Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 08:57

17
اسفند
گفتگوی صمیمی زندگی‌آنلاین با مجید اخشابی (1)

گفتگوی صمیمی زندگی‌آنلاین با مجید اخشابی (1)

خواننده، نوازنده و آهنگساز جوانی که صدای گرمش را روی تیتراژ سریال های معروف تلویزیونی شنیده ایم و با آنها خاطره داریم. مجید اخشابی با خوانندگی در تیتراژ سریال تلویزیونی بنام «گمگشته» توانست قابلیت های صدای خود را به مردم معرفی کند.

خواننده، نوازنده و آهنگساز جوانی که صدای گرمش را روی تیتراژ سریال های معروف تلویزیونی شنیده ایم و با آنها خاطره داریم. مجید اخشابی از سال 1380 با خوانندگی در تیتراژ یکی از سریال های تلویزیونی بنام «گمگشته» توانست قابلیت های صدای خود را به شکلی جدی و فراگیر به مردم معرفی کرده و آن مجموعه با استقبال گسترده ای از سوی مردم مواجه شد. از آن سال به بعد استفاده از موسیقی در تیتراژ سریال های پس از انقلاب بصورت سنتی همیشگی شکل گرفت.

پس از آن در سریال ها و برنامه هایی چون مهتاب، محله بنده نواز، مسافری از هند، یک وجب خاک، متهم گریخت، خانه به دوش، روزهای زیبا، دارا و ندار، ماه دراومد، شب مهتاب، مسابقه ستاره ها، شبهای شیدایی، و فیلم سینمایی تلافی توانست قطعات زیبا و ماندگاری را به مخاطبینش هدیه کند.

همکاری با اساتیدی چون همایون خرم، علی تجویدی، فریدون شهبازیان، بابک بیات، مجید انتظامی، آندره آرزومانیان، کامبیز روشن روان، وارطان ساهاکیان، فضل الله توکل، اسدالله ملک، مجتبی میرزاده، حسن ناهید، و شهریار فریوسفی و نیز همکاری با اکثر قریب به اتفاق خوانندگان بنام و مطرح موسیقی بصورت آلبوم یا کنسرت از جمله فعالیت های وی بشمار می‌آید.

همچنین شرکت در فستیوال هایی چون مین اون (جاده ابریشم 2000) سال 1379، سوری جشن ملی کره سال 1384، کران مونتانای سوئیس سال 1383 و ... از افتخارات اوست.اخشابی از سال 1375 با تشکیل ارکستری بنام مهرآوا مرکب از اساتید موسیقی سنتی ایران در اقصی نقاط ایران و جهان در کشورهایی چون آلمان، انگلستان، روسیه، اسپانیا، ژاپن، کره، فرانسه، هند، ترکیه، و ... کنسرت های موفقی را برپا کرده و نوروز امسال هم برای اجرای کنسرت به خارج از کشور می رود.

با او گپ و گفتی صمیمی داشتیم که شما را به مطالعه آن دعوت می کنم. 

*می دانم یک استودیو حرفه ای دارید؛مدیریت یک آموزشگاه موسیقی را بر عهده دارید. ضمن اینکه دانش آموخته رشته هنر هستید و سال هاست در عرصه موسیقی فعالیت می کنید.با همه اینها طی سال های اخیر هم با مجله «زیروبم» وارد عرصه رسانه داری شدید.چه انگیزه ای موجب شد از این خط هنری به فضای رسانه داری برسید؟ 

من فکر می کنم این یک سیر تکاملی است که می پویم.به هر حال یک وقت هایی یک موزیسین تمام هدفش این می شود که از طریق انتشار یک آهنگ تاثیرگذار باشد ولی من همیشه اعتقاد داشتم که در این مسیر باید خوب یاد بگیرم و از دانسته های دیگرم استفاده بهینه ای کنم. برترین راه ارتباط با جامعه راه اندیشه است.

درست است که خود محصول هنری هم یک پل ارتباطی است ولی این برایم خیلی جذاب است که مخاطب با آنچه در ذهنم می گذرد هم آشنا شود.به همین دلیل دست به فعالیت های متعدد زدم. خب ممکن است راه یادگیری موسیقی برای خیلی ها هموار نباشد. از طرف دیگر شاهد یک شکاف بین فضای علمی و فضای اجرایی موسیقی هستیم.

تمام تلاشم در آموزشگاه موسیقی ام این است که این شکاف را پیوند بزنم. در زمینه رسانه هم از کودکی همیشه آن پیامی که در قالب یک نوشته ساطع می شود برایم جذاب بود. این بود که همیشه دوست داشتم مجله ای داشته باشم و با مردم در ارتباط باشم و به نوعی دیالوگ ایجاد کنم. به نظر من گفتگوی مکتوب یکی از باکیفیت ترین گفتگوها است. چون انسان در هنگام نوشتن تمام فکرش را روی موضوع متمرکز می کند و مکنوناتش را به روی صفحه می آورد.

من لازم می دانم به کسانی چون جناب نعمتی و جناب نیشابوری و شما تبریک بگویم که در عرصه مطبوعات نقطه امید هستید. چرا که با فضای پیچیده و سختی که در این عرصه حکمفرماست خدا را شکر موفقید و ما را هم به ادامه این مسیر امیدوار می سازید.

این مسیر خیلی وقتها برای رهروانش یاس ایجاد می کند و دیدن موفقیت شما عزیزان برای ما هم خوشحال کننده است.به هر روی در اهتزاز نگه داشتن پرچم امور فرهنگی بالاخص نشر و مطبوعات کار بسیار دشواری است و امیدوارم این فضا سهل تر و کم شیب تر شود. 

*برخی معتقدند رشد رسانه های مجازی آسیبی برای مطبوعات محسوب می شود. آیا شما به عنوان یک فعال رسانه ای فضای مجازی را رقیب اصلی خودتان می دانید؟ 

به هر حال به این رسانه های مجازی جدید سهم زمان مطالعه مردم را می گیرد و نمی شود منکر قدرت نفوذش شد.اگرچه بستر و ابزارش کاملا با رسانه های سنتی متفاوت است و حس نوستالژیک تورق یک رسانه کاغذی را ندارد ولی نمی توان منکر این مسئله شد که رسانه های مجازی حتی برای رسانه های عظیمی چون رادیو و تلویزیون هم یک رقیب جدی محسوب می شوند.

ولی معتقدم این شتابی که در رشد رسانه های مجازی شاهدیم روزی فرو می نشیند و دوباره به رسانه های کلاسیک بازگشت خواهیم داشت.احتمالا مردم دوباره وفاداری و برانگیختگی نوستالژیک شان را به این حوزه نشان خواهند داد.هیچ چیزی نمی تواند جای کتاب و مطبوعات را بگیرد.

امروز اگرچه کتاب های صوتی و الکترونیک رشد یافته اند ولی هر رسانه آسیب هایی با خود به همراه دارد و حتی آسیب های احتمالی ارتباط با رسانه های دیجیتال هنوز مشخص نشده.اما آنچه که می دانیم این است که مطالعه کتاب و مطبوعات کاغذی بهترین و کم ضررترین شیوه مطالعه است. امیدوارم مطالعه سنتی همان رونق قدیمش را بازیابد و آن حس و رایحه کاغذ و جوهر چاپ دوباره مشام مخاطبان را آکنده کند. 

*شما سال ها عضو شورای موسیقی صدا و سیما بودید و با قوت ها وضعف های فضای آنجا به خوبی آشنایید. از این منظر بسیاری از هنرمندان معتقدند تیتراژخوانی در برنامه های صدا و سیما درگیر نوعی مافیا است.شما چه نظری دارید؟ 

خب من به خود این کلمه مافیا اعتقاد ندارم. ممکن است یک رابطه ای، یک رفاقتی یا یک همکاری موفقی در این حوزه بین تهیه کنندگان و هنرمندان شکل گرفته باشد و باعث استمرار آن همکاری شود. ضمن اینکه موسیقی یک امر سفارش پذیر نیست.چه کسی می تواند مثلا سفارش کند که فلان صدا را دوست داشته باشید؟ 

*ببینید این یک بحث دیگر است. وقتی از اواخر دهه 70 موسیقی پاپ در کشور دوباره اوج گرفت بسیاری با تیتراژ خوانی در برنامه های تلویزیونی یک شبه ره صد ساله رفتند. در این بین هنرمندان ضعیفی هم بودند که توانستند صدا و موسیقی شان را معروف کنند. از طرف دیگر برخی ها معتقدند که فضای بسته ای بر صداوسیما حاکم است که به همه به اندازه برابر جای رشد نمی دهد. 

خیلی از این خوانندگان حرفه ای که شما اشاره کردید کم و بیش تیتراژ خوانده اند و اینگونه نبود که به کسی راه ورود داده نشود. ضمن اینکه نمی توان منکر روابط دوستی و همکاری های موفقی که شد که منجر به ادامه همکاری ممکن است بشود. این موارد بحثش کاملا جداست و با مافیا تفاوت دارد. 

*ولی انصافا به خیلی ها این فرصت داده نشد. می توانم اسم بیارم.

ببینید من هم موافقم که یک اشکالاتی وجود دارد. از طرف دیگر با مشکلات اقتصادی که سال هاست رسانه ملی درگیر آن است دست تهیه کننده ها هم بسته است. یک زمانی تلویزیون به هنرمندان پیشنهاد می داد که شما کاری با فلان مشخصات کیفی برای ما بساز و بهترین عوامل را هم استفاده کن و این مقدار هم دستمزد بگیر.

اینگونه بود که همه چیز طبق یک روال حرفه ای پیش می رفت. اما الان متاسفانه برخی هنرمندان می آیند پیشنهاد می دهند که ما یک قطعه ای ساختیم و پول هم نمی خواهیم و تازه یک مبلغی را هم می پردازیم تا اثرمان پخش شود.طی سال های اخیر عوامل تولید با تنگناهای اقتصادی زیادی مواجه اند و نمی توانند برای امری همچون موسیقی هزینه زیادی کنند.این است که گاهی اوقات شنیده می شود که موسیقی تیتراژها خرید و فروش می شوند.

ولی خود من تا بحال این مسئله را به چشم ندیدم و لمس نکردم و بیشتر از پشت صحنه ها شنیده ام.آثار موسیقایی باید قابلیت درگیر کردن مخاطب را داشته باشند.به هر حال رسانه یک قدرتی در ذات خودش دارد که حتی می تواند یک اثر بد را با تکرار زیاد به ذائقه مخاطب بقبولاند.ولی به مرور مخاطب متوجه می شود و فاصله می گیرد.ما در سال های اخیر با بحران تکثر سلیقه ها مواجه هستیم.

هر کسی یک نوع موسیقی را می پسندد و گاه برخی مخاطبان عاشق کلیپ های جذاب یک موسیقی می شوند تا خود اثر موسیقایی و دیگر توجهی به فحوای کلام و موسیقی اش نمی کنند.موسیقی یک ابزار حسی قدرتمند است که می تواند خوب یا بد موج های بسیاری را در جامعه ایجاد کند...

 

 

برای خواندن بخش دوم -گفتگوی مجید اخشابی با زندگی آنلاین- اینجا کلیک کنید.

برای خواندن بخش سوم -گفتگوی مجید اخشابی با زندگی آنلاین- اینجا کلیک کنید.

 

برچسب ها: گفتگو با هنرمندان، گفتگو با خوانندگان، گفتگو با مجید اخشابی، آموزشگاه موسیقی، گفتگو با آهنگساز، تیتراژ تلویزیونی، نوازنده تعداد بازديد: 3529 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز