در منابع اسلامی رهنمودهای گستردهای از سوی پیامبراکرم(ص) در باب اصول و مبانی تربیت کودکان در ابعاد مختلف جسمانی و روحانی بیان شده است. در خصوص مراحل تربیت و ویژگیهای هر یک، از ازدواج و آداب آن و توصیههای دوران بارداری و شیرخوارگی گرفته تا محبت و عدالتورزی نسبت به کودکان و رعایت موازین دیگر پرورشی که هر یک فصلی از تربیت اسلامی را تشکیل میدهند، روایات بسیاری از وجود شریف نبیاکرم(ص) نقل شدهاست. در اینجا برآنیم که به پارهای از این روایات اشاره کرده سیره آن بزرگوار(ص) را در این باره برشماریم:
ادوار تربیت کودک از نظر پیامبراکرم(ص)
از نظر رسول خدا(ص) دوره تربیت کودک به دو دوره پیش از تولد و پس از تولد تقسیم میشود دوره پیش از تولد که دربردارنده دورههای انتخاب همسر و آداب زناشویی و مراقبتهای ایام بارداری میشود مقدمه و زمینهساز و اساس تربیت کودک در بعد تولد است از اینرو مورد تأکید و توصیه فراوان آن حضرت قرار گرفته، مسلمانان و علیالخصوص جوانان به این امر بسیار مورد سفارش قرار گرفتهاند.
قبل از تولد
امروزه از لحاظ علمی نقش پدر و مادر در انتقال صفات ظاهری و باطنی که از آن به عنوان «عامل وراثت» در تربیت کودک نام میبرند، بر کسی پوشیده نیست از آنجا که فرزندی که در وجود مادر شکل میگیرد از صفات ظاهری و معنوی پدر و مادرش بهره میبرد و پدران و به خصوص مادران اصل و ریشه کودکان به شمار میآید. انتخاب همسرانی مناسب و شایسته میتواند گامی اساسی در تربیت فرزندانی صالح و سالم در آینده به حساب آید از اینرو پیامبر(ص) ضمن تشویق جوانان به ازدواج، بدانها توصیه میکنند که در انتخاب همسر بیشتر دقت کنند تا فرزندانی صالح و شایسته به ثمر برسانند. در حدیثی از رسولخدا(ص) روایت شده که فرمودند: «بنگر که فرزندت را در کدام رحم قرار میدهی؛ چرا که [اصل و]ریشه تأثیرگذار است» و در حدیثی دیگر از ایشان آمده: «برای نطفههای خود بهترین رحمها را برگزینید؛ چرا که زنان فرزندانی همانند برادران و خواهران خود به دنیا میآورند.»
ایشان جوانان را از ازدواج در خانوادههای پست نهی کردند و فرمودند: «ایاک و خضراء الدمن قیل: یا رسولالله(ص) و ما خضراءالدمن؟ قال: المرءة الحسناء فی منبت السوء؛ بر حذر باشید از آن گلی که در مزبله روئیده گفتند: یا رسولالله گلی که در مزبله روییده چه گلی است؟ فرمود: زن با جمال که در خانوادهای پست بزرگ شده است.»
غذای حلال
رسولخدا(ص) لقمه حلال را نیز از عوامل بسیار مهم در شکلگیری شخصیت آینده کودک برشمردهاند، گرچه رعایت حلال و حرام الهی در تمام ادوار زندگی فرد لازم است؛ اما توجه به حلال و حرام در قبل و بعد از ایام بارداری از اهمیت بسیار بیشتری در شکلپذیری شخصیت آینده کودکان برخوردار بوده از اینرو مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است. رسولخدا(ص) در این باره میفرمودند: «و لا یدخل الجنه من نبت لحمه من السحت النار اولی له؛ داخل بهشت نمیشود کسی که گوشت و پوستش از مال حرام روییده باشد چنین کسی به آتش دوزخ[شقاوت] شایستهتر است[تا سعادت]» و در حدیثی دیگر آمده که ایشان به عبدالله بن مسعود میفرمایند: «ای پسر مسعود حرام مخور، حرام نپوش، از [راه] حرام [زن] مگیر و نافرمانی خدا مکن؛ چرا که خداوند به ابلیس میفرماید: با بانگ خویش هر که را میتوانی از جای برکن[هرچه عِده و عُده داری جمع کن] و با سوارگان و پیادگانت بر آنان[حرامخواران] بتاز و در اموال و فرزندان آنان شریک شو و به آنان وعده بده و [البته] شیطان جز فریب وعدهشان نمیدهد.»
رعایت آداب زناشویی
سپس رسول خدا(ص) بر نقش رعایت آداب زناشویی به عنوان عوامل مؤثر در سلامت روحی و جسمی کودکان و عاملی در تربیتپذیری آنها در آینده اشاره کرده بر لزوم رعایت آن تأکید میورزیدند.
ایشان به نقش حالتها و زمانها در بسته شدن نطفهها اشاره کرده زوجها را به رعایت آن توصیه میفرمودند. منابع روایی معتبر شیعه و سنی روایات بسیاری را در این باب از رسولخدا(ص) نقل کردهاند.
مراقبتهای ایام بارداری
دوران حمل از سرنوشت سازترین و حساسترین دوران زندگی کودک است؛ در این دوره شالودهی سعادت و شقاوت شخص در شکم مادر پی ریخته میشود، چنانچه در حدیثی از رسولخدا(ص) آمده که «السعید مَن سعدفی بطن امه و الشقی مَن شقی فی بطن امه؛ فرد خوشبخت در شکم مادرش خوشبخت شده و بدبخت در شکم مادرش بدبخت شده است» از اینرو والدین بخصوص مادران،به توجه و مراقبت بیشتر در این دوره و دوری از گناهان توصیه شدهاند.
اهمیت تغذیه در تربیت کودک
با توجه به اهمیت تغذیه در این دوره حضرت سفارشاتی را به مادران جوان کرده، دادن غذاهایی مثل کندر و به و خرما و... را در شکلگیری برخی خلقیات و روحیات و برآمدن برخی صفات شایسته در کودک مؤثر بیان کردند و به آن توصیه میفرمودند.
مراحل تربیت کودک بعد از تولد
در خصوص مراحل تربیت و ویژگیهای هر یک روایت متعددی از رسولخدا(ص) به دست ما رسیده است. رسولخدا(ص) مراحل تربیت کودک را به سه دوره هفت ساله تقسیم کرده فرمودند: «الولد سیّد سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین.» هفت سال اول دوران آقایی کودک است، هفت سال دوم دوران اطاعت[از مربیان] است و هفت سال سوم دوران وزارت و همکاری است. از نظر رسولخدا(ص) هفت سال اول زندگی فرزند، دوران سیادت و سروری کودک است بدین معنا که کودک در هفت سال آغازین زندگی باید در خانواده آقایی و فرماندهی کند، از این رو هر چه میخواهد در صورتی که برای او زیانبار نباشد و در توان پدر و مادر باشد، حتیالمقدور باید تأمین گردد. این دوره که دوره خودمداری است، دورانی است که کودک باید آزاد باشد و مسئولیتی متوجه او نشود، از این رو در روایات آمده است که هفت سال اول، کودک را برای بازی رها سازید. از نظر ایشان(ص) هفت سال دوم زندگی فرزند، دوره اطاعت و فرمانبرداری است. حالت عبودیت و بندگی کودک نسبت به پدر و مادر نتیجه همان اعتمادی است که در هفت سال آغاز زندگی نسبت به آنها پیدا کرده است. پیدایش این حالت در کودک با عنایت به این که این ایام دوران تعلیم و تربیت اوست فوقالعاده برای سازندگی او اهمیت دارد.
پس از سپری شدن هفت سال دوم زندگی کودک، دوران وزارت او در خانواده فرا میرسد. این مرحله، مرحله شکوفایی فکری و خود مدیری است که در این مرحله عواملی چون مشورت و تبادل افکار میتواند در رشد عقلی جوان نقش مؤثری ایفا کند. این دوره ایجاب میکند که او همانند وزیر خانواده مورد مشورت قرار گیرد و کارهایی که از او برمیآید به وی واگذار گردد تا مسئولیتپذیر شود و بدینسان مسئولیت خانواده در تعلیم و تربیت کودک به پایان میرسد.
اصل تکریم شخصیت کودک
از نظر رسولخدا(ص) کودک چون کودک است، نباید تحقیر شود و احساس بیارزشی و یا کمارزشی کند؛ هرچند کودک بیشتر محتاج محبت است؛ ولی این بدان معنی نیست که شخصیت کودک نباید محترم شمرده شود کودکی که با ارزش قلمداد میشود و شخصیت او محترم شمرده میشود به احساس خود ارزشمندی دست مییابد و کسی که برای خود ارزش قائل باشد خود را به زشتیها آلوده نمیسازد؛ چرا که «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه کسی که برای خودش ارزش قائل است خود را به واسطه گناه خوار نمیسازد.» کرامت نفس محور و اساس اخلاق و تربیت اسلامی است و مهمترین راه آن تکریم انسان در دوران کودکی است. یکی از مهمترین نکات تربیتی که در تکریم شخصیت کودک باید مورد توجه قرار گیرد، جدی گرفتن احساسات کودک در هفت سال نخست زندگی است.
سیره نبیاکرم(ص) در تکریم و محبت به کودکان
محبت از دیگر اصول تربیت کودک از دیدگاه پیامبراکرم(ص) است، در سیرهی نبوی(ص) محبت به شدت مورد توجه و تأکید قرار گرفته و از دریغ ورزیدن محبت نسبت به کودکان به شدت نکوهش شدهاست؛ اما در عین حال از افراط در محبت نیز نهی شدهاست.
ایشان مسلمانان را به دوست داشتن و محبت به کودکان تشویق میکردند و میفرمودند: «اگر کسی کودک گریانش را خشنود کند تا آرام گیرد خداوند عزوجل آن قدر از نعمتهای بهشت به او عطا میکند تا خشنود شود.» و در حدیثی دیگر فرمودند: «کسی که دختر بچه خود را شادمان کند مانند کسی است که بندهای از فرزندان اسماعیل ذبیح(ع) را آزاد کرده باشد و آن کس که پسر بچه خود را مسرور سازد و دیده او را روشن کند مانند کسی است که چشمش از خوف خداوند اشک فرو ریزد.»
رسولخدا(ص) خود نیز پیوسته کودکان را مورد تفقّد و محبت خویش قرار میدادند و در این محبت الگویی شایسته برای دیگر مسلمانان بودند نقل است که «مردم کودکان خود را جهت دعا و نامگذاری نزد رسولخدا(ص) میآوردند، گاه پیش میآمد که کودکی را نزد پیامبرخدا(ص) میآوردند حضرت طفل را میگرفت و برای گرامی داشتن خانوادهاش او را بر دامان خویش مینشاند، بسیار اتفاق میافتاد که آن طفل بر روی دامان پیامبر(ص) ادرار میکرد و در این هنگام صدای فریاد مردم بلند میشد. پیامبر(ص) میفرمود: «ادرار او را قطع نکنید» پس اجازه میداد که ادرار طفل تمام شود بعد برای او دعا میکرد یا آن که نامی برای او برمیگزید.»میفرمود: «اکرموا اولادکم و احسنوا ادبهم یغفرلکم. کودکانتان را تکریم کنید و آنان را خوب تربیت کنید تا خدا شما را ببخشد.»
گفته شده «کان رسول الله(ص) من أفکه الناس مع الصبی. رسولخدا(ص) شوخ طبعترین و بذلهگوترین مردم با کودکان بودند.» ایشان هرگاه بر کودکان میگذشتند به آنان سلام میکردند و این کار را یکی از پنج عملی عنوان میکردند که تا هنگام مرگ آن را ترک نمیکنند تا پس از ایشان سنت گردد.
رسولخدا(ص) هرگاه از سفر برمیگشت، نخست با کودکان خانوادهاش دیدار میکردند. رفتار خوب و صمیمانه ایشان با کودکان به قدری کودکان مدینه را مجذوب و شیفتهشان کرده بود که هنگامی که حضرت از سفری برمیگشت به شدت از سوی کودکان مورد استقبال قرار میگرفت. کودکان گرد ایشان را میگرفتند، رسولخدا(ص) به خاطر آنان میایستاد و سپس از آنان میخواست که بالا بیایند برخی از آنان از جلو و از پشت ایشان بالا میرفتند، پیامبر(ص) از همراهان خود نیز میخواستند که کودکان دیگر را حمل کنند؛ چهبسا پس از این ماجرا کودکان افتخار میکردند و به هم میگفتند، پیامبرخدا(ص) مرا در آغوش خود گرفت و تو را بر پشت خود سوار کرد، برخی هم میگفتند که رسولخدا(ص) از همراهان خود خواست که تو را به پشت خود سوار کند.
نقل است که روزی پیامبرخدا(ص) با یارانش نشسته بودند که حسن(ع) و حسین(ع) در حالی که خردسال بودند، به سوی ایشان رفته و از سر و دوش ایشان بالا میرفتند، رسولخدا(ص) گاهی سرشان را برای آنان پایین میآورد و گاهی آنان را میگرفت و میبوسید در این حال یکی از همنشینان ایشان که با شگفتی به این رفتار نگاه میکرد به رسولخدا(ص) گفت: «ای پیامبرخدا(ص) به یاد ندارم، هیچ گاه فرزندی را گرفته و بوسیده باشم». پیامبرخدا(ص) چنان از گفته آن مرد برآشفت که رنگش برگشت، پس به آن مرد فرمود: «اگر خداوند مهربانی را از قلب تو گرفته من با تو چه کنم؟ کسی که به کودکان ما مهر نورزد و بزرگان ما را گرامی ندارد از ما نیست.» شبیه این ماجرا روایتی است که در آن بیان شده اقرع بن حابس در محضر پیامبر(ص) بود که دید حضرت فرزندش حسین(ع) را میبوسید. عرض کرد: «من ده فرزند دارم و تاکنون حتی یکی از آنان را نبوسیدهام» پیامبر(ص) فرمود: «کسی که رحم نکند مورد رحمت قرار نمیگیرد.» از امام صادق(ع) نیز روایت شده که فرمود: «مردی خدمت حضرت رسول(ص) رسید و گفت: هرگز کودکی را نبوسیدهام؛ وقتی آن مرد باز گشت پیامبرخدا(ص) فرمود: این کسی است که در نظر من از اهل آتش است.»