«وَالباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَواباً و خَيرٌ أمَلاً»، «نيکيهاي ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و اميدوارکنندهتر است»(کهف، آيه 46).
وقف، کار نيکي است که در سامان دهي زندگي فردي و اجتماعي، نقش فراواني دارد. اين نهاد، در دورههاي پيش از اسلام وجود داشته و پس از اسلام، با تأثيرپذيري از جهانبيني اسلامي، به صورت استوار و جهتدار مطرح ميشود و در زمينههاي مختلف اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و... به جريان خود ادامه ميدهد.
پيامبر اکرم صلي ا... عليه وآله ميفرمايند: «إذا ماتَ الإنسانُ انقَطَعَ عَمَلُهُ إلّا مِن ثَلاثٍ، إلّا مِن صَدَقَةٍ جاريَةٍ أو عِلمٍ يُنتَفَعُ بِهِ أو وَلَدٍ صالِحٍ يَدعُو لَهُبا»، «مرگ انسان، رشته عملش قطع ميشود، مگر از سه چيز: صدقه جاري (وماندگار)، دانشي که مردم از آن بهرهمند شوند، و فرزند نيکوکاري که برايش دعا کند».
در مجموع، با نهاد وقف، مراکز مختلف آموزشي، فرهنگي، بهداشتي و اقتصادي ايجاد ميگردد که افزون بر آنکه در شهرنشيني جوامع- که از مؤلفههاي توسعه اقتصادي است- نقش قابل توجهي دارد، نوعي برجستگي ديني، تاريخي و اقتصادي به شهرها خواهد بخشيد و توسعه را، همراه با عدالت اجتماعي به ارمغان خواهد آورد.
وقف، در لغت به معناي ايستادن و پايندگي و در اصطلاح، نگه داشتن اصل مال و رها کردن منافع آن، براي مصرف در کارهايي است که سود همگاني دارد.
علامه حلي در اين باره ميفرمايد: «وقف، آن است که اصل مال را نگه دارند و تا اصل مال هست، منافع آن را در راه خير مصرف کنند». گروهي سرچشمه اين تعريف را، حديثي ميدانند که از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده است که فرمود: «اصل مال را نگه داريد و منافع آن را جاري سازيد.»
عمل وقف، به دين مبين اسلام اختصاص ندارد و در ميان ديگر اديان نيز رواج داشته و دارد. اوقاف حضرت ابراهيم عليهالسلام که تا امروز نيز باقي مانده، خود بهترين دليل بر اين است که وقف، پيش از اسلام نيز وجود داشته است. حضرت امام خميني رحمها... در کتاب البيع وقف را يک امر عقلايي دانستهاند که ميان پيروان تمام اديان و چه بسا غير پيروان اديان نيز مرسوم بوده است.
در کشورهاي غربي و حتي نقاط دورافتاده استراليا و آفريقا و در ميان سرخپوستان آمريکاي جنوبي نيز، اين سنت وجود داشته که موقوفاتي را براي پرستشگاهها و کليساها اختصاص ميدادهاند. در مصر باستان، يونان، چين، هند، ژاپن، روم و فلسطين پيش از اسلام، موقوفاتي بوده که از درآمد آنها، براي جريان کار معبدها، صومعهها و....و نيز بازسازي آنها و گذران زندگي اسقفها، برهمنها و کاهنها و ادامه خدمات لازم به برخي از دانشآموزان مدارس، بهره ميگرفتند.
اسلام و وقف پس از اسلام، با تأثيرپذيري از جهانبيني اسلامي، به صورتي استوار و جهتدار مطرح شد و همچون چشمهسار غيرخواهيِ خداپسندانه و مردم گرايانه، به جريان خود ادامه داد. اين عمل نيک، بهرغم اينکه در دورههاي مختلفِ خلفا و شاهان، دستخوش فراز و نشيبهايي بوده، در زمينههاي گوناگون گسترش يافت. شگفتزده ميشويم وقتي ميشنويم که جريان پرشتاب خيرانديشي مردمي، در بستري که دين اسلام و مذهب شيعه فراهم کرده بود، به قدري گسترش مييابد که در دوران شاه سلطان حسين صفوي، ديگر جايي براي وقف نبوده و حتي همزيستي مسالمتآميز با ارامنه و کليميان، اين شور همگاني را به ميان پيروان ديگر اديان نيز کشانده بود.
نگاهي به موارد وقف، نشان ميدهد که افزون بر کارهاي بزرگي همچون ايجاد کارخانهها، راهها، پلها، مدرسهها و مسجدها، مواردي نظير تهيه دانه پرندگان آزاد در روزهاي برفي زمستان را نيز در برميگيرد که از بلندي انديشه واقفان نيک انديش حکايت ميکند. آنها، فکر خيرخواهانه خود را، در بستر زمان، در قالبهاي متنوعِ خرد و کلان، لباسِ تحقق ميپوشاندند.
رويکردهاي وقف
1. رويکرد اجتماعي؛ سنت نيکوي وقف، يکي از مصداقهاي آشکار نيکوکاري و غيرخواهي است که انسان، با بهرهگيري از آموزههاي پيامبران، از ديرباز آن را بنيان نهاده و در صحنه حيات اجتماعي، به وديعه گذاشته است. در وقف، دو بُعد خوددوستي و نوع دوستي انسان، به منصه ظهور ميرسد.
الف) خوددوستي يکي از هنرهاي اسلام به منظور نفوذ بيشتر در انسان، استفاده از خود دوستي يا حُبّ نفس است. خداوند متعال در آيات مختلف، به انسان عنوان ميکند که اگر خودت را دوست داري، به انجام واجبات و ترک محرمات همت گمار. در وقف نيز از بُعد خوددوستي انسان استفاده کرده و عضويت در اين نهاد را، راهي ميداند که در آن، نام انسان و مالکيت اموال و داراييهاي او، تا ابد تضمين ميشود. وقتي انساني ببيند که مثلاً فردي پانصد سال پيش چيزي را وقف کرده که سودي مادي يا معنوي را به مردم ميرساند و در حال حاضر هم از او به نيکي ياد ميشود، اين احساس برايش پيش ميآيد که راهي وجود دارد که انسان بتواند عمر خود را بسيار طولاني کند و به قول سعدي، «مرد نکونام» باقي بماند.
وقف، تکريم واقف اسلام، احترام خاصي براي فرد مسلمان قايل شده، به او حق قانون گذاري داده است؛ به طوري که او با تنظيم وقف نامه، ميتواند قوانين و مقرراتي را وضع و مال مورد وقف و متولي آن را معين و موارد مصرف را مشخص کند که پس از احراز شرايط، به عنوان قانون شرعي و رسمي به حساب ميآيد. اين قانون- که از تکريم انسان در اسلام حکايت دارد- قانوني ارجمند و گرامي است و بايد همه شرايط آن محترم شمرده شود و تغيير در آنها برخلاف نيت وقفکننده، به هيچ وجه روا نيست.
همچنين اين لزوم عمل به مقررات وقفکننده، اختصاص به اسلام هم ندارد. به عنوان نمونه وقتي از مسؤول يکي از دانشکدههاي دانشگاه سوربُن فرانسه پرسيده ميشود که به چه دليل در اين دانشکده، هيأت بطلميوس- که علم امروز، اساس آن را بر هم زده- تدريس ميشود، ميگويد: هزينه تدريس اين موضوع، از موقوفه تأمين ميگردد و اگر آن را تغيير دهيم، واقفاني که ميخواهند موقوفه آنها پايدار باشد، ديگر به اين کار رغبت نميکنند و احتمال ميدهند که با موقوفه آنها، همين طور برخورد شود.
ب) نوعدوستي: يکي از ابعاد اجتماعي وقف، نوعدوستي، غيرخواهي و مردمگرايي است. در اين بُعد، بهترين روابط انساني حاکم ميشود و ديوارهاي تنگ فردپرستي و بيتفاوتي درخصوص زندگي ديگران فرو ميريزد. اهميت اين بُعد آن قدر زياد است که حتي برخي از فقها، همچون محقق حلّي، منابع وقف را ويژه مسلمانان ندانسته و بهرهمندي غيرمسلماناني که در حکومت اسلامي زندگي ميکنند را هم از موقوفات، روا دانستهاند و حتي بالاتر از آن، وقف مالِ مسلمان را فقط براي کافران ذمي، بياشکال ميدانند.
بايد توجه داشت که فراملي بودن عمل وقف که مرزهاي عقيده را درمينوردد و حالتي جهان شمول پيدا ميکند، از مصاديق بدست آوردن دلها براي پذيرش دين است که در گسترش اسلام، تأثير به سزايي دارد. کمک پنهان در جامعه اسلامي، همه در قبال ديگر همنوعان، خود را مسؤول دانسته و بهترين مردم، سودمندترين آنها براي مردم معرفي شده است.
نکته ظريف اجتماعي وقف اين است که چون بهرهمندان از منفعتهاي موقوفات، بهطور مستقيم با وقفکننده روبهرو نميشوند، هيچگونه منت و تحقيري به چشم نخواهند ديد و عزت افراد، محفوظ مانده و محترم شمرده ميشود. قرآن کريم هم در آيه 270 سوره بقره، کمک مخفي به نيازمندان جامعه را، بالاتر و برتر دانسته و ميفرمايد: «اگر انفاقها را آشکار کنيد، خوب است، و اگر آنها را مخفي ساخته و به نيازمندان بدهيد، براي شما بهتر خواهد بود».
شايد بتوان دهها مورد انساني و اجتماعي را برشمرد که از دامنه گسترده وقف حکايت دارد. کمک به خانواده زندانيان، تهيه سلاح براي مجاهدان و حتي زيباسازي شهرها، از مواردي است که موقوفاتي به آنها اختصاص داده شده است. پس، بُعد اجتماعي وقف، تنها به حسينيه و مسجد خلاصه نشده، رويکرد اجتماعي آن، دامنه گستردهاي را شامل ميشود.
2. رويکرد اقتصادي؛ شايد بتوان متداولترين نقش وقف را، در رويکرد اقتصادي آن ديد. نمونه موقوفاتي که در سيره پيامبر اکرم(ص) و امامان معصوم عليهم السلام وجود داشت، بيشتر در همين قالب بود. براي مثال، باغهاي هفتگانهاي که به وسيله «مُخَيْرَق»، از دانشمندان يهود، در اختيار رسول خدا(ص) گذاشته شده بود، در سال هفتم هجري توسط آن حضرت به عنوان پشتوانه اقتصادي نظام اسلامي، وقف گرديد. جابر، درباره اهتمام مسلمانان صدر اسلام به مسأله وقف، چنين نقل ميکند: «کسي از ياران پيامبر نبود که داراي توانايي مالي باشد و مقداري از آن را وقف نکند.» اصلههاي خرمايي که حضرت علي عليه السلام به دست خود ميکاشت، چاههاي آبي که به بهره برداري ميرساند و مزرعههايي که احداث و براي فقيران و نيازمندان وقف ميکرد، همه و همه، نشان دهنده اهميت وقف و امکان بهره برداري گسترده اقتصادي، از اين عمل خداپسندانه است. آثار اقتصادي از مهم ترين آثار اقتصادي وقف، محدود کردن «انباشت ثروت» و «زياده خواهي» است.
وقف، رويکردي است که بدون هرگونه اختلاف، درگيري و عدم رضايت، انتقال ثروتها را در پي دارد. امتياز وقف اين است که وقفکنندگان، تنها بر اساس وجدان ديني خود عمل ميکنند؛ بيآنکه به اين کار مجبور شده باشند و به ضمانت اجرايي خاصي از جامعه نياز باشد. افزون بر اين، وقف، برخلاف شيوههاي ديگر انتقال ثروت، معمولاً افراد محتاج و کارهاي عامالمنفعه را دربر ميگيرد که در تأمين عدالت اجتماعي اثربخشتر خواهد بود. هدف رويکرد اقتصادي وقف، اين است که سطح زندگي طبقههاي پايين اجتماعي- که نميتوانند نيازمنديهاي زندگي خود را بدون کمک ديگران برآورده سازند- بالا بيايد و از فاصله طبقاتي کاسته شود.
3. رويکرد فرهنگي؛ مروري بر موقوفات، نشان ميدهد که بخش قابل توجهي از آنها، به مراکز علمي و آموزشي، چون دانشگاهها، مدرسهها، مراکز پژوهشي و... اختصاص دارد که از رويکرد فرهنگي وقف حکايت ميکند. آمار نشان ميدهد که پس از پيروزي انقلاب اسلامي، شمار موقوفات افزايش چشمگيري داشته که از لحاظ نوع اهداف و نيتهاي وقف کنندگان، قابل تأمّل و داراي اهميت است؛ چراکه بيشتر مصرفهاي اين موقوفات، در راه رفع نيازهاي ضروري جامعه، اعم از نيازهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي بوده و مشکلي از مشکلات اساسي جامعه را حل کرده است. امام عليعليه السلام ميفرمايند: «الصَّدَقَةُ و الحَبسُ ذَخيرَتانِ فَدَعُوهُما لِيَومِهِما»، «صدقه و وقف دو ذخيرهاند، آنها را براي روز خودشان (قيامت) وانهيد» (دعائمالإسلام ، ج2، ص340)
منبع: مركز مديريت حوزههاي علميه خواهران