گفتگو: رضا حسینمرد ی
تحریریه زندگی آنلاین : دکتر احمدرضا درستی یکی از چهرههای نام آشنای عرصه تغذیه کشورمان، متولد اصفهان است. وی دوران تحصیلات متوسطه و دیپلم خود را در تهران گذرانده و مدرک لیسانس و فوقلیسانس خود را از دانشگاه علوم پزشکی تهران اخذ کرده است؛ اوایل پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به عنوان جهادگر در مناطق اطراف قزوین (آبیک) خدمت کرد و خدمت سربازی را در منطقه سگزی یزد انجام داده است. میتوان گفت که ایشان تقریباً در همه نقاط کشور فعالیت و خدمت کرده است. وی معتقد است که اهل منطقه خاصی از ایران نیست و همه نقاط کشور، زادگاه اوست، چون در این چند دهه عمر خود در اغلب نقاط ایران زندگی و خدمت کرده است.
وی در دوران جنگ تحمیلی (سال 1365) دانشجوی کارشناسی علوم بهداشتی دانشگاه تهران بود و مدتها به عنوان دانشجو در مناطق جنگی حضور داشته و آموزش رزمندگان در مورد اصول بهداشت و تغذیه در جنگ را نیز به بهترین نحوی انجام داده است؛ این مرد پرتلاش و خستگیناپذیر در دوران حضور خود در جبههها با یک دستگاه تلویزیون و ویدئو پیرامون تغذیه سالم و بهداشت به رزمندگان آموزش لازم را به طور تصویری ارائه میکرد که آن زمان مورد استقبال همه در آن دوران قرار گرفت و بسیار مفید بود. دکتر درستی، بعد از جبهه حدود نه ماه در مناطق دور افتاده اطراف شهرضا اصفهان در روستایی به نام رامشه خدمت کرد. بعد از اخذ مدرک کارشناسی علوم بهداشت در ادامه برای مقطع کارشناسی ارشد، رشته تحصیلی علوم بهداشتی در تغذیه را پی گرفت.
بیشتربخوانید:
رژیم نخستـین را بشناسـید!
وی بعد از فارغ التحصیلی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران شد. دکتر درستی در خلال سالهای 71 تا 74 به عنوان مأمور در وزارت بهداشت در سمت مدیر کل اطلاع رسانی نیز خدمت کرده است. وی در سال 1376 برای ادامه تحصیلات در مقطع دکتری به انگلستان رفت (رشته تغذیه انسانی) که این مقطع تا سال 1380(2001) ادامه یافت. تحصیل وی در دانشگاه گلاسکوانگلستان با استفاده از بورس شاگرد اولی دوره کارشناسی ارشد وی بود. دکتر درستی بعد از بازگشت به ایران از سال 84 تا 88 نیز رئیس انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی ایران، دانشکده علوم تغذیه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود و فعالیتهای ارزندهای داشت.
او میگوید: یکی از اقدامات مهمی که در طول فعالیت خود انجام دادهام، استانداردسازی شاخصهای مربوط به تغذیه، قد و وزن کودکان ایران بود، چون تا قبل از آن بر اساس استانداردهای آمریکا محاسبه میشد و هیچ انطباقی با وضعیت کودکان ایران نداشت؛ در نهایت به اثبات استاندارد بودن شاخص سازمان جهانی بهداشت برای کودکان ایران رسیدیم و بررسی چند هزار کودک در مناطق مختلف ایران به مقالهای علمی در همین رابطه منجر شد که در مجله علوم تغذیه و صنایع غذایی انستیتو نیز چاپ شده است.
کار مهم دومی که انجام دادم و در این سالها خیلی کمک کرد این بود که در گذشته جدول ترکیبات غذایی به طور ملی و بومی برای مردم ایران نداشتیم! فقط یک جدول آمریکایی مورد استفاده بود که برای ایرانیان کارآمدی نداشت؛ من جدول ترکیبات غذایی را از منابع علمی کشور انگلستان گرفتم و بومیسازی کردم که کتاب آن نیز توسط دنیای تغذیه چاپ شده است.
علاوه بر این اقدامات نرمافزار انفرادی جهت ارزیابی وضعیت دریافت موادغذایی را سالهای پیش نوشتم و در اختیار همکاران قرار دادم؛ به وسیله این نرمافزارمشخص میشود، آن مقدار و نوع غذایی که میل شد چه چیزهایی به بدن رسانده است. خوشبختانه این نرم افزار توسط پزشکان و تغذیه شناسها مورد استفاده و استقبال قرار گرفته است و برخی پژوهشگران و دانشجویان به وسیله آن تز دوران تحصیل خود را نوشتند.
دکتر درستی میگوید: کتاب زیاد تألیف کردم و به چاپ رسیده است. بیش از 130 مقاله نیز منتشر کردهام که در مجلات معتبر نیز بویژه انگلیسی زبان چاپ شده است. دانشجویان متعددی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری تربیت کردم. اکنون نیز چند سالی است که مدیر گروه تغذیه و جامعه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران و مشغول خدمت هستم. خوشحالی من بابت این است که طی سالهای فعالیتم این خدمات را جهت استفاده همکاران و هموطنان ارائه و کاربردی کردم.
همیشه از خدا میخواهم پاداش نیک این خدمات و تلاشهای من را در آخرت بدهد. آرزوی من خوشبختی و سلامتی همه مردم و انسانها است. معتقدم همه انسانها به دنبال خوبی و نیکی هستند. به قول حافظ: جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه، چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
در میان مردم کشورهای مختلف دنیا آدم خوب زیاد است. من دعا میکنم همه مردم خوب دنیا خوشبخت، سعادتمند و سلامت باشند و دنیا از شر آدمهای بد نیز هر چه زودتر راحت شود. امیدوارم همه ما برای رفتن از این دنیا، دست پر داشته باشیم. خدا را از یاد نبریم و به همدیگر خدمت و محبت کنیم. اگر خدمت کنیم و خیر برسانیم همه شاد خواهیم شد.
با این مقدمه و افق دید، گفتگویی اختصاصی در آستانه بهار ۱۴۰۰ با دکتر احمدرضا درستی مطلق متخصص تغذیه و رژیمشناس ترتیب دادیم که توجه شما را به خواندن آن جلب میکنیم.
بیشتربخوانید:
عادت های صحیح غذایی زمانی که معده خالی است
این روزها مهمترین دغدغه شما در دانشکده علوم تغذیه و رژیمشناسی چیست؟
در دانشکده علوم تغذیه و رژیمشناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران سه گروه (دپارتمان) داریم و من مدیر گروه تغذیه جامعه هستم. من و همکارانم در این گروه به جای توجه به تغذیه و رژیم فردی، توجه و تمرکز به نوع و نحوه تغذیه کل جامعه داریم. الان در جامعه مشکلات تغذیهای مختلفی از جمله کمبود ویتامین D، کمخونی، پوکیاستخوان، دیابت، بیماریهای قلبی و عروقی و ... را شاهد هستیم که با تغذیه ارتباط تنگاتنگی دارد.
ما در اصل به آنچه مردم میخورند و با بیماریهای مختلف ارتباط دارد توجه ویژه میکنیم. حتماً مطلع هستید که خوردن برخی غذاها موجب بروز التهاب و یا تشدید آن در بدن میشود و برخی دیگر از غذاها اینطور نیست و بلکه مفید است. این ایده مطرح شد که بررسی کنیم و ببینیم اینگونه غذاها تا چه حد در ایجاد و تشدید برخی بیماریها از جمله بیماریهای التهابی چشم، پوست و مشکلات قلبی عروقی تأثیر دارند. یا مثلاً در جامعه افرادی هستند که امنیت غذایی ندارند و به آنچه برای بدن خود نیاز دارند تا دریافت کنند، یعنی مواد غذایی مناسب مصرف کنند، متاسفانه توجه نمیکنند! پرسش اینکه این افراد چه گروهی هستند؟ در چه سن و جنسیت یا موقعیتی قرار دارند؟ مشکل همه این افراد به دلیل فقر اقتصادی نیست؛ گاهی این افراد پول و امکان مالی دارند، ولی دانش تهیه و مصرف ندارند تا غذای مناسب برای خود و خانواده تهیه کنند. این موضوع در سالمندان هم مطرح است. ما در گروه تغذیه جامعه به منظور اصلاح شیوه زندگی و اتخاذ تصمیمات لازم، پیشنهاداتی را جهت استفاده توسط عموم مردم و جامعه تدوین و تبیین میکنیم.
دولتها در تأمین امنیت غذایی و غذای سالم برای ملت خود چقدر نقش دارند؟
توجه دولتها در جهان به این موضوع شدت و ضعف دارد. وقتی که بخشی از درآمد یک کشور از محل فروش یک یا چند محصول به خارج به دست میآید، باید به طور عادلانه بین مردم تقسیم شود. گاهی این حداقل پولی که به مردم از جانب دولت پرداخت میشود، اصلاً کافی نیست و کفاف خانواده را نمیدهد. شرکتهای خصوصی هم مبالغ حمایتی که به کارمند خود پرداخت میکنند ناچیز است. بر اساس اعلام سازمانهای جهانی حدود 10 درصد از مردم دنیا بیش از 50 درصد غذای دنیا را دراختیار دارند و میخورند، در حالی که 90 درصد مردم دنیا میتوانند به کمتر از 50 درصد غذای تولید و عرضه شده در جهان دسترسی داشته باشند.
حمایتهای دولتها از مردم در کشورهای مختلف دنیا متفاوت است و پرداخت حقوق و بیمه بیکاری به گونهای که افراد بتوانند رفاه نسبی داشته باشند وجود دارد؛ مثل برخی کشورهای عربی و اروپایی که این حمایت در آنجا قانونی و رایج است. من سالها پیش در انگلستان دانشجو بودم و این حمایتها را از نزدیک برای خودم که به عنوان مثال دانشجو بودم دیدم؛ دیدم که شهرداری یا بخش درمان و سازمانهای مسئول امور اجتماعی و سلامت، چگونه دانشجویان و اقشار نیازمند را مورد حمایت و یا تخفیفات ویژه قرار میدادند.
اینگونه حمایتها نیازمند قانونگذاری و اجرای دقیق مصوبات قانونی برای اقشار مختلف است. در کشورهای غربی مراکز عرضه غذای رایگان به افراد نیازمند وجود دارد و افراد گرسنه با مراجعه به آنجا از غذای گرم و مناسب یا جای خواب بهرهمند میشوند. رفع ناامنی غذایی در کنارتحقیق و پژوهش احتیاج به همکاری همگانی، فعالیت نهادها و سازمانها دارد. اینکه منتظر باشیم فقط سازمانهای خیریه از پولی که مردم به آنها میدهند هزینه کنند، کافی و مؤثر نیست.
بیشتر بخوانید:
با رعایت این 3 نکته 30 کیلو وزن کم کنید!
روش هایی برای جلوگیری از چاق شدن در روزهای قرنطینه
در مورد کشورمان جالب اینکه اوایل پرداخت یارانه به مردم، مصاحبهای در تلویزیون پخش شد که در آن مردم بابت این مقدار پول دریافتی از دولت (یارانه) خوشحال بودند، چون با این مبلغ به رفع برخی مشکلاتی مالی (پرداخت قبوض و ...) غیر از تغذیه و سلامت خانواده میپرداختند! چندی پیش یک بررسی توسط دانشجویان من انجام شد و متوجه شدیم که آن دسته از افرادی که غم نان دارند و غذاهای ناامن مصرف میکنند، بیشتر در معرض بیماریهایی مانند دیابت، مشکلات قلبی عروقی و ... قرار دارند و مبتلا هستند. حتی در مورد آکنه (جوش پوستی) بررسی روی تعدادی از دختران کشور انجام شد و دیدیم که جوش صورت در خانوادههایی که غم نان دارند و از نظر تغذیهای و یا اقتصادی ناامن هستند، شیوع بیشتری دارد. حتماً شنیدهاید که آدم گرسنه دین و ایمان ندارد؟ پس باید به این موضوع توجه ویژه کرد.
سازمانهای حمایتکننده مرتبط با کار و کارگرمثل تأمین اجتماعی باید به افراد فاقد شغل کمک کنند. در ابتدا به معیشت، تغذیه، مسکن و زندگی آنان باید توجه کرد؛ همزمان برای افراد دارای توانایی ولی فاقد شغل، باید به نحو مقتضی کاریابی کرده و تا زمانی که لازم است از او حمایت کنند؛ بیمه بیکاری و دادن سرپناه برای افراد نیازمند خیلی مهم است و تا حدی غم نان را کاهش میدهد.
به اعتقاد من پول جریمه دریافتی از افراد و یا صنایع متخلف و گرانفروش، باید صرف حمایت از این نیازمندان گردد.
وضعیت تغذیه با این شرایط اقتصادی کشور در روستاها با شهرها تفاوت دارد؟
اوایل انقلاب شصت درصد جمعیت کشور روستا نشین بودند، ولی اکنون به حدود پانزده درصد رسیده است. اکثریت مردم روستاها به شهرها مهاجرت کردهاند تا از نظر اقتصادی و معیشتی بهبود پیدا کنند. یکی از علل مهاجرت این است که یک کشاورز و یا باغبان یک سال زحمت میکشد، ولی چیزی که از بابت تلاش در کاشت، داشت و برداشت عاید او و خانوادهاش میشود، کفاف زندگی و هزینهها را نمیدهد؛ از سوی دیگر واسطه یا دلال در یک معامله با خرید محصول کشاورزی به قیمت پایین، چندین برابر آن کشاورز زحمتکش پول به دست میآورد. این مشکلات در زندگی، اقتصاد وتغذیه خانواده تأثیر میگذارد. اگر به گوشه و کنار کشور سفر کنید از نزدیک باخانوادههایی مواجه میشوید که غم نان دارند و به سختی زندگی میکنند.
سلامت و امنیت غذایی چه ابعاد و ارتباطاتی با هم دارد؟
در این زمینه سه واژه اصلی داریم؛ امنیت تغذیهای، امنیت غذایی، ایمنی غذایی است. اگرهدف اصلی تأمین امنیت تغذیهای مردم باشد باید دو موضوع یعنی وجود غذای کافی و سالم (امنیت غذایی) و ایمنی غذایی مورد توجه قرار گیرد. یک فرد بیمار به دلیل ناتوانی و عارضه، مشکلاتی در متابولیزه کردن غذا دارد که باید برطرف گردد. قبل از امنیت غذا موضوع مهم سلامت غذا است که در اصل ایمنی غذایی نام دارد. مبحث ایمنی غذایی تاکید دارد بر اینکه محصول خریداری شده باید تمامی مراحل تولید تاعرضه آن از استاندارد و اصول کیفی سلامت برخوردار باشد؛ شیر از نظر آلودگی به آفلاتوکسین، برنج، غلات و حبوبات، سبزیجات و میوهها از نظر باقیمانده سموم و کودشیمیایی، آبیاری و فلزات سنگین، گوشت از نظر کیفیت و نحوه تغذیه دام و طیور و ... باید مورد بررسی و تأیید بهداشتی و سلامتی قرار گیرد؛ تمام این مباحث مربوط به ایمنی غذا است. در مبحث امنیت غذایی این موضوع مطرح است: اول اینکه غذا برای خوردن وجوددارد؟ دوم اینکه آیا این غذا سالم است؟
در این زمینه گروههای بهداشت محیط و بازرسان دانشگاههای علوم پزشکی و وزارتخانه وظیفه مهمی دارند تا سرکشی و نظارت کافی داشته باشند. خدا رو شکر سازمانها و ارگانهای ناظر وظیفه خود را انجام میدهند، ولی باید بیشتر و فراگیرتر عمل کنند و برخوردهای قوی و بازدارنده نیازاست. همه نقاط دنیا به ایمنی غذا اهمیت میدهند. صنایع غذایی چون مورد نظارت بیشترند، قابل اعتماد ترند.
تا جای ممکن باید از خرید مواد غذایی و خوراکی بصورت فلهای خودداری کرد. گاهی در مسافرت خوردن کنسرو ماهی سالمتر از خوردن غذای رستوران بین راهی یا غیر مطمئن است.
برخی افراد جهت پختن قورمهسبزی، سبزی را به اندازه سیاه شدن سرخ میکنند و بعد با گوشت پر چربی و دنبه، غذایی تهیه میکنند که برای سلامت مضر است و امنیت تغذیهای را به خطر میاندازد. یکی از غذاهای سنتی ما ایرانیها کباب است؛ فراموش نکنید که کباب کوبیده که با دنبه و چربی فراوان تهیه شده است هم میتواند مضر باشد. پس باید در راستای امنیت تغذیهای به این نکته و انتخاب غذای سالم برای خود، خانواده و میهمانان توجه کرد. در بسیاری موارد امنیت تغذیهای به واسطه ناآگاهی و یا نبود فرهنگ مناسب تغذیهای به خطر میافتد.
آیا به مواد غذایی تولیدی صنایع غذایی کشور میتوان اعتماد کرد؟
اگر به این نتیجه میرسیدم که صنایع غذایی کشور مشکل دارد و قابل اعتماد نیست با صراحت اعلام میکردم. واقعیت این است که مشکلات، معدود و ناچیز است. این موارد حتی در میان بهترین و معتبرترین تولیدکنندگان جهان هم دیده میشود. گاهی کشف و اعلام عمومی یک مورد تخلف باعث بیاعتمادی مردم نسبت به کل صنایع غذایی میشود.
از سوی دیگر به عنوان مثال وقتی مجوز صادر میشود که مقدار کمی پالم مجاز به استفاده درصنایع لبنیات کشور است، این امکان وجود دارد که با همین مجوز سوءاستفادههایی نیز انجام شود و مقدار بیشتری از روغن پالم در لبنیات مورد استفاده قرار گیرد. گاهی ممکن است که سودجویی شود و به جای روغن پالم، روغن هسته پالم که خیلی مضر است استفاده شود.
سازمان غذا و دارو از زمانهای قدیم تحت تصدی مدیریتی داروسازان بوده است. در حال حاضر نیز بخش مکملهای غذایی سازمان غذا و داروی ایران در اختیار و مدیریت یک داروساز است و ایشان برای سیاستهای بخش خود تصمیم میگیرد. به نظر من باید از یک متخصص تغذیه جهت این واحد بهره گرفت.
به عنوان مثال در جلسهای یکی از مدیران تصمیمگیر که داروساز بود و اطلاع دقیقی از مباحث تغذیهای و صنایع غذایی نداشت، بر موضوع کاهش میزان ترانس روغنهای تولیدی کشور به صفر که کاری غیر ممکن است تاکید مؤکد داشت؛ جالب اینکه دنیا میداند، ترانس روغن صفر نمیشود و استاندارد جهانی نیز معتقد است که میتوان حدود دو درصد از نیاز انرژی روزانه را از روغن ترانس تأمین کرد. با این احتساب اگر حدود هشت درصد روغنهای مصرفی از نوع ترانس باشد، مشکلی ایجاد نمیکند (روغن مایع و نیمه جامد). متاسفانه این مدیر مربوطه که دانشی در این زمینه نداشت توجیه نمیپذیرفت! ولی در نهایت بعد از تلاشهای فراوان و توضیح کارشناسان و متخصصان مربوطه متوجه این موضوع شد. متاسفانه در سازمان غذا و دارو ایران، متخصص تغذیه که تصمیمساز و قانونگذار باشد وجود ندارد و از متخصصین تغذیه در بحث قانونگذاری و مدیریت استفاده نمیشود.
نشانهای استاندارد و یا سیب سلامت درج شده روی بستهبندی مواد غذایی، چقدر تضمینکننده کیفیت تولید در تمام مدت سابقه فعالیت یک کارخانه است؟
من خودم همیشه از محصولات غذایی بستهبندی وکارخانهای برای منزل تهیه میکنم. باید دانست که مثلاً شیر باز و فلهای، آلودگیهای بیشتری نسبت به تولیدی صنایع شیر و کارخانجات دارد. بررسی نشان داده که احتمال آلودگی شیر فلهای به سم آفلاتوکسین نسبت به شیر تولید شده در صنایع خیلی بیشتراست، ولی نظارتها نیز باید تقویت شود. قدرت بازدارندگی قوانین باید تشدید و بیشتر شود. جریمههای تخلفات برای بسیاری افراد متخلف، بازدارنده نیست. برای عدهای این رقمها خندهدار است!
به عنوان مثال جریمه رانندگی در بسیاری ازکشورها به قدری بالا است که یک راننده متخلف برای یک تخلف گاهی مجبور میشود بخش قابل توجهی از حقوق ماهانه خود را بابت جریمه بپردازد و نمره منفی هم در گواهینامه خواهد داشت. با این کار دیگر کسی جرات تخلف و بازی با جان انسانها در زمینه سلامت و تغذیه آنان نخواهد داشت، چون با برخورد جدی مواجه میشود؛ باید برخورد با تخلفات بازدارنده باشد. در کشور به ابزار بازدارنده جدی در موارد تخلفات غذا و تغذیه نیاز داریم.
در مورد ارزان شدن لبنیات و برخی محصولات غذایی مفید مانند دوغ نظر شما چیست؟
من مثالی در مورد گران کردن سیگار با هدف کاهش مصرف دخانیات اشاره میکنم؛ آیا این اقدام بازدارنده بود؟ هر کسی هر چیزی بخواهد به هر قیمت تهیه میکند. آیا فکر میکنید درج تصویر انواع سرطان روی پاکت سیگار بازدارنده صد در صد است؟ به نظر من باید فرهنگسازی عمیقتر از این باشد که با ارزان و گران کردن کالا، متقاضی آن بیشتر و کمتر شود. نکته و سؤال اصلی این است: آیا وقتی به شرکتهای تولیدی میگوییم دوغ ارزان به مردم بفروشند، تمهیداتی برای آنان اندیشیدهایم که متضرر نشوند و یا مجبور نشوند تا از کیفیت تولید کم کنند؟!
بیشک باید بودجهای جهت حمایت و فرهنگسازی اختصاص داد و فرمول مناسبی برای چنین دوغ ارزان و مفید و موثری نیز در نظر داشت. حتی اگردر قانون هم تاکید شده باشد که دوغ را ارزانتر بفروشیم. گاهی پاسخ عکس میدهد و به جای اینکه دوغ ارزانتر شود، نوشابه گرانتر میشود که قدرت خرید مردم کمتر شود. اینکه کالایی ارزانتر ارائه شود گاهی شبهه و نگرانی در ذهن ایجاد میشود که شاید تقلبی یا کمکیفیت باشد (مثل توزیع رایگان شیر در مدارس که کیفیت آن را زیر سؤال برده بود!).
من این شکل مداخله در تولید و فرهنگسازی غذایی را موفقیتآمیز نمیدانم.
نقش غذاهای دریایی را در حفظ و تأمین سلامت چقدر مؤثر میدانید؟
کتابی به نام ماهی، میگو و امگا 3 با همکاری یکی از دانشجویانم سالها پیش نوشتیم که مورد استقبال خوبی قرار گرفت. مردم ما در این زمینه کمبود دانش ندارند. همه میدانند که ماهی چیز خوبی است، ولی وقتی میپرسیم چقدر ماهی در طول هفته میخورید؟ متاسفانه پاسخ میدهند که هیچ...! اگر چه امگا 3 برای بهبود فعالیتهای مغز بسیار ضروری است، ولی این موضوع نیازمند فرهنگسازی بیشتر است که چطور، چه مقدار و از چه طریق مصرف شود. امگا 3 برای برخی از سردردها مؤثر است، ولی به نظر من برای اینکه برخی سردردها که منشاء کمبود امگا 3 دارند، بهبود پیدا کند، بهتر است ماهی بخوریم یا از روغن کبد ماهی در قالب قرص امگا 3 استفاده کنیم.
پروتئین ماهی بسیار عالی و سهلالهضم است. علاوه بر این سلنیوم، روی، فلور، آهن و ویتامین B12 نیز دارد. جالب اینکه ویتامین B12 ماهی بیشتر از گوشت قرمز و مرغ است. فرصت خوب ایام نوروز را استفاده کرده و بیشتر ماهی میل کنیم. حتی ماهی پرورشی نیز خوب است. گرچه گروهی معتقدند که ماهی پرورشی خوب نیست، ولی باید به این افراد گوشزد کرد که ماهی پرورشی نیز خوب است، به شرط اینکه سرخ نکنیم و بخارپز کنیم. ماهی بخارپز شده داخل آبکش فلزی و قابلمه در کنار سبزیجات معطر و لیموترش غذای لذیذ و سالمی خواهد بود.
بدترین چیز سرخ کردن ماهی در روغن داغ است که میتواند خاصیت و امگا3 ماهی را از بین برده و حتی سرطانزا شود.
میگو هم جزء غذاهای دریایی خوب است، اگر چه کلسترول آن مانند تخممرغ بالا است، ولی خوردن آن هفتهای یک بار توصیه میشود، چون تمام ارزشهای یک غذای دریایی را دارد. باید به بچهها از کودکی آموخت و به ذائقه آنها چشانید. فرهنگ خوردن غذای دریایی را باید آموخت تا فرزندان در آینده با مشکلاتی مثل میگرن و بیماریهای قلبی و عروقی کمتر مواجه شوند.