آیا عید نوروز را اسلام تایید کرده و یا خیر؟ آیا ما هم به آن اهمیت دهیم یا خیر؟ روایات که در این زمینه آمده صحیح است یا خیر اگر هست پس چگونه آنها را باید تاویل برد؟
شاید این سوالها هم برای شما پیش آمده باشد. براي دستيابي به پاسخ اين سوالات گزيدهاي از سخنراني رهبر انقلاب درباره نوروز در صحن مطهر حضرت ثامنالحجج، امام رضا(ع) را بخوانيد:
به نظر من آنچه که ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یکى از زیباترین و شایستهترین کارهایى است که مىشود با یک مراسم تاریخى و سنّتى انجام داد. اوّلِ سال شمسى ما ایرانیها- یعنى اوّل بهار- عید نوروز است. اوّلاً ملت ایران افتخار دارد که سال شمسى او هم سال هجرى است؛ یعنى همچنانکه سال قمرى ما - که سال 1418 است - از مبدأ هجرت خاتمالانبیاء علیه و على آله الصّلاة والسّلام است، سال شمسى ما هم از مبدأ هجرت است. بقیه ملتهاى مسلمان براى سال شمسى خود، از سال میلادى استفاده مىکنند؛ ولى ما ایرانیها، هجرت نبىّ اکرم را هم مبدأ سال قمرى و هم مبدأ سال شمسى قرار دادهايم.
این، مطلبِ اوّل که به نظر من نشانگر هنر و عشق و علاقه ایرانى به تعالیم مقدّس اسلام و به آثار مطهّر و مقدّس نبوى است. در ضمن، اوّلِ سال را اوّلِ فصل بهار انتخاب کردهایم، در حالى که مسیحیان، اوّلِ زمستان را اوّلِ سال قرار مىدهند! البته فرق آنها با ما این است که ولادت حضرت مسیح، تاریخ مشخّصى ندارد و یک مطلب حدسى است؛ در حالىکه هجرت نبىّ مکرّم اسلام، از نظر تاریخى کاملاً دقیق و مشخّص است. بههرحال ما اوّلِ بهار را اوّلِ سال خودمان قرار دادهایم که این هم یک ذوق و سلیقه ایرانى است. اوّلِ بهار، اوّلِ رویش طبیعت، اوّلِ بیدارى باغ و راغ و بوستان و اوّلِ بالندگى همه موجودات زنده است. این بهتر از زمستان که وقت مردن و انجماد طبیعت و گیاه و نباتات است.
نوروز ایرانی بهجای نوروز باستانی
در تعالیم اسلام نکتهاى وجود دارد که خوب است برادران و خواهران به آن توجّه کنند. اسلام با سنّتهاى قبل از اسلام دو نوع رفتار مىکند. اوّلاً بعضى سنّتها غلط را بهکلّى از بین مىبرد و نابود مىکند؛ چون سنّتهاى درستى نیست. مثل اینکه عربها قبل از اسلام، دختران خودشان را نگه نمىداشتند، یا بیشترِ ملتهاى غیرمسلمان، جنس زن را تحقیر و اهانت مىکردند! اسلام این سنّت را بهکلّى از بین برد؛ چون بهکلّى غلط بود.
ثانیاً اسلام بعضى از سنّتها را از بین نبرده است. کالبد سنّت را نگه داشته و محتوا و روح آن را عوض کرده است؛ مثل بسیارى از اعمال و مراسم حج. این طوافى را که ملاحظه مىکنید، قبل از اسلام هم بود؛ منتها محتواى طواف، محتواى شرک بود! اسلام آمد و این عمل را از محتواى شرک آلود، خالى و از محتواى توحید پُر کرد. طواف در آن زمان، مظهر گرایش انسان به الهه و اربابِ ادّعایى و پندارى بود؛ آن را تغییر داد و مظهر ارادت انسان به مرکز عالم وجود- یعنى حضرت حق متعال و وجود مقدّس پروردگار- قرار داد. ظاهر را نگه داشت و باطن را عوض کرد.
اسلام در بسیارى از مواقع با سنّتها این کار را مىکند. مردم ما عینِ همین کار را با نوروز کردند؛ نوروز را نگه داشتند و محتواى آن را عوض کردند. نوروز در ایران، جشنى در خدمت حکومتهاى استبدادىِ قبل از اسلام بود! به همین خاطر است که «نوروز باستانى»، مىگویند! نوروزاش خوب است، ولى باستانىاش بد است! «باستانى» یعنى اینکه همه این جشنهاى دوره سال- مثل جشن «نوروز» یا جشن «مهرگان»، یا جشنهاى دیگرى نظیر «خردادگان»، «مردادگان» و جشنهاى گوناگونى که قبل از اسلام بوده است، در خدمت حکومتهاى استبدادى و سلطنتهاى پوسیده دوران جاهلیت ایران بود! محتواى نوروز، محتواى مردمى و خدایى نبود؛ توجّه و ارادت به حضرت حق در آن نبود؛ جهات عاطفى و انسانى و مردمى در نوروز نبود! ملت ایران نوروز را نگه داشتند؛ اما محتواى آن را عوض کردند. این محتواى امروز نوروز ایرانى، غیر از محتواى باستانى است.
نوروز براى ملت ما، امروز عبارت است از اوّلاً توجّه مردم به خدا. اوّلِ تحویلِ سال که مىشود، مردم دعا مىخوانند، «یا محوّل الحول والاحوال» مىگویند، آغاز سال را با یاد خدا شروع مىکنند، توجّه خود را به خدا زیاد مىکنند. این، ارزش است. ثانیاً نوروز را بهانهاى براى دید و بازدید و رفع کدورتها و کینهها و محبّت به یکدیگر قرار مىدهند. این همان برادرى و عطوفت اسلامى و همان صلهرحم اسلام است؛ بسیار خوب است. ضمناً نوروز را بهانهاى براى زیارت اعتاب مقدّسه قرار مىدهند؛ به مشهد مسافرت مىکنند- که همیشه یکى از پرجمعیتترین اوقات سال در مشهد مقدّس، اوقات عید نوروز بوده است- این بسیار خوب است.
پس مىبینید که نوروز را نگه داشتند، محتواى آن را که غلط بود، به محتواى صحیح و درست تبدیل کردند. این هنر ملت ایران و ذوق و سلیقه ایرانى مسلمان است. ما عید نوروز را از دیدگاه کسانى که با اسلام سر و کار دارند، تأیید مىکنیم. عید نوروز، چیز خوبى است. وسیلهاى است که با آن دلها شاد مىشود، انسانها با یکدیگر ارتباط برقرار مىکنند، صلهرحم و صله احباب مىکنند؛ چون دوستان و رفقا هم مثل ارحام، احتیاج به صله دارند. انسان باید با ارحام صله کند، باید با دوستان و رفقا هم صله کند؛ یعنى ارتباط برقرار کند. این، ارتباط عید نوروز است که بسیار خوب است.
یک نکتهى اساسى در نوروز هست که در روایات ما به آن توجّه شده است. من مایلم شما عزیزانى که امروز در این صحن و در صحنهاى دیگر و مراکز آستان قدس رضوى هستید- اجتماع عظیم مردم- و این سخن را مىشنوید، به آن توجّه کنید. هر یک از آحاد ملت ایران هم که مىشنود، به آن توجّه کند.
نوروز، یعنى روز نو. در روایات ما- بهخصوص همان روایت معروفِ «معلّىبنخنیس»- به این نکته توجّه شده است. معلّىبنخنیس که یکى از رُوات برجسته اصحاب و به نظر ما «ثقه» است، جزو شخصیتهاى برجسته و صاحب راز خاندان پیغمبر محسوب مىشود. او در کنار امام صادق علیهالصّلاه والسّلام زندگى خود را گذرانده و بعد هم به شهادت رسیده است. معلّىبنخنیس خدمت حضرت مىرود؛ اتفاقاً روز «نوروز» بوده است، در تعبیرات عربى، «نوروز» را تعریب مىکنند و «نیروز» مىگویند حضرت به او مىفرمایند: «أتدرى ما النیروز؟» آیا مىدانى نوروز چیست؟
بعضى خیال مىکنند که حضرت در این روایت، تاریخ بیان کرده است! که در این روز، هبوط آدم، قضیه نوح، ولایت امیرالمؤمنین علیهالسّلام و چه و چه اتّفاق افتاد. برداشت من از این روایت، این نیست. من این طور مىفهمم که حضرت، «روز نو» را معنا مىکنند. منظور این است، امروز را که مردم، «نوروز» گذاشتهاند، یعنى روزِ نو! روزِ نو یعنى چه؟ همه روزهاى خدا مثل هم است؛ کدام روز مىتواند «نو» باشد؟
نوروز در درون خود
روزى که در آن اتّفاق بزرگى افتاده باشد، نوروز است. روزى که شما در آن بتوانید اتّفاق بزرگى را محقَّق کنید، نوروز است. بعد، خود حضرت مثال مىزنند و مىفرمایند: آن روزى که جناب آدم و حوّا پا بر روى زمین گذاشتند، نوروز بود؛ براى بنىآدم و نوع بشر، روز نویى بود. روزى که حضرت نوح- بعد از توفان عالمگیر- کشتى خود را به ساحل نجات رساند، «نوروز» است؛ روز نویى است و داستان تازهاى در زندگى بشر آغاز شده است. روزى که قرآن بر پیغمبر نازل شد، روز نویى براى بشریت است- حقیقت قضیه همین است؛ روزى که قرآن براى بشر نازل مىشود، مقطعى در تاریخ است که براى انسانها روز نو است- روزى هم که امیرالمؤمنین علیهالسّلام به ولایت انتخاب شد، روز نو است.
اینها همه، «نوروز» است؛ چه از لحاظ تاریخ شمسى، با اوّلِ ماه «حَمَل» مطابق باشد یا نباشد. این نیست که حضرت بخواهند بفرمایند که این قضایا، روز اوّلِ «حَمَل»- روز اوّلِ فروردین- اتّفاق افتاده است؛ نخیر. بحث این است که هر روزى که این طور خصوصیاتى در آن اتّفاق بیفتد، روز نو و «نوروز» است؛ چه اوّل فروردین، چه هر روز دیگرى از اوقات سال باشد.
روزى که انقلاب پیروز شد «نوروز» است، روز نویى بود. روزى که امام وارد این کشور شد، براى ما نوروز بود. روز فتوحات عظیم این جوانان مؤمن و این ایثارگران ما در جبهه نبرد - علیه نظامیانى که از «ناتو» و «ورشو» و آمریکا و شوروى و خیلى از مراکز دیگرِ قدرت تغذیه مىشدند- روز پیروزى جوانان ما (با ایمانشان) بر آنها «نوروز» است؛ روز نو است.
حال اگر شما مىخواهید روز اوّلِ فروردین را هم براى خودتان روز «نو» و نوروز قرار دهید، شرط دارد. شرطش این است که کارى کنید و حرکتى انجام دهید؛ حادثهاى بیافرینید. آن حادثه در کجاست؟ در درون خود شما! «یا مقلّب القلوب و الابصار. یا مدبّر اللیل و النّهار. یا محوّل الحول و الاحوال. حوّل حالنا الى احسن الحال». اگر حال خود را عوض کردید، اگر توانستید گوهر انسانى خود را درخشانتر کنید، حقیقتاً براى شما «نوروز» است! اگر توانستید پیام انقلاب، پیام پیامبران، پیام امام بزرگوار و پیام خونهاى مطهّرِ بهترین جوانان این ملت را- که در این راه ریخته شده است- به دل خودتان منتقل کنید، براى شما «نوروز» است.
عزیزان من! سعى کنید روز اوّل فروردین را براى خودتان «نوروز» کنید. بعضى کسان روز اوّلِ فروردینشان «نوروز» نیست. ممکن است اوّل فروردین براى آنها از هر روز نحسى هم نحستر باشد! اوّل فروردین- «نوروز»- براى آنهایى که در درون خود به فساد و انحطاط گرایش پیدا مىکنند، آنهایى که خود را از خدا دور مىکنند، آنهایى که خود را از هدفهاى بلند این ملت و این انقلاب جدا مىکنند، نوروز نیست، روز عید نیست، روز جشن و روز شادى نیست؛ شوم است! این، آن حقیقت مسأله در باب نوروز است.
پس «نوروز» بهطور خلاصه خوب است. اوّلِ سال هجرى شمسى است، روز نو، اوّلِ بهار، اوّلِ رویش و جوشش طبیعت و اوّلِ شروع زیباییها در عالم طبیعت است. این را براى خودتان هم اوّلِ بالندگى و جوشش و اوّلِ بروز زیباییها قرار دهید و براى خودتان «روز نو» کنید.