دکتر مینو محرز متولد دی ماه 1324 تهران، متخصص بیماریهای عفونی و گرمسیری، استاد دانشگاه علوم پزشكی تهران و رئیس مركز تحقیقات ایدز دانشگاه علوم پزشكی تهران است. وی همچنین فارغالتحصیل سال 1348 دانشكده پزشكی دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی از سال 1380 است.
او در سال ۱۳۴۲ از دبیرستان فارغالتحصیل شد. بعد از اتمام دوره عمومی در سال ۱۳۴۹ در رشته تخصصی عفونی ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۵۲ موفق به اخذ مدرک در رشته تخصصی عفونی.
وی عضو كمیته کشوری سل وزارت بهداشت، سردبیر مجله بیماریهای عفونی است و آثار علمی، تالیفات متعدد و مقالات ارزشمند علمی داخلی و بین المللی نیز تولید و به چاپ رسانده است.
دکتر محرز عضو بنیاد نخبگان و برنده جایزه ملی علامه طباطبایی، همچنین برگزیده رتبه اول در پانزدهمین جشنواره علوم پزشکی رازی (مرکز تحقیقات ایدز ایران) است.
وی همیشه مورد توجه وتقدیر مجامع علمی و اجتماعی قرار گرفته است که از آنجمله میتوان به تقدیر توسط دانشگاه علوم پزشکی تهران برای مشارکت در برنامههای آموزشی؛ از طرف رئیس بیمارستان امام خمینی (ره) به جهت کوشش در امر آموزش؛ پزشک نمونه از طرف سازمان نظام پزشکی؛ از طرف وزیر بهداشت به پاس تلاش در برگزاری آزمونهای رشتههای تخصصی اشاره کرد.
تلاشهای وی در نجات جان مبتلایان به ایدز و شناساندن راههای انتقال این بیماری به جوانان و تاکید برداشتن روابط جنسی ایمن، همچنین انگزدایی و کاهش وحشت از این بیماری در میان مردم و اذهان عمومی محفوظ است.
او یک انسان به تمام معناست که همواره عمر و زندگی خود را صرف خدمت به بیماران نموده است. همسر محترم ایشان آقای دکتر کوروش شمیمی، مردی وارسته و دانشمند نیز یکی از جراحان صاحب نام کشور و عضو هیات مدیره جامعه جراحان ایران است.
دکتر مینو محرز میگوید: خدمت به مردم ایران و سلامت هموطنانم از همه چیزمهمتر و در اصل آرزوی من است. وی در آغاز اپیدمی کرونا به این بیماری مبتلا شد و پس از رفتن به قرنطینه خانگی و مراقبت توانست آن را شکست دهد.
افتخار هم صحبتی در آخرین روزهای مرداد 99 در مطب ایشان داشتم وشما خواننده گفتگوی اختصاصی مجله دنیای زنان با این بانوی بزرگوار و طبیب دلسوز هستید.
بیشتربخوانید:
دکتر مینو محرز:رستوران نروید، چون با ماسک نمی توانید غذا بخورید!
لطفاً در مورد زندگی خصوصی و خانوادگی خودتان بیشتر بگویید
من دوفرزند دارم که هر دو تحصیل کردهاند و در خارج از کشور زندگی میکنند. ولی هیچکدام پزشک نشدند در حالی که همسرم نیز جراح واستاد دانشگاه علوم پزشکی تهران است. پسرم در ایران مدرک رشته متالوژی دانشگاه صنعتی شریف را گرفت، بعد برای ادامه تحصیل به خارج رفت و دکترای تخصصی خود را در خصوص الکترونیک متریال ساینس که رشتهای بسیار خاص است در آمریکا گرفت؛ بخشی از تخصص پسرم در خصوص ساخت استنت های عروقی است و حتی چندین مورد (پتنت علمی) ثبت علمی و ابداع نیز داشته است. دخترم عاشق طبیعت و حیوانات است و در رشتهای که مربوط به حفظ محیط زیست است ادامه تحصیل داد. او اکنون در استرالیا زندگی میکند؛ از دخترم یک نوه دارم که بسیار دوست داشتنی و عزیز است. اگرچه از هم دور هستیم ولی از طریق فضای مجازی ارتباط داریم.
خانم دکتر با این همه مشغله و کار، آیا به زندگی شخصی خود میرسید؟
(خنده...) پنجشنبه، جمعه به آشپزی میرسم و تقریباً کارهای منزل را خودم انجام میدهم. البته همسرم نیز کمک میکند. ما خودمان دو نفر هستیم و صبح که از هم خدا حافظی میکنیم، شب بعد از کار و مشغله به خانه بر میگردیم و اگر برنامهای پیش نیامده باشد با هم شام میخوریم.
اهل ورزش هم هستید؟ تفریح شما بیشتر چه کارهایی است؟
من نفر دوم قهرمانی در دانشگاه و در رشته تنیس هستم. از همان ابتدای ورود به رشته پزشکی، عضو تیم والیبال، بسکتبال، دو میدانی و تنیس دختران دانشگاه شدم. اسکی هم جز ورزشهای مورد علاقهام بود و زمستان به آن نیز میپرداختم. تنیس و اسکی را تا یکی دو سال پیش انجام میدادم ولی اینقدر کارها سنگین شد که دیگر امکان انجام آن را نداشتم. از آنجایی که احتمال زمین خوردن در اسکی وجود دارد از وحشت احتمال آسیب و شکستن استخوان در سنین بالا سعی میکنم انجام ندهم ولی هر چند وقت که ممکن باشد تنیس بازی میکنم البته بخصوص وقتی با بچهها و خانواده هستم.
به نظرم ورزش در زندگی بسیار اهمیت دارد. من کنجکاوی میکنم و از برخی مراجعانم در مورد ورزش میپرسم، ولی متاسفانه خیلی از خانمها میگویند خیر! ورزش نمیکنند. پسرها هم که فکر میکنند ورزش یعنی فقط بدن سازی و خوردن داروهای که البته خیلی هم خطرناک است. در صورتی که ورزشهای بسیار خوب و مفرحی مانند والیبال، بسکتبال، تنیس... یا حتی پیاده روی در پارک نیز مهم است. من و همسرم با همین دیدگاه بچهها را تشویق کردیم و ورزشکار تربیت کردیم. به آنها گفتیم که برای دو چیز و دو کار شما هزینه میکنیم و در خدمتتان هستیم، یکی تحصیل شما و دومی ورزش در غیر اینصورت ما پول نداریم (خنده). در نتیجه فرزندان ما، هم خوب تحصیل کردند و هم ورزشکار هستند.
بیشتربخوانید:
هشدار مینو محرز درباره تاثیر سفرها در شیوع دوباره کرونا
لطفاً در مورد اپیدمی کرونا و نحوه شروع گسترش آن بیشتر بگویید.
از حدود شش ماه پیش که بیماری کرونا در دنیا مطرح شد، تمام کشورهای درگیر ابتدا غافلگیرشدند؛ حتی کشورهایی مثل آمریکا که تصور میشد امکانات خوبی دارند ولی متاسفانه با آمار بالایی از ابتلا و مرگ و میر مواجه شدند. در آن زمان بود که مشخص شد تا چه حد از نظر تجهیزات و تخت بستری کمبود وجود دارد. بعد از چین و کشورهای اطراف جزء اولین کشورهایی بودیم که دچار اپیدمی شدیم. این بیماری به قولی از قم شروع شد ولی به نقل از اپیدمیولوژیستها و بررسیهای بعدی از گیلان آغاز شد. البته از دانشجوی دانشگاهی در ووهان که به گیلان بازگشته بود.
این شیوع کرونا همزمان با آنفولانزای فصلی اچ 1 ان 1 و آنفولانزای نوع ب بود. ما ابتدا در جریان عمق گسترش و شیوع از ووهان نبودیم. البته من در همان زمان بیمارانی از قم داشتم با وضعیت بد و در گیری ریهها که در بخش مراقبتهای ویژه بستری شدند. بعد که مشخص شد در چین این بیماری شیوع یافته به کمک سازمان جهانی بهداشت امکانات تشخیص اولیه فراهم شد و ما نیز به شیوع ونحوه گسترش این ویروس و بیماری کرونا در کشور پی بردیم.
من از همان ابتدا در کمیته علمی ستاد ملی کرونا همکاری داشتم. تدوین راهکارهای درمانی و بررسی تحقیقاتی که در حال انجام است همچنین فراهم آوری دستورالعملهای بهداشتی و مراقبتی و درمانی از همان ابتدا در این کمیته مورد توجه قرار گرفت.
بدین ترتیب تحقیقات در دانشگاهها و مراکز درمانی وابسته با هدف تولید مقالات علمی و شناسایی دقیقتر این ویروس واین نوع بیماری نیز انجام گرفت و اکنون در حال انجام است.
در این مدت وزارت بهداشت، دانشگاههای علوم پزشکی کشور و از همه مهمتر پرسنل درمان، پرستاران، پزشکان و... به خوبی عمل کرده و از جان گذشتگی کردند.
این مدت من اغلب به یاد دوران جنگ میافتادم که از جبهه مجروحان متعددی اعزام میشد به تهران و ما همه بطور دسته جمعی مشغول مداوا و رسیدگی به این مجروحان جنگی بودیم. تفاوت آن این بود که خطری ما را تهدید نمیکرد و شبانه روز بدون نگرانی خدمت میکردیم؛ ولی در موضوع کرونا ریسک و خطر احتمالی ابتلا به کرونا برای درمانگران و کادر درمانی و پرستاری بسیار بالا بود.
همکاران عاشق و خستگی ناپذیری در مراکز درمانی سراسر کشور و دنیا داریم که از همان ابتدای شیوع بیماری در حال تلاش هستند. تلاشی که با این شرایط خاص و فرسایشی میتواند موجب خستگی و مشکلات بعدی برای آنان گردد.
چرا شیوع و بیماریزایی ویروس افزایش یافت؟
متاسفانه هر چه زمان میگذرد این بیماری نا شناختهتر میشود.
ما موجی را که از قم، گیلان و مازندران و تهران... از قبل عید شروع شد و ایام نوروز و فروردین ادامه یافت گذراندیم. البته تعطیلی نوروز و ادارات... کمک فراوانی به کنترل بیماری کرد و در حال فروکش بود که مجدد پیک ابتلا و موج بعدی رخ داد.
البته از همان اوایل من سعی کردم بخاطر اضطراب و وحشت مردم از طریق فضای مجازی و همکاری با رسانهها و خبرنگاران، اطلاعات مفید و لازم را در اختیار مردم قرار دهم. اگر چه نباید ترسید ولی باید نگران بود و با آگاهی لازم نسبت به مراقبت فردی و اجتماعی اقدام کرد. من سعی کردم ترس و امید را توام با هم اطلاعرسانی کنم.
در ادامه با گرم شدن هوا و باز شدن مکانهای عمومی و برگزاری مراسمهای عزا و عروسی و ... متاسفانه شاهد انتقال بیماری بین خانوادهها بودیم. در این میان ویروس جهش کرد و قدرت بیماری زایی آن دهها برابر شد. یعنی یک فرد آلوده و یا ناقل به راحتی میتوانست موجب سرایت ویروس به تمام افراد خانواده یا اطرافیان خود شود.
موج دوم شدید بود و یکباره موجب پر شدن بخشها و اشغال تختهای بستری شد چون قدرت سرایت افزایش یافته بود. متاسفانه مردم تصور میکردند که گرمی هوا موجب از بین رفتن ویروس میشود ولی اینطور نبود. انتقال فرد به فرد این بیماری نکته بسیار مهمی است که مردم به آن کمتر توجه داشتند. متاسفانه همان ایام در بیمارستان امام خمینی که من در ارتباط کاری با آنجا هستم، روزانه بیش از 150 نفر مراجعه کننده کرونا داشت. این پیک جدید موجب شد هنوز بسیاری از بیماران در بیمارستانها بستری باشند، وضعیت استانها قرمز باشد و نگرانیها همچنان باقی بماند. اگر چه اوضاع تحت کنترل است ولی ما بابت تجمعات و عزاداریها نگران هستیم.
بیشتربخوانید:
پایبندی زنان به درمان ایدز بیشتر است
به نظر شما چه کار میتوان کرد؟
ستاد ملی کرونا و وزارت بهداشت مسئولیت مهمی دارند. در این موقعیت همه باید به تصمیمات علمای بهداشت و درمان توجه داشته باشند. اشتباهی که رییس جمهور آمریکا کرد و به توصیههای علمی توجه نکرد؛ با شخصیتی که دارد تصمیماتی گرفت که موجب شد آمریکا هنوز در صدر فهرست کشورهای دارای بیشترین آمار ابتلا و بیشترین آمار مرگ در اثر کرونا باشد. الا ن هم که در آستانه شهریور هستیم هنوز بدترین کشور است. ترامپ میخواست قدرت نمایی کند. او به توصیههای بزرگان علمی و دانشمندان جهان توجه نکرد و این بلا به سراش آمد. بخاطر حفظ اقتصاد، جایگاه آینده و انتخابات... اشتباهات فراوانی کرد و این غفلت موجب آسیب به مردم کشور اش شد.
در مورد برنامههای عمومی و نیازمند تجمع مانند کنکور و عزاداریها نظر ستاد ملی کرونا و کمیته علمی آن چه بود؟
در خصوص موضوعی مانند کنکور نظر ما برگزاری آن در محیطهای بازمانند استادیومها بود (محیط بسته و رطوبت کولرها برای انتقال ویروس وجود دارد) با رعایت دستور العملهایی مانند فاصله گذاری اجتماعی و استفاده از ماسک و.. است که البته با مخالفت اولیه مجلس مواجه شدیم و بحث به تعویق افتادن زمان برگزاری کنکور؛ من هیچ وقت علم و دانش مجلس را بالاتر از دانش و تصمیمات ستاد ملی کرونا نمیدانم. خواهش من این است که همه با هم تصمیم مناسب و واحد بگیریم و به اجرای آن کمک کنیم. تصمیم گیرنده نهایی ستاد است و تعداد قابل توجهی از افراد در کمیتههای مختلف آن عضو صاحب نظر جهت اقدام مناسب هستند. کمیتههای متعدد زیر بنای ستاد ملی کرونا را تشکیل میدهد که باید تصمیم بگیرند.
چرا در خوزستان یکباره در گرما اپیدمی شد؟
در خوزستان ایام عید فطر اعتقاد به برپایی چندین روز جشن و میهمانی دارند. باید این موضوع فرهنگی مورد توجه و اقدام به موقع قرار میگرفت که شاهد این اپیدمی و مرگ و میر بالایی از هموطنان نباشیم.
در مورد عزاداری ایام محرم و صفر هم باید طبق دستور العمل علمی ستاد اقدام کرد که شاهد تکرار رخدادهای بد و پیک مجدد نباشیم. همین اشکی که میریزیم میتواند آلوده به ویروس باشد. تجمع در یک نقطه و صفهای طولانی برای گرفتن نذری نکاتی است که باید به آن توجه ویژه داشت. خوردن غذای نذری ثواب دارد ولی من بارها توصیه کردم و تاکید دارم کسانی که باید از این غذای نذری بخورند اغلب امکان حضور ندارند پس بهتر اینکه بتوانیم غذای نذری را به درب منازل و افرادی که نیاز دارند ارسال کنیم تا از ایجاد تجمع و صف در محلهای توزیع نذری پیشگیری کنیم. ثواب این کار خیلی بیشتر است. در این شرایط اپیدمی، توجه به عزاداریهای حسینی اگر از طریق تلویزیون و در منازل انجام شود خیلی مطمئنتر است.
الان در این موقعیت که قدرت ویروس خیلی بیشتر شده هیچ چیزی بدتر از تجمع و گردهمایی نیست. این عزاداران میتوانند ویروس را به خانوادههای خود منتقل کنند و مجدد شاهد موج جدید و پیک جدید باشیم. شرایط دشوار است و هیچ جای دنیا اینقدر تخت بیمارستانی و پرسنل درمانی ندارد که بتواند رسیدگی کند. متاسفانه نیروهای درمان خسته فرسوده شدهاند.
متاسفانه جمعیت قابل توجهی از همکاران در عرصه پزشکی وپرستاری را از دست دادیم. بی شک جایگزین شدن این تعداد نیروی از دست رفته نیازمند سالها وقت و تلاش و صرف هزینههای فراوان است. این نیروها تخصص یافتهاند و باید آنان را حفظ کرد چون مشخص نیست که این اپیدمی تا چه زمانی ادامه خواهد یافت. همه با عشق و علاقه کار میکنند ولی خسته شدهاند. رفتن یک نیرو از یک بخش درمانی ساختار و نظم خدمت رسانی را تغییر میدهد و جبران آن در شرایط کنونی دشوار است.