تا حالا پیش آمده كه كسی بخواهد برای موفقیت در دوبله صدای شما را تقلید كند؟
خیلی از دوستان هستند كه با تقلید وارد دوبله شدند. آنها ادای صداهای خاص را میتوانند در بیاورند مثل صدای آقای خسروشاهی اما صدای آقای پرویز بهرام صدای خاصی است كه در نهایت در حد یك جمله میتوانند تقلید كنند و نه بیشتر.
یكی از كارهای سخت مدیر دوبلاژ كه گفتم چیدمان دوبلور به جای هنرپیشههاست كه كار سختی است. الان هم كه كار كم شده و كارهای زیرزمینی زیاد شده.
چند وقت پیش یك نفر موبایلش را به من نشان داد كه یك انیمیشن یك دقیقهای را در خانه نشسته بودند و دوبله كرده بودند. نگاه كردم دیدم اتفاقا چقدر قشنگ دوبله كرده است.
آیا در دوبله امنیت شغلی و مالی وجود دارد؟
متاسفانه اصلا چنین چیزی وجود ندارد. مگر در موسیقی امنیت شغلی وجود دارد؟ الان بزرگترین خواننده ما آقای شجریان امنیت شغلی ندارد.
چون نه كنسرت میتواند برگزار كند و نه آلبومی. امنیت شغلی فقط كسانی دارند كه كارمند یك جا هستند. شغل ما شغلی است كه بازنشستگی ندارد.
چون باید همیشه به روز باشی و تا زمانی كه تعهد داری كار كنی تا درآمد داشته باشی. كسی كه وجود دارد و هنر و لیاقتش را دارد خود به خود بالا میآید و كسی نمیتواند جلویش را بگیرد.
كسی كه در سن 40 سالگی تازه میخواهد بیاید در این كار و نقش اول را هم بگیرد؛ موفق نمیشود. چون كسی كه نقش اول را میگوید 50 سال برای این كار زحمت كشیده و یك شبه موفق نشده است.
اصلا خود من با افكت این كار را شروع كردم. الان خیلی از این آموزشگاهها به من برای تدریس و آموزش پیشنهاد میدهند اما من قبول نمیكنم.
وقتی امنیت مالی و شغلی وجود ندارد این خیل مشتاقان دوبله چه باید بکنند؟ آیا نمیشود تمهیدات بهتری اندیشید؟
در كار هنری زمانی پول هست كه روند فراگیری در آن درست باشد. من به شخصه زندگیام از واحد دوبلاژ تلویزیون میگذرد. اما نه اینكه در سن 40یا50 سالگی بخواهید بروید دوبلور بشوید.
این كار باید ریشهای پیگیری شود. هر كاری را باید از جوانی شروع کرد. فراگیریات باید خوب باشد. این حرفه یك حرفه جذابی است همه به آن توجه دارند.
این كار جذاب است شما میروید در منزل مینشینید و یك فیلمی را نگاه میكنید كه فلانی جای فلانی حرف زده. بعد میگویید خوب این را من هم بلدم بگویم. یا مادرش میگوید پسرم چه صدای خوبی داری پاشو برو دوبلور بشو.
طرف هم بلند میشود میرود میبیند خبری نیست. درست است كه كار جذابی است اما باید شرایط شغلیاش هم باشد. تلویزیون هم باید به اندازه فیلم داشته باشد.
من كه نمیتوانم بروم برای تلویزیون تعیین تكلیف كنم بگویم 10 تا فیلم بیاور میخواهیم كار كنیم.
من فكر میكنم مردم رغبتی به فیلمهای صدا و سیما نشان نمیدهند و سریالها ماهوارهای و دوبلههایشان بیشتر مورد توجه قرار گرفته. موافقید؟
این را در نظر بگیرید كه سریالهای 200 ، 300 قسمتی كه آنجا دوبله میكنند باعث شده تا دوبلورهای جوان به نوعی دوره ببینند و تجربه كسب كنند. در این فضایی كه شما میگویید، آنقدر فیلم و سریال زیاد است و اینها آنقدر تمرین كردند تا یاد گرفتند.
بچههایی كه در این جا هستند نه آن تعداد فیلم هست كه دوبله كنند و نه كار به آن صورت هست. طرف فوق لیسانس دارد و آمده دوبله هم كار بكند و اصلا كارش این نیست.
بیشتر استودیوهایی كه برای شبكه نمایش خانگی دوبله میكردند ورشكست شدند. آن موقع اصلا وقت سر خاراندن نداشتیم و آنقدر كه كار زیاد بود نمیرسیدیم به تلویزیون برویم.
من سریال« فرار از زندان» را كار كردم كه هشتاد قسمت بود و اولین سریال شبكه نمایش خانگی بود كه مثل بمب هم صدا كرد یا مثلا سریال "Lost " را هم ما دوبله كردیم ولی فروش نرفت.
همین آقای بهرام زند، سریال «24» را دوبله كرد كه یكی از سریالهای معروف بود اما ضرر كرد. سریال لاست را برای مثال آوردند به نام گمشدگان، آن هم نقش اولش را منگفتم.
اما مردم آن را یا به زبان اصلی و یا با زیرنویس دیده بودند. ضمن اینكه ممیزی زیادی هم داشت و مردم استقبال نكردند.
یادم هست صدای شما را روی یك آگهی كه از ماهواره پخش میشد شنیدم. اتفاقی هم برایتان نیفتاد.
بله درست است. اتفاقا بعد از اینكه پخش شد من را خواستند تا جواب بدهم. اول مدیر واحد دوبلاژ من را خواست و گفت شما صدایتان از ماهواره پخش شده و این حرفها.
آقای ضرغامیهم گفت كه از شما انتظار نداشتیم و نباید صدایتان جای دیگری پخش بشود. من هم گفتم آقا من رفتم آگهی یك جارو برقی را در همین تهران گفتم نمیدانستم قرار است از ماهواره پخش بشود.
البته اینجور مواقع با ما كه پیشكسوت این عرصه هستیم كاری ندارند فقط میگویند دیگر تلویزیون نیایید.
یعنی استخدام صداوسیما نیستید؟
خیر؛ ما به صورت برنامهای با رادیو و تلویزیون كار میكنیم. بیرون از آنجا هم به همین شكل كار میكنیم. اصلا هنرمند در عین هنرش، آدم ترسویی است. چون آنقدر شغلش و حرفهاش را دوست دارد كه به این چیزها توجه نمیكند.
من خودم وقتی برای كاری میروم نمیگویم برای این كار، فلان قدر میگیرم چون كارم را دوست دارم. این عشق است كه ما را محكم نگه میدارد.
ضمن اینكه مهمترین عاملی که دوران گذشته باعث رشد و پیشرفت ما میشد عشقی بود که نسبت به کار داشتیم و آن زمان کسی برای حقوق و پول، دوبله نمیکرد و وقتی وارد اتاق دوبله میشدیم و فقط به این فکر میکردیم که با تمام وجود کارمان را انجام بدهیم.
آیا امیدی به ظهور یك نسل طلایی مانند دهه 40 و 50 در عرصه دوبله ایران دارید؟
من نمیتوانم امیدوارتان كنم. خودتان كه بهتر میبینید چه وضعی داریم. من كه مدیر یا متولی و مسئول این امر نیستم. من چه كارهام و چه كاری میتوانم بكنم.
ولی یك مشكلی هست. جمعیت کشور زیاد شده و نصف مردم عاشق دوبله هستند. اما خب هر كاری یك ظرفیتی دارد. من آرزویم این است كه نسلی كه بعد از ما میآید با فكر و سواد درست و صدای خوب بیاید.
آن موقع كه ما به دوبله آمدیم جمعیت تهران دو میلیون نفر بود. جوانی اگر میآمد و میدرخشید حتما حمایت میشد.
ولی الان ما 15، 16 میلیون نفر در تهران جمعیت داریم که نصفشان عاشق دوبلهاند. خب هر شغلی ظرفیتی دارد و جا برای همه نمیماند.
برنامهای مثل «جادوی صدا» كه از تلویزیون پخش میشد را چقدر در پیشرفت كار دوبله موثر میدانید؟
اتفاقا من هم در قسمتهای اولش داور بودم و جالب اینكه در نهایت همان آقایی اول شد كه من در همان قسمت اول بهش نمره دادم و برایش دست هم زدم.
این مسئله تجربه و شناخت را میرساند. در دوره مقدماتی این برنامه 8 هزار نفر ثبت نام كرده بودند و صدایشان را فرستاده بودند كه از بین آنها در نهایت 54 نفر انتخاب شدند كه 27 نفر خانم و 27 نفر آقا بودند.
یك چنین برنامهای در حوزه دوبله ما سابقه نداشت و مردم خیلی دوستش داشتند و با برنامه ارتباط خوبی برقرار كرده بودند. فكر میكنم این برنامه حتی میتواند موفقتر از اینها هم باشد.
میدانم به خاطر كارتان زمان كمی را كنار خانوادهتان هستید، برخورد همسرتان با شغل شما چطور است؟
خب حتما كار من را دوست دارد كه آمده و همسر من شده. البته این را هم بگویم كه ایشان قبل از اینكه ازدواج كنیم از صدای من خوشش میآمد. ضمن اینكه دیگر با چم و خم شغل من آشنا هستند و عادت كردند.
حتی وقتی سركار هستم اصلا تلفن نمیكند.مگر اینكه من تلفن بكنم و خبری بگیرم. همسرم ارزش و احترام بسیاری برای شغلم قایل است.
شاید دلیل آن، احترام متقابل ما در زندگی مشترك است. همسرم همیشه همپای من در تمام لحظات زندگی بوده و هست.
اما یك اخلاقی كه دارم اینست كه در زمان دوبله با نقشی كه میگویم زندگی میکنم و تمام مشکلات زندگی را فراموش میکنم.
زن، بچه، بدهی و دیگر مشغلهها را رها میکنم چون مخاطبم را دوست دارم.
به عنوان پیشكسوت دوبله چه توصیهای به نسل جوان علاقمند به دوبله دارید؟
من میگویم باید درست بیائید و وارد این كار شوید. باید بیائید امتحان صدا بدهید وفن بیان را بلد باشید و با عشق و علاقه راهتان را ادامه بدهید.
این كار مقاومت و حوصله میخواهد. صبر و شكیبائی میخواهد. با همه چیزش باید بسازید و به این امید نیایید كه ماهی 2-3 میلیون تومان درآمد داشته باشید.
من خودم هنوز اینقدر حقوق نمیگیرم. هرکسی که در حال حاضر وارد این كار بشود حتما به مشكل مالی برمیخورد مگر اینكه پشتوانه مالی داشته باشد.
برخی دوبلورهای جوان را دیدهام که به من میگویند کی مثل شما میشویم؟ من هم میگویم شما نباید مثل من بشوید، باید بهتر از من بشوید.
تا یادم نرفته این را هم بگویم که اگر مخاطب نباشد من هم نیستم.
برای خواندن بخش اول -گفتگو با منوچهر والی زاده- اینجا کلیک کنید.