فضاي سبز شهرها در تعديل آب و هواي شهر و ايجاد نشاط و شادابي شهروندان و ارائه مناظر زيبا اهميت بسزايي داشته و از جنبههاي اقتصادي و اجتماعي از ارزش بالايي برخوردار ميباشد كه براي حفظ و گسترش آنها همتي مضاعف و كار مضاعفي را ميطلبد. يك دسته از عوامل و موجوداتي وجود دارند كه به اين فضاهاي سبز خسارت وارد ميكنند و محدودكننده توسعه و گسترش فضاي سبز ميباشند كه ما آنها را به نام آفات و بيماريها نامگذاري مينمائيم.
سازمان خواربار كشاورزي جهاني (fao) براي حل مشكل تأمين مواد غذايي سه اصل مهم را توصيه مينمايد:
1- توسعه سطح كشت
2- افزايش عملكرد در واحد سطح
3- تقليل ضايعات توليد تا مصرف
دو اصل اول بدليل شرايط اقليمي و محدوديتهاي آب و خاك و لزوم سرمايهگذاري هنگفت چندان مقدور نميباشد اما رعايت اصل سوم كه شامل جلوگيري از خسارت آفات و بيماريها و علفهاي هرز و... ميباشد نسبتاً امكانپذير است و ميتوان خسارت عوامل مذكور كه در حال حاضر در كل دنيا 35 درصد گزارش ميشود را به نصف تقليل داد.
در سيستم مديريت آفات و بيماريهاي گياهي، شناخت آفت و داشتن اطلاعات كافي از منطقه اكولوژيك و رابطه آفت با ميزبان از اهميت ويژهاي برخوردار ميباشد. مفهوم حفاظت از گياهان عبارت است از كاهش جمعيت آفت در مرحلهاي از تكامل آن كه مسئوليت مستقيم خسارت را به عهده دارد. بديهي است مصرف آفتكشها در صورتي موثرتر خواهند بود كه شناخت كافي از مراحل تكامل و روش زندگي آفت داشته باشيم. با توجه به وضعيت فضاي سبز شهري و ارتباط مستقيم آن با ساكنين و شهروندان، استفاده درست از سموم شيميايي از اهميت خاصي برخوردار ميباشد كه با شناخت زمان مناسب سمپاشي، استفاده از سموم شيميايي را به حداقل برسانيم. يكي از راههاي كاهش مصرف سموم استفاده از روشهاي بيولوژيك ميباشد كه در اين روش با استفاده از يك عامل طبيعي، آفت يا بيماري كنترل ميشود.
از مزاياي استفاده از روش بيولوژيك علاوه بر عدم استفاده از سموم شيميايي و خطرناك در محيط شهري و سلامتي شهروندان و ساير موجودات زنده ميتوان به پايداري كنترل بعد از چند سال مبارزه اشاره نمود.
امروزه صدها نوع تركيب شيميايي به عنوان حشرهكش، قارچكش، علفكش و... در جهان مصرف ميشود كه كودكان به طور متوسط 4 برابر بزرگسالان در معرض آلودگي ميباشند. اكثر سموم شيميايي سرطانزا يا تورمزا بوده و در اثر مصرف متوالي، مقاديري از سموم مواد غذايي باقي ميمانند.
در روش مبارزه بيولوژيك در صورتي كه دشمنان طبيعي آن در محيط زندگيش وجود داشته باشند از موجوديت آنها حمايت ميشود و چنانچه در آن محيط وجود نداشته باشند از طريق تكثير و رهاسازي كنترل شده آنها در محيط ميتوان جمعيت آفت را در حد زير آستانه اقتصادي نگهداشت.
عوامل زيانآور گياهان شامل آفات، بيماريها و علفهاي هرز ميباشند. آفات به كليه جانوراني كه به قسمتهاي مختلف گياهان و محصولات كشاورزي حمله كرده و به آنها زيان ميرسانند و باعث از بين رفتن سريعتر گياه ميشود، گفته ميشود كه شامل حشرات، كنههاي گياهي، حلزونها و جوندگان ميباشند.
بيماريهاي گياهي عوارضي است كه بر اثر آسيبهاي وارده از سوي عوامل انگلي شامل قارچها، باكتريها، ويروسها، نماتدها و يا عوامل غيرانگلي شامل سرمازدگي، گرمازدگي، تگرگ، شرايط نامساعد خاك، آفتابسوختگي كه اصطلاحا عوامل فيزيولوژيك ناميده ميشوند و علفهاي هرز به گياهاني كه انسان تمايل به رشد آنها نداشته باشد اطلاق ميشود.
از ميان سه عامل ذكرشده در بالا آفات گياهي و از گروه آفات، حشرات بدليل تنوع گونه و كثرت جمعيت و خصوصيات بيولوژيك از اهميت بيشتري برخوردار هستند.
در مورد آفات و بيماريهاي گياهي مهمترين عامل، بحث پيشگيري ميباشد. همانگونه كه در بحث سلامت انسانها پيشگيري بر درمان برتري دارند در اينجا نيز چنانچه با مراقبتهاي لازم از فضاي سبز شامل آبياري به موقع و كافي، تغذيه مناسب، هرسهاي اصولي اقدام به تقويت گياهان نموده و آنها را در برابر آفات و بيماريها قوي مينمائيم و بايد به خاطر داشته باشيم هر چه درختان قويتر باشند كمتر مورد هجوم آفات قرار ميگيرند. همچنين ثابت شده است كه درختان ضعيف، مواد شيميايي تحريككنندهاي در محيط اطراف خود پخش ميكنند كه اين مواد جلبكننده آفات بوده و حشرات مضر را به سمت خود ميكشانند. در مقابل درختان قوي نه تنها جلبكننده حشرات نميباشند بلكه قادرند به واسطه جريان شيره گياهي، جوانهزني مجدد و.... در مقابل حمله آفات از خود واكنش نشان داده و به مبارزه بپردازند.
در اين مقاله سعي ميشود تا ضمن معرفي آفات و بيماريهاي مهم فضاي سبز شهري روش مبارزه با آنها پيشنهاد گردد.
آفات
1- سوسك برگخوار نارون:
سوسك برگخوار نارون در دنيا اولين بار در سال 1380 ميلادي و در ايران در سال 1324 توسط افشارزاده گزارش شده است. اين حشره از آفات مهم نارون ميباشد. حشره كامل سوسكي است به طول 5/5 الي 7 ميليمتر و بابلپوشها به رنگ زرد متمايل به سبز كه نرها كمي كوچكتر از مادهها بوده و بالپوشهاي آنها طويلتر از حلقههاي شكم است. رنگ ماده روشنتر از افراد نر است و تخمگذاري را در سطح زيرين برگ انجام ميدهند. بعد از تخم، لارو و سپس شفيره ظاهر خواهد شد. آفت، زمستان را به صورت حشره كامل در شكاف تنه درختان، شكافهاي زميني و لابههاي خار و خاشاك ميگذرانند و در اوايل بهار همين كه درجه حرارت متوسط روزانه به حدود 17 درجه سانتيگراد ميرسد اين حشره از اماكن زمستاني خود خارج ميشود و به تغذيه از برگ درختان نارون ميپردازد. برگ درختان در ارديبهشت از شدت حمله لارو و تغذيه زياد آنها سفيدرنگ ميشود و سپس آماده جفتگيري شده و در دهه دوم ارديبهشتماه شروع به تخمريزي مينمايند و سوسكهاي بالغ در خردادماه ظاهر و از برگها تغذيه و برگها را به صورت سوراخ سوراخ درميآورند و نسل دوم لاروها در تيرماه و سوسك بالغ در مردادماه ظاهر ميشوند. حشرات كامل پس از مدتي تغذيه و در عمق 2 الي 3 سانتيمتر زير خاك رفته و زمستان را سپري مينمايند. البته بر اساس بررسيهاي به عمل آمده و با توجه به شرايط آب و هواي يزد تا 4 نسل در يك سال هم مشاهده شده كه تا پايان آبانماه به فعاليت خود ادامه دادهاند. در عمل براي مبارزه با اين آفت لازم است با اجراي عمليات پيشآگاهي (بازديدهاي منظم از برگ درختان) زماني كه تخمهاي اين حشره تفريغ و لاروها شروع به تغذيه از پارانشيم برگ كردند اقدام به سمپاشي عليه آفت نمائيم. در چند سال اخير از سم اندوسولفان جهت مبارزه شيميايي استفاده شده است كه جواب نسبتا خوبي داده است. البته از سم اتيون، سم ديازينون امولسيون نيز ميتوان استفاده كرد.
با توجه به زمستان گذراني حشرات كامل در خاك ميتوان از طريق كندوكوب پاي درختان و جمعآوري برگهاي خشكشده و يخ آب زمستاني و كندن پست خشك شده درختان ميتوان جمعيت زيادي از آنها را از بين برد و از كانون شن آفت در يك محل جلوگيري نمود. البته مبارزه مكانيكي ديگري نيز كه شامل جمعآوري برگهاي تخمگذاري شده است قابل اجرا ميباشد. سوسك برگخوار نارون پارازيتهايي دارد كه در بعضي مناطق ميتوانند آن را كنترل نمايند. البته بايد با مطالعات دقيق روي چند روش مبارزه غيرشيميايي و از تلفيق آنها ميزان مصرف سموم خطرناك را در محيطهاي شهري كاهش داد.
2- سوسك پوستخوار نارون:
حشره كامل قهوهاي قرمز تا سياهرنگ و زير شكم و مفصل دوم آن زائدهاي مشاهده ميشود و لارو آن سفيد و بدون پا و سرش قهوهاي رنگ ميباشد و در سال دو نسل دارد. اين آفت در زمستان به صورت لارو و در زير پوست درخت وجود داشته و در بهار سوسكهاي كامل خارج ميشوند كه پس از جفتگيري حشرات ماده در زير پوست و در محل تغذيه تخمريزي مينمايند.
اين سوسك در مدت فعاليت خود دو نوع دالان ايجاد مينمايد:
1- دالان مادري كه اين نوع دالان در طول تنه يا شاخه و زير پوست بطور عرضي نامنظم توسط حشره ماده يا نر توليد شده كه ماده در طرفين دالان تخمريزي مينمايد.
2- دالان رشد كه تخمها پس از تبديل شدن به لارو دالاني عمود بر دالان اولي ايجاد مينمايند و شفيره در انتهاي دالان، ايجاد اتاقك كرده، دوره شفيرگي خود را طي مينمايد و تبديل به حشره كامل شده و با ايجاد سوراخ در پوست از درخت خارج ميشود كه نتيجه آن سوراخ شدن تنه درخت ميباشد. اين سوسكها اغلب به درختان ضعيف حمله مينمايند و براي مبارزه با آن ميتوان ضمن حذف شاخههاي آلوده جمعيت آفت را به حداقل رساند و از انتشار و گسترش آفت به درختان ديگر جلوگيري نمود.
3- شپشك خوني نارون:
سپر ماده بالغ بيضي شكل و در اطراف آن الياف سفيد موجي وجود دارد. اين شپشك در سال فقط يك نسل دارد و زمستان را روي شاخهها به سر ميبرد. تخمريزي شپشكها معمولا از بهار تا اواسط تابستان در زير سپر صورت ميگيرد و پورههاي جوان روي برگهاي شاخههاي جوان پراكنده شده و پس از تثبيت، با مكيدن شيره نباتي باعث تضعيف درخت شده و برگها زرد و زودتر خزان ميكنند و در نهايت باعث خشكيده شدن درخت ميگردند. جهت مبارزه با اين آفت ميتوان از سم اتيون همراه با روغن و لك كه مادهاي سسينرژيست (تشديدكننده تاثير سم) است استفاده نمود. جهت كاهش مصرف سم و مبارزه با اين آفت ميتوان كليه درختان را در فصل زمستان زير نظر داشته و با بازديدهاي منظم و اطلاع كافي از مراحل زندگي آفت، در زمان مناسب نسبت به روغنپاشي درختان آلوده اقدام نمود تا جمعيت آفت كاهش يافته و در فصل بهار نيازي به سمپاشي نداشته باشد.
4- شپشك آرد آلوده:
حشراتي كوچك با دگرديسي ناقص كه با خرطوم خود از شيره نباتي استفاده نموده و موجب ضعف گياه و در مواردي باعث خشكيده شدن آنها ميشود. اين آفت بر روي درختان سرو، شمشاد، اقاقيا، و... خسارت وارد مينمايد. شپشك ماده بطول 2 الي 3 ميليمتر و به رنگ زرد نارنجي و به شكل تخم مرغي بوده و پاهاي آنها خيلي كوچك ميباشند و بدن حشره نرم و در اطراف بدن 17 خار توخالي است كه از آنها ترشحاتي خارج ميشود و در مجاورت هوا به صورت الياف سفيدرنگي دور بدن حشره را ميپوشاند. شپشك، زمستان را به صورت تخم و در زير ترشحات خود بسر برده و در بهار تخمها باز شده و پورهها بر روي شاخههاي جوان مستقر ميشوند و ضمن فرو بردن خرطوم خود در نسج گياه با ترشحات مويي سفيدرنگ، خود را ميپوشانند و بر اثر فعاليت شديد تغذيهاي آنها، ترشحات چسبانكي نيز حاصل ميشود. در مناطقي كه آب و هواي معتدل داشته باشند توليدمثل آنها متوقف نميشود و در سال تا 4 نسل ميتواند داشته باشد. جهت مبارزه با اين آفت در زمان پورگي آفت، با سموم حشرهكش نفوذي اقدام به سمپاش مينمائيم. البته جهت مبارزه بيولوژيكي، يك گونه سگ شكاري نيز وجود دارد. و براي مبارزه شيميايي ميتوان از سم كلرو پيريفوس (درسبان) واتوين استفاده نمود.
5- شتهها:
شتهها خانواده بزرگي از حشرات ميباشند كه تقريبا به همه درختان از جمله كاج، اقاقيا حمله مينمايند و از راه مكيدن شيره گياهي باعث پيچيده شدن برگها و در نهايت خشك شدن بخشهاي آلوده ميزبان ميشوند.
شتهها زمستان را بصورت تخم ميگذرانند و از طريق بكرزايي تكثير شده و عمدتا كوچك و سياهرنگ ميباشند. بر اثر فعاليت شديد آنها ترشحات چسبناك و شيريني بوجود ميآيد كه هم باعث فراهم آمدن محيط خوبي براي رويش قارچ دوده (فوماژين) ميشود و هم باعث جذب مورچهها كه به اين مايع قندي علاقه شديدي دارند ميشود و در مواقع نامساعد جوي بخصوص سرما، مورچهها تخم شتهها را با خود به منطقه امن ميبرند و باعث حفظ آنها ميشوند. براي مبارزه با اين آفت ميتوان از سموم حشرهكش در بهار استفاده نمود. البته كفشدوزكها دشمنان طبيعي شتهها بوده و در مرحله لاروي و حشره كامل از اين شتهها تغذيه مينمايند. تغييرات جوي از جمله تغيير درجه حرارت، باران و.... ميتوانند از طغيان شديد شتهها جلوگيري كند. مصرف سموم سيستميك مانند متاسيستوكس، اثر قاطعي در كنترل اين آفت خواهد داشت.
6- سنك بيد:
حشره كامل، سنكي است به طول 2-1 ميليمتر و رنگ آن خاكستري ميباشد. پورهها و حشرات كامل اين آفت پشت برگها فعاليت داشته و داراي ترشحات چسبنده و فضولات سياهرنگي ميباشد.
اين آفت زمستان را بصورت حشره كامل زير برگهاي ريخته و يا علفهاي هرز بسر ميبرد و اوايل بهار به درختان بيد و تبريزي مجددا حمله ميكند. حشره ماده پس از جفتگيري، تخمهاي خود را در سطح تحتاني برگ قرار ميدهد و پورهها پس از خروج در سطح زيرين برگ متمركز شده و از شيره گياهي تغذيه ميكند. اثر ناشي از تغذيه پورهها در سطح زيرين برگ به صورت لكههايي كم و بيش ريز و سياهرنگ و در سطح رويي برگ به صورت لكههايي زردرنگ ظاهر ميشود. برگهاي مبتلا به آفت، زود زرد شده و خزان ميكنند و باعث ضعيف شدن گياه ميشود. براي مبارزه با سنك بيد يا ببر گياهي از اوايل ارديبهشتماه با بازديد مرتب از درختان در صورتي كه تجمع حشرات بالغ ديده شود با سمپاشي به صورتي كه پشت برگها كاملا آغشته به سم اتيون شود اقدام به مبارزه با آنها ميكنند.
7- كرم سفيد ريشه:
لارو اين سوسك U شكل بوده و در قفسه سينه داراي پا ميباشد. سه سن لاروي دارد كه هر كدام يكسال طول ميكشد بنابراين هر سه سال يك نسل دارد. رژيم غذايي اين لارو ريشهخواري بوده و از ريشه گياهان تغذيه مينمايد و لارو اين سوسك پس از سه سال تبديل به سوسك ميشود كه سوسكها در خردادماه ظهور نموده و پس از يك هفته تغذيه از برگهاي درختان جفتگيري نموده و در شكاف زمين و زير خاك به صورت مجتمع تخمريزي مينمايند كه در مردادماه سن اول لاروي شروع ميشود. خسارت لارو سن سوم اين سوسك بدليل قويتر شدن لارو شديدتر از سالهاي قبل است. بعد از سال سوم دوره شفيرگي اين آفت شروع ميشود. در مراحل زندگي اين سوسك تخم لارو و شفيره در درون خاك و حشره كامل بيرون خاك و هوازي ميباشد. براي مبارزه با اين آفت در زمان ظهور سوسك بالغ ميتوان از تله نوري بدليل فتوتروپسيم مثبت اين حشره استفاده نمود و در مرحله لاروي هم ميتوان با شخم زدن زمين و جمعآوري لاروها به مبارزه با آن پرداخت. البته براي مبارزه شيميايي، از سم ديازينون گرانول 5 درصد بصورت طعمه پيشساخته و يا طعمهپاشي سبوس با سم سوين ميتوان استفاده نمود.
8- كرم خراط:
كرم خراط يا پروانه چوبخوار فري از جمله آفاتي است كه جمعيت آن در سالهاي اخير به شدت افزايش يافته است حشره كامل اين آفت به صورت پروانهاي از نوع شبپره بوده كه بالهاي آن سفيدرنگ ميباشد. اين آفت پس از آنكه در شكاف تنه، شاخه و يا محلهايي كه به وسيله آفات چوبخوار آسيب ديده است تخمگذاري مينمايد و سپس لاروهاي كوچك آن وارد شاخههاي جوان شده و با تغذيه از چوب و ايجاد دالان در طول ساقه، آسيب زدن به گياه آغاز ميشود، بعد از آن لارو تبديل به شفيره شده و به سمت دهانه خروجي دالان حركت نموده و در آنجا تبديل به پروانه كامل ميگردد. اين آفت هر دو سال يك نسل داشته و زمستان را بصورت لارو سپري نموده و در اواخر بهار حشره كامل ظاهر ميشود. خسارت اين آفت مربوط به زمان لاروي بوده و حشره كامل خسارتي به درخت وارد نمينمايد. در مرحله لارويي خود با تغذيه از چوب درختان باعث پوك شدن آنها شده و در نتيجه سرشاخهها خشك و شكننده ميشوند.
براي كنترل جمعيت اين آفت چندين عامل را ميتوان ذكر نمود.
الف- جمعآوري شاخهها و درختان آلوده در فضاي سبز شهر باعث جلوگيري از آلوده شدن درختان سالم ميشود.
ب- نبودن زمستانهاي خيلي سرد و يخبندان باعث ميشود بطور طبيعي اين آفت كنترل نشود. با اين ترتيب كه از يك طرف سرما باعث از بين رفتن لاروها ميشود و از طرف ديگر لاروهايي كه سرماي شديد را تحمل كرده باشند قدرت توليدمثل كمتري دارند.
ج- آبياري مناسب و تقويت نمودن درخت باعث مقاوم شدن درخت در برابر كليه آفات ميشود.
د- دشمنان طبيعي اين آفت شامل مورچهها و سنهاي شكاري هم باعث كنترل جمعيت اين آفت ميشوند كه مورچهها از تخم اين پروانه تغذيه مينمايد و سنها نيز به لاروها در داخل دالان حمله مينمايند.
براي مبارزه با اين آفت چندين روش را ميتوان ذكر نمود. از جمله در زمان حشره كامل ميتوان از تله فرموني استفاده نمود كه حشرات نر را جذب و باعث جلوگيري از جفتگيري ميشود و يا اينكه به كمك خمير سمي كه آغشته به سموم تدخيني باشد دالان خروجي شفيره را مسدود نموده و با انتشار گاز سمي به داخل دالان، لارو حشره از بين ميرود. البته به كمك چسب آكواريم هم ميتوان راه خروج شفيره را مسدود نمود تا نتواند به پروانه كامل تبديل شود. در صورتي كه زمان دقيق تبديل شدن تخمها به لارو را بدانيم ميتوان با سمپاشي، لاروهاي جوان را كه به داخل دالان نرفتهاند، از بين برد.
9- موريانه:
حشره كامل داراي سرتخم مرغي، پهن آرواره و بالاي آنها شمشيري با انتهاي چنگك مانند است. موريانهها همه چيزخوار بوده و بيشتر در محيطهاي مرطوب و تاريك زندگي ميكنند در نتيجه زندگي زيرزميني دارند كه از طريق ايجاد دالانهاي زيرزميني و يا كانالهاي سرپوشيده كه در سطح درخت ايجاد ميكنند رفتوآمد مينمايند. موريانهها زندگي اجتماعي داشته و در كلنيهايي مركب از افراد جنس نر و ماده، كارگران، سربازان و پورههايي در سنين مختلف به طور دستهجمعي زندگي ميكند. موريانهها با تغذيه از پوست درختان ضعيف باعث خشكيدگي آنها ميگردند. در صورت وجود خسارت موريانه در يك منطقه لازم است درختان مورد حمله با يك سم بادوام مانند ليندين، سمپاشي و يا خاك اطراف درختان را با محلول سمي، سمپاشي نمود.
10- زنجرهها:
زنجرهها حشرات نسبتاً بزرگي هستند كه بالهاي آن غشايي بوده و داراي تعداد زيادي رگبال ميباشد. مراحل پورگي اين حشره چند سال طول ميكشد كه در زير خاك سپري ميشود و از ريشه گياهان مختلف تغذيه مينمايد و در هنگام خروج از خاك، باغچه به صورت سوراخسوراخ ديده ميشود. پورهها براي پوستاندازي بر روي تنه درختان قرار گرفته و باقيمانده پوستاندازي آنها روي تنه درختان مشاهده ميشود. حشره كامل آنها عمر چنداني ندارد و حداكثر پس از يك ماه با زخم نمودن سرشاخهها در آنجا تخمگذاري نموده و خودشان ميميرند و باعث خشكيده شدن سرشاخهها ميشوند. تخم اين حشره بعد از يك ماه به پوره تبديل شده و به داخل خاك ميافتد و بر روي ريشه درختان مستقر ميشوند و از ريشه گياه تغذيه مينمايند. براي مبارزه با اين آفت در زمان پورگي و قبل از تبديل شدن به شفيره ميتوان در اواسط اسفندماه با شخم زدن زمين و سمپاشي با محلول 3 در هزار ديازينون در سايهانداز درخت استفاده كرد.
11- شته گل:
شته رز بزرگترين شتهاي است كه در روي بوتههاي گل ديده ميشود. شته رز، درازاندام و كشيده و سر و سينه شته به رنگ قهوهاي و ناحيه دم سبزرنگ ميباشد. شته زمستان را بصورت تخم روي سرشاخهها گذرانده و در بهار در اطراف برگها و ساقههاي نازك و جوان و غنچهها ديده ميشوند كه با خرطوم خود از شيره گياهي تغذيه و در نتيجه برگها پيچيده و كوچك باقيمانده و مانع باز شدن گلها نيز ميشوند. شتهها زندهزا بوده و تعداد زيادي نسل توليد ميكنند و تا اواخر فصل پاييز فعال ميباشند. براي مبارزه ميتوان بوتههاي آلوده را در اوايل بهار با حشرهكش سمپاشي نمود. در ضمن براي كاهش مصرف سم ميتوان در زماني كه هوا خنك باشد يعني در اوايل و اواخر روز با آبشويي نمودن گلها، شتهها را از گياه جدا نمود كه باعث از بين رفتن آنها ميشود.
12- علف سس:
انگل به موجود زندهاي گفته ميشود كه تمام يا قسمتي از غذاي خود را در تمام زندگي و يا بخشي از آن را از موجود زنده ديگري تهيه مينمايد. يكي از انگلهاي گياهي موجود علف سس ميباشد كه بدليل رشد سريع و زيانهايي كه به گياهان ميزند به علف سرطان و در خارج از ايران به نام نخ شيطان معروف است. بذر سس براي جوانه زدن به اندازه كافي مواد غذايي ذخيره دارد و تا 13 سال قوه ناميه خود را حفظ مينمايد و هرگاه در محيط مناسبي قرار گيرد جوانه ميزند اين گياه كوچك بايد هر چه زودتر خود را به ميزبان برساند در غير اينصورت خشك شده و از بين ميرود. علف سس ريشه و برگ ندارد و بدون كلروفيل ميباشد و داراي ساقههاي باريك زردرنگ و بسيار منشعب، خزنده و بالارونده بوده و با عضو مكنده خود به نام هاستوريوم (مكينه) از بافت گياه ميزبان مواد غذايي لازم را جذب مينمايد. با اين عمل خود باعث رشد گياه ميزبان شده و گياه مذكور به زردي گراييده و در نهايت خشك ميشود. علف سس زمستان را بصورت بذر در خاك سپري مينمايد و در فصل رويش هر قطعه ساقه سس جدا شده در صورت تماس با گياه مستقل به تنهايي رشد مينمايد. عامل اصلي در پراكنش سس، توليد بذر آن ميباشد. براي مبارزه با علف سس هم ميتوان پيشگيري و هم مبارزه شيميايي را براي آن در نظر گرفت. براي پيشگيري ميتوان از بذرهاي عاري از سس، پاكسازي ابزار و ماشينآلات كار و استفاده از كود حيواني كاملا پوسيده و غيرآلوده و همچنين حذف علفهاي هرز كه به عنوان ميزبان واسطه مناسب در انتقال سس ميباشد نام برد تا ريسهها و ساقههاي سس به گياه اصلي نرسد. براي مبارزه شيميايي در صورتي كه خسارت به صورت وسيع باشد و نگراني از آسيب رسيدن به ديگر گونههاي كاشتشده نداشته باشيم ميتوان از سم گلايفوسيت استفاده نمود. البته در سطوح كوچك مانند باغچه منازل استفاده از سركه خانگي (اسيد استيك) نتيجه خوبي داده است.
بيماريها
1- فوماژين:
بيماري دوده در زبان فرانسوي به نام فوماژين و در انگليسي به نام سوتي مولد معروف است. علايم بيماري به صورت غشا يا دود سياه و مخملي شكلي روي برگ شاخه و ميوه ديده ميشود. اين عارضه در اثر وجود مواد قندي (عسلك) حاصل از فعاليت حشرات مكنده بر روي گياه ايجاد ميشود. عسلك ترشحشده توسط حشرات مكنده سبب اختلال در تنفس، كربنگيري و اختلال در فتوسنتز ميشود.
در اين شرايط قارچهاي ساپروفيت بر روي اين ترشحات تكثير و رشد پيدا ميكنند. اين قارچها حالت انگلي نداشته و به درخت آسيبي وارد نميكنند و با فعاليت خود، باعث تجزيه عسلك ميشوند. محلول پاشي آب ولرم و روغن ولك به نسبت 3-2 در هزار در پاك شدن برگها از فوماژين موثر و مفيد ميباشد.براي مبارزه شيميايي ميتوان از طريق مقابله با حشرات ايجادكننده عسلك اقدام نمود.
2- سرمازدگي:
يكي ديگر از عوامل طبيعي كه هر چند سال يك بار به فضاي سبز صدمات و آسيبهاي جدي وارد مينمايد سرمازدگي ميباشد. آسيبديدگي قسمتهاي حساس گياه در اثر كاهش ناگهاني دما در فصل خواب با رويش گياه را سرمازدگي گويند. براي جلوگيري از آسيبديدگي به فضاي سبز ميتوان اقدامات مختلفي را انجام داد. كه بشرح زير ميباشد.
الف: آبياري درختان در شبهاي سرد
ب: عدم هرس شديد در اواخر تابستان و اوايل پاييز تا درخت شاخه جوان و نازك كمتر داشته باشد.
ج: تغذيه مناسب و بهينه درختان از جمله مصرف كود پتاس در طول فصل رويش باعث افزايش مقاومت گياه در برابر سرما ميشود.
د: عدم شخم زدن زمين در فصل سرد جهت نفوذ نكردن هواي سرد به داخل خاك
ه: انتخاب گونه مقاوم به سرما جهت كاشت
و: پوشش دادن خاك بستر با مالچ
3- سوختگي تنه درختان
در مناطقي از جمله يزد كه نور شديد خورشيد وجود دارد تنه درختان در برابر شدت تابش آن آسيب جديد ديده و باعث زشتنما شدن ظاهر و از بين رفتن بافتهاي ساقه گياه ميشود. اين آسيب به دليل قرار گرفتن كشور ما در نيمكره شمالي زمين، در قسمتهاي رو به جنوب ساقه گياه ديده ميشود و اگر به گياه استرس آبياري هم وارد شده باشد شدت خسارت زيادتر خواهد بود. پوست درخت در اثر سوختگي شكاف خورده و به مرور زمان پوست از تنه درخت فاصله گرفته و محلي مناسب براي رشد و نمو آفتاب ميشود. با كنار رفتن پوست درخت كه به عنوان لايه محافظ ايفاي نقش مينمود، لايههاي زنده گياه در برابر تابش مستقيم خورشيد بدون محافظ شده و آسيبهاي درخت تشديد مييابد. براي جلوگيري از بروز اين خسارت ميتوان از هرس شديد درختان ممانعت نمود تا برگهاي درخت مانع تابش مستقيم و شديد آفتاب به پوست درخت شوند. البته با فرمدهي اصولي درختان نيز ميتوان با آفتابسوختگي مقابله نمود.
يكي ديگر از اقدامات محافظتي، پوشاندن تنههاي درخت توسط مادهاي است كه نور خورشيد را تا حد زيادي منعكس نمايند. اين مواد ميتواند رنگهاي روشن بيضرري باشند كه به تنه درختان زده ميشوند.
در تحقيقي كه بر روي درختان انار در يزد انجام شده است مشخص شد عامل اصلي خشكيدگي سرشاخهها به علت سوختگي آنها در برابر تابش خورشيد بوده است كه براي محافظت آنها از مخلوطي شامل يك قسمت آرد جو و دو قسمت گل سفيد كه نوعي رس بوده است استفاده و تنها درختان با قلممو رنگآميزي شدند كه در اين تحقيق مشخص شد درختان در برابر نور خورشيد محافظت شده و آسيب رسيدن به آنها كاهش پيدا نمود و به اين ترتيب علاوه بر اينكه درختان سالم ميمانند زمينه حمله آفات به آنها كاهش و فضاي سبز شادابي خواهيم داشت.
4- كمبود مواد غذايي
يكي از بيماريهايي كه درختان فضاي سبز از آن رنج ميبرند كمبود مواد غذايي و ضعف ناشي از آن ميباشد كه علاوه بر اينكه باعث ظاهري رنجور و زشت در گياهان ميشود باعث مساعد شدن شرايط براي حضور انواع آفات در گياه ميشود. گياهان و ديگر موجودات زنده براي ادامه حيات خود احتياج به مواد غذايي دارند كه مقدار آن براي گونههاي مختلف، متفاوت ميباشد. هر چند عناصر معدني مقدار كمي از وزن يك گياه را تشكيل ميدهد ولي هر كدام از اين عناصر وظايفي را در انجام فعاليتهاي حياتي گياه به عهده دارند. بطور كلي تعداد 13 عنصر كه به دو دسته پرمصرف و كممصرف تقسيم ميشوند مورد نياز گياه ميباشند. كمبود عناصر غذايي را ميتوان به دو دسته كمبود واقعي كه ناشي از عدم وجود عنصر غذايي ميشود تقسيم نمود. (شرايطي در خاك كه باعث كمبود جذب عناصر نسبت به هم ميشود). براي تعيين كمبود عناصر غذايي ميتوان از آناليز خاك، آناليز برگها و يا از علائم ظاهري گياه استفاده نمود. خاكها در اثر تداوم فعاليت گياهان از نظر مواد معدني و عناصر غذايي فقير ميشوند كه نياز به كوددهي پيدا ميكنند. مقدار و زمان مصرف كود دو عامل اصلي كاربرد بهينه كود ميباشد و تشخيص كمبود عناصر غذايي مورد نياز گياه در انتخاب نوع كود مهم ميباشد. با مصرف كود مناسب، گياهان ظاهري شاداب و زيبا و باطني قوي پيدا نموده و با مقاومت خوبي كه در برابر حمله آفات از خود نشان ميدهند باعث ميشود بسياري از مشكلات و هزينههاي مبارزه با آفات كاهش يابد. نكته قابل توجه اينكه علائم كمبود مواد غذايي بر روي برگ درختان با علائم ناشي از اثرات عوامل فيزيولوژيك اشتباه گرفته نشود.
عوامل انساني
عوامل انساني بدليل آنكه معمولا بطور آگاهانه به فضاي سبز خسارت وارد ميكنند و اين خسارت عموما غيرقابل جبران ميباشد در فصل جداگانهاي مورد بررسي قرار ميگيرد. عوامل انساني در صورتي كه همتي مضاعف بكار گيرند ميتوانند علاوه بر اينكه به فضاي سبز خسارت وارد نكنند در نقش حمايتكننده آنها ظاهر شوند. شهروندان شهر معمولا به فضاي سبز شهر آسيب ميرسانند كه اين آسيب رساندن معمولا باعث تضعيف درختان شده و آنها را مساعد حمله آفات و بيماريها مينمايد. اين آسيبها ميتواند مستقيم و يا غير مستقيم به گياه صدمه وارد نمايند. آسيبهايي كه غيرمستقيم به گياه وارد ميشود ميتواند شيببندي نادرست و تند باغچهها و آبياري نادرست درختان (گلآلود شدن آب) و زمان نادرست آبياري كه همگي باعث كمبود آب در آنها ميشود. كاشت انبوه درختان و يا حذف نكردن پاچوشها و علفهاي هرز كه باعث رقابت بين آنها براي بدست آوردن مواد غذايي، فضا، نور با گياه ميشود. وجود علفهاي هرز به عنوان ميزبان واسطه و پناهگاهي براي رشد و نمو آفت منشا اثر ميباشند قابل ذكر است. پر نمودن باغچهها از خاك و يا شخم نزدن باغچهها باعث عدم تهويه خاك و رشد نامناسب ريشهها و در نتيجه تغذيه نامناسب گياه ميشوند. همچنين احداث پيادهرو تا مجاورت تنه درختان باعث فشار بر ريشه و تنه گياه ميشود. از ديگر آسيبهايي كه توسط شهروندان به فضاي سبز وارد ميشود صدمات مستقيم ميباشد كه بعضي از آنها شامل قطع درختان و يا شاخههاي آنها به منظور آزاد شدن ديد تابلوها و مغازهها، ريختن مواد سمي و مضر پاي درختان به منظور خشكاندن درختان مزاحم و تصادفات وسايل نقليه با درختان فضاي سبز را ميتوان از جمله اين موارد ذكر نمود. اگر شهروندان يك شهر اهميت فضاي سبز را كاملا حس نمايند در جهت حفظ اين عناصر ارزشمند بسيار دقت ميكنند و همانند فرزندان خود به تغذيه و تربيت آنها اهتمام خواهند ورزيد. ضمن اينكه ميتوان با كاشت گونههاي مقاوم در برابر آلودگي و كاشت گونههاي مختلف در فضاي سبز آسيبديدگي را به حداقل برسانيم.
نتيجهگيري
همانگونه كه قبلا به آن اشاره شد ارزش فضاي سبز فراتر از بحث اقتصادي آن ميباشد و نقشي حياتي به عهده دارد كه مانند ريه در بدن انسان باعث ادامه يافتن حيات آن ميشود و در صورت از بين رفتن اين با هيچ هزينه اقتصادي قابل جبران نخواهد بود زيرا براي ايجاد فضاي سبز مناسب حداقل سالها زمان لازم است تا به شرايط بهينه خود برسد و در اين فاصله زماني صدمات جبرانناپذيري به محيطهاي شهري و انسانها وارد ميشود. بنابراين بايد با دقت و وسواس فراوان و يا شناخت كليه عواملي كه به اين فضاي سبز آسيب ميرساند از قبيل آفات، بيماريها و عوامل انساني ضمن كنترل گسترش آنها به مبارزه با آن بپردازيم، تا بتوان محيط زندگي شاداب و بانشاطي داشته باشيم. در بحث كنترل آفات، اصل را بايد بر عدم استفاده از سموم در محيطهاي شهري قرار داد و با انتخاب روشهايي از قبيل مبارزه بيولوژيك، تقويت نمودن درختان و شستشوي تاج درختان در زمان مناسب زمينه طغيان آفات را از بين ببريم و در صورت نياز به انجام عمليات سمپاشي، انتخاب نوع سم كه كمترين ضرر را به شهروندان برساند و همچنين زمان مناسب سمپاشي اهميت ويژهاي دارد.