Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 25 آبان 1403 - 23:01

17
تیر
فاطمه (س)، الگويي براي خدايي شدن

فاطمه (س)،  الگويي براي خدايي شدن

كليك كنيد.

فاطمه(س)، اسوه نه تنها زنان بلكه انسانهاست و سبك زندگی ایشان می‌بایست الگوی هر انسانی قرار گیرد كه می‌خواهد به كمال برسد و متاله و ربانی شده و در مقام خلافت الهی قرار گیرد. این گرایش طبیعی به خدایی شدن به سبب فطرت كمال طلب انسان است. از آن جایی كه انسان، خدا را كمال مطلق می‌شناسد و می‌یابد، می‌كوشد تا با خدایی شدن، این كمال مطلق را مظهریت نماید.
در این میان، تشخیص حق و باطل هر چند كه در انسان به ودیعت گذاشته شده، ولی به عللی با مشكل و دشواری انجام می‌گیرد و انسانها در برخی از مراحل زندگی خویش به تردید می‌افتند و در حیرت فرو می‌روند؛ چنان كه در برخی از موارد و زمانها نیز دچار سرخوردگی و نومیدی می‌شوند و خدایی شدن را فسانه می‌یابند. این جاست كه داشتن الگوهایی چون فاطمه(س) نه تنها می‌تواند امید برای خدایی شدن را در دل نومیدان زنده كند، بلكه می‌تواند ایشان را از حیرت بیرون آورد و مسیر درست زندگی و شدن‌های كمالی را نشان دهد و در برخی از موارد نیز دستگیر در حیرت فرورفتگان شود و به ریسمان عشق و محبت و ولایت، آنان را به سرمنزل مقصود برساند.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا براساس آموزه‌های قرآنی و روایی، اسوه بودن فاطمه(س) را تبیین نماید و گوشه ای از جایگاه والای آن حضرت(س) را در نظام احسن الهی روشن سازد. با هم این مطلب را از نظر می‌گذرانیم.
 
الگوهای قرآنی برای سبك زندگی برتر
انسان هر چند به طور فطری حق و باطل را می‌شناسد و توانایی تشخیص آن را دارد و می‌تواند راه خویش را در میان آن دو بیابد، ولی یكی از ویژگی‌ها و خصوصیات آدمی این است كه از رفتارهای دیگران تقلید كند؛ زیرا عقل و غریزه و فطرت به او می‌آموزد كه راههای گوناگون را بپیماید و برای رسیدن به اهداف خویش از چیزی فروگذار نكند. این گونه است كه حتی از رفتارهای جانوران نیز تقلید می‌كند؛ زیرا می‌یابد كه آنان چگونه با استفاده از راهی به سادگی و آسانی به مقصد می‌رسند.
خاستگاه این تقلیدگری را باید در حس قوی كمال جویی انسان جست وجو كرد؛ چرا كه حس كمال جویی، انسان را به سمت و سویی سوق می‌دهد كه آن را كمال می‌یابد و كسانی را كه به نظرش به كمال رسیده‌اند، شایسته پیروی می‌شمارد. این گونه است كه تقلید از دیگران افزون بر یك حس غریزی، یك حس فطری كمال جویانه نیز شده و در این میان عقل هم آن را تایید می‌كند و مشوقی برای كمال جویی انسان از طریق تقلید از كاملان می‌شود.
بی گمان اسوه‌ها و سرمشق‌های كامل و تمامی كه بتوان در سبك زندگی از آنان تقلید كرد، بسیار كم و انگشت شمارند؛ زیرا هر انسانی هر چند دارای كمالات می‌باشد، ولی در عرصه و زمینه ای، گرفتار نقص است. این جاست كه جست وجو برای شناسایی انسان‌های كامل مطلق كه سرمشق باشند و بتوان از آنان و سبك زندگی شان الگوبرداری كرد، سخت و دشوار می‌شود.
در این میان، ناتوانی انسان از شناخت كامل انسان‌های دیگر به سبب عدم احاطه كامل علمی و ادراكی، موجب شده است تا راهی برای رفع این ناتوانی بجوید. شاید بتوان گفت كه بهره گیری از الگوهایی كه خداوند معرفی می‌كند، بهترین امكان برای بشر است؛ زیرا خداوند از شناخت كامل و احاطه علمی مطلق برخوردار است و می‌تواند این الگوها را شناسایی و معرفی كند.
قرآن، به عنوان كتاب راهنمای سبك زندگی بشر، نه تنها به ارایه معیارها و موازین شناخت انسان كامل و سبك درست زندگی پرداخته، بلكه به ارائه مصادیق انسان‌های كامل پرداخته است تا مردم بتوانند آنان و سبك زندگی‌شان را به عنوان الگو قرار دهند و به كمال برسند.
بی گمان پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان(ع) كامل‌ترین مصادیق انسان‌های كاملی هستند كه در كمال انسانی به تمامیت رسیده‌اند و توانایی قرار گرفتن به عنوان الگو سرمشق و اسوه مطلق را دارا هستند؛ زیرا آنان چنان در حق ذوب شده‌اند كه می‌توان آنان را معیار سنجش حق از باطل قرار داد. از این‌رو در آیات و روایات از آنان به عنوان انسان‌های كامل وحق مطلق یاد شده است.
به عنوان نمونه خداوند در آیه 21 سوره احزاب پیامبر گرامی(ص) را اسوه حسنه بر می‌شمارد كه می‌بایست همگان از ایشان بی‌چون و چرا پیروی و اطاعت كنند و در آیات دیگر این پیروی از ایشان را عین پیروی از خود می‌داند كه حق مطلق است. (آل عمران، آیه 132 و انفال، آیه 46 و آیات دیگر)
پیامبر گرامی(ص)، نفس و جان خویش (آل عمران، آیه 61) یعنی امیرمومنان علی(ع) را حق مطلق و تجسم آن می‌شمارد و می‌فرماید: علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار؛ علی با حق و حق با علی است و حق در مدار علی می‌گردد. این معیت كه در عبارت پیامبر(ص) آمده، همانند معیت قیومی خداوند است كه ذاتی می‌باشد. (حدید، آیه 4)
این گونه است كه اهل بیت(ع) ترازوی سنجش هر حق و باطل و صحیح و باطلی می‌شوند؛ چرا كه حق، ذاتی ایشان است و آنان حق مجسم در جهان هستی می‌باشند.
خداوند در آیاتی از جمله آیات سوره انسان و نیز 33 سوره احزاب و 58 سوره نساء و نیز 55 سوره مائده بر حقانیت و عصمت و كمال و اسوه بودن ایشان تاكید كرده و مردم را به الگوبرداری از سبك زندگی آنان دعوت كرده است.
فاطمه(س) انسان كامل فانی در حق
انسان‌های كامل كه حق در ایشان مظهریت یافته و تجسم حق مطلق یعنی خداوند هستند، انسان‌های نادری هستند كه به این مقام بلند دست یافته‌اند؛ زیرا ایشان با تمام ظرفیت و توان خویش، گام در راهی گذاشته‌اند تا صورت خداوند شوند و اسما و صفات الهی را در خود ظهور و بروز دهند.
ایشان پروانه‌های زیبایی هستند كه از پیله سخت و سفت ابریشمی دنیا بیرون آمده و با تلاش و كوشش خود، عنایات الهی را به خود جلب و جذب نمودند. تلاش ایشان، عنایات و امدادهای غیبی را نصیب آنان كرد و هر گام كوتاه ایشان، صدها گام تقرب خداوندی را بهره آنان نمود. هر چند كه خداوند انسان را بر صورت خویش آفرید؛ یعنی تمامی اسما و صفات خویش را در انسان قرار داد (بقره، آیه 31) و انسان مظهر خداوند شد، ولی این مظهریت، تنها زمانی به تمام و كمال خود می‌رسد كه انسانها با تلاش و سعی خویش (انشقاق، آیه 6) بتوانند اسما و صفات سرشته در ذات خویش را به فعلیت برسانند.
راهی كه به فعلیت اسمای الهی می‌انجامد، راه‌های گوناگونی است، ولی كامل‌ترین آسانترین، كوتاه‌ترین و بهترین راه، همان راه و طریقت شریعت است كه از آن به طریقت عبودیت نیز یاد می‌شود سالك طریقت عبودیت نه تنها به حقیقت می‌رسد، بلكه خود مظهر حقیقت می‌شود و به مقام «یدور حیثما دار» دست می‌یابد. از این رو امام صادق(ع) كنه و گوهر عبودیت را ربوبیت می‌داند؛ زیرا كسی كه از مسیر رنگ خدایی گرفتن حركت می‌كند و از صبغه الله می‌گذرد و گام در متاله و خدایی شدن می‌نهد و در نهایت، متاله و خدایی می‌شود، از مقامات متاله شدن نیز بهره مند می‌گردد كه یكی از آنها ربوبیت است. به این معنا كه در مقام خلافت قرار می‌گیرد؛ زیرا وقتی خدایی شد، می‌تواند خلیفه الله شود و مظهر حق گردد و در مقام مظهر حق، ربوبیت و پروردگاری كند. این گونه است كه در تحلیل و تفسیر قرآنی، عبدالله و عبده، خلیفه الله مطلق است كه مظهر ربوبیت مطلق خداوندی بر كائنات می‌باشد.(آل عمران، آیه 146)
عبدخدا، طی الارض و الزمان (اسراء، آیه 1 و نجم، آیات 7 تا 10 و آیات دیگر) را به سبب همین عبودیتی انجام می‌دهد كه در طریقت شریعت به دست آورده است؛ چرا كه وقتی رنگ خدایی گرفت و تحقق خدایی یافت و متاله گشت، محبوب و مرضی خداوند می‌گردد. این متاله و خدایی شدن و نیز تحقق صورت خدایی شدن است كه از آن به فنای فی الله یاد می‌شود. چنین شخصی دیگر خود نیست، بلكه به حكم آیه 17 سوره انفال خداوند است كه در او مظهریت یافته است و یدالله، عین الله و سمع الله و مانند آن می‌شود. (روایت قرب النوافل) این گونه است كه خداوند از طریق مظهر، عمل می‌كند و تیر می‌افكند و كارش را انجام می‌دهد (و مارمیت اذ رمیت و لكن الله رمی)
این فنای انسان در دنیاست كه ارزش و اعتبار والابه انسان می‌بخشد، چرا كه هر گبری به پیری مسلمان می‌شود، هر انسانی پس از مرگ به نوعی فنا دست می‌یابد. از این رو فرمان حضرت ختمی مرتبت(ص) این است كه: «موتوا قبل ان تموتوا»؛ پیش از مرگ اضطراری و اجل مسمی و معلق، از مرگ اختیاری بهره‌مند شوید و فنای الهی را در همین دنیا تجربه كنید و كشف الغطاء را در همین جا درك نمایید. این گونه است كه داخل در جنت ذات و صفات شده و بهشت آفرین را در آغوش می‌كشید. (فجر، آیات 27 تا 30)
نفس مطمئن، نفس آرامش یافته به فنای الهی است كه از مسیر عبودیت از خود گذشته و با پایبندی به شریعت محبت، حقیقت را در خود تحقق بخشیده است.
از جمله این نفوس مطمئن كه در دنیا به مرگ اختیاری به فنای فی الله و بقای بالله رسیده‌اند، حضرت فاطمه(س) است كه در آیات قرآنی به عنوان اسوه انسانها معرفی شده است. آن حضرت(س) چنان كه آیات سوره انسان و نیز آیه 33 سوره احزاب و آیات دیگر قرآنی تبیین می‌كند، متاله و ربانی است و بر همگان است تا او را الگو و اسوه كامل زندگی خویش قرار دهند تا چنان كه او محبوب و مرضی خداوند شد، دیگران نیز محبوب و مرضی خداوند شوند.
از آن جایی كه مقامات انسانی، زن و مرد نمی شناسد، الگوبرداری از فاطمه، اختصاص به زن و مرد ندارد، بلكه همه انسانها می‌بایست او را الگو قرار دهند؛ چنان كه پیامبر(ص) با آن كه مرد است، الگوی زنان نیز می‌باشد. بلكه باید گفت كه مقامات انسانی چنان است كه موجودات پائین تر از انسان نیز می‌باید از آنان پیروی كنند تا به كمال شایسته و بایسته خویش برسند.
به سخن دیگر، تمام موجوداتی كه خداوند به ایشان فرمان داده تا بر انسان سجده برند، می‌بایست انسان كامل و خدایی و ربانی شده را الگوی خود قرار دهند تا با راهنمایی و دستگیری ایشان به كمال برسند. از این رو همه كائنات از فرشتگان و جنیان و دیگران، می‌بایست انسان‌های كاملی چون فاطمه(س) را الگوی خویش قرار دهند.
 
فاطمه، محبوبه و مرضیه خداوند
پیامبر(ص) در بیان جایگاه والای فاطمی در هستی می‌فرماید: فاطمه بضعه منی و هی نور عینی و ثمره فوادی و روحی التی بین جنبی، من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من اغضبها فقد اغضبنی یوذینی ما آذاها؛ فاطمه پاره تن من است و میوه دل و نور چشم و روح من كه بین دو پهلوی من است. كسی كه فاطمه را اذیت كند مرا اذیت كرده است و كسی كه مرا اذیت كند خدا را اذیت كرده و كسی كه فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده و مرا اذیت می‌كند آنچه كه او را اذیت كند. (مسند احمد بن حنبل؛ ینابیع الموده ، سلیمان قندوزی؛ الصواعق، ابن حجر عسقلانی)
در صحیح بخاری و مسلم نیز آمده است: فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی؛ و نیز: «فاطمه بضعه منی یریبنی من ارابها و یوذینی من اذاها؛ هر كس او را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است و هر كس او را خشمگین كند مرا غضبناك كرده است.» (صحیح بخاری؛ ج 3؛ ص 69)
و نیز رسول اكرم (ص) به دخترش فاطمه (س) فرمودند: یا فاطمه ان الله یغضب لغضبك و یرضی لرضاك؛ ای فاطمه به درستی كه خداوند غضب می‌كند به غضب تو و راضی می‌شود به رضای تو. (حافظ ابوموسی بن المثنی بصری متوفی سال 252 قمری در معجم خود و ابن حجر عسقلانی در صفحه 573 جلد 4 اصابه و ابویعلی موصلی در سنن و طبرانی در معجم و حاكم نیشابوری در صفحه 451 جلد سوم مستدرك و حافظ ابونعیم اصفهانی در فضایل الصحابه و حافظ ابن عساكر در تاریخ شام و سبط ابن جوزی در صفحه 571 تذكره و محب الدین طبی در صفحه 93 ذخایر و ابن حجر مكی در صفحه 501 صواعق و ابوالعرفان الصبان در صفحه 171 اسعاف الراغبین)
بنابراین، آن حضرت(س) محبوبه خداوند است و خشم و غضب او بر مبنا و معیار حق بودن است، زیرا اهل عصمت می‌باشد، پس خشم او عین خشم خداوند و رضایت او رضایت خداوندی است.
حضرت فاطمه(س) خود معیارهای مهم و اساسی در سبك زندگی انسانی را چنان تعریف می‌كند كه محبوبیت و رضایت مندی خداوندی در اوج آن قرار می‌گیرد. آن حضرت(س) در حدیثی می‌فرماید: «اللهم انی اسئلك الهدی و التقی و العفاف و الغنی و العمل بما تحب و ترضی؛ خدایا از تو هدایت، پرهیزگاری، عفاف، بی نیازی و عمل به آنچه كه تو دوست می‌داری و مورد رضایت تو است، درخواست می‌كنم.» (بحارالانوار، ج 78، ص 833، باب 9)
براساس این گفتار كه سبك زندگی اش را تعیین و مشخص می‌كند؛ چرا كه از خداوند می‌خواهد تا این گونه باشد، دانسته می‌شود كه امور اساسی در سبك زندگی عبارت از پنج اصل اساسی است. از نظر آن حضرت(س) اگر انسانی به این اصل پنج گانه دست یافت، به مقام انسانی رسیده است؛ چرا كه انسانیت انسان در این پنج امر می‌باشد.
هدایت الهی در كنار تقوا، عفت، بی نیازی از غیرخدا و كارهای محبوب و مرضی خداوند است كه می‌بایست همت بلند انسانی را شكل بخشد. اگر انسان به این پنج گانه رسید، متاله و خدایی شده و مظهریت ربوبیت می‌یابد. در آن زمان خود انسان، عین حق می‌شود و می‌توان حق را بر اساس وی سنجید و ارزیابی كرد.
 براساس آیات قرآنی و روایات معتبر كه برخی از آنها بیان شده به خوبی می‌توان دریافت كه آن حضرت(س) این سیر انسانی را به خوبی پیموده و در كمالات به تمامیت دست یافته است. از این رو خشم وی خشم خداوند و رضایت وی رضایت الهی دانسته شده است. این تمامیت در كمالات و حق شدن و مظهر خدایی گشتن است كه حضرت فاطمه(س) را در مقام الگوی مطلق و كامل و نیكوی انسان‌ها قرار داده است و خداوند از مرد و زن خواسته تا ایشان را الگوی زندگی خویش قرار دهند و در افكار و كردار و‌اندیشه و رفتار، وی را پیشوای خود قرار دهند و در قول و عمل اطاعت او را بپذیرند؛ چرا كه مخالفت یا تخطی از او و گفتار و رفتارش عین خروج از سبك زندگی اسلامی و الهی و داخل شدن به سبك زندگی باطل و شیطانی است.
باشد با الگوبرداری از ایشان، سبك زندگی خود را مرضی و محبوب خداوند قرار دهیم و در مسیر خدایی و مظهریت ربوبی قرار گیریم و به حق بپیوندیم

تعداد بازديد: 467 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز