مديريت اطفاء حريق
اطفاء حريق مراتع، فضاهاي سبز و جنگلها، بالاخص جنگلهاي انبوه و پرتراكم با پوشش گياهي و صعبالعبور در دامنه كوهها با شيب تند از مشكلترين نحوه مبارزه با حريقها در جهان ميباشد كه بعضا در اكثر نقاط جنگل آتشنشانان مخصوصا در مكانهايي كه فاقد دسترسي نيروهاي عملياتي و عبور تجهيزات است، با مشكلات جدي روبهرو ميشوند و مهار و اطفاء آتش جنگلها غيرقابل كنترل و در صورتي كه شرايط مناسب از قبيل نوع برگهاي درختان، رطوبت، وضعيت جوي و غيره فراهم باشند، عملا حريق به صورت شعاعي و در چند نقطه به صورت كانون حريق گسترش و در زمان نسبتا كوتاهي سرايت گسترش آتش (در جنگلها در روز به مراتب سريعتر از گسترش آن در شب است) منطقه وسيعي را در برگرفته و نهايتا مهار و اطفاء آن غيرممكن ميباشد. در بيان كلي بايد گفت، سالانه بيش از يك هزار مورد آتشسوزي در جنگلها و مراتع كشور رخ ميدهد، كه خسارات ناشي ازآن بالغ بردهها ميليارد تومان برآورد ميشود و با احتساب خسارات زيستمحيطي، اين ميزان به چندين برابر ميرسد.
امروزه با پيشرفت تكنولوژي و فنآوري روز از جمله ماهوارهها، دستگاههاي سنجش از راه دور و امثالهم، جهت شناسايي حريق در جنگلها و به كاربردن تجهيزات مدرن ازجمله هواپيماهاي آبپاش، جهت اطفاء حريق جنگلي، گامهاي موثري برداشته شده است. ولي در جمعبندي كلي به حد نسبي قابل قبولي جهت مهار و كنترل آتشسوزي در عرصه جنگلي نرسيدهايم و در مقابل آتشسوزي جنگل، با توجه به خسارات وارد شده چه از نظر مالي، محيط زيست و هزينههاي بازسازي و احياء و مدت زمان نسبتا طولاني جهت احياء مجدد درختان و پوششهاي گياهي درعرصههاي جنگلي كه بر اثر آتشسوزي از بين رفتهاند، چندان موفق نبودهايم. به نظر ميرسد كه در اين راستا با توجه به خسارات بوجود آمده جهت جلوگيري از وقوع آتشسوزي در جنگل بالاخص در مورد موارد پيشگيري از وقوع حريق درجنگلها كه به صورت گسترده در تمام ابعاد فرهنگي، اجتماعي و علمي ميباشد كمتر هزينه ميگردد. هر چند كه ممكن است هزينه جهت پيشگيري از وقوع حريق در جنگلها مبلغ قابل ملاحظهاي باشد. ولي در مقابل خسارات واقع شده در ابعاد مختلف كه حاكي از سوختن فضاهاي سبز جنگل است مقرون به صرفه ميباشد. در اين راستا، ضروريست كارشناسان و متخصصان مربوطه به غير از طرح مسائل پيشگيرانه در عرصههاي جنگلي، جهت فراهم نمودن وسائل و تجهيزات مورد نياز هر منطقه با توجه به شرايط موجود جنگلهاي هر منطقه جهت وضعيتهاي اضطراري، تمهيدات و پيشبينيهاي لازم كه قابليت اجرايي داشته باشد را به عمل آورند. بر اين اساس پيشنهاد ميگردد اولا با ارائه چكليست ايمني در قالب شناسنامه ايمني جهت هر منطقه بهصورت مجزا و تفكيكشده كه در ليست اول عواملي از جمله انواع درختان، نوع برگها، پوشش گياهي و تراكم درختان، درجه حرارت محيط، رطوبت، فرسايش خاك، جهت و مقدار وزش بادهاي جوي، مقدار بارندگي و نوع بارش در فصول مختلف، راههاي ارتباطي، راههاي دسترسي و موارد مورد نياز منطقه و در ليست دوم تعداد افراد حاشيهنشين اطراف جنگلها، نوع فعاليت روزمره، تعداد چوپانان، تعداد نسبي افراد قاچاقچي (در مناطق مرزي و جنگلي)، افراد بومي محل، تعداد افرادي كه آموزشهاي لازم اطفاء حريق در مناطق جنگلي را ديدهاند (NGOها) و موارد مورد نياز منطقه و در ليست سوم، تعداد ايستگاههاي مستقر در محدوده هر منطقه، تجهيزات مستقر در محل، همراه با تعداد نيروهاي آتشنشاني، وسايل اوليه اطفاء حريق كه در اختيار (NGOها) ميباشد از قبيل بيل، كلنگ، آبپاش دستي و كولهاي، برجكهاي ديدهباني احداثشده در مناطق جنگلي، منابع آبي و امكانات موجود در منطقه تدوين گردد.
اين چكليستها بايد زير نظر مديريت پيشگيري و توسط مديريت محلي هر منطقه جمعآوري و نگاشته شود. و بر اساس اطلاعات كسب شده مديريت اطفاء حريق، با انجام مانورهاي شبانه و روزانه در مناطق جنگلي كه ميتواند در قالب حريقهاي از پيش تعيين شده اعمال نمايد، برگزار گردد.
مديريت بازسازي و احياء
هر جنگلي براي خود يك جامعه زنده به حساب ميآيد و اگر جامعه نباتي تنها از طريق عوامل طبيعي مورد تهديد قرار گيرد، بنا به طبيعت و سرشت خويش، قابليت ترميم خرابي و تجديد و احياي جامعه خود را دارد، مگر اينكه انسان ندانسته به كمك عوامل طبيعي تخريب بشتابد. در اين صورت جامعه نباتي كه محصول فعاليت طبيعي بوده، به يكباره و يا به تدريج از بين برود و اميدي براي تجديد حيات آن در مدت محدود نخواهد بود.
مديريت بازسازي و احياء جنگل در حفظ و صيانت جنگلها از مهمترين ركن مديريت سهگانه (مديريت تركيبي) در مديريت حريق جنگلها ميباشد. اين مديريت بايد همواره در جهات مختلف اعم از اقدامي كه جهت رشد و تكثير درختان و پوششهاي گياهي كه بر اثر عوامل متعددي از جمله عوامل انساني، باعث تخريب و نابودي جنگل ميشود با ارائه راهكارهاي اجرايي براي احياء و توسعه پوشش گياهي و جلوگيري از تخريب عوامل طبيعي همچون وضعيت نامساعد جوي، عدم نفوذ آب به زمين، سيلابها، فرسايش خاك، آفات، گرما، گازهاي منتشره و..... اقدامات لازم را به عمل آورد و از طرف ديگر با توجه به وسعت حوزه فعاليتش، بايستي از منابع موجود در هر منطقه با بكار گيري از روشهاي فني و اجرايي در منطقه، اقدامات سريع جهت احياء و بازسازي منطقه آسيبديده اعمال نمايد.
ضرورت دارد در اين راستا، مديريت بازسازي و احياء، با سازمان حفاظت محيط زيست، تحقيقاتي را در تمام زمينهها به عمل آورد و با لزوم بازنگري جنگل به منظور حفاظت كمي و كيفي و با در نظر گرفتن حفظ و ارتقاي تنوع زيستي و كاركردهاي زيستمحيطي اقدام نمايد و اطلاعاتي درباره ساختار هر منطقه جنگلي به صورت مجزا با اتكا به رويكردهاي حفاظتي و ارتقاء تنوع زيستي، پيشبينيها و تدابير لازم را قبل از وقوع بحران در هر منطقه به عمل آورد. مضاعف برآن نسبت به شناسايي هر منطقه با استفاده از مشاركت مردمي (NGOها)، به عمليات جنگلكاري و احياء مجدد آن مبادرت ورزد و با سياستگذاري همهجانبه بامشاركت عوامل ذيربط ازجمله كارشناسان سازمان جنگلها و مراتع، سازمان حفاظت محيط زيست، سازمان مديريت و برنامهريزي نسبت به علل و بررسي عرصههاي تخريب شده اقدام و جهت جلوگيري از تخريب عرصههاي جنگلي، قوانيني تدوين، تعريف و آنها را در متن قوانين ملي وارد سازد.
تدوين اين قوانين مستلزم پيششرط توافق دولت در اجراي برنامههاست. زيرا جنگلهاي ايران در زمره منابع ملي هستند. خوشبختانه در اين خصوص، سازمان جنگلها و مراتع و آبخيزداري توانسته حافظ حقوق ملي و دولتي باشد و با ايجاد پايگاه اطلاعات مكانيزه، از جمله اركان اصلي مديريت علمي، تاحد نسبتا مطلوبي به اين اطلاعات دسترسي پيدا كند و راهگشاي مديريت بازسازي و احياء جهت دسترسي به اخذ اطلاعات منطقهاي باشد.
مديريت بازسازي و احياء جنگلي بايد در راستاي روند فعاليتش مشكلاتي كه در منابع طبيعي كشور است، شناسايي و در اصلاح آن بكوشد. از جمله اين اقدامات:
- شناخت كافي از وضع موجود جنگلها و مراتع كشور
- تعداد ايستگاههاي آتش نشاني، تجهيزات مناسب كافي و تعداد نيروهاي عملياتي با توجه به وسعت جنگل در هر منطقه
- جايگاه مناسب براي جنگلها در طرحهاي عمراني كشور، به گونهاي كه برخي از طرحها و پروژههاي عمراني سبب افزايش روند تخريب منابع طبيعي ميشود.
- جامع نبودن قوانين جنگلها و نقص آن توسط ساير قوانين و مقررات دستگاههاي ديگر
- بررسي، تصويب و هماهنگيهاي لازم جهت جبران خسارت وارده بر جنگلها و مراتع جهت بازسازي مجدد.
- تحقيقات كاربري و پايهاي مناسب با نياز پخش اجرا و عدم رابطه منطقي بين پژوهش و آموزش مردم و اجرا آن.
- آموزش كافي به روستائيان، عشاير، حاشيهنشينان جنگلها توسط ارگانهاي مسئول ترويج كه تا حدود زيادي براي جلوگيري از روند تخريب موثر است.
عوامل متعددي در زمينههاي تخريب جنگلها وجود دارد كه شرح مختصري از آتشسوزيها در جنگلها كه قدمتي برابر با زيست اجتماعي انسانها دارد ميپردازيم و مديريت احياء و بازسازي بايد آنها را در نظر بگيرد.
بعد از درو كردن و قطع درختان و جمعآوري آنها، ساقهها و شاخههايي كه ارزش تجاري نداشته باشند روي زمين پخش شده و يا بسته به نوع روش قطع، در مكاني انبار ميشود. اين مواد ميتوانند موانع مهمي در مسير راه انسان يا تجهيزات باشند و اگر حريقي در گوشه اي از جنگل رخ دهد، جهت باز كردن راهي براي خاموش كردن آتش، مدتها به تاخير ميافتد و در نتيجه هم مساحت زيادتري ميسوزد و هم هزينه احياء جنگل به مراتب افزايش مييابد. در چنين مواقعي مديريت بازسازي و احياء جنگلها بايد اقدام به حريق عمدي (حريقهاي از قبل تعيين شده) بپردازد.
- جهت كارايي در رسيدن نور به جنگل، علامتگذاري، ديد مناسب و خودسوزي اطراف درختان و جلوگيري از حريقهاي سطحي و تبديل به حريقهاي تنهاي وكاجي جهت دسترسي سريع به مكان آتشسوزيهاي احتمالي در جنگل، سوزاندن پوشش گياهي نامساعد در پاي درختان توصيه ميشود.
- برخي گياهان ساختار و ويژگيهاي خاصي دارند كه محيطهاي داغ و آتش گرفته را ميپسندند. چنين خصوصياتي رابط تنگاتنگ با آتش را در دورههاي طولاني ميطلبد.
- بيماري نقاط قهوهاي يك عفونت قارچي است كه ممكن است بهطور جدي نهالهاي جوان را تهديد كند و حتي نهالهاي جوان برگ دراز را از بين ببرد. كنترل در زماني كه بيشتر از 20 درصد نهالها مبتلا شدهاند، توصيه ميشود. در چنين مواقعي ايجاد حريق (حريق عمدي)، علميترين راه كنترل بيماري است.
- بهترين نشانه آسيب ديدن درختها از شكل برگهاي تغييريافته است. نهالهاي جوان و شاخههاي فرعي در اثر گرما از بين نميروند، مگر اينكه فاكتورهاي ثانويه مثل حمله حشرات ايجاد شود. براي نمونه اچر بيش از 15% برگهاي كاج به وسيله شعله آتش از بين برود، شانس درختان براي زنده بودن بسيار ضعيف است.
- در حريق تحت شرايط كنترل شده، معمولا خاك عريان در معرض ديد قرار نميگيرد. اگر خاك معدني در معرض حريق قرار بگيرد بهويژه در نواحي سراشيبي، حركت خاك و تخريب كيفيت خاك رخ ميدهد. آسيب ديدن ريشهها احتمالا هنگامي رخ ميدهدكه لايه آلي كاملا مصرف شود. اين واقعه وقتي مورد انتظار است كه حريق برروي خاكهاي خشك هدايت شود يا هنگامي كه يك لايه عميق از پوشال وجود داشته باشد. البته رشد ريشههاي جديد اين نقص را تا اندازهاي جبران خواهد كرد. اما درختان پيرتر كه از چنين آتشهايي بدون هيچ آسيبي به نوك آنها زنده ماندهاند، اغلب بعد از 6 ماه تا يكسال بدون هيچ علت آشكاري ميميرند.
- اثرات حريق بر روي خاك بسيار متفاوت است. لازم است كه تعداد، زمان و حجم حريق جهت مطلوب بودن و مشخصات خاك در جنگل در نظر گرفته شود.
- با توجه به اينكه حريق بر روي سطوح و فرسايش خاك اثر دارد، در بيشتر مناطق ساحلي خطر فرسايش وجود دارد. در مناطق شيب داري كه داراي درختان قطع شدهاند از نكات ضروريست، زيرا زماني كه علف و ديگر گياهان سطح زمين را ميپوشانند، امكان شدت گرفتن فرسايش خاك وجود دارد.
- حريق در صورت وسعت و شدت و تكرار در يك جنگل سبب تغيير ارزش كيفي گونهها ميشود و به ظهور گونههاي پست و نامرغوبي ميانجامد كه از نظر تجاري فاقد ارزش ميباشند.
مديريت فوق بايد با سياستگذاريهاي خود، ضمن اينكه به شناسايي مناطق جنگلهاي مخروبه ميپردازد و راه كارهايي جهت بازسازي و احياء پوششهاي جنگلهاي مخروبه ميدهد، به شناسايي و تقسيمبندي مناطق جنگلي كه مساعد آتشسوزي هستند، به ترتيب اولويت بپردازد و با اطلاعات كامل از نحوه سياستگذاري مديريت پيشگيري در هر منطقه و راههاي مقابله مديريت اطفاء با حريقهاي احتمالي در هر منطقه جنگلي برنامهريزي نمايد.
برنامهريزيها بايد قبل از وقوع حريق جهت به حداقل رساندن آتشسوزي و بعد از حريق جهت بازسازي مجدد باشد. برنامهريزيها بايد در دورههاي كوتاهمدت از 6 ماه تا 2 سال انجام گيرد و جهت دسترسي سريع به اهداف از پيش تعيين شده ضروريست از مديريت منطقهاي و مشاركت مردمي استفاده شود.
طرحها و راهكارها بايد قبل از اينكه در شوراي مديريت حريق در جنگلها به تصويب برسد، با توجه به حفظ و توسعه مناسب كاركردهاي حفاظتي و حمايتي تنوع زيستي و قدرت رشد در اكوسيستم جنگلها تدوين و قابليت اجرايي در راستاي آگاهي از روند تغييرات كمي و كيفي جنگلهاي كشور و شناسايي تاثيرات جوي باشد (منظور از تغييرات درجنگل، صرفا جنبههاي مربوط به سطح و تراكم جنگل است) و در شوراي مديريت جنگل بازنگري شود.