اميرمؤمنان علي عليهالسلام، بعد از پيامبر اسلام (ص)، شاخصترين و بارزترين نمونه كمالات انساني و الهي است، پس گفتار و رفتار او ميتواند، به عنوان بهترين سرمشق آموزنده براي همه اعصار در تمام زمينههاي فردي، اجتماعي و سياسي مطرح شود. چون امتياز اساسي اميرمؤمنان و ساير مردان الهي كه در پرتو نور حق، روشن بودهاند، اين است كه گذشته از مشغول داشتن خاطرهها و انديشهها، به دلها و جانها نور، حرارت، عشق، نشاط، ايمان و استحكام ميبخشد. چرا كه امام متقيان علي عليهالسلام پيش از آنكه امام عادل براي ديگران باشد، و درباره آنها به عدل رفتار كند، خود انسان متعالي بوده و همه كمالات انساني با هم در وجود او جمع شده است، زيرا او سرچشمه اوصافي چون شجاعت، صلابت، فتوت، محبت، شرافت، عدالت، عبادت، ايثار، سخاوت، گذشت، اخلاص، تدبير، معرفت، حكمت و صدها فضيلت ديگر انساني بوده است. مطالعه و شناخت هر كدام از ابعاد وجودي و صفات روحي آن حضرت ميتواند زمينه اميد به زندگي، نشاط، پويايي، عشق و محبت در جان و روان انسان در همه زمانها و مكانها، بخصوص عصر حاضر كه بشر، بيشتر از هر زمان ديگري در سراشيب سقوط ارزشهاي اخلاقي و انساني قرار دارد، ايجاد كند.بدون ترديد طرح شناخت جلوهاي از سيما و پرتوي از كلمات و زواياي زندگاني آن حضرت، آن هم در آينه انديشه و سيره فرزند صالحش، مصلح بزرگ قرن امام خميني (ره)، بخوبي ميتواند تشنگان حقيقت را از كوثر زلال معرفت علي عليهالسلام سيراب كند و پويندگان راه علوي را بايد با سيره و روش آن پيشواي راستين آشنا كند. چون در شرايطي كه زمينههاي فراوان سقوط از مرتبه كمالات انساني، براي همه اقشار به ويژه نسل آسيبپذير جوانان جوامع اسلامي وجود دارد، تبيين سخنان علي و ترسيم عملكرد او در انديشه و سيره عملي امام امتخميني(ره) بزرگ براي همه آنان كه انديشه و سيره امام خميني (ره) را جلوهاي از انديشه و سيره علوي ميدانند، ضرورت خاصي دارد.
جايگاه امام علي (ع) در انديشه و سيره سياسي امام خميني(ره)
يكي از بارزترين جلوههاي وجودي اميرمؤمنان عليهالسلام، مديريتسياسي و اجتماعي اوست كه در انديشه و سيره عملي امام خميني (ره)، تبلور ويژهاي داشته است، تشريح اين بحث كه يكي از مباحث زنده روز به شمار ميآيد، از جمله نيازهاي شديد جامعه اسلامي و جهان اسلام است، زيرا، در شرايطي كه به بركت انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام امت، انديشه سياسي اسلام تجديد حيات يافته است، تبيين روش و منش سياسي اميرمؤمنان از ديدگاه امام خميني (ره) و بازگو نمودن تاثير عملي آن در سيره سياسي او، از ضروريترين مسايل طرح ديدگاههاي امام است.
سياست از ديدگاه مكتب نجاتبخش اسلام و در قاموس سيره سياسي اميرمؤمنان علي عليهالسلام، نوعي عبادت است، چون سياست الهي به معناي مديريت و تربيت انسانها و هدايت آنان به سوي كمال انساني است. و اين پديده مقدس اگر به طور صحيح اعمال شود، يكي از با ارزشترين تلاشهاي انساني است كه در اهداف پيامبران الهي نيز منظور شده است، و از آن جا كه سياست در فرهنگ ديني با هدايت و تربيت انسانها همراه است، پيغمبران الهي و امامان معصوم كه هاديان بشر هستند، سياستمداران، مردم و سياستگذاران جهان معرفي شدهاند، لذا در زيارت جامعه كبيره كه در آن بارزترين صفات ائمه معصوم عليهمالسلام، بيان شده، چنين آمده است: «السلام عليكم يا ساسة العباد و اركان البلاد» پس سياست از منظر الهي و بينش اسلامي عبادت از «تهذيب و اصلاح روابط فردي و اجتماعي، بگونهاي كه قسط و عدل در تمام شئونات فرد و جامعه تجلي نمايد» و براساس اين ديدگاه الهي و قرآني است كه اميرمؤمنان در تشريح معناي سياست گفته است: «خير السياسات العدل» بهترين سياست اجراي عدالت است. و نيز فرمود: «جمال السياست، العدل فيالامرة و العفو مع القدرت» زيبايي و [درخشندگي] سياست، اجراء عدالت در حكومت، و گذشت در حال قدرت است، و در جاي ديگر فرمود: «حسن السياست قوام الرعيت» سياست نيكو موجب استواري ملت ميشود. بنابراين معلوم ميشود كه سياست از ديدگاه علي عليهالسلام، از شرايط اساسي حكومت و اداره جامعه ميباشد، و اگر كارگزاران نظام، دچار ضعف مديريت و سوء سياستباشند نه آن نظام ميتواند دوام داشته باشد، و نه مردم روي آسايش ميبينند. لذا در عهدنامه مالكاشتر، اصول اساسي فراواني را براي اداره جامعه و اجراء عدالت و تامين آسايش مردم، طرح و تبيين نموده و در فرازهايي از آن فرمود است: «يا مالك! با مردم با قلب رئوف و مهربان رفتار نموده و با آنان محبت نما، و هرگز با خشونت و پرخاشگري با آنها رفتار نكن، زيرا آنان دو دسته هستند: عدهاي برادران ديني شما و عده ديگر مانند شما انسان هستند و حقوق انساني برعهده شما دارند». و نيز فرمود: «محبوبترين امور نزد شما، همانهايي بايد باشد كه به حق نزديكتر بوده و تامين كننده عدالت عمومي است و باعث رضايت مردم بشود». و نيز فرمود: «مبادا بر مردم در برابر خدمتهايي كه براي آنان انجام ميدهي، منتبگذاري، زيرا منت گذاشتن ارزش احسان را از بين ميبرد». و ديگر فرمود: نيروهاي تامين كننده امنيت، حصار و حفاظ مردم، و شوكتحكومت است، و موجب عزت و صلابت دين و حافظه امنيت كشور است و مردم را تنها در سايه نيروهاي توانمند ميشود از خطرات حفظ نمود پس در تامين آنان تلاش نما. سياست از ديدگاه علي عليهالسلام، نوعي از كمال انساني و الهي است، لذا همه كس را شايسته چنين كمال نميبيند، و هرگز فريبكاري و پيمانشكني و بيدادگري افرادي چون معاويه را عمل سياسي نميداند. از همين رو حضرت خطاب به معاويه فرمود: «متي كنتم يا معاويه ساسة و الولاية امر الامتبغير قدم سابق و لا شرف باسق» حضرت فرمود:اي معاويه چه زماني بود كه شما سياستمدار مردم و سياستگذار امور ملتبوديد، با اينكه هرگز در مسابقه كارهاي نيك گامي برنداشتهايد و از كمال و شرافت انساني سپرده كافي نداريد. و نيز فرمود: شما چه ميدانيد كه فاضل و برتر چه كساني است، و مفضول و غير لايق چه افرادي ميباشد، و نيز شما چه ميدانيد كه سياستمدار كدام فرد و مورد سياست چيست؟
اصلاح امت و احياء حدود الهي:
اصلاح طلبي يك روحيه اسلامي و الهي است كه هر فرد مسلمان به دليل اين كه مسلمان است، بايد اصلاحطلب و يا لااقل طرفدار اصلاحطلبي باشد، چه اينكه اصلاحخواهي به عنوان يك شان بزرگ براي پيامبران الهي در قرآن كريم مطرح شده، و بخاطر اهميت اصلاحات است كه در سيره امير مؤمنان اصلاح امت و احياء احكام الهي قرار گرفت، و در يك بيان نوراني، نقش خود را از نظر فعاليتهاي اجتماعي به عنوان يك معلم بزرگ الهي چنين بيان فرمود: «ا...م انك تعلم و انه لم يكن الذي كان منا، منافسة في سلطان و لا التماس شيء من فضول الحطام و لكن سردالمعالم من دينك و نظهر الا صلاح في بلادك فياءمن المظلومين من عبادك و تقام المعطلة من حدودك» حضرت فرمود: اساس برنامههاي من احياء دستورات ديني و پديدار شدن اصلاحات در امور زندگي مردم است، و خداوند ميداند كه آنچه ما انجام ميدهيم براي رقابت قدرت و يا افزون طلبي از امور دنيا نبوده، بلكه هدف، آن است كه سنتهاي اسلام احياء شده و صلاح و اصلاح را در سرزمين حق پديدار كنيم تا مظلومين امنيتيافته و حدود الهي كه مهجور شده دوباره احياء شود. اين ديدگاه اميرمؤمنان گذشته از آن كه سرلوحه كار تمام فرزندان معصومش بوده، در تاريخ اسلام حركتهاي اصلاحي فراوان را پديد آورده است، و در عصر حاضر، نهضتبزرگ امام خميني (ره) جلوهاي از سياستهاي اصلاحخواهي امير مؤمنان و ساير امامان معصوم عليهمالسلام، است كه هدف آن تنها عمل به تكليف الهي و احياء احكام فراموش شده اسلام عزيز بوده است، بر اين اساس، زيربناي انديشه سياسي و سيره عملي امام خميني را در تمام مراحل مبارزاتي ايجاد اصلاحات و احياء حدود الهي شكل داده است كه اين حقيقت را بايد در آثار علمي و عملي او تحقيق و مطالعه كند، و نكته بسيار برجسته در اين زمينه آن است كه در زمان حضرت امير مؤمنان عدهاي معتقد بودند كه حضرت در اجراي اصلاحات خوب استبه تدريج عمل كرده و با بعضي افراد نااهل چون معاويه مدتي مسامحه و مدارا نمايد، و نيز اصلاحات اقتصادي، و تقسيم عادلانه بيتالمال كوتاه بيايد. امام علي عليهالسلام لحظهاي در پياده كردن احكام و اجراي اصلاحات در تمام سطوح اداره سياسي و حكومت درنگ را جايز نميدانست و اين صلابتسياسي حضرت در سير سياسي فرزندش امام خميني (ره) كاملا مشهود است لذا در يكي از سخنان خود در اين باره گفته است: «از مهمات مساله اين است كه اولا اسلامي بشود، همه چيز و ظواهر اسلام بايد در آنجا حكمفرما باشد، اين كه بعضيها عقيده دارند كه حالا ظاهر را كاري نداشته باشيم و برويم سراغ مكتب، اينها برخلاف اسلام است. ما بايد اين محتواها را با جديت اصلاح كنيم و افراد ناصالح را اگر واقعا برخلاف مكتب هستند از اول بايد كنارشان زد.» نكته ديگر اينكه، همانگونه كه از ديدگاه امير مؤمنان عليه السلام، تشكيل حكومت و پذيرش خلافت تنها براي اجراي عدالت و احياء احكام الهي و اصلاح امت اسلامي بوده است، از منظر امام امت نيز حكومت وسيلهاي براي تحقق اهداف اسلام و زنده نمودن حدود الهي بوده و ارزش ديگري ندارد و اين حقيقت در گفتار و سيره عملي او كاملا معلوم است، و علاقهمندان ميتوانند در اين زمينه به كتاب ولايت فقيه امام مراجعه نمايند.
جايگاه امام علي (ع) در رهآورد عرفاني امام خميني (ره)
يكي از حقايق ديگر راجع به سيماي نوراني امام علي عليهالسلام جنبه ملكوتي آن حضرت است كه در بخش انديشه عرفاني امام خميني (ره) بايد مورد توجه قرار گيرد و بديهي است كه در اين بخش همانند بخش ديگر حقايق و مطالب بسياري وجود دارد، لكن به اندازه ظرفيت اين نوشتار تنها فرازهاي كوتاهي از اسرار وجودي آن حضرت كه در آينه معرفت امام خميني تجلي كرده بطور خلاصه اشاره ميشود.