در طليعه بهار هر سال و در آغازين روزهاي سال جديد، همواره دعاي روحبخش تحويل سال نو را ميخوانيم و ميشنويم و زبان جان را با فرازهاي نوراني اين دعاي شريف مترنم ميسازيم. حال نيكو است كه در معناي اين دعاي دلنشين بينديشيم و جان و دل خويش را با حقايق و لطايف آن زينت بخشيم. اين دعاي كوتاه، سرشار از معارف بلندي است كه چونان چشمه زلال بر بستر دلهاي شيفته معنا جاري ميشود و جهاني از اسرار را جلوهگر ميسازد.
در اين نوشتار، كوشيدهايم تا به گوشههايي از معارف انسانساز اين دعاي سازنده و بالنده اشاره كنيم و از معنويات سرشار آن، توشههايي چند برگيريم.
تحول در قلب و بصيرت
«يا مقلب القلوب والابصار». قلب و بصيرت قلبي، از مؤلفههاي مهم معنوي در مسير كمال انسان است كه در قرآن كريم و روايات ناب اسلامي تأكيد بسياري بر آن شده است. قلب سرچشمه تمامي جوششها و خيزشهاي وجود آدمي است. به بيان نغز امام راحل(س): «با سرچشمه گلآلود توقع صفاي آب نداشته باش... تو اگر معناي «يا مقلب القلوب» را به ذائقه قلب بچشاني و به سامعه قلب برساني... از جلب قلوب بينياز شوي» (آدابالصلوه، ص 172). از اين رو است كه امام در توصيه به پيروان خويش خاصه طلاب علوم ديني ميفرمايد: «لازم است خود را تهذيب كنيد كه وقتي رئيس جامعه يا طايفهاي شديد، آنان را نيز تهذيب نماييد. براي اصلاح و ساختن جامعه قدم برداريد. هدف شما خدمت به اسلام و مسلمين باشد» (جهاد اكبر، ص25). «اگر براي خدا قدم برداريد، خداوند متعال مقلب القلوب است. دلها را به شما متوجه ميسازد» (همان، ص 66).
در اعتقاد امام كسي كه نداي «يا مقلب القلوب و الابصار» را سرميدهد، بايد قلبش تنها متوجه به خدا باشد و از توجه به غير او رويبگرداند تا دعاي او جامه صدق و راستي برتن بيارايد و در ضميرش اثرگذار باشد. علم به اركان توحيد، با ايمان به آن متفاوت است؛ زيرا تا علم توحيد در قلب وارد نشود، حظي از نداي «يامقلب القلوب و الابصار» نخواهيم برد.
درخواست از درگاه ربوبي مبني بر انقلاب در قلب و بصيرت، نشانه آن است كه انسان به سبب نسيان از ياد حق و انس با كثرات دنيوي و هواهاي نفساني، نيازمند تحول قلبي و روشنايي چشمان دل است و اين تحول در قلب كه مكان حضور حق تعالي است (القلب حرم ا... فلا تسكن فيه غير ا...؛ دل، حرم الهي است. پس غير او را در آن جاي نده) و نيز تغيير و تحول در نگرش و بصيرت آدمي (المؤمن ينظر بنورا...؛ مؤمن به نور خدا ميبيند)، همگي به دست او است و تنها فضل و عنايت ربوبي خداي رحمان است كه ميتواند با دو دست جلال و جمال خويش مرآت دل را از غبار اغيار بزدايد و قفلهاي بزرگ هواي نفس را از ابواب آسماني دل بگشايد و پردههاي غفلت را از چشمان بصيرت انسان كنار زند و ديدگان دل را به نور معرفت و مشاهدت حضرت دوست روشني بخشد.
تدبير روز و شب
«يا مدبرالليل و النهار». انسان، به تصريح قرآني «إني جاعل فيالارض خليفة»، جانشين خدا بر روي زمين است و اين شايستگي را دارد كه مرآت تمامنماي ربوبي و مجلاي ظهور و بروز اسماء و صفات الهي شود. يكي از اسماي حق تعالي «مدبّر» است كه پروردگار عالميان به وسيله آن، به تدبير روز و شب يا تدبير نظام زمين و آسمان و به طور كلي، نظام خلقت ميپردازد. انسان نيز بايد خويشتن را متخلق به اخلاق الهي نمايد و تدبيرگر روز و شب خويش باشد. اگر روز را به زندگي دنيا و عرصه فعاليتهاي مادي و ناسوتي انسان تعبير نماييم، شب به منزله آخرت و حيات ملكوتي انسان است كه هنگامه تفكر در خلقت آسمانها و عبوديت خالص است كه: «إنّ ناشئة الليل هي أشدّ وطاً و أقوم قيلاً» (مزمل).
همان گونه كه زندگي دنيوي خود را در پرتو خورشيد رسالت و شريعت محمدي تدبير ميكنيم، بايسته است كه زندگي و حيات معنوي و ملكوتي خود را نيز در پرتو مهتاب ولايت و معرفت علوي تدبير نماييم و از مزرعه دنيا، توشهاي نيك براي خانه آخرت برگيريم كه «الدنيا مزرعه الاخره». به بيان ديگر، هم عقل خويشتن را به خورشيد الهيت روشن نماييم و هم قلب خود را با مهتاب روحانيت منور سازيم و عدالت را به معناي واقعي كلمه در وجود خويشتن محقق سازيم تا هم از نعمات دنيوي و امكانات مادي بهدرستي استفاده نماييم و هم خويشتن را شايسته درك مواهب معنوي و فيوضات ملكوتي نماييم.
نيل به نيكوترين حالها
«يا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا إلي أحسن الحال». «حَول» در دعاي عيد نوروز، به معناي «سال» است و «احوال» جمع حال، به معناي طبيعت و ضمير يا تغيير و دگرگوني وضعيت انسان است. از اين رو، خداوند تغيير دهنده سال و يا دگرگون كننده طبيعت مربوط به مخلوقات است و اين تغيير و تحول در مسير رشد و كمال موجودات، لازمه امر زندگي و حيات است. در اين دعاي شريف از درگاه ربوبي ميخواهيم كه طبيعت وجود ما را به بهترين و نيكوترين طبيعتها تبديل كند و اين تغيير باطني يا ظاهري وجودي ما را همسو با تغيير و دگرگوني طبيعت ظاهري، در مسير شكوفايي و بالندگي قرار دهد.
انسان متصف به زيور «أحسن تقويم» كه آفريده مبارك «أحسنالخالقين» است، بايسته است كه خود را در پرتو تحول قلبي و تطهير آينه دل به نور بصيرت و معرفت بيارايد و در سايهسار تدبير دنيا و آخرت و پرهيز از افراط و تفريط در بهرهمندي از نعمات ظاهري و باطني، به «أحسنالحال» نايل گردد و فضاي جان و دل خويش را با نسيم بهشتي معنويت و پرتو مهتاب معرفت، صفايي مضاعف بخشد. واژه «أحسن» و مشتقات مربوط به آن در قرآن كريم، در دهها آيه به كار رفته است كه شناخت مصاديق و عمل به موارد نام برده شده در قرآن، موجبات نيل انسان به «أحسنالحال» را فراهم ميآورد. از جمله، بهترين دين، از آنِ كسي است كه وجه خويش را به پروردگار صورتبخش تسليم نموده زيرا رنگ خدايي بهترين و نيكوترين رنگها است. دستان خلاق الهي نيز زيباترين صورتها را بر لوح وجود آدمي تصويرگري ميكند؛ «هو ا... الخالق الباريء المصوّر له الاسماء الحسني» و اين آيات متشهابه رحماني است كه نيكوترين كلامها محسوب ميشود و مايه قوت قلوب و ثبات قدمهاي مؤمنان ميگردد و آنكه جوينده بهترين حالها است، بايد وجه خود را به دستان با كفايت خداي رحمان تسليم نمايد و دل به كلمات معنوي و سخنان متشابه رحيمي بسپارد و براي نيل به سيرت زيبا و صورت دلرباي انساني، لوح وجود خويشتن را تسليم دستان صورتگر ربوبي نمايد. امام خميني(س) در مقام و منزلت تسليم ميفرمايد: «تسليم، يكي از صفات نيكوي مؤمنين است كه به واسطه آن طيّ مقامات معنويه و معارف الهيه شود و كسي كه تسليم پيش حق و اولياء خدا شود و در مقابل آنها چون و چرا نكند و با قدم آنها سير ملكوتي كند، زود به مقصد رسد».
آري، دعاي لحظه تحويل سال، سرشار از جلوههاي وصال است كه مسير كمال و جمال را فراسوي رهرو طريق حق گسترده و بايسته است كه در مضامين بلند معنوي و عرفاني آن بينديشيم و بكوشيم تا در سال جديد، ظاهر و باطن خود را با معارف نغز الهي و انوار رحماني زينت بخشيم و زلال حالات خوش معنوي و زمزم صفاي روحاني را در محضر صاحبدلان اهل معرفت و واصلان اهل بصيرت بجوييم و قلب و روان خويش را در معرض نسيم حياتبخش و بهشتي مقربين كه عطر خوش عشق و معرفت از حريم قدسي وجودشان به مشام جان ميرسد و بهار زندگي و جاودانگي را براي آدمي به ارمغان ميآورد، قرار دهيم تا شجره وجودمان در قلعه امن ولايت به گلهاي معطر اسماء و صفات الهي و ثمرات جانبخش رحماني مزين شود.