دکتر حسین رهنمایی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
یوکابد مادر موسی(ع) و همسر عمران در تاریخ انبیاء قرآنی، نقشی کوتاه اما بسیار مهم ایفا نمود.
او نیز همچون سایر زنان قرآنی (به جز مریم) بدون ذکر نام مورد اشاره قرار گرفته شده است.
در قرآن توضیح زیادی پیرامون او و گذشتهاش نقل نشده است. و فقط به ماجرای واسپاری موسی(ع) به نیل و سپس شیردهی او اشاره شده است.
در واقع یوکابد بخشی از ماجرای موسی (ع) و بنی اسرائیل است که بطور خاص و مستقل در قرآن به آن اشاره شده است.
ماجرای مادر موسی (ع) و نوع پرداخت قرآن به او از جهات تاریخی، کلامی و اخلاقی مورد توجه مفسران و اندیشمندان قرآنی قرار گرفته و در یک موضع قرآن (سوره قصص) و به صورت یکجا بیان شده است.
تمام نقش آفرینی یوکابد از ماجرای به آب انداختن موسی(ع) شروع و سپس با شیردهی او پایان می پذیرد.
در بقیه ماجرای موسی(ع) در قرآن هیچ نقش دیگری از یوکابد مشاهده نمیکنیم.
ماجرای یوکابد طبق روایات اسلامی
بر طبق روایات اسلامی، فرعون از طریق خوابگزاران و پیشگویان از تولد پسری که تاج و تخت او را به خطر خواهد انداخت با خبرکاهنان، نسب و قبیله آن طفل را از بنی اسرائیل تعیین کردند.
لذا فرعون در یک اقدام پیشگیرانه برآن شد تا همه نوزادان پسر را از بین ببرد. ماموران فرعون خانه به خانه زنان باردار یا شیرده را پیدا میکردند و جنین یا نوزاد آنها را می کشتند.
بنا به نقل روایات اسلامی، تعداد کشته شدگان به بیش از بیست هزار نفر رسید اما اراده خدا بر آن بود که پیامبرش موسی (ع) آسیب نبیند (نورالثقلین ج 4، 112).
به نقل از قرآن، موسی (ع) در نوزادی آن چنان چهره زیبایی داشت که هر کس او را می دید به او علاقه مند می شد و به همین دلیل زن قابله ای که جاسوس فرعون بود از سر محبت از افشای تولد او خودداری کرد.
با این حال جستجوی ماموران همچنان ادامه داشت و این باعث می شد قلب مادر دائما از سرنوشتی که به انتظار فرزندش نشسته است نگران باشد. اینجا بود که پیام آرامش بخشی بر قلب او الهام شد:
وَ أَوْحَیْنَا إِلىَ أُمّ مُوسىَ أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فىِ الْیَمّ وَ لَا تخَافىِ وَ لَا تحَزَنىِ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ (7)
و به مادر موسى وحى كردیم كه: «او را شیر ده، و چون بر او بیمناك شدى او را در نیل بینداز، و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمىگردانیم و از [زمره] پیمبرانش قرار مىدهیم».
همانگونه که در ماجرای آسیه آمد، جریان آب نوزاد زیبای بنی اسرائیل را به نزدیکی کاخ فرعون هدایت کرد.
آسیه - همسر فرعون - با دیدن این کودک زیبا دلبسته او شد و از فرعون خواست تا اجازه دهد این کودک را نزد خود نگاه دارند:
وَ قَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَینْ لىّ وَ لَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسىَ أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ (9)
همسر فرعون گفت: «[این كودك] نور چشم من و تو خواهد بود. او را مكُشید. شاید براى ما سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم، ولى آنها خبر نداشتند».
هر مادر دیگری در وضعیت مادر موسی(ع) قرار میگرفت بسیار پریشان میگشت اما یوکابد با عنایت الهی با خیالی آسوده منتظر تحقق وعدهای که به قلبش الهام شده بود نشست (قصص،10).
او با اطمینانی که به وعده الهی داشت برای دریافت آخرین اخبار، دختر خویش را به اطراف کاخ فرعون فرستاد تا سروگوشی آب دهد.
خواهر موسی(ع) که پرسه زنان در اطراف کاخ تردد میکرد از پچ پچ رهگذران متوجه شد که فرعونیان به دنبال شخصی برای شیردادن طفلی می گردند که آن را از آب گرفته اند.
وقتی بیشتر تحقیق کرد فهمید که طفل مزبور سینه هیچ زن شیرده ای را قبول نکرده است و از این روی آل فرعون به زحمت افتاده اند. و در این جا بود که او به ماموران کاخ گفت: من خانوادهای را میشناسم که میتوانند دلسوزانه و مهربانانه تکفل امر نگهداری و شیردهی این نوزاد را برعهده بگیرند.
همسر فرعون که مشتاقانه دنبال چنین کسی میگشت از او خواست تا دایه مورد نظر را به دربار هدایت کند و بدین ترتیب با تدبیر الهی مادر موسی(ع) به فرزند خود رسید و وعده الهی که به قلبش الهام شده بود را با چشم خود مشاهده کرد و به حقانیت وعده الهی یقینی دوچندان یافت:
فَرَدَدْنَاهُ إِلىَ أُمِّهِ كىَ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَ لَا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لَاكِنَّ أَكْثرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ (13)
«پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خدا درست است، ولى بیشترشان نمىدانند».
پیامهای قرآنی ماجرای یوکابد
از نظر اخلاقی و عرفانی، اعتماد به خداوند از مهم ترین پیام های ماجرای یوکابد به حساب می آید. این که یک مادر فرزند خود را به اعتبار آنچه قلبش گواهی می دهد به امواج آب بسپارد از بالاترین درجات توکل برخدا محسوب می شود.
اما ذهن متکلمان و الهی دانان به بخش دیگری از ماجرای یوکابد منعطف شده است. این نکته که چگونه کسی که پیامبر نیست مخاطب وحی الهی واقع می شود؟
ابتدا باید بدانیم وحی، واژهای عربی است که در لغت به معنای اشاره سریع و پنهانی و القای پیام به شکل سری می باشد. این واژه در قرآن کریم برای معانی مختلفی بکار رفته که در همه آنها، معنای فوق (القای پنهانی پیام) تزریق شده است.
از جمله این معانی میتوان به موارد زیر اشاره داشت
1) وحی به معنی غریزه حیوانات: و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [الهام غریزى] كرد كه از پارهاى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازى] مىكنند، خانههایى براى خود درست كند، (نحل، 68)
2) وحی به معنی وسوسه شیاطین: شیاطین به دوستان خود وحی میفرستند (وسوسه میکنند) که با شما محادله کنند... (انعام، 121).
3) وحی به نظام خلقت: نظام خلقت واوحی فی کل سماء امرها، در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود (فصلت، 12).
یومئذٍ تحدث اخبارها بان ربک اوحی لها، آن روز است كه [زمین] خبرهاى خود را باز گوید. [همان گونه] كه پروردگارت بدان وحى كرده است (زلزال،4).
البته برخی از دانشمندان وحی به آسمان ها و زمین را به معنای قوانین و نظام طبیعی حاکم بر آنها دانستهاند.
چهارمین و پرکاربردترین معنای وحی، در ارتباط با نبوت و تشریع استعمال می شود. این نوع وحی که تحت عنوان «وحی تشریعی» از آن یاد می شود عبارت است از:
آگاهی ویژهای از حقایق هستی، پیامها، اخبار و دستورات الهی که خداوند بر قلب پیامبر القامی نماید.
پنجمن کاربرد واژه وحی در قرآن که به بحث این مقاله از جمله ربط دارد استعمال وحی در معنی الهام قلبی است.
دانشمندان مسلمان با توجه به این که میدانند مادر موسی(ع) پیامبر نبود، واژه «اوحینا» در آیه مورد بحث اول این نوشتار را به معنی الهام گرفته اند.
بدیهی است دریافت الهامات الهی شایستگی خاص خود را می طلبد.
متكلمین شیعه معتقدند كه پدر و مادر انبیاء و ائمه (ع) باید پاك و منزه از عیوب اخلاقی باشند و از همین جا به موحد بودن پدر ابراهیم (ع) و عدم شرک ابوطالب، عبدالله و آمنه رأی می دهند زیرا روحیات و خلقیات والدین بر شخصیت جنینی انسان تاثیر می گذارد لذا اگر نطفه انبیاء در صلب یا رحم ناپاك یا مشرک قرار گیرد، آلوده می شود.
در هیمن راستا در روایات اهل بیت (ع) از سپردن کودک شیرخوار به زنان دیوانه یا سفیه منع شده است.
تا چند دهه پیش برخی از روشنفکر مآبان چنین روایاتی را مورد تمسخر قرار می دادند اما پیشرفت های اخیر در علم ژنتیک نشان داد که علاوه بر صفات جسمانی (نظیر رنگ چشم، استخوان بندی، گروه خونی و...) انتقال صفات روحی نیز از طریق ژنها امکانپذیر است.