گفتگو : رضا حسینمردی
تحریریه زندگی آنلاین : مهسا ایرانیان متولد 20 تیر 1366 لیسانس بازیگری تئاتر و فوقلیسانس روانشناسی دارد. او فعالیتهای بازیگری در تئاتر را از همان سال ورود به دانشگاه یعنی 1385 آغاز کرد و سپس در سال 1387 بهعنوان قصه گوی کودک وارد صداوسیما شد. طی این سالها بهعنوان صداپیشه عروسک، پویانمایی و سپس مجری کودک و بزرگسال ... به فعالیت خود ادامه داده است.
وی در همین حین به فعالیت بازیگری تئاتر نیز ادامه داد و چند جایزه بازیگری در نقشهای اصلی زن یا مکمل... نیز از آن خود کرد. خانواده وی اصالتاً اهل شهرری هستند. مادر ایشان روانشناس و پدر آرشیتکت است. یک خواهر و دو برادر دارد. خواهر ایشان در رشته حسابداری تحصیلکرده متأهل است و بهزودی مادر میشود. (مهسا ایرانیان از این بابت که خاله میشود، بسیار خوشحال است). یک برادر وی کامپیوتر خوانده و دیگری مدیریت بازرگانی، هر دو درگیر مشغله تخصصی خودشان هستند.
مهسا ایرانیان میگوید: من بزرگشده محله نازیآباد هستم و تا پانزدهسالگی در مدارس این منطقه تحصیل و سپس در منطقه گیشا به تحصیل وزندگی در کنار خانوادهام ادامه دادم. دوران کودکی دختر آرام و درسخوانی بودم؛ برعکس آن چیزی که این روزها رؤیت میشود. فعالیتهای بازیگری و تئاتر من از کودکی باذوق در اجرای هنرهای فردی و اجتماعی روی صحنه مشهود بود؛ با این مقدمه به گفتگوی اختصاصی با ایشان نشستیم.
بیشتربخوانید:
نقش موثر زنان در بازسازیِ جامعهِ فاجعهدیده
لطفاً بفرمایید که فعالیتهای هنری را از چه سن و کجا آغاز کردید؟
پنجساله بودم که تکخوان گروه سرود و معرفی کننده گروه هنری در برنامهها بودم. دوران مدرسه این حس خوب که روی صحنه هنرنمایی میکنم و همه به من توجه دارند بهترین عامل تشویقم بود. حس ارتباط با مخاطب از همان کودکی با من همراهی میکرد؛ چون مادرم کارمند سازمان بهزیستی بود، برخی از برنامههای هنری و فرهنگی توسط فرزندان کارمندان بهزیستی اجرا میشد و من هم در این برنامهها از کودکی مشارکت داشتم و در اصل از همین دوران تبوتاب دیده شدن با من بود. در آن دوران دقیقاً مثل مجریهای دهه 60 و 70 تلویزیون لباس میپوشیدم و روسری سر میکردم (مانند خانم رضایی، خانم خامنه...) جلوی آینه با خودم مجریگری میکردم. در خلوت و تنهاییام دوست خیالی به نام مریم داشتم که با او حرف میزدم و البته همیشه با خواهر و برادرهای خودم هم انواع بازی، سرگرمی و طنز و تفریح داشتیم.
بازی و طنز در خانواده ما جایگاه خاصی دارد. روحیه من به روحیات مادرم خیلی نزدیک است؛ مادرم قند و نبات فامیل شوهر است و شیطنتهای مخصوص خود را دارد. گاهی حس نمیکنم با مادرم مواجه هستم بلکه تصور میکنم که با یک دختر پنجسالهای که پرشور و نشاط و شیطنت است روبرو هستم. این تبوتاب فضای نمایشی، بازی و همین حس مواجهشدن با مخاطب از دوران کودکی با من بوده است. تمام روزگار امروز خودم را در دوران کودکی، لحظهبهلحظه تصور میکردم و در آن غرق بودم.
یک سری مسائل وقتی وارد دنیای حرفهای کار میشوی خوشایند نیست؛ من هم هیچوقت تصور نکرده بودم که با آن مواجه شوم. همیشه سکوی پرتاب و موفقیت بادیده شدنها و تشویقها در ذهن من بود. وقتی قرار است در یک جامعه بلوغ پیدا کنی و دیده شوی همزمان با مسائلی مواجه میشوی که گاهی به دست زمان یا اصطلاحاً معجزه زمان و گاهی به دست خود فرد یا دیگران حل میشود.
بقیه خانمهای خانواده نیز مانند شما اهل هنر هستند؟
خاله من مینیاتوریست و خواهرم اهل نقاشی است. مادرم دوران فعالیت در بهزیستی کارهای نمایشی بازیگری و مربیگری انجام میداد. در میان خواهر و برادرانم من تنها فردی بودم که تصمیم گرفتم بازیگری بخوانم.
من دوران دبیرستان در گرایش علوم تجربی تحصیل میکردم و در کنکور، پرستاری قبول شدم ولی به دلیل علاقهام به بازیگری، یک سال مسیر تحصیلم را عوض کردم تا نهایتاً در کنکور هنر رشته بازیگری تئاتر قبول شدم. در مدرسه و دبیرستان، فراوان تئاتر بازی میکردم ولی در دانشگاه به آن چیزی که میخواستم بهطور آکادمیک و حرفهای رسیدم.
نحوه ورود شما به صداوسیما چطور بود؟
در دوران تئاتر گروهی برای انتخاب بازیگر کودک و صداپیشگی به دانشکده من را دیدند و از نزدیک با اجرا و کارهایم آشنا شدند و درنهایت برای همکاری در صداوسیما معرفی و دعوت به کار شدم.
سال 86-87 حدود یک سال از زمان ورود من به دانشگاه و دانشجویی من میگذشت که قصهگویی را برای مخاطبان کودک شبکه جهانی جام جم سازمان صداوسیما آغاز کردم. در ادامه با اولین برنامه تلویزیونی طولانیمدت به نام "بچههای ایران"، مجری نوجوان شدم. مدت برنامه حدود هفتاد دقیقه بود و چون فضای مجازی مثل امروز نبود ما بازتاب تأثیر بر مخاطبان و بازخورد برنامه را از مردم و وبسایتها متوجه میشدیم.
بیشتربخوانید:
بررسی نقش زنان در جامعه از نگاه دین
شما خودتان را مدیون چه کسانی میدانید؟
خودم را مدیون کسانی میدانم که صادقانه و بدون چشمداشت من را به صحنه تئاتر و تلویزیون و رادیو وصل کردند. اولین بار آقای محمود سلامیان بودند که اجرای یک برنامه زنده هفتاددقیقهای بانام "بچههای ایران" را به من دادند. آن موقع مدیر وقت شبکه جهانی جام جم، آقای میرکیانی بودند که حمایت کردند و اجرای من را مورد تائید قرار میدادند. اصولاً یک روش اجرا یا مجری جدیدی که روی کار میآید توجهها را به خود جلب میکند؛ ولی امکان دارد به خاطر نحوه اجرا و خلاقیتهای جدیدی که به کار میبریم باسلیقه برخی از افراد و مدیران سازگار نباشد.
شما از اجرای متفاوت و اثرگذار گفتید، یکباره من را به یاد همکار قدیمی در رسانه ملی، مرحوم آزاده نامداری انداختید. آیا مجریهایی که در اوج به یک بنبست کاری میرسند، باید خود را ببازند و تسلیم روزمرگی شوند؟ آیا امکان دارد که تواناییها را در مسیر دیگر متبلور کرد؟
باغم فراوان از زندهیاد آزاده نامداری یاد میکنم که دوست خوب و عزیز دل من بودند و متأسفانه بهتازگی از این دنیا رفت. خیلی از عزیزان مجری سرشناس ازجمله آقای فردوسی پور، فرزاد حسنی، زهرا عاملی... که تفاوت در اجرا داشتند، امروز در قاب تصویر نیستند! وقتیکه یک مجری در نحوه اجرا یا نوآوری در مجریگری با بقیه تفاوت دارد بیشک به مخاطب و حتی مدیران شوک وارد میشود.
گهگاه با این تمایز در اجرا کنار میآیند و حمایت میکنند و گهگاه به دلیل مسائل جایگاه مدیریتی و نگرانیهای دیگر، حمایتها قطع میشود و گاهی ادامه همکاری مجری قطع میشود. خیلی وقتها یک مجری بهطور دقیق نمیداند که علت قطع همکاری و یا اینکه تهیهکنندهای تمایل به ادامه همکاری و یا جذب آن مجری ندارد چیست! این اتفاق یعنی قطع همکاری برای یک مجری که همیشه کار خود را با عشق و انرژی تمام در یک برنامه رادیوتلویزیونی انجام داده، بسیار سخت و تلخ است. اصلاً حس خوبی نیست؛ مانند آنکه تو میتوانی و قدرت نفس کشیدن داری ولی نباید نفس بکشی! به نظرم من باید در این خصوص سکوت کنم و بگذاریم تا پاسخ پرسش شما باکسانی که در این مسیر تصمیم گیر نهایی یا اثرگذار در اتخاذ تصمیمات هستند باشد.
وقتی در اوج شهرت و دیده شدن و یا مشغول امورات زندگی هستید، هیچ تفاوتی ندارد چون تو همان "مهسا ایرانیان" باهمان ذوق و شوق خدمت و اجرا هستی. تفاوتی نمیکند که در قاب تصویر رسانه باشی یا در فضای مجازی چون هدف اصلی، مخاطب و ارتباط صحیح و مناسب با وی مطرح است. یک مجری گاهی اوقات در چنین شرایط بهتر است سکوت کند و این سکوت به خاطر دختران سرزمین من و پسرانی که بادید صحیح و منطقی به یک مجری زن با اجرای متفاوت نگاه میکنند خواهد بود. هیچوقت توصیه نمیکنم که عاشق ما به خاطر این حرفه باشید و یا عاشق این حرفه به خاطر امثال ما مجریها باشید.
آخرین برنامههایی که توسط شما در تلویزیون اجرا و پخش شد چه بود؟
برنامه قرون به قرون از شبکه ایران کالا بود که تابستان گذشته پخش شد. شرایط این شبکه با شبکههای دیگر سرا سری متفاوت است. البته مسابقه "برخط شو" در مردادماه نیز با اجرای من بود. البته دو سهتکه از شوخیهای من در این برنامه روی آنتن در شبکههای اجتماعی خیلی وایرال شد! البته هدف من مزاح و خنده بود. البته همیشه مردم من را با شادی و خوشحالی دیدهاند و میدانند که نحوه اجرای من چگونه است و در اصل نباید اینگونه مزاح و طنز برخورنده باشد. سریال "سور یخ" را با آقای شفیعی برای شبکه سلامت پارسال کارکردیم.
شما صداپیشه هم بودید. کدام نقش را داشتید؟
من کارهای زیادی در این زمینه داشتم ولی بهعنوانمثال در شهر موشهای خانم برومند، صداپیشگی نقش مجری تلویزیون شهر موشها را انجام دادم. کار عروسکی و پویانمایی در شبکههای مختلف ازجمله یک، دو، سه... زیاد داشتم.
باوجود کمکار شدن شما چه در رسانه و چه به دلیل کم شدن برنامههای اجرا در خارج از رسانه (اصطلاحاً همایش و استیج به دلیل کرونا...) و یا تئاتر، ارتزاق شما این روزها چگونه است؟
دوبله، نریشن، تبلیغ در فضای مجازی... هر کاری که پیشنهاد شود انجام میدهم و اصطلاحاً با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارم.
دوران خیلی سختی است و هرکسی توان ادامه دوری از کار و یا مشکلات اقتصادی را ندارند. ولی باید خودساختگی و صبر داشت. این فقط مربوط به اجرا و مجریگری نیست، بلکه در سایر مشاغل ازجمله نویسندگی و ... هم مطرح است. گاهی ماهها انتظار باید کشید که تماس گرفته شود و برنامهای برای اجرا پیشنهاد شود؛ این چشمانتظاری خیلی سخت است. امروز هستی و شاید فردا نباشی.
آگاهی از اصول روانشناسی چقدر در حوزه هنرهای نمایشی و یا مجریگری اثرگذار است؟
من کتابهای زیادی مطالعه کردم. آشنایی با ابعاد جانبی مرتبط با جذب و حضور مخاطب از دریچه روانشناسی بسیار مهم است و من در این خصوص مطالعات جانبی فراوانی کردهام تا بتوانم به زبان مخاطب و افکار او نزدیکتر و اثرگذارتر باشم. اینکه برحسب جنبه و سطح درک هر فرد یا یک گروه مخاطب بتوان او را در جایگاه صحیح یک مخاطب خود قرارداد، حتماً نیاز به دانش و تجربه کافی دارد. چیزی که در پایان به هیچ دلخوری یا شکایت و گلایهای منجر نشود.
روانشناسی در این مسیر کمک فراوانی میکند. روانشناسی بخش جدانشدنی هنرهای نمایشی است و در هر جایگاه که باشی مهم است؛ چه بازیگر باشید یا کارگردان یا نویسنده... آشنایی و آگاهی از روانشناسی بسیار اهمیت دارد. در مجریگری و بازیگری، اگر بتوانی فرد مقابل را خوب بشناسی، یک معاشرت موازی و موفق خواهی داشت.
مطالعه را تا چه میزان در موفقیتهای کاری و یا نویسندگی برای کارهای خود مؤثر میدانید؟
هرچقدر حافظه اطلاعاتی و دانش شما در هر زمینهای قویتر باشد بیشک اعتمادبهنفس و احاطه بیشتری دارید. مطالعه کتابهای مختلف ازجمله هنرهای نمایشی و فیلمنامه، کمک فراوانی میکند تا خوب بگویید و خوب بنویسید. گاهی خواندن یک کتاب به شما الهام بخشی یا فضاسازی میکند تا چیزی را بنویسید یا هنری را خلق کنید. چون من متن طنز مینویسم و متون مربوط به استند آپ کمدی را برای خودم نگارش میکنم از این دستورالعمل الهام میگیرم. اطلاعات بهروز در هر حوزهای قلم را روانتر برای نوشتن میکند و حضور را برای اجرای بهتر مصممتر خواهد ساخت. اینطوری مجری هیچ جایی کم نمیآورد.
به نظر شما نقش مخرب حسادت، چقدر در حوزه اجرا و مجریگری تأثیرگذار است؟
متأسفانه حسادت در این مسیر بهشدت تأثیرگذار است و در سرنوشت کاری افراد تأثیر ناگوار و سوء خود را میگذارد حتی اگر ناخودآگاه و ناخواسته باشد. گاهی کسانی با امسال ما کاردارند و روبرو میشوند که ما اصلاً با آنها کاری نداریم یا اصلاً همجنس یا همسطح آنان نیستیم. من که امروز با شما سلامعلیک و همنشینی دارم و شاید فردا دیگر زنده نباشم چرا باید نسبت به شما یا یک هم نوع دیگر خود اینگونه غرضورزی داشته یا حسادت کنم؟ البته در همه مشاغل این حسادتها وجود دارد؛ حتی در حرفهای مانند پزشکی... این موضوع وجود دارد حتی از دوستان خودم که ساکن خارج از کشور هستند جویا میشوم، آنان نیز به این حس حسادت فردی یا شغلی در میان افراد جامعه اذعان دارند. من همیشه میگویم: چرا؟ مگر فردی میتواند جایگاه فرد دیگر را بدون داشتن تجربه و توانایی اشغال کند؟ به نظر من عنصر وجودی هر انسان بهطور اختصاصی متعلق به خود همان فرد است.
چرا ازدواج نمیکنید؟
عوامل متعددی در این خصوص مطرح و حائز اهمیت است. از همه مهمتر در جامعهای مردانهای زندگی میکنیم که به لطف خدا زنان موفق فراوانی داریم؛ ولی باید قبول کرد که هر مردی نمیتواند با ما که در معرض دید عموم و جامعه هستیم، ازدواج کند. گاهی ابراز محبتها و حتی ناسزا به یک مجری یا سلبریتی برای خانواده درجهیک فرد قابلقبول نیست و بسیار ناراحتکننده است، چه برسد به اینکه همسر فرد در مقابل چنین رفتارهایی چگونه واکنش نشان خواهد داد. باید قبول کرد که باروح و روان و حال و هوای ما هرکسی ساز نمیشود. گاهی برای اینکه مردم را شاد کنیم ساعتها مجبور هستیم در خلوت فردی خود و بهدوراز زندگی متأهلی با خیال آسوده مشغول نوشتن یا شارژ شدن روحی باشیم که اغلب با تأهل و خانهداری جور درنمیآید.
شخصیت جلوی دوربین باشخصیت زندگی فردی خیلی متفاوت است. فردی که روحیه طنز و شوخی دارد، نمیتواند این حال و هوای خود را پنهان کند و در هر جمع یا روی آنتن برای مردم میخواهد هنرنمایی کند.
این تعدیل کردن حالات درونی منطبق با خواسته همسر آینده یا یک مدیر رسانهای یا یک تهیهکننده که میخواهد من را در قالب فکری خود بریزد تناقض دارد.
آیا خواستگاه روحیه شاد و خوب شما، فضای مجازی است و مخاطبان شما ازآنجا بیشتر جذب میشوند.
بله. همین باعث شده که شبکههای رسانهای زیاد به فعالیتهای خارج از چارچوب و سیاستگذاریهای خود توسط مجریان در فضای مجازی تمایلی نداشته باشند. البته من کاری نمیکنم که در تناقض با رسانه باشد. من خودم را فرزند تلویزیون میدانم و اصل یا چارچوبها را خوب میدانم و رعایت میکنم.
شما ببینید که آیا شخصیت فردی مانند آقای مهران مدیری و یا رامبد جوان، جلوی دوربین بازندگی خصوصیاش تفاوت ندارد؟ بیشک وقتی جلوی دوربین و برای مخاطب کار میکنید باید برای خواستههای او که میخواهد دقایقی شاد باشد، تلاش کنید و انرژی بگذارید.
من با قطعیت میتوانم بگویم که تنها زن مجری باقابلیت استند آپ کمدی تخصصی ایران هستم و بهطور تخصصی نیز تنها مدرس و مربی همین موضوع یعنی استند آپ کمدی در ایران هستم که شاگرد نیز تربیتکردهام و اکنون شاگردانم مشغول کار هستند. فکر نمیکنم در ایران خانمی وجود داشته باشد که استند آپ کمدی درس بدهد.
برنامه در این زمینه زیاد دعوت میشوید؟
من بهعنوان مجری برای برنامههای ادارات و مؤسسات فراوان دعوت میشوم. مجری چندمنظوره هستم که هم اداره و اجرای برنامه را انجام میدهم و هم استند آپ کمدی و طنز اجرا میکنم. البته مجری مرد با این توانمندیها زیاد داریم. به اعتقاد من دوربین حس دارد و مجریای را بیشتر میخواهد که، دوربین را دوربین نبیند بلکه دوربین را مخاطب زنده ببیند.
با انجمنهای خیریه همکاری دارید؟
قصد نام بردن ندارم ولی با چند انجمن خیریه و معلولان همکاری فرهنگی و هنری درزمینه اجرا دارم و با چند نفر از هنرمندان کشور که برای افراد نیازمند و بیبضاعت در نقاط مختلف تلاش میکنند نیز از طریق انجمنهای خیریه و خیرین همکاری دارم (ازنظر پوشاک و خوراک).