اغلب عرفا و روانشناسان كمال بر اين باورند كه اگر انسان بتواند با ضمير ناخودآگاه خود ارتباط مستقيم و پيوستهاي داشته باشد، قادر خواهد بود بسياري از معضلات و موانع فردي و اجتماعي خود را حل كرده، به آرامش و صلح با خود، خدا و طبيعت برسد؛ مرتبهاي كه در كتب اديان الهي از آن به نام انسان «صالح» بارها ياد شده است. در اين راستا مكاتب مختلف راههاي بيشماري را براي رسيدن به اين باور ارائه كردهاند و طرفداران آنها بر اساس سلايق و طرز تفكر خويش اين راهها را برگزيده و بسته به ميزان اشتياق، به مراحل مختلف رشد رسيدهاند. در سالهاي گذشته كتب و مقالات متفاوتي در زمينه رسيدن به آرامش و شادي تاليف شده و در كوتاهمدت شايد جوابگوي خوبي براي تنشهاي روحي افراد بوده است. سيستمهايي مانند NLP و غيره اگر چه روندي علمي و كاربردي دارد، ولي راهي را براي حل و فصل مسائل فرد در درازمدت ارائه نميكند، بهعبارتي، مانند مسكّن، موقتاً شخص احساس مثبتي را تجربه ميكند. با توجه به اينكه يكي از نيازهاي مبرم در عصر حاضر موضوع ثبات آرامش در انسان است، در اينجا چند روش را كه روانشناسان كمال توصيه ميكنند، ميخوانيد:
سادهسازي زندگي
اولين گام در راه رسيدن به شهود يا ضمير ناخودآگاه، كاستن از پيچيدگيها، اشتغالات فيزيكي و ذهني غيرضروري و نهايتاً خلوت كردن فكر و چشمانداز زندگي است. اين روند متشكل از دو بخش است:
1- سادهسازي بيروني: براي آرام كردن جسم و جان و داشتن اوقات فراغت جهت پرداختن به دنياي درون، كاستن از ميزان ساعات كار، قيد و بندهاي اجتماعي و ظواهر زندگي ضروري مينمايد. كم كردن زوائد و وسايل غيرضروري خانه شايد هفتهاي 20 تا 30 ساعت زمان بيشتر برايمان به ارمغان آورد. عارفي ميگويد: «موقع آتشسوزي هر چه را كه برايت مهم است تا از خانهات بيرون ببري همانها ضروريات زندگيت هستند.» و بقيه تجملات و قيوداتي است كه به جاي آنكه در خدمت ما باشند، جسم و روان ما را به خدمت ميگيرند. حذف موارد غيرضروري و عدم توجه به آداب، انتظارات و خواست غيرمنطقي مردم و جامعه، رهايي آرامشبخشي را به همراه خواهد داشت. البته سادهسازي به معناي رياضت و تحمل سختي نيست، بلكه برعكس آزادي، بركت و حس شهود را به دنبال دارد.
2- سادهسازي دروني: كنترل خشم، نه گفتن به موقع و بالغانه، عدم پذيرش القائات اجتماعي و خانوادگي همه، راه را براي موهبتهاي رواني ميگشايد. به نداي درونتان گوش بسپريد هر اوضاع و شرايطي كه در شما ايجاد تحليل انرژي رواني ميكند و از انجام امور دلخواهتان بازميدارد، خود را بر حذر داريد. محكم و استوار، صميمانه و صادقانه نه بگوييد، شايد اين كار ارتباطات اجتماعي ما را كم كند، ولي كيفيت روحيمان را بدون شك بهتر خواهد كرد. بسياري از كارهايي كه بدون فكر انجام ميدهيم تنها مانع رشد و كمال ماست و ما مجبوريم از نقطهاي شروع به حذف اين زايدات كنيم. در اين راستا عدم توجه آگاهانه به آزارهاي اطرافيان و ناديده گرفتن آنها راهي است كه ما را از نفوذ افكار منفي حفظ ميكند. ضربالمثل چيني ميگويد: «ناديده گرفتن اهانت، بهتر از پاسخ گفتن به آن است.» اگر به همه مشكلات، تنش و فشاري بينديشيم كه ميتواند با تصميم به ناديده گرفتن اندكي مخالفت يا جسارت ناخودآگاه، يا حتي خود آگاه خودمان را بر حذر نگهداريم، در مييابيم كه به هنگام طي طريق، حفظ شفافيت ذهن براي انديشيدن به تصوير عظيمتر، بهتر از مجادله بر سر مسائل كوچكتر است.
الف) كنترل ذهن: يكي از آخرين فرضيههاي روانشناسي عصر حاضر، نظريه Here and now است تمامي فكر و عمل انسان متعادل بايد در لحظه حال و در مكان فعلي باشد چرا كه «گذشته و آينده سارقان زمان هستند». پرداختن به آرزوهاي دور و دراز مثل: «وقتي خانه خريدم اين طور و آن طور ميكنم»، «وقتي ازدواج كردم ...»، اگر به دانشگاه بروم، يا پريشاني از رويدادهاي آتي كه 90% هيچگاه رخ نميدهد يا حسرت و تفكر راجع به گذشته مانند: «و چرا من...»، اگر و مگر و كاشكيهاي بيحد و حصري كه فرد از سنين بلوغ تا دوران كهنسالي آن را يدك ميكشد و هيچ دستاوردي بجز از دست دادن لحظه حال ندارد، انسان را از امكانات بالقوهاش دور ساخته تنها تشتت فكري را همراه ميآورد. بزرگي ميگويد: «كاشكي غمگينترين كلمه تاريخ است.» تلاش براي كنترل ذهن در بسياري از مكاتب علمي و مذهبي تاكيد شده يوگا، مديتشين، مراقبه، ريكي، بيوانرژي، اذكار و مانتراها همه و همه راههايي است براي رسيدن فرد به آرامش و مديريت فكر، از سويي ديگر با توجه به اينكه گيرايي الهامات و به عبارتي حس ششم و يا خلاقيت در همه انسانها به وديعه گذاشته شده، و افراد به تناسب اشتياق و زمينههاي تربيتي خود از اين خوان نعمت بهرهمند ميشوند. آگاهيها در زمانهاي غير قابل پيشبيني براي فرد نازل ميشود، در صورتي كه شخص در افكار و اوهام گذشته و آينده سير كند اين اطلاعات با ذهن بسته و مغشوش مواجه شده به آگاهي انسان راه پيدا نكرده بازميگردد. براي رسيدن به قدرت شهود و افزايش خلاقيت تنها راه نظارت دائمي بر ذهن است تا كمكم اين امر به حالت عادت در آمده، اتوماتيكوار بتوانيم افكار خود را كنترل نماييم و در لحظه حال به سر ببريم. اين آرامش ذهن اجازه ميدهد، دانش ما از ژرفاي درون به سطح هوشياري بيايد. بزرگي ميگويد: «انسان عادي مثل شهري است با صد دروازه كه افكار و اوهام از هر دري كه بخواهد بر او وارد ميشود اما انسان حكيم همانند كاخي است با يك در كه انديشه قبل از ورود بر او در ميزند.»
2- اعتماد به حس شهود: اگر چه علم و تعقل از پايههاي گريزناپذير در زندگي انسان بشمار ميرود و علم معتقد است قبل از شروع و خاتمه هر كار بايد بر روند حركت نظارت و منطقي حاكم باشد عرفاً معتقدند: «انسان همواره بايد از لحاظ معنوي هشيار باشد و در انتظار رهنمودهاي خويشتن، تا از هر فرصتي را كه پيش ميآيد استفاده كند.»
آموختن توجه به خويشتن، كمك موثري براي دستيابي به قدرت شهود درونمان ميباشد كه نياز به صبر و بردباري زيادي دارد. اگر اين توجه را از چيزهاي كوچك و كم اهميت شروع كنيم احتمال ريسك و اشتباه را از ميان برداشتهايم. سوالاتي نظير: «به فلاني الان زنگ بزنم يا ديرتر؟» «اين غذا را امروز بپزم يا فردا؟» و... بعد اگر چنانچه نتايج را يادداشت و پيشرفت خود را دنبال كنيم، كم كم خواهيم توانست به پاسخ درست احساسي خود برسيم و توجه به نداي ضمير ناخودآگاه را به مسائل مهم و حياتيمان نيز تسري بخشيم.
3- عفو و قضاوت نكردن در مورد ديگران: يكي از مواهب كنترل ذهن و دقت در كارها و اعمال شخصي، پرداختن به امور ديگران است، اگر خواهان حل مشكلات ذهني و جسمي خود هستيم و تمايل داريم با مساله ناخوشايندي مواجه نشويم، بايد ديگران را رها كنيم تا از هر راهي كه دوست دارند به دنبال خواسته خود بروند آنگاه راه گشوده خواهد شد. امت فاكس ميگويد: «اگر به ديگري نفرت بورزيد، با حلقهاي كيهاني به او متصل ميشويد و به بند او در ميآييد. اگر در تمام دنيا تنها يك نفر باشد كه به راستي از او خوشتان نيايد، همانا او كسي است كه با حلقهاي محكمتر از فولاد، خود را به او وصل كردهايد».
براي رهايي از گذشته ناگزير به رها كردن ديگرانيم. سالهاي سال از خود و ديگران انتقاد كرده، حسرت خوردهايم كاري از پيش نبردهايم. آيا زمان آن نرسيده كه راههاي ديگر را بيازماييم. كاترين پاندر ميگويد: «هر عيبي را كه در ديگران ببينيد همان عيب يا نقصي مشابه را به زندگي خود فرا ميخوانيد».
4- زياد گريه كنيد، خشم خود را تخليه كنيد: اگر چه گريه كردن در اغلب فرهنگها نشان از بياقتداري و ضعف فرد به حساب ميآيد و بهخصوص در مردان و بزرگسالان مقاومت در برابر بروز احساسات تشويق شده و «قوي باش» كاذبي را در شخص ايجاد و دامن ميزند، ولي در راه حركت به سوي اصل وجود و خداي درون يكي از راههاي گريزناپذير بيرون ريختن تمام غمها، حرمانها و احساس ناكاميهاست. يكي از بهترين شيوههايي كه در اين موضوع ياريدهنده محسوب ميشود گريه كردن است. برنامهريزي براي داشتن اوقاتي كه امكان تنها بودن را برايمان فراهم كند و اين زمان را به گريستن اختصاص دهيم. شايد اول كار اين حركت تصنعي باشد، ولي به مرور دروازههاي اشك گشوده خواهد شد. اشكهاي راستين ما را به رهايي و شادمانگي واقعي رسانده، انرژي پتانسيل منفي حاصل از سالها عدم تخليه را رها ساخته، ما را آزاد ميكند. يكي ديگر از راههاي سبك كردن بار ضمير ناخودآگاه، تخليه خشم است. روانشناسان كمال و عرفا راههاي زيادي را براي اين بيرونريزي توصيه كردهاند. يكي از مهمترين اين روشها، خالي كردن اعتراض با حركات رزمي، بازيهاي راكتي مثل بيسبال، تنيس خاكي، فرياد زدن در مناطق خلوت و دوردست مثل كوه است و يا هر روز دقايقي را با مشت بر بالش بكوبيم اين كار 5 دقيقه بيشتر وقت ما را نميگيرد. ولي پس از انجام آن احساس سبكي غير قابل تصوري را براي فرد به ارمغان ميآورد. چه بسيار الهامات و شهوداتي كه به سراغمان ميآيد و از ميان توده خشم راهي به سوي ما نمييابند. انديشههاي منفي، خشمگيني عليه ديگران و نظاير اين نشان دهنده نفي خشم درونمان است براي رسيدن به خداي درون بايد تمام افكار و حالات منفي و آزاردهنده را از خود پاك كنيم.
5- بنويسيد: در پيچ و خم زندگي گاه احساسات ناخوشايندي به سراغمان ميآيد و جانمان را دستخوش فشارها و اندوههاي غير قابل تحملي ميكند ولي خود نيز نميدانيم كه از چه در رنجيم و چه آزارمان ميدهد؟ در اين اوقات شروع به نوشتن كنيد بيامان و بدون لحظهاي ترديد و بازگشت و خواندن و تحليل چيزهايي كه در ورق آوردهايد. اگر بتوانيد با دست چپ بنويسيد، راحتتر به احساسات راستين خود ميرسيد ولي اگر نتوانستيد، با دست راست با سرعت زياد آنقدر بنويسيد تا پيامهاي ضمير ناخودآگاه بر صفحه كاغذ آشكار شود.
6- صلح با زمان: تمامي پديدههاي جهان داراي حيات هستند و مبارزه با آنان ضديتشان را عليه ما برميانگيزد. يكي از اين عوامل زمان است، بسياري از افراد را ديدهايم كه در تمام عمر با اضطراب در حال عجله و دويدن هستند و هميشه نيمي از كارهايشان را به فرداهاي خيالي موكول ميكنند. شتاب و عدم اعتماد به زمان ما را به درگيري با او و گذر سريعترش ميكشاند تمايل به كند گذشتن يا تند گذشتن وقت مواقعي كه منتظر هستيم همگي منجر به عدول از مقام انسان صالح ميشود. همانطور كه ذكر شد، عرفا اين مقام را صلح با تمامي مظاهر هستي از جمله خود، خدا و طبيعت تعريف كردهاند. اگر صبح هنگام حتي نيم ساعت زودتر از خواب برخيزيم ميتوانيم با لذت صبحانهمان را بخوريم حذف همه مسائل فرعي مثل روزنامه، اخبار و ... ميتواند آرامش ژرفي را به همراه بياورد. در صورت امكان پياده از خانه خارج شويم و تا حد امكان استفاده از مناطق شلوغ، رستورانهاي پرازدحام و ... را از ليست زندگي حذف كنيم. استفاده از پاركها و طبيعت و حذف جدي تلويزيون و روزنامه شتاب و اضطراب را به حداقل ميرساند. مطمئن باشيد اگر خبري لازم است به گوش ما برسد حتماً از طريق اطرافيان نقل خواهد شد. علاقه افراطي به خبرهاي سياسي و اجتماعي و ... به عجله و تشويش فكر دامن خواهد زد. در موقع انجام هر كار فقط به آن عمل بپردازيم تا لذت ناشي از آن را تماماً درك كنيم موقع غذا خوردن، نگاه به تلويزيون و همراه آن خواندن روزنامه و گوش كردن به همسر و فرزند هيچ دليل و منطقي الا ايجاد تشتت روحي ندارد. در همه لحظات روز ياد بگيريم كه تعمداً آرام حركت كنيم، اين كار به نوبه خود تماس با ضمير درونمان را آسانتر ميكند.
بر حذر باش از هر آنچه گريخت
كه هما جست و جو نميخواهد
راه بـگشا، كـه سر رسيد از راه
چشم بـگشـا: نشسته بـر درگـاه