اعظم حاجی یوسفی - بنیانگذار خیریه کودکان نیکوکار موعود ایرانیان
تحریریه زندگی آنلاین : مسئولیتپذیری یکی از محورهای سبک زندگی سالم است و پدر و مادرها در رشد احساس مسئولیت فرزندانشان مسئولند و باید بدانند چگونه و چه زمانی به پرورش این احساس در کودکانشان بپردازند. اگر بخواهیم کودکی سالم تربیت کنیم، باید به آموزش مسئولیتپذیری به او اهمیت دهیم، البته قبل از آن خودمان باید در مسئولیت پذیری الگوی خوبی برای کودکمان باشیم. تحقیقات نشان داده افراد مسئولیتپذیر از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند و این هوش انطباق انسان با محیط و دیگران را تعیین میکند. مسئولیت پذیری اجتماعی را میتوان از زوایای مختلفی دید و باید در قالب مهارت تمرین شود تا به رفتارهای اخلاقی بیانجامد. متاسفانه در کشور ما آن گونه که باید به این مهم پرداخته نشده. آموزش و پرورش قطعا باید برنامه مشخصی داشته باشد. به عنوان مثال از سالهای ۱۹۰۰ به بعد در اروپا برنامهای با عنوان «برنامهای برای زندگی» در آموزش و پرورش مطرح شد. آنها دریافتند که کودکان پس از سپری کردن دوران مدرسه و ورود به اجتماع با مشکلات زیادی مواجه هستند نه سواد عاطفی دارند، نه سواد مدنی و نه سواد زیست محیطی. سرانجام با پژوهش و مطالعات بسیار به این نتیجه رسیدند که محتوایی که بچهها در مدرسه یاد میگیرند، برای مسائل زندگی کاربردی نیست. آموزش و پرورش ما متمرکز بر سوادآموزی است در حالی که برای آموزش مسئولیتپذیری علاوه بر سواد اجتماعی، به سواد شناختی و سواد عاطفی هیجانی هم نیاز است.
بیشتربخوانید:
مسئولیت پذیری درکودکان
حال سوال اینجا است که آیا اینها در مدرسه به کودک آموزش داده میشود؟
کودکان ما حتی گاهی در مدرسه احساس بیارزشی میکنند، مرتبا مقایسه و یا حتی تحقیر میشوند. در مهدکودک چون مربی به او میگوید بچه بد، او نیز میگوید من بچه بدی هستم و شیطان مرا گول میزند. همین تفکر میتواند باعث شود تا کودک مسئولیت کارش را نپذیرد. در یکی از کشورهای خارجی یک برنامه تلویزیونی مخصوص بچههای حاشیه شهر تهیه شد که مطالعات آن در دانشگاه هاروارد 7 سال طول کشید. این برنامه ۱۲۰ جایزه علمی معتبر گرفت و به طور مرتب تولید میشود و نزدیک به ۵۰ کشور از آن الگوبرداری نمودند. اکنون پرسش اینجا است که آیا ما برای تولید چنین برنامههایی اقدامی کردهایم؟ حتی در دانشگاهها هم تحقیقات بلندمدت صورت نمیگیرد. با تاسف باید گفت که ما برای بچههای شهری هم برنامه جامعی نداریم چه رسد به کودکان حاشیه شهر.
چه کسی میتواند این نگاه را حاکم کند؟
آموزش و پرورش مشکلات مالی و آموزشی خود را دارد، خانوادهها هم با مشکلات اقتصادی درگیرند و سمنها (سازمانهای مردم نهاد که مستقیما بخشی از ساختار دولت محسوب نمیشوند، اما نقش بسیار مهمی به عنوان واسطه بین فرد فرد مردم و قوای حاکم ایفا میکنند) هم کمتر همراهی میکنند. پس چگونه و از کجا باید شروع کرد؟
البته سمنها چون با جامعه و خانوادهها سر و کار دارند، میتوانند به طور موثر در این مهم شرکت نموده و با مسئولان شهری مرتبط شوند.
نکته دیگری که در مسئولیتپذیری در خانواده مهم است، این است که پدر و مادرها اجازه دهند بچهها با مشکل مواجه شوند، مسائل را درک نموده و به حل آن بپردازند. مسئولین شهری باید برنامه داشته باشند و نظارت کنند تا برنامهها به درستی اجرا شود. بخشی از کارها را هم به سمنها بسپارند و سمنها هم باید ارتباط خود را گستردهتر کنند و بیشتر در بطن جامعه قرار گیرند و آموزش و پرورش و البته نقش خانوادهها در این میان اهمیت بسیار زیادی دارد.
بیشتربخوانید:
آموزش مسئولیت به فرزندان
شاخصهایی برای مشارکتپذیری و مسئولیتپذیری در جامعه به ویژه در میان کودکان
برای آموزش این مهم به دو نکته باید دقت کرد:
1- ارزشگذاری شخصی بر کودک
2- انتظار داشتن از او
اگر وظیفهای را برای کودک مشخص میکنیم باید متناسب با تواناییهایش باشد. برای تعریف شاخص مسئولیتپذیری باید انتظارات و وظایفی تعریف کنیم و لوازم آن را در اختیار کودک قرار دهیم. در جامعه کنونی اکثر والدین به دلیل سختیهایی که کشیدهاند، همه امکانات را برای کودکشان فراهم میکنند و تمام کارهایش را انجام میدهند، بدون هیچ انتظاری از او که متاسفانه این رفتار باعث میشود کودک طلبکار بار بیاید، نه مطالبهگر. یکی دیگر از مواردی که در تربیت کودک حائز اهمیت است، این است که باید به فرایند کار دقت و ارزشگذاری کنیم، مثلا وقتی نقاشی کودک را میبینیم، به جای اینکه بگوییم چرا از خط بیرون زدهای، کاری را که انجام داده ببینیم.
نکته دیگری که والدین و افرادی که با کودکان سر و کار دارند باید دقت کنند این است که به کودکان فضا دهند تا خود آنها مسائل را تجربه و برایشان راهحل پیدا کنند و نکته بعد اینکه برای مسئولیتپذیری باید بیشتر بر فرآیندها تاکید کنند و بدانند هر فرایندی درازمدت و زمانبر است.
به نکات ذیل دقت کنید
وقتی به فرزند خود مسئولیتی را واگذار میکنید، نسبت به پذیرش و اجرای آن نظارت کامل داشته باشید.
بر اساس سن کودک، واگذاری خاموش و روشن کردن تلویزیون تا آب دادن گلها و گیاهان، جمعآوری رختخواب و تختخواب فردی و در سنین بالاتر خرید خانه از نان گرفته تا اقلام دیگر میتواند در لیست مسئولیت کودک قرار گیرد که متاسفانه این روزها این اتفاقات کمتر میافتد.
به کودک بیاموزید که اگر مسئولیتی را انجام نداد، باید عواقبش را بپذیرد. به طور مثال، اگر بعد از نقاشی مداد رنگیهایش را سر جایش نگذاشت، برای مدتی از نقاشی کردن محروم شود.
وقتی کاری را به او میسپارید، به طور واضح انتظاراتتان را از انجام آن کار برای کودک توضیح دهید، مثلا اگر قرار است مسئولیت آب دادن به گلدان را به عهدهاش بگذارید، به او به طور روشن توضیح دهید که چه مقدار و چگونه به گلدان آب دهد.
الگوی مناسبی برای کودکان باشید. کودکان برای اینکه رفتاری را در خود پرورش دهند، باید آن را در رفتار والدین و مراقبین خود ببینند. پس شما به راحتی میتوانید مهارتها را با رفتار خود به کودک آموزش دهید.
برای کودک برنامه روزانه بنویسید تا وظایفش را فراموش نکند و نظم در روند زندگی کودک حاکم شود.
رفتارهای مثبت کودک را ستایش کنید. با تشویق، کودک را به انجام فعالیتهای مثبت ترغیب کنید، اما یادتان باشد به جای دادن هدیههای مادی رفتار کودک را ارزشمند جلوه دهید و به تشویق بپردازید.
آموزش هر مهارت نیازمند صبر و حوصله است. به کودک زمان دهید تا دنیای اطراف خود را بشناسد.
سعی کنید با لحن خوب و محبتآمیز از کودک درخواست کنید، چرا که یکی از دلایل عدم مسئولیت کودکان ترس از پذیرش آن است. به او بگویید تو تلاشت را بکن. اگر نتوانستی انجام دهی، اشکالی ندارد.
به کودکان بیاموزید در مقابل کاری که دیگران برای آنها انجام میدهند، سپاسگزار باشند.
اگر کودک اشتباهی کرده یا مسئولیت واگذار شده به او را درست انجام نداد، عصبانی نشوید. به جای توهین و عصبانیت به او بگویید مسئولیت کارش را بپذیرد. برای بار اول به او کمک کنید، اما در دفعات بعد به او بگویید خودت باید موضوع را حل کنی.
هیچگاه کودکان را تحقیر نکنید و مدام از آنها ایراد نگیرید تا اعتماد به نفسشان کاهش نیافته و انگیزهشان برای تلاش کم نشود.
کودکان را با دیگران مقایسه نکنید.
بیشتر بخوانید:
ایجاد کردن حس مسئولیت در کودک
با بازی میتوان به کودکان مهارتهای زندگی را آموخت
کودکان از طریق بازی آماده پذیرفتن نقشهای زندگی بزرگسالی میشوند. ثابت شده که بازی یکی از مهمترین عوامل تربیت کودک بوده و مهم است که والدین به بازی کودکان اهمیت دهند و وقت لازم را برای بازی کردن با فرزندانشان اختصاص دهند و با جهت دادن انگیزههای کودک با بازی او را در مسیر درست هدایت و به رشد اخلاقیاش کمک کنند. بازیهایی که کودک در نقش معلم، مادر، پزشک، پلیس و ... بازی میکند بسیار عالی است، چون با این روش مهارتهای زندگی را آموخته و آماده پذیرفتن نقشهای زندگی بزرگسالی میشود. به هر حال بهتر است به این مهم دقت شود که عدم مسئولیتپذیری افراد میتواند تاثیر منفی در زندگی آنها بگذارد. افراد بیمسئولیت در روابطشان دچار مشکل هستند و اغلب شغل خود را از دست داده و در نهایت احترام و اعتماد افراد خانواده و جامعه را نسبت به خود از دست میدهند.
از چه سنی باید به کودک مسئولیت دهیم؟
معمولا آموزشها باید از ۳ تا ۷ سالگی به بعد صورت گیرد، به عنوان مثال، خودش دست و صورتش را بشوید، مسواک بزند، غذا بخورد، در تمیز کردن خانه کمک کند و ... . فرزندتان را کاملا بشناسید و با دادن پاداشهای بیجا آنها را متوقع بار نیاورید. اگر هم میخواهید به کودک پاداشی بدهید، سعی کنید متناسب با عملکردش باشد. گاهی پاداش میتواند رفتن به مهمانی یا بازی کردن با کودک باشد و البته هر از گاهی هم خرید خوراکی یا وسایل بازی متناسب.
به رفتار کودک دقت کنید: تامین نیازها و خواستههای کودک باید به گونهای باشد که راه را برای رشد شخصیت او باز کند. در حقیقت والدین باید در حالی که احتیاج فرزندان خویش را برآورده مینمایند، آنها را آماده کنند که از نظر شخصیتی، اجتماعی و روانی رشد کنند.
به هر حال تربیت فرزندان از اهمیت ویژهای برخوردار است و والدین باید از سنین کودکی بر تربیت بچهها دقت لازم را داشته باشند و اگر در این مسیر با مشکلی روبهرو هستند، مراجعه به روانشناس کودک و نوجوان را مد نظر داشته باشند.