مرحله بلوغ هم از جهت زیست شناختی و هم از نظر تکلیف شرعی، نقطه عطفی در زندگی نوجوان است. برخی از علمای تربیت و روانشناسی و جامعه شناسی،این مرحله را پیچیده ترین مراحل زندگی یک مسلمان میدانند. به نظر شما چگونه میتوان بهاین مسأله نگریست؟
آیت اللّه فضل اللّه : اسلام وقتی که با انسان روبه رو میشود، براین مسأله تأکید میکند که در وجود انسان و در درون شخصیت او عناصر و ریشه های ناآرامی و پریشان خاطری وجود دارد. آنجا که خداوند برای ما از آدم به عنوان نمونه «انسان» چنین سخن میگوید: «و لقد عهدنا الی آدم فنسی و لم نجد له عزما» «و به یقین پیش ازاین با آدم پیمان بستیم ولی آن را فراموش کرد و برای او عزمی [استوار] نیافتیم.» دراینجا سخن از آدم است.
همان نمونه انسان، که اراده استواری ندارد. زیرا به قول قرآن کریم «خلق الانسان من عجل. ساریکمایاتی فلا تستعجلون» «انسان از شتاب آفریده شده است. به زودیایاتم را به شما نشان میدهم. پس [عذاب را ] به شتاب از من مخواهید.» و «و کان الانسان عجولاً» «و انسان همواره شتابزده است.» و «خلق الانسان ضعیفا» «و انسان ناتوان آفریده شده است.» و «اللّه الذی خلقکم من ضعف» «خدا آن کس است که شما را ابتدا ناتوان آفرید.» و «وما ابری ءُ نفسی انّ النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربّی» «من نفس خود را تبرئه نمی کنم چرا که نفس قطعا به بدی امر میکند مگر کسی را که خدا رحم کند، زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است.»
و بهاین ترتیب در بسیاری ازایات قرآن ملاحظه میکنیم که براین نکته تأکید شده است که انسان هنگامی که آفریده شد، سراپا توان و قدرت خلق نشد بلکه عناصری از ضعف نیز در درون شخصیت او وجود دارد.
وقتی عناصر ضعف را میکاویم، مینگریم کهاین عناصر در عمق شخصیت انسان جا دارد. چنان که میدانیم کاربردایجابی غرایز در شخصیت انسان موجب استمرار حیات انسانی میشود. همچنین کاربرد سلبی عنصر غریزه و جهتگیری انحرافی آن بر حیات انسانی طغیان میکند و توازن آن را به هم میزند.
بنابراین انسان در بیناین دو خط قرار دارد. خطایجابی غریزه و خط سلبی آن. خداوند سبحان عقل را عنصری از عناصر درونی فعالیت انسان در مسیر زندگی قرار داده است که به یاری اراده میتواند تعادل و هماهنگی ابعاد وجودی انسان را برآورده کند.
بلوغ، حالتی طبیعی
با توجه به آنچه که گفته آمد، باید مسأله بلوغ را در انسان حالتی طبیعی دانست. زیرا دراین مرحله، عملیات رشد جسمانی در انسان به حدی میرسد که برای او احساس نیاز غریزی به ارمغان میآورد و آغازاین مرحله، او را در فضای سرکشی و توسنیای قرار میدهد واین فضا او را از حالت تسلیم و پیروی دیگران بیرون میکشد و به خودآگاهی و استقلال میرساند. اما در عین حال راه مستقیم و روش متوازنی کهاین حال را جهت ببخشد وجود ندارد.
مرحله نوجوانی درست همانند دوره توازن موج دریاست. گویی انسانی که در مرحله دوم زندگی خویش وارد میشود آمادگی شخصیت و هستی جدیدی را مییابد که با تجربهای که از او انسانی دیگر میسازد و قاعده جدیدی را برای مرحلهای تازه پی مینهد، آغاز میشود. اما نقش تربیت آن است که انسان را از تباهی بازدارد؛ زیرا جنون غریزه و به تعبیری دیگر، بیداری فعالیت سرکشانه در انسان و اطلاع به آفاقی ناروشن، گاه تعادل حرکت انسان را به هم میزند. واین امر بدان سبب است که او تجربه پیشینی اندوخته ندارد که از آن برایایجاد تعادل در حرکت خویش یاری بجوید.
مراقبتهای بلوغ از دید اسلام
ازاین رو است که اسلام بر مراقبت فرزند تأکید میورزد. دراین باره احادیثی در دست است که میگوید: «اترکه سبعا و ادّبه سبعا و اصحبه سبعا» «در هفت سال اول او را به حال خود واگذار و در هفت سال دوم او را ادب کن و در هفت سال سوم با او همنشین و رفیق باش.» بنابراین مرحله تأدیب که مرحله بین 7 -14 سالگی است، زمینه ساز گرایش انسان به سوی راههای مستقیم است و دراین مرحله باید بذرهای پاکی را که عناصر شخصیت او را میسازد، در مزرعه وجودش پاشید، تا زمانی که او به سن تقریبی 14 سالگی رسید، به ضوابط و مقررات، گردن نهد.
مراقبت دوره بلوغ به گونهای باید باشد که فضایی مناسب برای نوجوان پدیداید تا او با استفاده از آن، بتواند به شکلی طبیعی وارد عرصه زندگیاینده خود شود.
من بر آن نیستم تا از اهمیتی که مرحله بلوغ در ساختن شخصیت نوجوان دارد بکاهم اما مسأله را تااین سطح که برخی از آن سخن میگویند و بسیار خطیرش میشمارند، مهم نمی دانم. البته معتقدم که تا آنجا باید مراقب بود که بندها و قیدهای دست و پاگیر، بر نوجوانان تحمیل نشود که برای او از درون مشکل ساز باشد. وگرنه او از جهت روانی، بیمار خواهد شد.
از آن طرف هم، شایسته نیست چنان آزادی کامل به او بخشیده شود که احساس رهایی مطلق کند و از تعادل خارج شود. نتیجه آنکه مراقبت باید میانگین باشد، به گونهای که آمیزهای باشد از جبر، بدون خشونت و نرمی، به دور از سستی.
نوجوانان و مشکل کج رفتاری
یکی از ویژگیهای دوره بلوغ و نوجوانی، کمی و نقص تجربه هاست. ازاین رو است که میبینیم نابهنجاریهای رفتاری دراین دوره فراوان است.ایا اسلام راهنمایی و ارشاد جهت بخشی در نظارت و مراقبت از مرحله نوجوانی و بلوغ ارائه کرده است که بتواند از وقوع در لغزشگاهها پیشگیری کند؟
آیت اللّه فضل اللّه : اسلام خواسته است که پدر و مادر پیش از آنکه فرزندشان پا به مرحله جوانی بگذارد مواظب و متوجه بعد روانی شخصیت او باشند واین کار با عادت دادن او به فضای عبادت وایجاد زمینه های تدریجی خداشناسی و خداپرستی برای او است. اسلام همچنین به جوان دختر و پسر حق احساس شخصیت قانونی و مستقل را داده و بااین کار به او «خودباوری» بخشیده است.
زمانی که جوان به سطح «رشد عقلی» که با آن بتواند امور خود را اداره و تدبیر کند، رسید، اسلام، ولایت را از او برمی دارد. «وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح فان آنستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم» «و یتیمان را بیازمایید تا وقتی به (سن) زناشویی برسند، پس اگر درایشان رشد [فکری] یافتید اموالشان را به آنان رد کنید.» یعنی ولایت (سرپرستی) بزرگترها (اولیاء) از انسان بالغ و رشید [چه مرد و چه زن ] برداشته میشود.
رشد، حالتی ذهنی است که از سنجش عقلانی و آگاهی انسان سرچشمه میگیرد. دراین حالت انسان، همانند عامه مردم توانایی تصرف عاقلانه و متعادل در معاملات و روابط و مسائل مربوط به خود را دارد.
بنابراین مرحله نوجوانی، مرحلهای فوق العاده نیست. بلکه حالتی از حالتهای طبیعی انسان است که انسان در این مرحله با گذر از سن بلوغ به مرحله رشد پا میگذارد.
نوجوانی و مسؤولیت
اسلام، انسان را آنگاه که پا به سن بلوغ میگذارد و میتواند مسؤول خوب و بد خود باشد، مکلف میداند.این بدان معناست که اسلام مرحله نوجوانی را مرحله سبکباری انسان از مسؤولیتها و وظایفش ندانسته و نخواسته است. زیرا ممکن است مرحله نوجوانی تا مراحل پایانی عمرش امتداد یابد؛ به لحاظ اینکه فعالیت غرایز که بعد سلبی انسان را از راه عناصر انگیزش درونی و بیرونی بیدار میکند، از ابتدای بلوغ تا پایان زندگی همراه او میماند. میدانیم که کسانی در چهل یا پنجاه یا شصت سالگی نیز نوجوان هستند، زیرا نوجوانی سن معینی ندارد. بلکه حالتی است که فعالیتش با آغاز بلوغ شروع میشود و تأثیرات جسمی و روانی آن در بستر زندگی انسانی که بیداری غرایز خود را دریافته است ادامه پیدا میکند.
سفارش و راهنمایی
بنابراین چارهای جزاین نیست که کار توجیه روانی و فکری و اجتماعی و دیگر زمینه ها را پیش از بلوغ آغاز کنیم تا بتوانیم جوان را از آسیبهایی که هنگام بیداری غریزه جنسی [در دوره بلوغ] او را تهدید میکند، در امان بداریم و مصونیت او در دیگر مراحل زندگی نیز تضمین شود. همچنین باید اصول تربیت و راهنمایی را چنان مراعات کنیم که انسان امروز را در ارتباط با مسائل متنوع و پویای زندگی همانند انسان پیشین نپنداریم و نکوشیم تا او را در درون قوطی بسته قرار دهیم بلکه تلاش کنیم تا ریه اندیشه و ریه روان او را بگشاییم تا از هوای پاک زندگی تنفس کند.