سيدمسعود مدنی
میدانیم كه نوع و عمق نگاه، نوع و بلندا یا كوتاهی صدا، رنگ وشكل و شمایل لباس و ...، هر كدام حامل یك پیامهای خاص و مورد نظر خود هستند.
جامعهشناسان و نظریه پردازان علوم ارتباطات، عمیقاً بر این باورند كه اگر نقش و تأثیر مهارتهای ارتباط غیركلامی، از مهارتهای كلامی بیشتر و مؤثرتر نباشد، قطعاً كمترازآن نخواهد بود و به همین دلیل است كه میگویند: چشمان تو، لبخندها یا فشار دندانها بر همدیگر، گفتار تو و رفتارتو،
ازجمله موارد با اهمیتی هستند كه ضمن مشخص نمودن پندار تو، قطعاً در پذیرش یا عدم پذیرش تو، ازنقش محوری برخوردارند، در این مقاله به ابزار پنجگانه تأثیرگذاری عمیقتر بردیگران میپردازیم.
- زوایای انتقال- زمختی یا لطاف نگاه - لبخند - نوع و تناسب پوشاك - شیوه سخن و محتوای گفتار
الف: لبهای خندان:
حتی برای یك لحظه تردید نداشته باشید كه «هر چهره ای با لبخند زیباتر خواهد بود و آنچه بر هر دردی 30 درمان دواست، نه گریه، كه خنده است، و برای لحظات بعدی نیز شك و شبهای به خود راه ندهید كه چهره شاداب و خندان همیشه متنفذتر و عمیقتر به درون راه مییابد، البته هر چند، هر از گاهی و تحت شرایطی خاص، میتوان ازطریق اخم وقهرنیزعلاقمندی و یا تنفر خود ران نشان داد، ولی همانگونه كه گفتیم این برای همیشه و در هر زمان و درارتباط با هر كس قابل اعمال نمیباشد، اما «تبسم» و «شادابی» حتی در بدترین شرایط نیز، جواب مطلوب و مؤثر خود را خواهد داد، بنابراین لبخند زدن و برخورداری از «شیوه موزون و آرام در صدا و نگاه و لبخند» از عوامل مؤثر در برقراری ارتباط سالم و درست با دیگران است، لبخند و شادمانی این را به ذهن طرف مقابل متبادر میکند كه:«به شما اعتماد دارم و از بودنِ با شما مسرورم».
ب: چشمها:
هیچ چشمی بدون سخن نیست، حتی به رمقترین چشمها نیز از بیرمقی و كسلی خود میگویند، بهقول «امرسون» جامعهشناس برجسته، هر نگاهی میتواند آرامبخش و یا تهاجمی باشد، چشم با اهمیتترین و پر نفوذترین ابزار غیر كلامی، در ارتباطات میان فردی است .
چشم منبع تأثیر و جایگاهی برای انعكاس علاقمندی، اعتماد به نفس، صداقت، و یا برعكس آن است، هوای چشمها را داشته باشیم كه «شنیدن كی بود، مانند دیدن»، به نگاهمان احترام بگذاریم تا اینكه از طریق نگاه دیگران سرشار از احترام و اطمینان شویم، دیدگان ما تنها قسمتی از سیستم عصبی ما هستند كه قادر به برقراری ارتباط مستقیم و دیداری ما با دیگران میباشند.
بنابراین، چشمها را باید شُست، نه یك بار كه همیشه باید شُست، جور دیگر باید دید، كه همیشه و در همه حال؛ بهسان آن دخترك معصوم و زیبا كه هنگامه روز «چشمه جوشان چشمش نقشی از دریا داشت» و آنگاه كه شب فرا میرسید به كنار پنجرهای میرفت و با چشمانش برای پدرش پیام میداد كه: «ترا من چشم در راهم، شباهنگام» و به راستی كه چشمها همیشه به راهند، همیشه منتظرند و همیشه سرشار از سخنان ناگفتهاند، و در این انتظار، آمیختهای از بیمها و امیدها نهفته است.
«هیچ صدایی زیباتر از صدای قشنگ نگاه نیست»، آنگاه كه به كیفیت چشمانی نگران، مینگریم در عمق پر مفهوم آن دیدگان همه چیز را میفهمیم، و زمانی كه به ژرفای چشمانی متفكر، مینگریم طوفانی را در دیدگانش مشاهده میکنیم پر هیاهو و سركش، چشمانی سرشار از همه چیز، چیزهائی كه فقط با زبان چشم میتوان به زبان آورد، به قول «انوره دوبالزاك»: اگر همه دانستهها و گفتههای چشمان، به زبان در آیند، چه غوغایی كه بر پا نمیشود.
ج: محتوای گفتار:
توجه به اینكه چه میگوئیم، در چه زمانی میگوئیم و برای چه كسانی میگوئیم، موضوعاتی بسیار با اهمیت است.
از طریق مطالعه بر روی آنچه كه میخواهیم بگوئیم و بررسی وضعیت كسانی كه میخواهیم به رایشان بگوئیم، محتوا و درون مایه گفتار تنظیم میشود، بنابراین بسیار ضروری است كه با انتخاب درست كلمات، ارتباطی مؤثرتر را تدارك دید، زیرا در موارد زیادی، «تنها صداست كه میماند».
د: نحوه گفتار:
برخورداری از شیوه موزون و آرام در صدا، مهارت در مکثهای ثانیهای بین كلمات، لطافت و نرمی گفتار، همه و همه از عوامل زمینهساز یك ارتباط مؤثر است، و به همین خاطر است كه: «صدا درست به اندازه نگاه احساس تعلق یا تنفر تولید مینماید»، به قول «ژان ژاك روسو»: «همه چیز با كلام شروع میشود»، آنگاه كه گفتن و بیان نمودن، با دقت، حرارت و آرامش بیان شود، همه چیز به احساس اشتراك، تعلق و پیوند متقابل منتهی میشود، و سایه همبستگی و توافق بر روی همه چیز كشیده میشود، به قول «لرنر» جامعهشناس سرشناس ارتباطات اجتماعی: «از جمله نتایج یك ارتباط مؤثر، ایجاد احساس مشترك (Empathy) است»، زیرا از طریق ایجاد و تداوم چنین احساسی است كه افراد به مشاركت، همبستگی و تعلق و پیوند رسیده و خود را جای دیگر قرار داده، احساسات خود را به او و او را به خود منتقل میسازند، «لرنر» معتقد است كه: «هر قدر بتوانیم از طریق ابزار و شیوههای ارتباطی، پیوند مستحکمتری پیدا كنیم، به همان نسبت میزان دردمان از دیگران افزایش یافته و در نتیجه انطباق و سازگاری بیشتری حاصل میشود.
هـ :پوشش مناسب:
هر چند نمیتوان از وضعیت ظاهری و پوششی افراد به تحلیل همه جانبه و مشخصی از شخصیت فرد پرداخت ولی نظر به اینكه هر كسی از باور، دیدگاه و نوعی نگرش نسبت به مسائل و موضوعات مختلف و از جمله اینكه چه چیزی بپوشد و چه چیزی نپوشد برخوردار است، میتوان به صورت تلویجی (و نه تصریحی)، نوع پوشش، نحوه آرایش و تیپ كلی و شماتیك فرد را با شخصیت و ویژگیهای شخصی او در ارتباط گذارد، مضافاً اینكه اگر باور كنیم نگاه دیگران، برداشت دیگران و تصور دیگران از ما است كه وضعیت، موقعیت و شخصیت ما را میسازد و ما براساس نگاهی كه دیگران دارند به چیدمان ظاهری، رفتاری و گفتاری خود میپردازیم، پس از آنجائیكه وضعیت ظاهری میتواند پایهای قدرتمند برای قضاوت دیگران نسبت به ما محسوب شود و همین موضوع اثرات شگرفی بر قضاوتها و میزان پذیرش ما از جانب دیگران دارد، بنابراین همانگونه كه بررسیها و پژوهشهای بهعمل آمده تأییدكننده چنین تأثیر و تأثری است، ما نیز بپذیریم كه چون وضعیت ظاهری (شادابی پوست، درخشش مو، تناسب اندام، نوع و شكل پوشش و لباس و ...) در نفوذ و شخصیت مؤثر است، پس بایستی «به آن اهمیت داد و به آن پرداخت»، زیرا هر وضعیتی پیام خاص خود را دارد كه با سطوح مختلفی همچو: موقعیت شغلی و اجتماعی- میزان درآمد و موقعیت اقتصادی- سطح تحصیلی و تخصصی- ویژگیهای رفتاری- اخلاقی فرد مرتبط است، خوب پوشی، شیك پوشی و ظاهر متناسب با هیچ اندیشه و نظریهای مغایرت ندارد، انسان دوستدارِ زیباییها و تناسبهاست.