دكتر پروانه صفایی مقدم؛ متخصص روانشناسی بالینی
متأسفانه بسیاری از افراد جامعه، اعتیاد به مواد مخدر را معادل جرم دانسته و فرد معتاد را مجرم میدانند. این مسئله که در افراد معتاد به مواد مخدر میزان جرم و جنایت بیشتر از افراد عادی جامعه است شکی وجود ندارد؛ ولیکن هر فرد معتادی مجرم نیست و بسیاری از موارد جرم در افراد معتاد مستقیماً در ارتباط با مشکل تهیه مواد مخدر و نیاز بدنی و روانی ایشان است.
در واقع فردی که مصرف مواد مخدر نیازش را برطرف میکند؛ یک بیمار روانی محسوب میشود.
چه افرادی مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند؟
مطالعات نشان میدهد اکثر افرادی که به مصرف مواد مخدر وابستگی جسمی و روانی پیدا میکنند از نظر ژنتیکی مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند و غالباً در نزدیکانشان اعتیاد به مواد مخدر شایع است.
البته این مطلب دلیل آن نیست که هر شخصی که در بین نزدیکانش اعتیاد به مواد مخدر وجود ندارد، از نظر ژنتیکی مستعد ابتلا به بیماری اعتیاد نیست؛ زیرا اولاً ممکن است نزدیکان شخص از نظر ژنتیک مستعد این مشکل باشند ولی تاکنون این استعداد به ظهور نرسیده و استفاده مواد مخدر را تجربه نکرده باشند؛ ثانیاً اعتیاد به مواد مخدر فقط در زمینه ژنتیکی نیست و تیپ شخصیتی افراد نیز نقش تعیین کننده دارد.
افرادی که شخصیتهای خودشیفته، پرخاشگر و ضد اجتماعی دارند، مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند؛ زیرا مصرف مواد مخدر نیازهای روانی ایشان را کاملاً برطرف میکند.
از سوی دیگر افرادی با شخصیتهای افسرده و اصطلاحاً افراد با شخصیتهای زود رنج و احساساتی نیز کاملاً مستعد اعتیاد به مواد مخدر هستند. زیرا در این افراد نیز مصرف مواد مخدر نیازهای درونی و روانی را برطرف میکند.
به طور خلاصه میتوان گفت هر شخصی میتواند مستعد اعتیاد به مواد مخدر باشد. فرد با استفاده از مواد مخدر در مرتبه اول احساس سرخوشی میکند به گونهای که احساس میکند نیازهای روانی یا ژنتیکی او را برطرف نموده است.
بدین ترتیب از نظر روانی معتاد به مواد مخدر میشود و به مرور با استفادههای مکرر از مواد به آنها وابسته میشود. در این مرحله این شخص، بیماری است که به مواد مخدر معتاد شده است.
علل و عوامل اعتیاد
اعتیاد نیز همانند دیگر بیماریهای مزمن دارای ویژگیهایی است كه این بیماری را از لحاظ پزشكی تعریف میکند. آشنایی با این خصوصیات و شناخت علل و عوامل اعتیاد به ما کمک خواهد کرد که وضعیت خود را بهتر شناسایی کرده و درك کنیم که چرا اعتیاد به عنوان یک بیماری مزمن شناخته شده است.
عوامل مؤثر در بروز اعتیاد
اعتیاد یك بیماری پیچیده است كه تنها یك عامل خاص در بروز آن دخیل نمیباشد. مجموعهای از عوامل در بروز بیماری اعتیاد دخالت دارند كه از میان آنها میتوان به عوامل زیر اشاره كرد:
ژنتیك
محیط اجتماعی
جنسیت
ضعف مهارتهای اجتماعی یا سازگاری
مسائل روانی / بیماری روانی
آسیب روحی / تجاوز یا آزار
روابط نابسامان خانوادگی
قومیت
فشار و زورگوئی دوستان
علم پزشكی هنوز نتوانسته است یک روش بخصوص برای درمان بیماری اعتیاد پیدا كند. تجربه نشان میدهد بهبود یافتن از بیماری اعتیاد و درمان آن به اتخاذ تدابیر مختلفی نیاز دارد.
درمورد علل اعتیاد نكات ضروری دیگری هست كه لازم است مورد توجه بیشتری قرار بگیرد:
علل اعتیاد
برای اینکه بتوانیم مسأله ای را از طریق روانشناسی حل کنیم بهتر است ابتدا علل و عوامل بوجود آورنده آن را بشناسیم.
اعتیاد به عنوان یک مسأله اجتماعی دارای علل بوجود آورنده مختلفی است که عبارتند از:
وراثت: والدین معتاد احتمال اینکه فرزندان معتاد داشته باشند بیشتر است.
خستگی: خستگی ناشی از کارهای سنگین و یا مداوم منجربه استفاده از مواد مخدر میشود.
خواب: بی نظمی در خواب بویژه شب بیداری منجر به استفاده از مواد مخدر میشود.
کمبودهای جنسی: افرادی که از رابطه معمولی برخوردار نیستند، دچار اعتیاد میشوند.
افراط در روابط جنسی: این عمل باعث ضعف قوای روانی و نیز قدرت جسمی و در نتیجه گرایش به مواد مخدر است.
تقلید: برخی ازپدیدههای اجتماعی بواسطه تقلید رواج مییابند که اعتیاد نیز از آن جمله است وتقلید در بین جوانان بیشتر است.
ناکامیها: شکست وناکامی در زندگی برخی افراد که تحمل کمتری دارند موجب گرایش آنها به اعتیاد میشود.
استقلال طلبی جوانان: چون بسیاری از خانوادهها و اطرافیان جوانان نمیتوانند همگام با رشد و تغییرات جوانان گام بردارند بین آنها تعارض پیش میآید و جوانان جهت رسیدن به استقلال شخصی دست به کارهای متفاوت و ناهنجار میزنند.
وجود مواد مخدر و یا در دسترس بودن آن
مهاجرت و اختلافات فرهنگی
وجود گروههای سودجو
وجود گروههای معتاد
اعتیاد همسر و افراد خانواده
پاشیدگی نظام خانواده
حرفهایهایی که در ارتباط با مواد مخدر هستند
تجویزات پزشکی
نقش رسانههای گروهی
ثروت بیش از اندازه
فقر مالی
بیکاری
سهل انگاری دولتها
استعمار
جوانان
در ارتباط با جوانان و مسائل مربوط به آنها توجه و دقت کافی در امر جامعه پذیری بسیار حائز اهمیت میباشد. بسیاری از صاحبنظران معتقدند که: «فرایند جامعه پذیری جوانان، مستقیماً وابسته به نظام آموزشی میباشد.
در سالهای دوم، سوم و چهارم دبیرستان، پایگاههای جامعه پذیری دانش آموزان شکل میگیرد. هر شبکه و گروه، در این سالها جامعه پذیری را تسریع میکند.
از آنجا که جامعه پذیری نیز بطریقی تحت تأثیر شرایط منطقهای و محلی قرار دارد، آموزشهای لازم باید متناسب با مناطق در حال بحران باشد.
به طور کلی آنچه مهم است شناخت دوره نوجوانی و جوانی، اقتصاد پویا و بستر اجتماعی مناسب با رشد و توسعه مشاغل حرفهای میباشد که در این راستا، مؤسسات آموزشی میتوانند با تربیت دانش آموزان و دانشجویان در سطوح مختلف شرایط مناسب را فراهم آورند.
لذا مؤسسات اجتماعی شرایط فرهنگی و وضعیت مناسب آموزشی را ایفا خواهند کرد.
جوانان و خرده فرهنگها
در تمام دورانها جوانان از خرده فرهنگها و الگوهای رفتار خاص خود برخوردار بودهاند که در سرنوشت آنها نقش تعیین کننده داشتهاند.
در این شرایط میتوان به عنوان مثال از مواردی چون مدگرایی (پوشش لباس)، طرز محاوره، پرداختن به موسیقی (نسبت به شرایط سنی متفاوت)، استفاده از موتور برای تفریحات برای برنامههای مهیج، ورزش جهت نمایش قدرت و استفاده از مواد مخدر، دخانیات و الکل نام برد، که برای ساماندهی هرچه مناسبتر ضرورت دارد تا توجه جدی به این امر بویژه اعتیاد بشود.
زیرا اعتیاد تحت تأثیر جنبههای جسمانی بوده وعاملی است در جهت از خود بیگانگی وعدم تعلق به جامعه و به همین خاطر توجه به سه نکته ذیل در خصوص اعتیاد ضروری است:
1- جوانان عمدتاً با نمایشها واعمال خطرناک سعی در مطرح نمودن خود دارند. به عنوان مثال فعالیتهای آنان در خیابانها در سنین 16-18 سالگی.
2- گرفتن گواهینامه رانندگی در سن 18 سالگی و مطرح نمودن خود برای اشتغال که البته با مشکل بیکاری مواجعه میشوند.
3- محدودیت ورود به دنیای بزرگترها و عدم توانایی برای به نمایش گزاردن تجارب خود در سنین 22 و 23 سالگی.
جوانان و بحران هویت
هویت عبارت از آگاهی شخص نسبت به اینکه کیست و به کجا میرود. هویت شخص یک ساختار روانی – اجتماعی است.
یعنی هم شامل طرزفکر و عقاید فرد است و هم شکل ارتباط فرد با دیگران را میسازد. اگر هویت جوانی در طول زمان و براساس تجربیات حاصل از برخورد صحیح اجتماعی ایجاد شود و جوان بتواند خود را بشناسد و از دیگران جدا سازد، تعادل روانی وی تضمین میشود.
ولی اگر سرخوردگی و اعتیاد جایگزین شود، به جای تماس با مردم، جوان گوشه گیر و منزوی شده و به جای تحرک به سکون گراید و به جای خودآگاهی و تعیین هویت مثبت، درنقش خود دچار ابهام شود.
هماهنگی و تعادل روانی وی به هم میخورد وبه بحران هویت دچار میشود. بحران هویت ارتباط فرد با والدین را نیز دستخوش تغییر میکند.
در این حال نوجوان معمولاً علیرغم نیاز شدیدتر به دوستش و تفاهم متقابل مورد هجوم وانتقاد قرار میگیرد. همین امر موجب میشود که نسبت به دیگران و والدین خود دچار تضادها و کشمکشهای ضدو نقیض شود.
10 وبرای اینکه خود را از این شرایط رها سازد سراغ گروه دوستان و همسالان میرود و به قولی برای احساس آرامش اقدام به اعمالی خلاف هنجارهای جامعه از جمله استعمال سوء مواد مخدر مینماید.
زیرا عدم انطباق بین سطح انتظارات جامعه و خانواده از فرد و بالعکس باعث میشود در ابعاد روانی و زیستی فرد افراط و تفریط صورت گیرد و به عبارتی بهتر، فرد دچار سرخوردگی وبحران شود و نهایتاً اقدام نابهنجاری صورت دهد.
بیماریها موجب گرایش به اعتیاد میشوند
برخی از اعتیادها در نتیجه مصرف مداوم داروهای خواب آور ویا سایر داروها مسکنی است که بعد از عمل جراحی در بیمارستانها و یا برای تسکین بعضی از امراض صعب العلاج مورد استفاده قرار میگیرد.
کثرت افراد مبتلا به مواد مخدر که جزء گروه انحرافات اخلاقی هستند به اندازهای است که اعتیاد را جزیی از خصوصیات سایکوپاتها (psychopathic) برشمردهاند.
بعضی از افراد این گروه انحرافشان در نتیجه ضعفهای شخصیتی است که از رفتارهای غیرعادی والدین در کودکی آنها و نارساییهایی در تربیتهای اولیه ایشان ناشی میشود، برای تکوین شخصیت و رسیدن آن به مرحلهای نسبتاً کامل وجود شرایطی در زمینه رشد از هرجهت ضروری است و ایجاد گرایش به اعتیاد با چگونگی تربیت و پرورش افراد در خانوادهها بدون ارتباط نیست.
سیر مدارج تکامل شخصیتی از دوران طفولیت آغاز میگردد. در آن هنگام که شخص اراده واختیار کافی برای کنترل وتغییر محرکهای محیطی ندارد و نمیتواند تأثیری بر آنها داشته باشد، والدین ومربیان بیشترین سهم را در رشد و تکامل شخصیتی فرد برعهده دارد.
نمونههای متفاوتی از روشهای تربیتی درهرجامعه ای قابل مشاهد ه است که اغلب بدون آگاهی از عواقب سوء آن توسط والدین اعمال میگردد.
مثلاً مادرانی که بیش از حد به کودکشان توجه داشته و دائم از آنها پرستاری میکنند، مانع میشوند تا طفل در جریان وقایع و مشکلات قرار گیرد و به آزمایش و تجربه آنها بپردازد.
از این روی درحل معضلات آینده زندگی دچار مشکلاتی خواهد شد. همچنین والدینی که ثبات عاطفی نداشته یا فوق العاده زورگو مستبدند، اغلب فرزندانشان را از خود طرد میکنند، به پیشرفتهای کوچک آنها قانع نیستند و در این مورد اندیشه کمال گرایی دارند. چه بسا درآینده فرزندان خود را برای قبول اعتیاد مستعد گردانند.
همچنین تغذیه و سایر رفتارهای دیگر مادر در پرورش اطفال، در آینده زندگی روانی اطفال دارای سهم بسزایی است و موجب پی ریزی برخی اعتیادات در کودکی میشود.
پیشگیری از اعتیاد در دوران نوجوانی
دوران نوجوانی با مسائل و مشکلات متعددی همراه است که شناسایی دقیق آنها گاهی مؤثر در پیشگیری از اعتیاد و بزهکاری محسوب میشود.
بحران بلوغ
نوجوانی تقریباً همزمان با بلوغ جنسی است. بنابراین تغییرات جسمی و روانی ناشی از بلوغ جنسی را میتوان یکی از مهمترین عوامل تأثیر گذار بر تفکر و رفتارهای نوجوانان در نظر گرفت.
تغییرات مذکور به حدی ناگهانی و غیر منتظرهاند که ممکن است موجب نگرانی و آشفتگی نوجوان شده و زمینه را برای بروز رفتارهای انحرافی، بزهکارانه و حتی اعتیاد فراهم نمایند.
به منظور ایجاد آرامش در نوجوانان و پیشگیری از بروز رفتارهای فوقالذکر لازم است که والدین قبل از رسیدن نوجوان به بلوغ جنسی، در ارتباط با پدیده بلوغ و تغییرات جسمی و روانی ناشی از آن با فرزندان خود گفتگو نموده و زمینه را برای پذیرش این مرحله و گذر از آن فراهم نمایند.
همچنین نظارت والدین بر اعمال و رفتار نوجوان و بویژه شناخت دوستان و همکلاسیهای وی لازم و ضروری است.
بحران هویت
بحران هویت مهمترین عامل نگرانی و آشفتگی نوجوان در دوران نوجوانی و اوایل جوانی است. نوجوان با تمام وجود میخواهد بداند که کیست و که خواهد شد چه طریقی را باید در زندگی در پیش گیرد، و توانمندیها و استعدادهای او در چه زمینههایی است. نوجوان در پی یافتن پاسخ این سئوالات با گروههای مختلفی همانندسازی میکند و به جستجو در عالم بیرون و درون خویش میپردازد.
در واقع هویت یابی و شناخت خود فرایندی مادام العمر است اما نقطه اوج این فرایند و بیشترین فشارها و بحرانهای ناشی از آن در دوران نوجوانی تجربه میشود.
پرهیز از ارائه هویت تحمیلی و اجباری از سوی والدین یا اطرافیان و استفاده از خدمات مشاورهای توسط افراد کاردان و خبره میتواند در کاهش تاثیرات ناخوشایند ناشی از بحران هویت مؤثر باشد و نوجوان را به سوی شناخت توانمندیها و ویژگیهای خود و پایبندی به هویتی مستقل و قابل انعطاف سوق دهد.
گرایش به استقلال از والدین و پیوستن به گروه همسالان
یکی از ویژگیهای دوران نوجوانی، گرایش به استقلال از والدین در ابعاد گوناگون است. نوجوان در عرصه فکر و عمل به دنبال عقاید و شیوههای جدید و اجتناب از اطاعت محض و تقلید کودکانه از والدین است.
این گرایش به استقلال و عدم تقلید از والدین در زمینههای گوناگون با شدت و ضعف همراه است.
نتایج پژوهشهای مختلف نشان دهنده این نکته است که نوجوانان در زمینه انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل تا حدود زیادی تحت تأثیر والدین قرار دارند اما در زمینه نوع پوشش، زبان محاورهای، سرگرمیها و انتخاب سبک موسیقی بیشتر از همسالان خود تبعیت میکنند.
از آنجایی که استقلال خواهی در دوران نوجوانی امری طبیعی و حتی لازم و ضروری است، بسیاری از اختلافات بین نوجوان و والدین را باید پدیدهای عادی تلقی نمود و در بسیاری موارد نیازی به مراجعه به متخصصین بهداشت روانی (روانشناس و روانپزشک) وجود ندارد. اما اگر اختلافات مذکور منجر به رفتارهای پرخاشگرانه مکرر بویژه پرخاشگری بدنی و یا رفتارهای خود تخریبی (مانند مصرف مواد، فرار از منزل، ترک تحصیل و یا ارتکاب جرم) شود، مراجعه به متخصصین مذکور قویاً توصیه میگردد.
اگر والدین و مربیان و معلمان، نقطه نظرات خود را همراه با استدلالهای منطقی با نوجوان در میان بگذارند و درباره انتظارات و خواستههای خود توضیحات قانع کنندهای ارائه کنند و در عین حال روابطی صمیمانه و حمایت کننده داشته باشند، نوجوانان نیز استقلال مورد نیاز خود را با سهولت بیشتر و مشکلات کمتری بدست خواهند آورد.
هرگونه سخت گیری و یا سهل گیری بیش از حد، بی توجهی به نوجوانان و یا رفتارهای پرخاشگرانه میتواند نتایج مصیبت باری همچون گرایش به اعتیاد، رفتارهای غیر اخلاقی و بزهکاری به همراه داشته باشد.
به نظر میرسد که معاشرت با همسالان در دوران نوجوانی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. معاشرت با همسالان میتواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد که به برخی از آنها اشاره میشود.
پیشگیری از اعتیاد در دوران جوانی
جوانی دورهای از زندگی است که از شروع دهه سوم زندگی تا پایان دهه چهارم (۲۰ -۴۰ سالگی) را در بر میگیرد.
در این دوران رویدادهای مهمی همچون استقلال از والدین، اشتغال، ازدواج و پدر یا مادر شدن و تحکیم هویت شخصی به وقوع میپیوندد.
هر یک از رویدادهای مذکور، فشار روانی قابل ملاحظهای ایجاد میکنند و ممکن است زمینه را برای گرایش به مصرف مواد فراهم کنند.
الف) بیکاری، اشتغال و اعتیاد
پدیده بیکاری و نداشتن شغل و درآمد یکی از مهمترین علل و عوامل ایجاد فشار روانی در دوران جوانی و بزرگسالی است.
بیکاری موجب بروز احساس عدم کفایت و کارآیی در فرد میشود و مشکلات مالی و خانوادگی ناشی از آن، زمینه را برای ایجاد افسردگی، اضطراب و گرایش به مصرف مشروبات الکلی و مواد روانگردان فراهم میکند.
افزایش کیفی و کمی مهارتهای حرفهای و بهبود ارتباطات اجتماعی همراه با مثبت اندیشی و استفاده از تفکر خلاق شانس دستیابی به شغل و حرفه مناسب را افزایش داده و از بروز پدیده بیکاری تا حدود زیادی پیشگیری میکند.
همچنین اتخاذ سیاستهای مبتنی بر ایجاد اشتغال مولد و کارآفرینی توسط نهادهای دولتی و ملی در کاهش نرخ بیکاری تأثیر چشمگیری دارد.
کیفیت و کمیت اشتغال و ویژگیهای محیط شغلی ممکن است در گرایش به مصرف موادموثر باشد.
به عنوان مثال پرداختن به مشاغلی که با فعالیت بدنی فراوان و خستگی شدید همراه هستند مانند نقاشی ساختمان، نجاری، تراشکاری و جوشکاری، کار در شیفت شب ممکن است زمینه را برای گرایش به مصرف مواد فراهم نماید.
افراد شاغل در این حرفهها در صورتیکه اطلاعات درست و کاملی در زمینه عوارض مصرف مواد نداشته باشند ممکن است با هدف رفع خستگی و کاهش فشارهای شغلی اقدام به مصرف مواد نمایند.
بدیهی است که مصرف مواد در دراز مدت موجب افت عملکرد شغلی و کاهش علاقه و انگیزه برای انجام کار شده و حتی ممکن است موجب از دست دادن شغل و بیکاری شود.
همچنین کار کردن در محیطهای آلوده (مانند مکانهایی که افراد معتاد در آن مشغول به کارند) و یا اشتغالی که امکان دسترسی به مواد را به راحتی فراهم کند (کار در داروخانهها و بیمارستآن ها) اگر با آگاهی کافی و احتیاطهای لازم همراه نباشد زمینه را برای گرایش به مصرف مواد فراهم میکند.
توجه به موارد زیر موجب کاهش خطر گرایش به مصرف مواد در محیط کار خواهد شد
1- رعایت تعادل بین کار، استراحت، تفریح و پرهیز از پرکاری.
2- عدم معاشرت با افراد معتاد یا مشکوک به اعتیاد در محیط کار.
3- افزایش سطح آگاهی در زمینه عوارض مصرف مواد در دراز مدت و تأثیر آن بر عملکرد شغلی.
ازدواج و تشکیل خانواده
ازدواج یکی از مهمترین فصول کتاب زندگی است. ازدواج میتواند رضایت آورترین و یا مأیوس کنندهترین تجربه زندگی هر فرد باشد. این پدیده بر سلامت جسمی و روانی، نشاط و کارآیی فرد تأثیر چشمگیری بر جای میگذارد.
هرگونه عجله و شتابزدگی در ازدواج و فقدان تحقیق و مشورت کافی میتواند نتایج مصیبت باری به همراه داشته باشد. رعایت موارد زیر احتمال موفقیت در انتخاب همسر و رضایتمندی از زندگی زناشویی را افزایش میدهد.
رعایت تناسب بین زوجین
رعایت تناسب در زمینههایی چون آداب و رسوم و فرهنگ خانواده، میزان پایبندی به دستورات دینی و اخلاقی، تحصیلات، سن و سطح درآمد، احتمال موفقیت در ازدواج را افزایش میدهد. افرادی که در زمینه موارد یاد شده تناسب و شباهت بیشتری با یکدیگر دارند، در زندگی مشترک اختلافات کمتری خواهند داشت.
دستیابی به استقلال مالی و عاطفی
ازدواج با فردی وابسته به دیگران، و کم اعتماد بنفس میتواند تجربهای ناگوار و توام با ناکامی باشد. طرفین در هنگام ازدواج باید توان تصمیم گیری مستقل و اداره زندگی بدون کمک والدین را داشته باشند.
واقع بینی در زمینه ماهیت ازدواج
انتظار اطاعت کامل، توقع تفاهم دائمی و عدم بروز اختلاف در زندگی زناشویی نمونههایی از توقعات غیرواقع بینانه در ازدواج هستند.
دستیابی به ازدواج موفق نتیجه مطالعه، تلاش و صبر و شکیبایی است و فعالیتی دائمی را طلب میکند. شناخت واقع بینانه افراد از یکدیگر و از پدیده ازدواج راه را برای دستیابی به موفقیت و رضایت خاطر هموار میکند.
یادگیری مهارتهای ابراز وجود، مهار هیجانات منفی و حل اختلاف
ابراز وجود یعنی توان بیان خواستهها، افکار و هیجانات به طور مستقیم، صادقانه و مناسب. ابراز وجود مهارتی آموختنی است اما بسیاری از افراد به جای آن به پرخاشگری و یا رفتارهای منفعلانه روی میآورند.
تقویت مهارت ابراز وجود در پیشگیری از اختلافات زناشویی و افزایش رضایتمندی از ازدواج نقش مهمی دارد. هیجانات منفی از قبیل خشم، اضطراب، یاس و غیره اگر به شیوهای نامناسب ابراز گشته و آرامش محیط خانه را در معرض تهدید قرار دهند بایستی ریشه یابی و مهار شوند.
افزایش آگاهی در زمینه مسائل عاطفی و جنسی
بی توجهی به نیازهای عاطفی و جنسی شریک زندگی، موجب بروز نارضایتی، اختلاف و حتی وقوع طلاق میشود. لازم است کلیه افراد، قبل از رسیدن به سن ازدواج، در زمینه مسائل عاطفی و جنسی آموزش ببینند.
در واقع ارائه آموزشهای جنسی متناسب با موقعیت سنی، باید از اوایل نوجوانی و توسط والدین و یا افراد مطلع و قابل اعتماد (مانند روانشناس، مشاور خانواده) انجام شود.