يكي از راههاي جدي و اساسي در راه كمال و تعالي انسان ارتباطات اجتماعي است. بسياري از نيازهاي عالي آدمي و شكوفا شدن استعدادها و خلاقيتهاي او فقط از طريق تعامل بين فردي اجتماعي تعريف ميشود. ارتباط فرد از سويي با آفريننده اين نظام، از سويي با رهبران ديني و ملي و از سوي ديگر با تمام جامعه انسانيت، به خصوص با اولويتهاي عاطفي مانند پدر و مادر، خويشان و جامعه همواره برقرار بوده است.
اين رابطه با خويشان و اقوام در تمامي اديان آسماني و نظريات اجتماعي تاكيد شده در اسلام تحت عنوان «صله رحم» مطرح و ضرورت آن در روايات و آيات مورد تاكيد قرار گرفته است. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «سفارش ميكنم حاضر و غائب امتم و آناني كه در اصلاب پدران و در رحم مادرانشان هستند تا روز قيامت كه، صله رحم كنند اگرچه به فاصله يك سال راه باشد، زيرا صله رحم جزء دين است».
آثار حفظ روابط خويشاوندي
1- احساس امنيت:
الف- احساس مورد علاقه نبودن، طردشدگي و مورد تنفر و خصومت ديگران واقع شدن
ب- حس تنهايي
ج- احساس در معرض خطر بودن
حفظ پيوندهاي فاميلي ميتواند تنها بودن را از شخص گرفته و احساس نمايد مورد علاقه و عطوفت ديگران قرار دارد و در نتيجه در كاهش استرس او موثر خواهد بود. در ديد و بازديدها اطمينان مييابد كه مورد پذيرش خويشاوندان است و ميداند در مواقع بروز ناملايمات از پشتيوانه محكم و استواري برخوردار ميباشد، روانشناسان معتقدند دعوا و برخورد خصمانه بهتر از بينوازشي ناديده شدن است». در اين صورت توان و مقاومت افراد به تقويت «من» ميانجامد و با داشتن «من قوي» مشكلات زندگي كمتر نمود يافته و فشار رواني كاهش مييابد.
اين مسئله در مورد افراد سالمند مصداق بيشتري دارد، زيرا احساس نا امني در اين افراد بيشتر است و بهدليل عدم قدرت براي ادامه كار و از دست دادن موقعيت اجتماعي، زمينه طردشدگي و تنهايي براي آنان بيشتر فراهم ميشود. بنابراين ارتباط و تعظيم سالخوردگان در كاهش حس ناايمني آنان بسيار موثر است. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: «تجليل از پيران نوعي تجليل از خداوند سبحان است».
2- احساس ارزش:
نياز به ارزشمندي و عزت نفس يكي ديگر از عوامل موثر در بهداشت رواني فرد در جامعه است. اين نياز فقط در ارتباط با ديگران ارضا ميشود. همراهي با جمع به نحو سالم و متعادل براي تعادل رواني و تكامل وجودي ضروري است.
حفظ روابط خويشاوندي به انسان اعتماد به نفس، توانايي و كفايت را القا كرده و او خود را موجودي مفيد در دنيا مييابد. در غير اينصورت احساس حقارت و ضعف و يا حس خود بزرگ بيني در فرد ايجاد ميشود. يعني شخص يا خود را كم و متزلزل تصور ميكند و يا خود مدار و خود نما خواهد شد. هر دوي اين قطبهاي احساسي نشاندهنده اختلال در درك واقعيات و واكنشهاي ديگران نسبت به خود است. روانشاسان معتقدند علت اصلي حس حقارت و خود بزرگ بيني را ميتوان در طرد شدن مداوم از طرف اطرافيان دانست كه همين مسئله ريشه بسياري از ناهنجاريهاي رواني است.
روابط اجتماعي چون بر اساس احترام متقابل و در فضايي از محبت و علاقه نسبت به يكديگر صورت ميگيرد و طرفين بر مبناي علاقههاي عاطفي و فاميلي اقدام به ديدار و بازديد ميكنند و جهت ابراز ارادت و نشان دادن محبت و احترام قلبي كه براي طرف مقابل خود قائل هستند دست به چنين عملي ميزنند، بنابراين فرد احساس ميكند مورد تاييد اطرافيان واقع گرديده است. به عبارتي معاشرت باعث ميشود فرد در ميان خانوادهاش محبوب شود.
با احساس ارزش شخص به ديگران محبت ميورزد و به اين باور ميرسد كه ميتواند رضايت و خرسندي اطرافيان را فراهم سازد. با توجه به اينكه صله رحم يك تكليف همگاني است، بنابراين باعث تامين احساس ارزشمندي و عزت نفس در طرفين ميگردد.
3- همانندسازي
اولين تجربه مهم كودك در همانندسازي معمولاً با مادر آغاز ميشود و با گذشت زمان با افراد ديگر خانواده و نزديكان نيز مرتبط شده و روابط عاطفي، اجتماعي او گسترش مييابد و از همين راه «خود ايدهآل» را بر اساس در هم آميختن به خصوص با همانند سازي با والدين و اطرافيان همجنس خود بنا مينهد.
دكتر فرزام، جامعهشناس ميگويد: در زندگيهاي سنتي كه خانواده گسترده است. محدوده ارتباطي طفل وسيعتر و تنوع همانندسازي او بيشتر بوده بنابراين اگر نتواند با پدر و مادر ارتباط برقرار نمايد غالباً با پدربزرگ و مادر بزرگ و حتي دايي، عمه، عمو و خاله مرتبط باشد و بسياري از نيازهاي خود را برآورده مينمايد. در شهرهاي بزرگ مثل تهران به علت شرايط زندگي شهري، خانواده گسترده كمياب تر است و كودكان نيز از روابط عاطفي متنوع محرومند».
راههاي موثرتري كه ميتوان به عنوان الگو به بالا بردن رشد اجتماعي كودكان كمك كرد عبارتند از:
الف – داشتن دورههاي هفتگي، ماهانه و ... در خانواده و شركت دادن فعال كودكان در آنها.
ب- احترام به ديگران و برخوردهاي مودبانه بازديدكنندگان.
ج- ايجاد فضاي صميمي و گرم در ديد و بازديدهاي فاميلي.
د- شركت فعال همراه با كودكان در مراسم ملي، مذهبي، جشنها وسوگواريهاي فاميلي و دوستان.
هر چه افق ديد كودك وسيع تر ميشود، فرصتهاي زيادتري براي مشاهده و تقليد از رفتارهاي افرادي كه در اين مسير با آنها روبرو ميشود، مييابد.
خوشرفتاري، ادب و راههاي مختلف واكنش نسبت به ديگران كمتر با آموزش مستقل ممكن ميشود بلكه از طريق الگو مشاهده و حتي بدون آگاهي خود الگو و الگو گيرنده، كسب ميشود. لذا يكي از آثار روابط اجتماعي آموزش غير مستقيم خوش رفتاري و تعادل در معاشرت و پختگي است.
4- كاهش اضطراب اجتماعي [كمرويي]
اصولاً انسان موجودي اجتماعي و نيازمند برقراري ارتباط با ديگران است در صورت قطع ارتباط كامل از مردم، فرد هيچ انگيزهاي براي خلق اثر چه در توليد و چه در دنياي علم، صنعت و هنر ندارد. روان شناسان معتقدند، بسياري از نيازها و استعدادها و خلاقيتهاي آدمي فقط از طريق تعامل بين فردي و اجتماعي ارضاء ميشود. در اين ميان كمرويي[نوعي توجه غير عادي و مضطربانه به خويشتن دريك موقعيت اجتماعي كه در نتيجه فرد دچار تنش رواني – عضلاني شده و رفتارهاي خام و ناسنجيده و واكنشهاي نامناسب بروز ميكند] كه ريشه «در اضطراب اجتماعي» دارد تنها از طريق تقويت مهارتهاي ارتباطي قابل درمان است. پدران و مادران و نزديكان بهعنوان موثر و محبوبترين الگوهاي رفتاري در تعليم و تربيت و تقويت اين تكنيكها محسوب ميشوند.
والدين مستقيم يا غيرمستقيم الگوي فرزندان به حساب ميآيند. بنابراين خود اولياء بايد ترتيب اجتماعي لازم و همچنين مهارتهاي ارتباطي با ديگران را داشته باشند تا بتوانند فرزندان خود را نيز اجتماعي ترتيب كنند. زيرا در اين تبادلات بهدليل بار عاطفي زيادي كه در بر دارد بهتر ميتواند كودك را به محيط بيرون از خانه آشنا كرد و با قرار گرفتن كودك در چنين موقعيتهايي او را آماده نمود تا با افراد و وضعيتهاي جديد و غريبه راحتتر ارتباط برقرار كند و كمتر دچار اضطراب و ترس شود. بنابراين صله رحم در كاهش ترس و تقويت مهارتهاي اجتماعي نقش موثري ميتواند داشته باشد.
5- جلب حمايتهاي اجتماعي
شواهد نشان ميدهد كه افراد بهرهمند از روابط اجتماعي سالمتر از افرادي هستند كه از اين تعاملات اجتماعي محرومند. پژوهشگران دريافتهاند هر چه تماسها و پيوندهاي گروهي افراد بيشتر شود عمر آنها طولانيتر خواهد شد.
حمايت اجتماعي از طرف دوستان،فاميل، همكاران، همسايگان و آشنايان به صورتهاي حمايت ملموس يا مادي[مثل قرض دادن يا مراقبت از كودكان]، حمايت اطلاعاتي [ارائه پيشنهادهاي سودمند و همفكري كردن] و حمايت عاطفي [القاء اين كه شخص با ارزش و محترم و لايق مراقبت است] اعمال ميگردد. اين روابط فرد را از نگرش مثبتتري به زندگي و همچنين احساس عزت نفس بالاتري برخوردار ميكند و با توزيع يا به حداقل رساندن آسيبهاي ابتدايي رويدادهاي بالقوه فشارزا را بي خطرتر ميكند. در اسلام توصيههاي موكد نسبت به نيكوكاري و احسان، اخوت و الفت و محبت، حسن خلق و ايجاد سرور در مومنين، صله رحم و عيادت از بيماران، ترغيب به جود و بخشش و سخاوت، تاكيد بر جماعت و تعامل با ديگران شده است. اديان الهي همه مومنين را اعضاء يك خانواده ميدانند كه در يك شبكه اجتماعي گسترده روابط صميمانه و منبعث از پيوند الهي با يكديگر برقرار ميسازند.
6- تعادل روحي، رواني
«بنياد زندگي انسان در اجتماع» دو بعد درهم تنيده شده است. اول اينكه هر فردي ميخواهد همانگونه كه هست و ميخواهد باشد مورد تاييد و احترام قرار گيرد. دوم اينكه بطور ذاتي و طبيعي همراهان خود را در همان راهي كه هستند تاييد كنند.
دكتر رحماني، كارشناس روانشناسي ميگويد: «فرد ياد نميگيرد كه اجتماعي باشد بلكه هست و اين را خانواده، خويشان و جامعه شكوفا ميكند. ميزان و سطح روابط منوط است به عوامل متعددي اول اينكه ما يكسري نيازهايي داريم كه در تقابل با ديگران شكل ميگيرد و از طرف ديگر نيازهاي متعدد روانشناختي هست كه از طرف ديگران و محيط برآورده ميشود و يكي از مولفههاي تعريف از خود بر ميگردد. به تعلق ما به گروه و روابط داخل آن هر چه سطح روابط عميق تر و عاطفي باشد، طبيعتاً از اوضاع رواني رو به رشدي برخوردار خواهيم بود».
هيزل برنر ميگويد: «بزرگي انسان از اين ناشي نمي شود كه از خارج مقام والايي به او اعطاء شود بلكه نشان آدمي در گرو اين است كه انسان خود خلاق خويش است».
روابط سالم اجتماعي و خويشاوندي داراي ويژگيهايي است كه عبارتند از :
الف – در روابط بين فردي ارتباط به شكل طبيعي و ساده است و ديدگاههاي يكديگر را درك و لمس ميكنند.
ب- انتظارات و خواستههايشان از ديگري منطقي است.
ج- فعال نه به رشد و خشنودي ديگر، توجه دارند.
د- هر يك آزادانه ديگري را در جهت «خود بودن» تامين ميكنند و سعي در كنترل ديگري ندارد.
در روابط سالم، هر يك از طرفين به اراده و اختيار همديگر ارج نهاده و داشتن هدف و رشد در راستاي خود شكوفايي را با ارزش و اهميت تلقي ميكنند.