اولين علائم ناكامي، قيد همهچیز را بزنند و حتي خودشان موجبات شكست را فراهم كنند. ممكن است در ابتدا براي شروع كاري شور و هيجان داشته باشند ولي بهسرعت علاقهشان را از دست ميدهند، بهخصوص وقتیکه با اشتباه و مانع مواجه ميشوند. بعد سراغ كار ديگري ميروند و داستان تكرار ميشود. آنها پشتكار لازم براي محقق ساختن رؤياهايشان را ندارند و هر اتفاق كوچكي ميتواند متوقفشان كند.
پنجم: سعي در پايين كشيدن ديگران.
اين دسته، به آنهایی كه موفقاند حسادت ميكنند. بهجای اینکه سخت تلاش كنند و بر هدف و رؤياي خود متمركز شوند، به هر حيلهاي متوسل ميشوند تا از شأن بقيه بكاهند و تخریبشان كنند و مانع موفقیت و شادی دیگران شوند و در آخر با لذتي پيروزمندانه به ماحصل كار خود نگاه ميكنند.
ششم: تلف كردن وقت
هدر دهندههاي وقت نميدانند كار بعديشان چيست؛ شايد چون هيچ كار و برنامهاي ندارند. آنها به خوردن، نوشيدن و تلويزيون تماشا كردن راضياند يا اينكه در خوابند و در خيالات غوطه ميخورند. درواقع رضايتي كاذب سراسر زندگيشان را فراگرفته است. البته اشكالي ندارد كه هرچند وقت یکبار به خود استراحت بدهيم اما با اين نحوه زندگي هم نبايد انتظار موفقيت و پيشرفت داشته باشيم.
هفتم: انتخاب آسانترين راه براي حل مشكلات
اگر دو راه براي انتخاب وجود داشته باشد، كدام را انتخاب ميكنيد؟ راه طولانیتر با پاداش بيشتر، يا راه کوتاهتر با پاداش كمتر؟ متأسفانه افراد کاهلی كه ميخواهند زود به نتيجه برسند و حوصله زحمت كشيدن ندارند قطعاً راه دوم را انتخاب ميكنند. آنها نميخواهند هيچ رنج و زحمتي بكشند، اما در عوض زندگي خوب هم ميخواهند. رؤياي قشنگي است ولي زيادي غیرواقعبینانه است . هر چيزي كه بكاريم، همان را برداشت ميكنيم. اگر به نتايج فوري و زودگذر بسنده نكنيم وضعمان خيلي بهتر از اینها ميشود.
آفتهای موفقیت
اینها كه گفتيم جزو آفتهاي موفقيت هستند. چرا؟ چون باوجود آنها افراد به نحوه نگاه كردنشان به جهان و به تصورشان از پيروزي و شكست عادت ميكنند، خود را شکستخورده و بدون هيچ فرصتي براي پيشرفت ميبينند، ديگران را مسئول ناكاميهاي خويش ميدانند و به راحتطلبي و آسانخواهي عادت ميكنند. از همه بدتر اينكه بيدليل از بخت بدِ خود شكوه ميكنند و دنيا را مخالف با خويش ميخوانند. همه اینها و بسياري ديگر، عاداتي مخرب و البته قابلتغییرند و تغييرشان براي يك زندگي سالم و موفق ضروري. امسال میخواهیم سعی کنیم در کنار هم این عادات را کنار بگذاریم و نگذاریم چنین عادتهایی ما را از رضایت و موفقیت دور کنند.
شور و حال کشف روشهای جدید
روزي از يك سرآشپز پرسيدند: «بزرگترین موفقيت زندگیات چه بوده؟» خنديد و گفت: «اميدوارم هیچوقت موفق نشوم چون ممكن است شور و حال كشف روشهاي جديد را از دست بدهم. آنوقت مشتريان رستورانم از تجربه غذاهاي جديد محروم ميشوند!»
افرادی كه واقعاً موفقاند دچار ركود و ايستايي نميشوند. در بررسي زندگي آدمهاي موفق به نكات جالبي برميخوريم مثل اینکه ماجراجو و مبارزه طلبند و كارشان را مدام بهبود ميبخشند. رؤياهايشان بزرگتر ميشود و تغيير ميكند. به موفقيت از ديد برنده و بازنده نگاه نميكنند بلكه ميخواهند بهترينِ خود باشند. مدام تواناييهاي خودشان را افزايش ميدهند و نميگذارند حس شكست يا بيكفايتي بر آنها غلبه كند. وقتي از آنها سؤال ميكنند: « بالاخره كي موفق ميشويد؟» جواب ميدهند: «هرگز»، چون ميدانند كه شرايط تغيير ميكند.براي اين دسته از آدمها مرز و محدوديت مفهومي ندارد .بیایید امسال ما هم روشهای جدید و خلاقانه کشف کنیم و به هدفهایی که آرزومند رسیدن به آنهاییم برسیم. وقت موفقیت رسیده، با شروع فصل بهار و آغاز سال نو شروع کنیم.