تحریریه زندگی آنلاین : دکتر سعید حسینی؛ از پزشکان نامآشنایی است که پس از گذراندن دوره پزشکی عمومی، به خارج از کشور سفر کرد و در آنجا به تحصیل تخصصی در زمینه تغذیه پرداخت تا بتواند گامی در جهت کمک به تغذیه بیماران در بیمارستان بردارد. با توجه به اینکه این روزها تمام افراد در مورد تغذیه نظر میدهند، از دکتر سعید حسینی در خصوص برخی از باورها و توصیههای غلط تغذیهای رایج در جامعه پرسیدیم. امید است مورد توجه شما خوانندگان عزیز قرار گیرد.
نظر شما در مورد ارتباط تغذیه و کرونا چیست و به نظر شما چگونه میتوانیم در دوران قرنطینه کرونا، برنامه تغذیهای آگاهانهای داشته باشیم؟
در مورد شرایط فعلی کرونا که به وجود آمده، دو بحث مطرح است. یکی اینکه چه بکنیم کرونا نگیریم که باید سیستم ایمنی را قوی کنیم. برای تقویت سیستم ایمنی باید وزن مناسب و متعادلی را داشته باشیم. افرادی که وزن مناسبی دارند، سیستم ایمنی قویتری دارند. کرونا در افرادی که چاقتر هستند، بیشتر میتواند آسیبرسان باشد و افراد چاق بیشتر میتوانند در معرض خطر قرار بگیرند. همانطوری که افراد چاق دیابت میگیرند و دیابتیها سیستم ایمنی ضعیفی دارند. پس اولین قدم این است که وزن خود را در حد مناسب نگه داریم. دوم اینکه مواد آنتیاکسیدانی که در سبزیجات به وفور پیدا میشوند را مصرف کنیم که انرژی زیادی را هم به ما ندهند تا چاق شویم، ولی اگر چاق نیستیم و جزء افراد لاغر و یا وزن مناسب هستیم، میتوانیم آنتیاکسیدانها را از میوهها هم بگیریم. هر چه میوه و سبزیهای رنگارنگتری در رژیم غذایی مصرف شوند، قطعاً کمک بیشتری به ما خواهند کرد. حالا وقتی فردی کرونا میگیرد، در جریان درمان کرونا چه اتفاقاتی میافتد؟ میبینیم داروهایی که مصرف میشوند، عمدتاً سیستم ایمنی را سرکوب میکنند. وقتی داروها سیستم ایمنی را سرکوب میکنند، در اینجا تقویت سیستم ایمنی خیلی مفهوم پیدا نمیکند. در درمان دارویی دیده میشود در مرحله اول، داروهای آنتیویرال یا ضد ویروسی داده میشود و بلافاصله چند روز نگذشته، به دلیل جلوگیری از طوفان سیتوکینی (که سیستم ایمنی به یکباره سیتوکینهای مختلف را آزاد میکند و بدن و به خصوص ریهها را در معرض قرار میدهد)، کورتونتراپی شدید صورت میگیرد و مثلاً داروهای اینترفرونی که داده میشود، برای کنترل سیستم ایمنی است. در این شرایط، شاید دیگر خیلی تقویت سیستم ایمنی مد نظر نباشد. در واقع به نوعی سیستم ایمنی را ضعیف میکنیم که جلوی واکنشهای شدید بدن را که نسبت به خود ویروس یا باقیماندههای آن یا باقیماندههای سلولهای از بین رفته توسط ویروس نشان میدهد و همین امر ریه را در معرض تخریب قرار میدهد، گرفته شود. پس در این زمینه، شاید بیشتر مصرف مایعات گرم و سوپها (حاوی سبزیجات) مهم باشد. اگر در این شرایط، اشتها کم و وزن در حال کاهش است، انرژی زیاد در حجم کم باید به بیمار رسانده شود. همچنین ممکن است مقداری سهم پروتئین و چربی افزایش داده شود که در وحله اول بتوانیم انرژی لازم را به بیمار برسانیم که جلوی از دست رفتن توده عضلانی گرفته شود. یادمان باشد کاهش وزنهایی که در جریان بیماریها مثل کرونا اتفاق میافتند، اصلاً کاهش وزنهای خوبی نیستند و در اینجا اصلاً عدو سبب خیر نمیشود، چرا که برای کاهش وزن، دوست داریم چربی کم شود، اما در جریان بیماریها، وقتی وزن کم میشود، عضلات از بین میروند و این به ضرر بدن تمام میشود.
بیشتربخوانید:
کاهش وزن واقعی کاهش چربی است ( قسمت اول )
مطبوعات و رسانهها چه نقشی را میتوانند در فرهنگسازی تغذیه مناسب ایفا کنند؟
به عنوان یک پزشک و متخصص تغذیه، عرض میکنم بسیاری از بیماریهایی که این روزها درگیر آن هستیم، بیماریهای غیر واگیر است. تعداد زیادی از افراد، هر روز و هر ماه و هر سال، در گوشهگوشه دنیا، بیسر و صدا، جانشان را به خاطر بیماریهای غیرواگیر از دست میدهند و قطعاً تغذیه در جلوگیری از این بیماریهای غیر واگیر نقش اساسی دارد. اگر به تغذیه خوب روی بیاوریم، بسیاری از بیماریها را از خود دور کردهایم. تغذیه خوب میتواند سیستم ایمنی را تقویت کند.
با داشتن سیستم ایمنی خوب، در مقابل بیماریها هم قدرتمندتر خواهیم ایستاد و ایمن خواهیم بود. قطعاً نقش اطلاعرسانی از طریق رسانهها مانند مجلات، روزنامهها، تلویزیون، رادیو و کانالهای اجتماعی بسیار مهم است. ممکن است برای افراد مسن خیلی کانالهای اجتماعی در دسترس نباشد و آنها به همان مجلات و روزنامهها عادت داشته باشند. بعضیها ممکن است به رادیو و تلویزیون علاقه داشته باشند. به هر حال این اطلاعرسانی باید صورت بگیرد تا بتوانیم با مردمی قوی و سالم روبرو باشیم که عقل سالم در بدن سالم است.
آقای دکتر، نظر شما در مورد طب سنتی چیست؟
یکی از مسائلی که این روزها در جامعه با آن زیاد روبرو هستیم، طب سنتی هست و تغذیه هم در ارتباط با آن قرار میگیرد و شاید جایگاهی بینابین آنها داشته باشد.
گاهی از موارد تغذیهای در طب سنتی و گاهی در طب غربی صحبت میشود. بد نیست که اشارهای داشته باشم به اینکه اگر ما طب سنتی یا ایرانی را علم بدانیم و طب غربی را هم علم بدانیم که قطعاً هر دو علم هستند، علم از یک نقطهای شروع شده و ادامه دارد. در واقع مثل یک جریان آب رودخانه است که هیچ وقت متوقف نمیشود. اگر متوقف شود، آن آب، دیگر کارایی و شفافیت خود را از دست میدهد و دیگر نمیتواند پاککننده باشد و خودش میتواند آلودهکننده باشد.
علم پزشکی مثل علم مهندسی یا بقیه علوم، همگی پویا هستند و هیچ کدام ایستا نیستند، مثلاً فرض کنید در یک زمانی چرخ ابداع شده، همچنان میبینیم آن چرخ که در اوایل با چوب ابداع شده بود، بعدها تبدیل به آهن و لاستیک شده و همچنان پیش میرود. این ادامه همان علم است و در گذشته، متوقف نشده است. علم پزشکی هم همین است و نمیتواند در گذشته متوقف شود. زمانی ما شناختی از ویروس، میکروب، آمیب و مواد آلودهکننده نداشتیم، اما امروز هر کدام را جداگانه میشناسیم و برای هر کدام هم درمان جداگانهای تعبیه میکنیم. یا قبلاً هیچ آشنایی در مورد گروههای خونی نداشتیم. با پیشرفت علم، گروههای خونی تشخیص داده شدند.
اینکه بخواهیم پافشاری کنیم بر اینکه طب سنتی حتماً میتواند در همه زمینهها حتی زمینههای بیماریهایی که قبلاً وجود نداشتهاند حرف بزند و دقیق عمل کند، به نظر میآید یک ادعای بیش از اندازه و اغراقآمیز باشد، همانطوری که اگر بگوییم امروزه علم غربی به همه چیز دست پیدا کرده و همه چیز را شناخته است. اگر علم غربی هم ادعای چنین چیزی را داشته باشد، قطعاً ادعا باطل است.
زمانی میتوانیم بگوییم طب سنتی همه چیز را میداند که فرض را بر این بگذاریم که یک صفر تا صدی برای علم وجود دارد و طب سنتی از صفر شروع کرده و به صد رسیده و دیگر نیازی به گسترش ندارد که قطعاً این ادعایی اغراقآمیز است.
بیشتربخوانید:
با این خوراکیها لاغر شوید
پس طب را نباید سیاسی یا غربی - شرقی کرد. باید گذاشت طب راه خودش را برود. قطعاً طب سنتی میتواند در بعضی زمینهها کمک کننده باشد. جایی که در ادامه آن، طب غربی راه را پیش گرفته و رفته، هیچ ضدیتی با هم ندارند و میتوانند در کنار هم دست به دست هم بدهند و پیش بروند. همانطور که در علم مهندسی هیچ دعوایی بر سر آن نیست.
از تجربیات علمی گذشتگان استفاده میشود و به آن مهندسی روز هم اضافه میشود. در طب غربی هم همین داستان است، از طب سنتی شروع شده و ادامه پیدا کرده است. تغذیه در این وسط نقش واسطی دارد و گاهی طب سنتی و گاهی طب غربی آن را به سمت خود میکشد. باید دانست که این مسیری است که نیاز به نفی دو تا طب نداریم. اینها میتوانند کنار هم قرار بگیرند و هر کدام به اندازه کارآیی خودشان ادعا داشته باشند. ما نمیتوانیم در زمانی که شناختی نسبت به ویروس نداشتیم، ادعا کنیم که با طب سنتی میتوانیم خود ویروس را از بین ببریم، اما علائم بیماریها بعضاً قابل درمان هستند، کما اینکه خیلی وقتها اگر درمانی هم صورت نگیرد، خود بیماری خوب میشود.
حالا اگر هر کسی در این زمان هر چیزی را توصیه کند و افراد مصرف کنند، چون خود بیماری در روند کلیاش خوب میشود، هر فردی میتواند ادعا کند، توصیه من کمککننده بود، در صورتی که اگر آن کار را هم انجام ندهد، آن بیماری ممکن است خودش روند بهبودی را طی کند. جایی اشتباه صورت میگیرد که ما علائم را با بعضی پیشنهاداتی که داده میشود، برطرف میکنیم و تصورمان بر این است که اصل بیماری از بین رفته، در صورتی که اینجا خیلی خطرناک میشود.
همیشه باید علتشناسی کرد و علت را از بین برد که در این صورت، علائم خود به خود با از بین رفتن علت از بین میروند، اما اگر علت از بین بردن زمان میبرد، میتوانیم با ترفندهایی (تغذیهای، جوشاندهها، برگرفته از طب غربی یا طب سنتی و ...) به تخفیف علائم کمک کنیم، ولی اصل بیماری باید شناخته و ریشهای درمان شود. اینکه بعضاً ادعاهایی میشود که بیماری با مصرف چیزی خوب شد، این ادعاها میتوانند ادعاهای درستی نباشند و بعضاً خطرناک هم باشند، چون درمان علت را به تأخیر میاندازند.
بیشتربخوانید:
خوردن این مواد غذایی قبل از خواب باعث لاغری می شود!
لطفاً مقداری در مورد اهمیت و جایگاه تغذیه در بیماریها بفرمایید.
ما باید از علم تغذیه، بیشتر در پیشگیری از بیماریها، قرار دادن وزن در محدوده طبیعی برای داشتن سیستم ایمنی قوی و مبارزه با بیماریهای واگیر، و همچنین به ارمغان آوردن وزن مناسب برای جلوگیری از ابتلا به بیماریهای غیر واگیر کمک بگیریم. پس اگر بخواهیم نقشی را برای تغذیه قائل شویم، نقش تغذیه در پیشگیری بسیار بسیار مهم و شاید کم هزینه باشد. خیلی به این نقش بها داده نمیشود، چرا که اگر نگاه کنیم، در دنیا صنعت داروسازی، پزشکی و حرف وابسته به پزشکی، یک منبع پولسازی بزرگی است.
اگر قرار باشد کسی روی پیشگیری خیلی پافشاری کند، در حقیقت یک گروه زیادی از افراد، از یک منبع درآمد میافتند و خیلی از شغلها از بین میروند. برای همین شاید گاهی اوقات به جای پیشگیری، روی درمان پافشاری میشود. تضاد منافع هم حتماً این وسط وجود دارد. به هر حال اگر با علم تغذیه درست رفتار کنیم و آن را درست به کار بگیریم، میتوانیم پیشگیری کنیم و اگر هم پیشگیری موفق نبود، در زمینه درمان، میتواند کمککننده باشد. نمونه واضح آن را عمدتاً در بیماران دیابتی نوع 2 میبینیم که با تغذیه مناسبی که منجر به وزن مناسب شود، میتوانیم به دیابت مبتلا نشویم و اگر به دلایلی هم این رعایتها صورت نگیرد و به دیابت مبتلا شدیم، قطعاً باید در شروع درمان دیابت، اول ببینیم آیا با تغذیه مناسب میتوانیم آن روندی که منجر به ابتلا به دیابت شده (مثل افزایش وزن) را برگردانیم یا نه.
اگر بتوانیم جلوی آن روند را بگیریم و مثلاً آن وزن اضافه را برگردانیم، شاید بتوانیم دیابت، کبد چرب، فشار خون یا دیگر بیماریهایی که با چاقی به سراغمان آمده، را به وضعیت اولیه برگردانیم و بدون دارو از شر آنها خلاص شویم و اگر هم نشد، اگر کنار دارو، با تغذیه حرکت کنیم، قطعاً با داروی کمتری میتوانیم آن بیماریها را کنترل کنیم و هر چه مصرف دارو کمتر باشد، عوارض کمتر بوده و معمولاً به قیمت ارزانتری به سلامتی بیشتر دست پیدا میکنیم.
متاسفانه در خیلی از زمینهها وقتی یک بیمار به پزشک مراجعه میکند، هم این ذهنیت برای بیمار به وجود آمده که حتماً باید دارو بگیرد و هم پزشک خیلی نگاهی به تغذیه ندارد، چرا که اساساً ما پزشکان خیلی به علم تغذیه اشراف نداریم.
توصیه من به همکارانم این است که همکارانی که بیماران دیابتی، کبد چرب، بیماران قلبی با فشار خون یا کلسترول بالا میبینند (بیماریهایی که با مقوله وزن ارتباط مستقیمی دارد)، حتماً کارشناس یا متخصص تغذیهای در کنار خود داشته باشند و یا حتماً این نوع بیماران را به کارشناسان و متخصصان تغذیه ارجاع بدهند، چرا که میشود با هزینه کمتر، جلوی بیماری را گرفت و یا به درمان آن بیماری کمک بیشتری کرد که این امر هم خیر بیمار را دارد و هم کمک پزشک به بیمار، در حد بالاتری خواهد بود.
توصیه پایانی شما به عنوان یک پزشک و متخصص تغذیه چیست؟
آنچه را که دوست دارم به عنوان یک پزشک و متخصص تغذیه، برجسته کنم، این است که ما پزشکان و متخصصان تغذیه به جدیت نیاز داریم برای سلامت بیمارمان دست در دست هم بگذاریم، چرا که ما پزشکان خیلی اطلاعی از علم تغذیه و ما متخصصان تغذیه، خیلی اطلاعی از علم پزشکی نداریم. دو تا علم جدا هستند که در بعضی جاها با هم همپوشانی دارند و اگر بتوانیم در کنار هم قرار بگیریم، قطعاً چتری را که روی سر بیمار میگیریم، خیلی بزرگتر خواهد بود و پوشش بیشتری را خواهد داد که انشاا... خیر دنیا و آخرت را برایمان به ارمغان خواهد آورد.