نويد نماينده
کلیات طرح ممنوعیت انجام عمل وازکتومی چندی پیش از سوی نمایندگان مجلس تصویب شد. براساس این طرح کسی که مرتکب انجام عمل وازکتومی شود بین 2 تا 5 سال زندانی خواهد شد. جدا از نقایص این طرح از نظر حقوقی تاثیرات چنین طرحی بر حوزه سلامت و بهداشت خانوار و جامعه قابل چشمپوشی نیست. آنطور که بسیاری از پزشکان میگویند زیرزمینی شدن عمل وازکتومی پس از این طرح میتواند بر سلامت خانوار تاثیرات مخربی داشته باشد. حتی خطرناک بودن طرح مجلس برای سلامت خانوار به تایید وزارت بهداشت هم رسید و آنها هم تاکید کردند که طرح مجلس برخلاف سلامت مادر، کودک و خانوار است. در خصوص طرح مجلس و تبعات آن بر جامعه با دکتر شمیم شرافت جامعهشناس گفتوگو کردهایم که مشروح آنرا میخوانید.
در طرحی که در مجلس به تصویب رسید عمل وازکتومی و توبکتومی ممنوع شد و از این پس انجام این عمل برای پزشکان جرم تلقی میشود. با توجه به اینکه کشور در آینده به جمعیت فعال بیشتری نیازمند است آیا چنین طرحهای دستوری و قهری در دستیابی به این مهم اثر دارد؟
با وجود اینکه کشور از نظر جمعیتی به رشد نیاز دارد و این برای آینده کشور بسیار امری حیاتی است اما نباید فراموش کرد که دستیابی به رشد جمعیت از طریق اقدامات سلبی امکانپذیر نیست و حتی در آینده نتایج معکوسی بر جای خواهد گذاشت. رشد جمعیت نیاز به فرهنگسازی و اقدامات ایجابی دارد که خود این اقدامات باز هم نیازمند برنامهریزی و تدوین برنامههای حساب شده است. به کلی مردم ما دوست ندارند وادار به کاری شوند که در دامنه تصمیمات شخصی آنها نیست.
عمل وازکتومی یا عدم وازکتومی تصمیمی است که سالهاست مردم به طور خودخواسته آنرا اتخاذ میکنند و از هیچ مرجعی هم دستوری برای این امر نگرفته بودند. از زمانی که عمل جراحی وازکتومی انجام میشد برخی بنا بر مصلحت شخصی یا آیندهنگری خود دست به این کار میزدند که در همه کشورها هم مرسوم است. نباید فراموش کرد که فرزندآوری بیشتر و بچهدار شدن باید به صورت درونی فرهنگسازی شود و در بطن ذهن خانوادهها قرار گیرد.
این در حالیاست که اقداماتی نظیر جلوگیری از انجام وازکتومی و جرم تلقی کردن آن اقدامی بیرونی است که تنها لایه سطحی اقدامات را مرتفع میکند اما در مردم درونی نمیشود. از سوی دیگر این اقدامات امنیت فکری جامعه را به خطر میاندازد و تعریفها درخصوص جرم تغییر میکند. ما بر هر اقدامی نمیتوانیم نام جرم بگذاریم و برای آن مجازاتی تعیین کنیم. بلکه تشخیص جرم و مجازات بر عهده قضات و مراجع قانونی است که آن مراجع قانونی هم باید ادله فقهی و حقوقی برای آن داشته باشند. از همینرو چنین طرحهایی پایههای فکری مستدلی ندارد و نمیتواند در آینده تاثیر مطلوب بر جامعه بگذارد. از سوی دیگر ممنوعیت طرح و جراحیهای پزشکی سلامت جامعه را به خطر میاندازد و موجب میشود که سلامت خانوار تهدید شود. وازکتومی به دلایلی در برخی مردان پس از یک دوره فرزندآوری باید انجام شود و این برای سلامت خانوار بسیار حایز اهمیت است. این در حالیاست که اگر ما این امر را جرم تلقی کنیم مثل دیگر جرمها زیرزمینی میشود و همین موضوع بحث سلامت را بیش از پیش زیر سوال میبرد. بهطور کلی زمانی که یک عمل زیرزمینی شده و وجهه قانونی خود را از دست بدهد به یک امر خطرآفرین تبدیل میشود که تبعات بسیاری هم در پی خواهد داشت.
بهداشت خانواده امر مهمی است که هیچگاه نباید از سوی هیچ مرجعی تهدید شود. البته بار دیگر تاکید میکنم که افزایش جمعیت کشور نیاز کشور است اما این نیاز باید از طریق اعمال و قوانین دیگری انجام شود که تاثیرات بهتری داشته باشد و برای کشور و سلامت آن خطرآفرین نباشد.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا خانوارهای کشور، مخصوصا خانوادههای شهرنشین این روزها به فرزندآوری بیشتر، علاقه چندانی نشان نمیدهند؟
اولین دلیل آن اقتصادی است. اقتصاد خانوار در مباحث جامعه شناسی بسیار مبحث گسترده و مهمیاست. اقتصاد خانوار میتواند تمام جنبههای زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و عاملی تعیینکننده باشد. در کشورهای پیشرفته و توسعهیافته برای اجرای سیاستها و برنامههای جدید در گام اول و در ابتدا به مسایل اقتصادی و تاثیرات اقتصادی سیاستها توجه میشود. چرا که اقتصاد خانوار میتواند به موفقیت یا شکست یک برنامه بیانجامد. اکنون اصلیترین دلیلی که خانوادهها از فرزند کمتر استقبال میکنند این است که از نظر اقتصادی توان داشتن بیش از یک فرزند را ندارند. یک خانوار باید درآمد معقولی داشته باشد تا بتواند امور زندگی خود را بدون مشکل بگذراند. اکنون بسیاری از خانوارهایی که حتی یک فرزند دارند در سر و سامان دادن به امور زندگی خود مشکل دارند و درآمد آنها کفاف هزینه ماهانهشان را نمیدهد. در این وضعیت مسلم است که خانواده حیات خود و فرزند حاضرش را فدای فرزند دیگری نمیکند. مسلما اگر یک خانواده تمکن مالی مناسبی نداشته باشد اگر هم دست به فرزندآوری بزند نمیتواند برای تریبت فرزند خود به نوعی که به کمک کشور بیاید کار خاصی انجام دهد. کشور ما به جمعیتی نیاز دارد که بتواند در آینده حرفهای، باسواد، پرتلاش و اهل کار و صنعت باشد. این در حالیاست که اگر ما بدون این پیشنیازها دست به فرزندآوری بزنیم در آینده جمعیتی خواهیم داشت که یا بزهکار شده یا به سمت اعتیاد کشیده شده است. به بیان بهتر افزایش جمعیت در این وضعیت یک تیغ دولبه است. دولت و مجلس پیش از اینکه برای افزایش جمعیت طرح سلبی دهند باید ترتیبی اتخاذ کنند که رشد اقتصادی کشور افزایش پیدا کرده، تولید و صنعت رونق پیدا کند و همچنین درآمد سرانه خانوار به طور چشمگیری افزایش پیدا کند. در این فضا با یک فرهنگسازی ساده میتواند فرزندآوری بیشتر را جا انداخت و عملی کرد و به هدف مورد نظر دست یافت.