رينگ خودرو بهواسطه تاثير بسزايي که بر ابعاد و عملکرد تاير دارد، مستقيماً بر ديناميک خودروهم قابل تجربه است و از اين لحاظ اهميت فراواني دارد. براي انتخاب رينگ، عوامل زيادي ميبايست در نظر گرفته شود.
البته در مورد تایر خودرو نیز میتوان گفت که تایر بهعنوان آخرین عضو گردنده از سیستم انتقال قدرت میباشد که وابسته به سیستم تعلیق بهشمار میرود و در رفتار دینامیکی بسیار تاثیرگذار است و نقش مهمی را در کنترل خودرو برعهده دارد. لاستيکها همواره يکي از مهمترين اجزاي خودرو بوده و از مهمترين عوامل تاثيرگذار بر روي ايمني خودروها بهشمار ميرود. تایر نه تنها میبایست وزن خود را تحمل کند بلکه باید قابلیت انعطاف و تحمل فشار ناشی از ترمز و شتابگیری و فشار ناشی از مانورهای خودرو در سرپیچها را بهطور همزمان داشته باشد. علاوه بر این، فشار هوای درون تایر نیز همواره بر تایر در قالب بار ثابت اعمال میشود. همچنین لاستيکها بهوسيله فراهم کردن کشش، ترمز، فرمان و تحمل بار عملکرد خودروي بهتري را امکانپذير ميسازد. لاستيکها يک بالشتک انعطافپذيري بين جاده و خودرو را تشکيل ميدهند که ضربات را صاف و روان ميکند. همچنین همخوانی رینگ و لاستیک نیز حائز اهمیت است.
اولويتهاي انتخاب رينگ
برای عدهای زيبايي در درجه اول اهميت است، بنابراين رينگهايي بزرگتر، لاستيکهايي پهنتر، با ديواره کوتاه انتخاب ميکنند.
عدهاي نيز تنها تاير را عوض ميکنند و بر اين اعتقادند كه پهنتر شدن تاير، چرخش فرمان را مشکل و مصرف سوخت را بالا ميبرد و کوتاه کردن ارتفاع ديواره تاير نيز، خودرو را از حالت استاندارد خارج ميکند. بنابراین از رينگي مشابه رينگ استاندارد کارخانه استفاده ميکنند.
اما آنچه که در اين ميان، داراي اهميت است، ثابت نگه داشتن قطر خارجي چرخ است، به اين مفهوم که قطر خارجي رينگ و قطر داخلي تاير را بهگونهاي ميتوان تغيير داد که قطر خارجي چرخ ثابت بماند.
رينگ پهن: باعث افزايش پايداري خودرو، توانايي به هنگام پيچش و عکسالعمل فرمان ميشود.
رينگ باريک: باعث افزايش کيفيت خودروي سواري و همچنين باعث افت برخي کاراييها در تاير ميشود، اما رينگ متوسط بين توانايي کنترل و پايداري خودرو و کيفيت سواري، مصالحهاي برقرار میکند.
روش تعيين اندازه رينگ و تاير جديد
یکی از مهمترین شاخصها در هنگام تعویض رینگ و لاستیک، ثابت نگه داشتن قطر مجموعه رینگ و لاستیک در میزان استاندارد کارخانه است، چرا که تغییر قطر کلی چرخ باعث ایجاد خطا در کیلومترشمار و اخلال در نحوه تعویض دندهها میشود. برای کمک به ثابت نگه داشتن قطر چرخ در هنگام تعویض رینگ و لاستیک، راهنمايی به نام PLUS در نظر گرفته شده كه با استفاده از این راهنما در ازای افزایش قطر رینگ، ارتفاع لاستیک، کوتاهتر انتخاب میشود تا قطر کلی چرخ تا حد ممکن ثابت بماند.
Inch Up
استفاده از يک تاير با نسبت منظر (Aspect Ratio) پايينتر بههمراه رينگ با قطر بيشتر را، Inch Up گويند. از فوايد آن:
1- افزايش عکسالعمل فرمان (Steering Response)
2- بهبود کنترل در جادههاي خشک
3- افزايش قابليت فرمانپذيري در سرپيچها
4- بهبود ظاهر خودرو
پهناي رينگ
برای داشتن استاندارد بهينه و فيت شدن دقيق لاستيك روی رينگ و داشتن هندلينگ بهتر، بايد در ازای افزايش هر 5 ميليمتر پهنای لاستيك، پهنای رينگ را 0.5 اينچ افزايش داد، که بهترين و مطمئنترين پهنا است. البته ميزان پهنای رينگ برای هر سايز لاستيك میتواند تا حدود 1.5 اينچ كه مقدار زيادی است در نوسان باشد.
یک معیار سرانگشتی انتخاب رينگي با پهناي 90 درصد، پهناي قسمت آج تاير (نه مقطع تاير) ميباشد که اين معيار، توافق خوبي بين سواري و کارايي براي تايرهاي مذکور در خودرو ايجاد ميکند.
وزن رينگ و تاير
از مسائل مورد توجه و مهم، وزن رينگ و تاير است. از آنجايي که اين وزن، شامل سيستم فنربندي خودرو نميشود، هنگام رويارويي با دستاندازها و ديگر نارساييهاي جاده، فشار بيشتري به فنربندي خودرو وارد ميکند. پس هر چه رينگ و تاير سبکتري داشته باشيم، سواري بهتر و شتاب بيشتري خواهيم داشت.
Offset
چگونگی قرار گرفتن چرخ روی سيستم تعليق دارای اهمیت است. به عبارتی دیگر، برخورد بيرونزدگی چرخ با لبه گلگير در سمت بيروني و برخورد چرخ با متعلقات داخل گلگير، باعث بروز مشكلاتی چون پارگی لاستيك و نچرخيدن كامل فرمان میشود، بديهی است كه با بزرگ كردن بيش از حد لاستيك و رينگ با اين مشكل مواجه خواهيم شد.
:Offset فاصله بين وسط رينگ تا محلی از رينگ كه بر روی ديسك پيچ میشود را Offset میگويند.
3 نوع مختلف Offset وجود دارد:
1- حالت Zero: زمانی است كه محل پيچ شدن چرخها دقيقا در وسط رينگ قرار دارد.
2- حالت Possitive: حالتی است كه بيشتر خودروها و خصوصا خودروهای ديفرانسيل جلو دارا هستند و در اين حالت پهنای چرخ و خط فرضی وسط رينگ به سمت داخل گلگير متمايل میشود و مزيت اين نوع رينگها، جلوگيری از برخورد لاستيك با لبه گلگير و جلوگيری از فشار آمدن به بلبرينگ چرخ و پيچهای چرخ است.
3- حالت Negative: حالتی است كه بعضی از رينگهای اسپرت دارا هستند و پهنای چرخ و خط فرضی وسط رينگ به سمت خارج خودرو متمايل است، مزيت اين نوع رينگها پهنتر شدن خودرو و پايداری بيشتر خودرو میباشد و بهدليل حالت تو رفته و قابلمهای، ظاهر زيباتری نيز دارند، اما عيب آنها، فشار آوردن بر روی بلبرينگ چرخ، فشار زياد بر پيچهای چرخ و همچنين احتمال برخورد انتهای لاستيك به داخل گلكير در هنگام پيچاندن فرمان و برخورد قسمت خارجی لاستيك با لبه گلگير میباشد. البته اين معايب برای خودروهايی كه به صورت استاندارد، رينگهاي Negative Offset داشته باشند وجود ندارد، و فقط زمانی كه جايگزين رينگ Possitive Offset میشوند، پديد میآيد.
زمانی كه از رينگی با سايز مشابه سايز قبلی استفاده میكنيم، لازم است كه Offsetرينگ جديد، دقيقا با Offset استاندارد برابر باشد اما زمانی كه پهنای رينگ تغيير میكند، ديگر مقدار Offset قبلی قابل قبول نيست و بايد نسبت به ميزان فضای موجود در پشت لاستيك (back space)، همچنين فاصله تا لبه گلگير و سايز لاستيك و رينگ و با فرمولهای خاص، Offset مطلوب را بدست آورد. اما بهطور كل Offset نبايد بيشتر از 20 درصد از حالت استاندارد كارخانه سازنده خودرو خارج شود. همچنين حداقل فاصله رينگ جديد با متعلقات سيستم ترمز بايستي 3 ميليمتر باشد.
لازم به ذکر است که Offset با حروف اختصاري ET به همراه يک عدد دورقمي (به ميليمتر)، که معرف ميزان مثبت يا منفي بودن Offset است نشان داده ميشود.
بهطور كلی، افزايش بيش از حد پهنای لاستيك، با گير كردن تاير به گلگير و يا متعلقات داخلی چرخ و يا هر دو (بسته به ميزان Offset) باعث پارگی لاستيك ميشود، همچنين باعث افزايش مصرف سوخت و انتقال بيشتر ضربات دستاندازها به اتاق میشود و استهلاك بيشتر و فرمان سفتتری را نيز سبب میشود، ولی در عوض كنترل بهتری را در اختيار راننده قرار میدهد و در پيچها نيز بسيار راحتتر عمل میكند. برعكس لاستيكهای باريكتر كنترل كمتری دارند و در پيچها ضعيفتر عمل میكنند اما ضربات وارده را كمتر به اتاق منتقل میكند.
Backspace
به فاصله پشت رينگ تا محل نصب پيچ بر روي توپي يا کاسه چرخ، Backspace گويند.
- لنگي و بالانس چرخ
عوامل عدم بالانسي به علت وجود نقاط سبک يا سنگين در تايرها، لنگي شعاعي و يا محوري، عدم يکنواختي در ضخامت ورق مورداستفاده در رينگ يا عدم يکنواختي در ضخامت جوشها ميباشد.
دو نوع عدم بالانسي، به علت وجود نقاط سبک يا سنگين اتفاق ميافتد که عبارتند از:
1- عدم بالانسي استاتيکي: اين ايراد بر اثر سبک يا سنگين بودن نقطهاي بر روي تاير بهوجود آمده است. بهطوريکه چرخ، داراي حرکتي ارتعاشي به سمت بالا و پايين ميباشند.
2-عدم بالانسي ديناميکي: اين مشکل، به دليل عدم برابري وزن در دو طرف خط مرکزي محيطي (خطي فرضي که از وسط آج تاير گذشته و محيط تاير را به دو قسمت مساوي تقسيم ميکند) چرخ به وجود ميآيد، بهطوري که باعث حرکت اضافي جانبي چرخ به طرفين ميشود.
بالانسهايي براي رفع اثر نقاط سبک يا سنگين انجام ميشود که عبارتند از:
- بالانس استاتيکي: بالانس استاتيکي با استفاده از بالانسر حبابي انجام ميشود. اين نوع بالانس، ايراد حاصل از نابالانسي ديناميکي را برطرف نميکند.
- بالانس ديناميکي: بالانس استاتيکي با استفاده از بالانس دوراني حاصل ميشود. در اين حالت، مجموعه رينگ و تاير هم استاتيکي و هم ديناميکي بالانس ميشوند.
لنگي نيز ممکن است بر اثر نصب نامناسب تاير بر روي رينگ، استفاده از رينگهاي نامناسب و ... به وجود آيد. ميزان کم لنگي قابل پذيرش است، اما ميزان زياد آن باعث ايجاد ارتعاش و سايش بيش از حد تاير ميشود.
انواع لنگي:
- لنگي شعاعي: در اين نوع لنگي، ارتعاشات بهواسطه لنگي (خارج از محور بودن) محور چرخ ايجاد ميشود که باعث ميشود در حين دوران، مجموعه رينگ و تاير داراي حرکت ارتعاشي به سمت بالا و پايين باشند.
- لنگي جانبي: در اين نوع لنگي، شاهد حرکت جانبي (تلوتلو خوردن) مجموعه رينگ و تاير ميباشيم.
تاريخچه لاستیک
لاستيکهاي پيشين، نوارهاي آهني (و بعدها فولادي) بودند، که اين لاستيکها در آتش کوره آهنگري داغ ميشدند و بر روي چرخ قرار ميگرفتند و هنگامي كه سرد ميشدند باعث ميشد تا فلز منقبض شود و بر روي چرخ به سختي جا شود. از آن پس اصطلاح tire بر روي آن گذاشته شد. (در انگليسي tie يعني گره زدن و اگر er را به آن اضافه کنيم يعني گره زننده).
اولين لاستيک عملي توسط Scot, John Boyd Dunlop، در سال 1887 ساخته شد.
امروزه کلیه لاستیکها دارای تاریخ ساخت روی جداره خود هستند که با چهار رقم نشان داده میشود. دو عدد اول نشاندهنده هفته ساخت و دو رقم بعد سال ساخت لاستیک هستند.
مطالبی در مورد لاستيك خودرو
تقريباكليه تايرهايي كه امروزه براي خودروهاي شخصي ساخته ميشوند لاستيكهاي راديال «شعاعي» هستند كه در آنها لايههاي سازنده بدنه لاستيك به صورت شعاعي از يك طوقه به سمت طوقه ديگر كشيده و نصب ميشوند. اين لايهها با تسمههاي فولادي در جاي خود مستحكم شدهاند.
كار اصلي هر لاستيك اين است كه همراه رينگ چرخ، اتاقكي از هوا ميسازد كه وزن خودرو روي آن قرار ميگيرد. تقريبا 95 درصد وزن خودرو بر دوش بادي است كه درون تايرها قرار دارد و تنها 5 درصد وزن خودرو روي تايرخودرو است.
اعداد روی لاستیک
1- اندازه تاير
اندازه لاستيك خودرو با علائمي همچنین 185/60R14P نشان داده ميشود.که بدین معنی میباشد:
P = تاير خودروي شخصي
185= پهناي تاير (برحسب ميليمتر)
60= نسبت ارتفاع ديواره لاستيک به پهناي آن (برحسب ميليمتر)
R = راديال
14 = قطر رينگ (بر حسب اينچ)
علاوه بر علائم بالا، علائمی مانند H89 بر روی لاستیک وجود دارد که به H شاخص سرعت و به عدد 89، عنوان شاخص بار یا حد بارگذاری میگویند.
2- حد بارگذاري
اين عدد نماينده حداكثر وزني است كه تاير ميتواند تحمل كند، هنگامي كه حداكثر مقدار مجاز فشار را داشته باشد و بين صفر تا 279 متغير است. براي خودروهاي شخصي، عدد حد بارگذاري بين 71 تا 100 است.
3- علامت حداكثر سرعت قابل تحمل
حداكثر سرعتي كه لاستيك ميتواند تحمل كند، با يك حرف از A تا Z بيان ميشود.
4- تاريخ ساخت لاستيك
كليه لاستيكها داراي تاريخ ساخت روي جداره خود هستند كه با چهار رقم نشان داده میشود.
5- تركيبات سازنده تاير
اين بخش، مواد سازنده لاستيك را توضيح ميدهد. مثال:
TREAD PLIES=1-PLY POLYESTER+2 STEEL يعني رويه تاير مركب از يك رويه پلياستري همراه دو لايه سيم فولادي است.
6- حداكثر فشار باد و بار تحميلي به تاير
عددي كه در مقابل عبارت «حداكثر فشار باد» روي تاير درج میشود، مربوط به فشار بادي است كه بايد لاستيك داشته باشد. اين عدد، مقدار فشار باد توصيه شده براي استفاده نرمال نيست. مقدار توصيه شده فشار باد تايرها روي يك پلاك كه معمولاً در دفترچه راهنماي خودرو نصب ميشود، نوشته شده است.
مواد ساختمانی تایر:
مواد مختلفی در ساختمان تایرها به کار میرود که عبارت است از الیاف نخ و فایبر گلاس، فولاد با لاستیک طبیعی یا مصنوعی، الیاف نخ ابریشمی با نام تجاری «dynacor» یا «tyrex» و نخهای نایلونی كه با اعداد معرفی میشوند. نخهای فایبرگلاس در لایههای لاستیک مقاومت زیادی نسبت به سایرنخها در لاستیک ايجاد ميكند اما حالت ارتجاعی آن را میکاهد. از الیاف فولادی در بین منجیدهای لاستیک رادیال استفاده ميكنند تا مقاومت لاستیک در مقابل ضربه افزایش پیدا کند.
علاوه بر آن برای به دست آمدن خواص مورد نظر، مواد شیمیایی مختلف به لاستیک اضافه میکنند.
برای مثال افزایش دوده به لاستیک مقاومت سایش آن را بالا میبرد. باید دانست که لاستیک سخت دارای مقاومت سایشی نسبتا خوبی است اما ضریب اصطکاک زیادی دارد در حالي كه لاستیک نرم دارای ضریب اصطکاک کم و مقاومت سایشی اندکی است، بنابراین برای هر نوع کاربرد لاستیک مناسب تهیه میشود و عمر مفیدی برای هر یک در نظر گرفته میشود. دوام لاستیکها نسبت به درجه حرارت و سنوات کارکرد تعیین میشود.
مزیت تایر با مواردی همچون: طرح آج و زیبایی و دقت قالبگیری و مواد به کاررفته در ساختمان آن معین میشود.
مشخصات عمومی تایر:
بهطور کلی یک تایر از 4 قسمت تشکیل شده:
1- لایههای تایر
2- آجهای تایر
3- تیوب
4- والو (محلی که باد وارد تایر میشود)
تایرها جز وزن فنربندی نشده خودرو هستند و عملا نیروی عمودی وارد شده ازسمت بالا را تحمل میکنند. یک تایر مناسب باید بتواند بار زیاد، لغزندگی جاده و همچنين سرعت زیاد را به خوبی تحمل کرده و از مسیر منحرف نشود. بدنه متشکل از لایههایی از رشتههای مقاوم و مستحکم است که مجموعا قابلیت تحمل فشار داخلی تایر و همچنین جذب نیروهای وارده از سطح جاده را داراست. معمولا در خودروهای سواری جنس این لایه از الیاف پلیاستر است و در خودروهای سنگین از فولاد استفاده میشود. زاویه نصب این لایهها نسبت به محیط تایر در نوع رادیال بین 88 تا 90 درجه و در نوع بایاس پلای 30 تا 40 درجه است. استحکام یک تایر معمولی با تعداد لایههای بدنه توصیف میشود.
نحوه ساخت تایر
تایرها از روی همگذاری لایههای لاستیک ایجاد میشوند، این لایهها در دمای زیاد تحت اثر پرسهای سنگین قرار میگیرند و با لایههای فلزی نیز مقاومسازی میشوند. لایهگذاریهای مختلفی در تایرها انجام میشود که رایجترین آنها زاویهدار متقاطع و رادیال است.
زاویهدار متقاطع: این لاستیکها دارای کیفیت مطلوبی هستند و به علت قیمت ارزانتر نسبت به رادیال کاربرد بیشتری دارند.
رادیال: یک لاستیک با لایهگذاری کاملا افقی، خنک در سرعتهای زیاد، میل به غلتش خوب و استحکام بسیار زیاد است. (در خودروهای دارای بار زیاد به علت نرمش زیاد استفاده نمیشود).
ساختمان تایر
آج تایر: (tread)
این قسمت بهعنوان رابط بین سطح جاده، تایر و قسمت خارجی تایر است و با ترکیبی از لاستیکهای طبیعی و مصنوعی بهعنوان لایه خارجی، وظیفه محافظت از بدنه را در برابر سایش و صدمات احتمالی برعهده دارد. طرحهای مختلف آج برای تخلیه سطح جاده ساخته میشود. میتوان به طرحهای رگهای (Rib) ، عرضی (Lug) ، ترکیبی از عرضی و رگهای (Rib & Lug) و بلوکی(Block) اشاره کرد که هر یک مزایا و معایب خاص خود را دارند.
لایههای سرپوش: (Cap plies)
برخی تایرها با دارا بودن 2 یا چند لایه از جنس پلیاستر جهت نگه داشتن بهتر بقیه اجزای داخلی تایر خصوصا در سرعتهای بالا انتخاب مناسبی است.
تسمه محافظ: (Belts)
در تایرهای رادیال، لایههای محافظ فولادی مانند حلقهای پیرامون تایر بین آج و بدنه قرار میگیرند. و علاوه بر ایجاد اتصال بین این دو قسمت و جذب ضربات ناشی از سطح جاده، مانعی در مقابل سوراخ شدن بدنه ایجاد میکنند.
بدنه تایر: (Car Cass)
بدنه متشکل از لایههایی از رشتههای مقاوم و مستحکم است که مجموعا قابلیت تحمل فشار داخلی تایر و همچنین جذب نیروهای وارده از سطح جاده را داراست. معمولا در خودروهای سواری، جنس این لایه از الیاف پلیاستر است و در خودروهای سنگین از فولاد استفاده میشود. استحکام یک تایر معمولی با تعداد لایههای بدنه توصیف میشود.
زهوار تایر: (Bead Bundle)
زهوار، حلقهای از سیمهای فولادی با استحکام بالاست که با لاستیک پوشانده شدهاند و جهت حفظ وضعیت تایر در رینک و جلوگیری از خروج تایر بکار میرود.
دیوارههای کناری: (Side Walls)
پایداری جانبی تایر توسط این دیوارهها فراهم میشود و مشخصات تایر و نام سازنده آن نیز بر روی این قسمت نوشته میشود.
آستر داخلی تایر: (Inner Liner)
این لایه لاستیکی که جایگزینی برای تیوپ در تایرهای بدون تیوپ(Tubeless) است، جهت جلوگیری از نفوذ آزمایشهای مربوط به هوا به بیرون از تایر به کار میرود.
لایهگذاری تایر
تعداد لایههای تایر به نوع و مقدار بار روی آن بستگی دارد. مثلا در خودروهای سبک بین 2 تا 6 لایه و در خودروهای سنگین بیش از 14 لایه به کار میرود. لاستیکهای رویی در سه نوع لایهگذاری میشود:
الف) لایههای مورب متقاطع ب) لایههای مورب متقاطع منجیددار ج) لایهگذاری رادیال
1- لایهگذاری مورب متقاطع:
در این روش یک لایه با زاویه 25 تا 40 درجه نسبت به محور قرار میگیرد و لایه دیگر با زاویه مشابه و قرینه روی لایه اول گذاشته ميشود.
2- لایهگذاری مورب متقاطع منجیددار:
این روش لایهگذاری عینا مانند روش مورب متقاطع است با این تفاوت که قسمت تکیهگاه آن را که با سطح جاده تماس میگیرد بهوسیله منجیدهای با زاویه 20 تا 35 درجه تقویت میکنند. این عمل مقاومت و استحکام تایر را بالا میبرد.
3- لایهگذاری رادیال:
این روش لایهگذاری با دو نوع دیگر تفاوت دارد. در این روش لایهها از یک تکیهگاه به تکیهگاه دیگر با زاویه 90 درجه نسبت به محور کشیده میشوند. برای ایجاد استحکام و تقویت تایر در این روش منجیدگذاری میکنند که زاویه آن نسبت به خط مرکزی بین 10 تا 30 درجه است.
خصوصیات لایهگذاریهای مختلف تایرها
در روش مورب متقاطع، به علت زاویه نسبتا کوچکی که بین نخهای لایه لاستیک ایجاد میشود، گرمای تولیدشده در لاستیک، چندان زیاد نیست. از این رو برای خودروهای پرسرعت مناسب است. افزون بر آن مقاومت جانبی تایر نیز نسبتا زیاد است و تنها عیب آن استهلاک نسبی زیادی است که درآجهای لاستیک وجود دارد. در روش رادیال به علت زاویه 90، مقاومت و استحکام خیلی زیادی در لاستیک به وجود ميآيد. در لایهگذاری مورب متقاطع، دیواره جانبی لاستیک بسیار محکمتر از رادیال میشود. تایر رادیال دارای دیوارهای نرم و ارتجاعی و لاستیک مورب متقاطع دارای دیوارهای سخت است. به علت نرمش زیاد لاستیک رادیال، تمایل به متورم شدن در زیر بار زیاد است كه این حالت یکی از معایب لاستیکهای رادیال محسوب میشود. بهترین مزیت لاستیک رادیال آن است که با غلتش چرخ در روی جاده، نخهای عرضی به سهولت در کنار هم میلغزند و کوچکترین مقدار ضریب اصطکاک در لایهها ایجاد میشود و در نتیجه گرمای تولیدی آن در سرعت زیاد کم است. باید دانست که لاستیک خنک میل به غلتش بهتری نسبت به لاستیک گرم دارد. ثانیا نیروی اصطکاک کمتری را در برابر نیروی موتور تولید میکند.
تنظیم باد تایر
فشار باد مناسب، قدرت تایر را در برابر نیروی وزن و شرایط مختلف رانندگی مانند ترمز کردن، شتاب گرفتن و غیره بیشتر میکند. بهترین وضعیت تایر با فشار باد مناسب مهیا میشود. در غیر این صورت با کم شدن هر 2 درجه از فشار باد لاستیکها، مصرف سوخت خودرو به میزان 1% افزایش میيابد. بنابراین باید حداقل دو هفته یکبار فشار باد را تنظیم کنید.
اگر فشار باد خیلی زیاد باشد معایب زیر ظاهر میشود:
1- باریک شدن سطح تماس و کاهش قابلیتهای تایر و پایداری آن
2- سلب آرامش و راحتی در رانندگی
3- ساییده شدن بیش از حد قسمت میانی
4- قابلیت جذب نیروهای وارده از جاده به لایههای میانی از بین میرود و با کم شدن استقامت آنها در برابر نیروها، آسیبپذیریشان زیاد میشود
5- بهدلیل تجمع نیروها در مرکز آجها لایههای لاستیکی در زمان گرم شدن تمایل زیادی به جدا شدن دارند.
اگر فشار باد کم باشد معایب زیرظاهر میشوند:
1- زیاد شدن مصرف سوخت به دلیل افزایش سطح تماس با جاده.
2- اگر چرخهای جلو کم باد باشند فرمان سفت و یا به یک سمت کشیده میشود.
3- ساییده شدن سریعتر و بیشتر قسمت بیرونی آجها.
4- در زمان حرکت به دلیل تغییر شکل زیاد در منطقه تماس با جاده، حرارت فوقالعاده بالا میرود و امکان جداشدن لایهها بیشتر میشود که این مساله خطرات زیادی در پی دارد.
5- موجدار شدن و بالا رفتن حرارت در سرعتهای بالا.
چند نکته در رابطه با میزان باد خودرو
1- برای حرکت در بزرگراهها و با سرعت بالا، فشار باد را طبق سفارش کارخانه بیشتر کنید.
2- خودرویی که بار سنگین حمل میکند دقیقا شرایط تایرکم باد را دارد.
3- باد تایر را همیشه در حالت سرد و یا زمانی که 2 تا 3 کیلومتر با سرعت کم حرکت کرده تنظیم کنید. زیرا حرارت، فشار را افزایش میدهد. تابش نور خورشید در زمان پارک طولانی نیز چنین حالتی ایجاد میکند.
هیچگاه این اضافه فشار را در زمان گرم بودن تایر خارج نکنید. زیرا هنگام خنک شدن، تایر دچار کمبود وزن میشود.
1- بعد از تنظیم باد در پوش «والو»را با دقت ببندید.
2- تنها به چشم خود برای تنظیم باد اعتماد نکنید.
3- حتما به فشار استاندارد داده شده توسط کارخانه سازنده توجه کنید.
مقایسه لاستیک رادیال با لاستیک بایاس:
بهطور معمول لاستیکهای موجود در بازار در دو نوع بایاس و رادیال است. به گفته کارشناسان، در تولید لاستیکهای بایاس از الیاف و رشتههای نخی استفاده میشود. در حالی که در تولید لاستیکهای رادیال از رشتههای سیمی استفاده میشود. فروشندگان تایر معتقدند که تایرهای بایاس اگر تحت تاثیر نیروهای عمودی قرار بگیرند، سطح تماس آج آنها تغییر شکل داده و به مرور حالت جمع شده پیدا میکند. این مساله باعث کاهش عمر لاستیک و چسبندگی آن به جاده میشود. در مقابل تایرهای رادیال بهدلیل ساختار محکم و تغییرات اندک شکل آجها، درپیچ، چسبندگی خوبی به سطح جاده دارند. این لاستیکها بهدلیل به کارگیری رشتههای سیمی در ساختار خود، تحمل سرعت بالاتری نسبت به تایرهای بایاس را دارند و عمر آنها نسبت به لاستیکهای بایاس 40 تا 60 درصد بیشتر است.
لاستيك پهنتر مناسبتر است؟
يراي جواب دادن به اين سوال لاستيك ماشيني را به سه سايز بالاتر ارتقا داده و نتايج زير مشاهده گرديد:
1- در زمان شروع به حركت عادي به دليل بيشتر شدن سطح تماس تاير با جاده، كمي نياز به نيروي بيشتري هست كه اين نيرو بايد از كلاج مايهريزي شود.
2- در زمان شروع به حركت با حداكثر گاز، هرز گردي كمتري در تايرها مشاهده ميشود ولي به هر حال ماشين حس سنگين حركت دارد.
3- ميتوان با سرعت بيشتري به دايره پيچ وارد شد.
4- عملكرد ترمز بهبود مييابد و ديرتر به مرحله لغزش ميرسد.
5- فشار مضاعفي بر تعليق وارد ميشود كه در دارزمدت باعث خرابي بوشهاي لاستيكي ميشود.
6- اگر سيستم فرمان خودرو هيدروليك باشد نرمي و سفتي غربيلك فرمان تفاوت چنداني نميكند ولي پمپ هيدروليك بايد فشار بيشتري را تحمل كند، اما اگر سيستم فرمان بدون نيروي كمكي باشد تا حدي سفت ميشود.
7- اگر ميزان باد تاير در حد صحيح و آج تاير مناسب باشد ميتوان از قابليتهاي حركتي خودرو بر روي سطح خيس لذت برد، اما تاير با سطح تماس زياد در گل و برف عملكرد مطلوبي ندارد.
8- رانندگي با تايرهاي پهن نياز به دقت بيشتري در رد كردن ناهمواريهاي مسير دارد.
عوامل مؤثر بر طراحي بهينه لاستيک
1) مقاومت غلتشي تاير (Tire Rolling Resistance)
Rolling loss : ميزان انرژي مکانيکي تبديل شده به حرارت در واحد طول حرکت ميباشد و با واحد ژول بر متر يا نيوتن بيان ميگردد. معمولا به دليل همين تشابه واحد آن را به صورت يک نيرو فرض نموده و به آن «Rolling Resistance» يا مقاومت غلتشي نيز ميگويند. اما واقعيت آن است که اين پديده ماهيت انرژي داشته و ميزان انرژي تلفشده در تاير را نشان ميدهد. بهطور کلي بخشي از اتلاف انرژي در يک وسيله نقليه به تايرهاي آن مربوط ميگردد. کاهش مقاومت غلتشي تاير «Tire Rolling Resistance» پديدهاي است که ارتباط تنگاتنگ با کاهش اتلاف انرژي و مصرف سوخت خودرو دارد.
به عبارت ديگر اهميت بررسي اين پديده در محصول تاير به جهت دستيابي به اهداف زير ميتواند بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد.
الف) کاهش اتلاف مکانيکي و ممانعت از تبديل آن به حرارت به منظور افزايش عمر تاير و تأمين شرايط ايمني آن
ب) صرفهجويي در مصرف سوخت
ج) کاهش ميزان آلودگي هوا و محيط زيست
عواملي که باعث اتلاف انرژي در تاير ميشود و سهم هر يک از آنها در ميزان مقاومت غلتشي تاير شامل موارد زير ميباشد:
1- پسماند حرارتي «Hystersis loss » مواد تشکيلدهنده تاير 95-85 درصد
2- اصطکاک تاير با سطح جاده 10-5 در صد
3- اصطکاک تاير با هوا 4-2 در صد
4- اصطکاک سطح داخلي تاير با هوا کمتر از 1 درصد
5- اصطکاک تاير و رينگ کمتر از 1 درصد
2) باد لاستيک
کم بودن باد لاستيکها، باعث افزايش مصرف سوخت خودرو ميشود. زيرا هنگامي که باد لاستيکها کم باشد سطح تماس لاستيک با زمين بيشتر شده و اصطکاک آن نيز افزايش مييابد.
3) حرکت
حرکت باعث گرم شدن لاستيک ميشود و هر قدر سرعت خودرو بيشتر شود دماي لاستيک نيز به همان نسبت افزايش مييابد. هر اندازه نيز که لاستيک گرمتر شود از عمرآن کاسته ميشود.
4) فرسودگي تاير
فرسودگي و چگونگي سايش لاستيکها خود ميتواند نشاندهنده کم يا زيادبودن باد لاستيک خودروي شما باشد ساييدگي کنارههاي تاير، ترک برداشتن تاير و همچنين سفت شدن فرمان، نشاندهنده کم بودن باد لاستيک خودروي شما بوده و ساييده شدن وسط تاير نشاندهنده زياد از حد بودن باد لاستيکهاست. عدم تنظيم به موقع باد لاستيکهاي خودرو، موجب فرسايش زودرس لاستيک و کاهش ايمني خودرو ميشود.
انواع تايرها
لاستيکهاي تابستاني:
در درجه اول براي رانندگي در هواي خشک و کم رطوبت طراحي شدهاند. لاستيکهاي تابستاني براي آب و هواي گرمتر طراحي شدهاند، که نهايت اصطکاک و خاصيت فنري را بر روي جاده فراهم ميکنند. طراحي عاج تاير تابستاني از شيارهاي مداري، تا الگوهاي پيچيده جهتدار طبقهبندي ميشود که سطوح مختلف دست فرمان را در شرايط رانندگي در تابستان ارتقاء ميدهند. هرچه لاستيک پهنتر و بزرگتر باشد، احتمال ليز خوردن (در جاده خيس) افزايش پيدا ميکند. براي کمک به جلوگيري از اين اتفاق، لاستيک تابستاني با طراحي آج جهتدار را انتخاب کنيد.
لاستيکهاي زمستاني
نياز به لاستيکهاي زمستاني به اندازه نياز به خودروها در چرخش بوده است، اين لاستيکها به منظور فراهم کردن اصطکاک موثر در شرايط زمستاني مشکل مثل برف، يخ و برف و باران طراحي شدهاند. لاستيکهاي زمستاني داراي خصوصيت ترکيبي هستند که اصطکاک کارآمدتري را در اوضاع سخت زمستاني مثل کشور کانادا فراهم ميکند. داشتن لاستيکهاي زمستاني مناسب راندمان (بازده) سوخت خودرو را حفظ میکند و نهايت کنترل و اصطکاک را فراهم ميکند.
براي انتخاب لاستيکهاي زمستاني يک لاستيک زمستاني باريک را انتخاب کنيد، لاستيکهاي پهنتر مانند ماشينهاي شخمزني جلو ميروند.
از نقطه نظر عملکرد، دو جنبه مهم لاستيکهاي زمستاني که بايد در نظر گرفته شوند توان قدرت سرعت و توان قدرت فشار آنها است. بيشتر لاستيکهاي زمستاني داراي ويژگي توان قدرت «Q-speed» هستند که کمتر از استفاده عمومي لاستيکها هست. لاستيکهاي زمستاني همچنين داراي لازمههاي فشار لاستيک مخصوصي هستند. هواي سردتر باعث ميشود تا فشار لاستيک کاهش پيدا کند، بنابراين چک کردن فشار لاستيکتان در زمستان بيشتر از دفعاتي که در تابستان انجام ميدهيد حياتي است.
لاستيکهاي تمام فصول
لاستيکهاي تمام فصول داراي خصوصيت آميزهاي از فنآوريهايي است که از ترکيبهاي مختلف استفاده میکند. اين نوع تاير تقريبا لاستيک بيعيب و نقصي است، چون سواري آرام و رواني را با کنترلپذيري استثنايي در بسياري از شرايط فراهم ميکند. لاستيکهاي تمام فصول در دو کلاس موجود هستند: لاستيکهاي مسافرتي و لاستيکهاي سياحتي. لاستيکهاي مسافرتي داراي ويژگي سواري روانتر و عمر عاج طولانيتري هستند، در حالي که لاستيکهاي سياحتي سر و صداي کمتري دارند و ويژگيهاي کنترلپذيري را بالا ميبرند.
لاستيکهاي نمايشي
در زمانهاي گذشته لاستيکهاي نمايشي براي ماشينهاي خارجي عجيب و غريب با موتورهاي اسب بخار بالا اختصاص داده ميشدند. حالا لاستيکهاي نمايشي در عمل در انواع خودروها استفاده ميشوند. اين لاستيکها در انواع شکل و اندازه و همچنين براي هر طبقهبندي و براي بيشتر شرايط مثل برف، سرما و حتي جادههاي خاکي موجود هستند.
چهار نوع اصلي از لاستيکهاي نمايشي وجود دارد:
نمايشي: طراحي شده براي رانندگاني که ميخواهند ظاهر و اصطکاک خودرويشان را بالا ببرند.
خيلي نمايشي: طراحي شده براي بالا بردن کنترلپذيري و ثبات سرعت خودرو
فوق نمايشي: براي نهايت نمايش طراحي شده و يکي از سريعترين لاستيکهاي موجود در ماشينهاي مسابقهاي و سواري امروزه میباشد.
مسابقهاي: براي کلاس مسابقهاي ساخته شده است
لاستيکهاي کاميون (ماشينهاي سنگين)
امروزه، لاستيک کاميون در طبقهبنديهاي گوناگوني، که هر کدام مجموعه مشخصات عملکرد خودش را بر اساس نوع ماشين سنگين دارد، موجود هست.
انواع لاستيكهاي ماشينهاي سنگين:
بارکش: داراي مشخصات عالي پوشش و نقشه عاج شطرنجي به منظوراصطکاک عالي روي برف
استفاده در بزرگراه: يک لاستيک ايفاکننده در تمام فصول با مواد ترکيب پيشرفته که براي سواري روانتر طراحي شدهاند.
نمايشي: بهينه شده براي اجراي بهتر در سرعتهاي بالاتر و کنترلپذيري، ترمز و اصطکاک بهتر در تمام شرايط
خارج از جاده: خشن ترين طراحي عاج، ساخته شده براي نيرومند کردن از ميان گل، برف
طول عمر تایر
عمر تایر به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمترین آنها عبارت است از:
- طراحی سازه تایر
- طرح آج تایر
- باد تایر
- سطح جاده
- خودرو (اندازه خودرو، آئرودینامیک بار، تنظیمات مربوط به چرخ وسیستم تعلیق)
- راننده (تعمیرات و عادات رانندگی)
اصطکاک غلتشی
یکی از مهمترین عوامل در افزایش طول عمر تایر میزان اصطکاک غلتشی است. این اصطکاک به صورت تغییر فرم در تایر رخ میدهد و بهبود آن در افزایش طول عمر تایر موثر است.
عوامل موثر بر طول عمر تایر:
- طراحی ساختمان تایر
- اجزای ترکیبات تایر
- باد تایر
- سطح جاده
- تنظیمات خودرو
نحوه بارگذاری
یکی دیگر از عوامل موثر بر طول عمر تایر، نحوه بارگذاری خودرو است. میزان حداکثر تحمل بار هر تایر روی دیواره آن قابل مشاهده است و تحت هیچ شرایطی نباید میزان بار وارده بر تایر از حداکثر تحمل آن تجاوز کند.
ایجاد حرارت در تایر
تایر هنگام حرکت بر اثر اصطکاک با سطح جاده گرم میشود. هر چند در طراحی آج تایر تمهیداتی برای دفع حرارت و خنک کردن تایر پیشبینی میشود، اما حرکت با سرعت و بیوقفه و یا بار زیاد در مسیرهای طولانی به خصوص در فصل گرما میتواند تایرها را بیش از حد گرم کند و به آنها صدمه بزند. استفاده طولانی و پشت سر هم از ترمز در شیب و ترافیک، فاصله کم دیسک ترمز و چرخ و جدا نشدن مناسب کفشکهای ترمز از دیسک نیز، میتواند موجب تخریب حرارتی ناحیه اتصال تایر به رینگ شود. بنابراین لازم است برای پیشگیری از کاهش عمر تایر، سیستم ترمز خودرو درفاصله زمانی معین بازرسی شود.
تنظیم فشار باد
تنظیم فشار باد تایرها از مهمترین عواملی است که رانندگان باید به آن توجه کنند. در این زمینه توجه به نکات زیر ضروری است:
- کنترل فشار باد باید حداقل ماهی یک بار هنگامی صورت گیرد که تایرها در شرایط عادی باشند.
- میزان فشار باد مجاز بر اساس توصیه کارخانه سازنده خودرو یا میزان بار مشخص میشود. فشار بادی که روی تایرها نوشته شده فشار باد ماکزیمم است و مناسب شرایط سرویس نیست. معمولا میزان باد توصیه شده توسط کارخانه و همچنین به صورت بر چسب بغل در طرف راننده یا در صندوق عقب و يا در داشبورد درج میشود.
- فشار باد تايرهاي خودرورا قبل از حركت و زماني كه تايرها خنك هستند و دماي آنها مشابه دماي محيط است، تنظيم کنید. معمولا پس از رانندگي طولاني، فشار باد تايرها افزايش مييابد؛ در اين حالت اگر فشار باد تاير از حد توصيه شده بيشتر است، آن را كم نكنيد و پس از خنك شدن، فشار باد را مجددا كنترل کنید.
- فشار باد زياد و فشار باد كم، هر دو موجب آسيب تاير و سايش نامنظم آن ميشوند. فشار باد كم باعث جابهجايي بيش از حد تاير در ناحيه تماس با جاده و در نتيجه توليد حرارت بيش از حد در تاير میشود كه علاوه بر كاهش عمر آن مي تواند خطرات جبرانناپذيري را براي سرنشينان خودرو ايجاد کند.
- ميزان فشار باد تاير را متناسب با باري كه خودرو حمل ميكند، تنظيم كنيد. از حمل بار بيش از حد مجاز توسط وسيله نقليه خودداري کنید و با افزايش بار بر اساس استاندارد اعلام شده تاير مربوطه، ميزان فشار باد را افزايش دهيد. ميتوانيد در اين مورد با كارخانه سازنده خودرو نيز مشورت كنيد.
- از عدم برخورد ديواره تايرها با يكديگر در حالت جفتي اطمينان حاصل كنيد. (اين مشكل به دليل كم باد بودن، بار بيش از حد و نامناسب بودن اندازه تاير يا رينگ به وجود ميآيد).
تنظيم فشار باد تاير در شرايط خاص
در بعضي از جادهها میتوان با تغيير باد تاير، قابليت حركتي خودرو را تغيير داد:
- جاده گلي: در جاده كاملا گلي، كاهش فشار باد باعث افزايش اندازه سطح تماس تاير با جاده میشود و قابليت حركتي تاير را بالا ميبرد.
- جاده برفي: در جاده برفي فشار باد معمولي تاير را تغيير ندهيد. فقط در صورتي كه ناهمواري جاده برفي زياد باشد كاهش فشار باد به جلو بردن و غلتيدن تاير كمك ميكند.
- جاده سنگلاخي: در مسير سنگلاخي، فشار باد معمولي را نبايد تغيير داد زیرا كاهش فشار باد موجب صدمه ديدن تاير و حتي تركيدن آن ميشود.
- جاده ماسهاي: كاهش فشار باد تاير به غلتيدن و جلو بردن تاير و خودرو در جاده شني و ماسهاي كمك ميكند.
- جاده خيس: فشار باد تاير را تغيير ندهيد.
بازرسي تايرها
براي افزايش عمر تاير بهتر است هر از چند گاهي آن را مورد بازرسي قرار داد تا بتوان از بروز برخي خطرات احتمالي جلوگيري کرد.
مهمترين نكات در زمینه بازرسي تاير:
- عمق آج تايرها را بهطور مرتب كنترل کنید. توجه داشته باشيد قبل از آنكه تاير كاملا صاف شود بايد آن را از زير خودرو خارج و تايرنو جايگزين کرد. در انتهاي عمق شيار آج و در نواحي مشخصي از تاير، برآمدگيهاي وجود دارند كه به آنها شاخص سايش آج( (TWI گفته ميشود. هرگاه سطح آج تاير با نشان TWI يا علامت مثلث (شاخص سايش تاير) همسطح شد، بايد به تعويض تاير اقدام کرد. به عبارت ديگر در اين حالت عمر مفيد تاير پايان يافته است و بايد با تاير نو جايگزين شود. بیشتر توليدکنندگان توصيه ميکنند که تاير را وقتی 2 ميليمتر به اتمام آج آن مانده است، عوض كنید.
- جدارههاي خارجي و داخلي تاير را به دقت بررسي کنيد تا از نداشتن پارگي و زدگي در آن مطمئن شوید.
- تايرهايي كه كناره آنها از حالت طبيعي خارج شده و يا آسيب ديدهاند ميتوانند خطرناك باشند؛ در صورت برخورد با چنين نقصي فوری تاير را تعویض کنید.
- هرگز از روي اجسام داغ، تيز و برنده عبور نکنید.
- سايش غيرمعمولي تاير را به سرعت مورد بازرسي قرار دهيد.
- از وجود درپوش ولو (Valve) اطمينان حاصل کنید و زیرا این درپوش،سوزن ولو را از زنگزدگی و نفوذ گرد و خاك محافظت میکند.
نكات ايمني براي افزایش عمر تاير
در اینجا ذكر نكاتی كه باعث افزايش عمر تاير میشوند، خالی از فایده نیست:
- از مواد شوينده يا شيميایی كه داراي مشتقات نفتي هستند، براي تميز يا براق كردن تاير استفاده نكنيد.
- ناحيهاي كه در تماس با نفت، بنزين، روغن، گريس يا مواد شيميايي بوده، ممكن است طي حركت و يا هنگام اعمال ترمزهاي ناگهاني دچار سايش غيرعادي شود.
- نحوه رانندگي بسيار مهم است؛ از شتابگيري سريع، ترمزگيري شديد و پيچيدنهاي ناگهاني اجتناب كنيد.
- اگر روي ديواره تاير كلمه «Tubeless» نوشته شده باشد نشان میدهد كه تاير به شرط استفاده از رينگهاي مخصوص تاير «Tubeless»، به استفاده از تيوب نیاز ندارد.
- اگر روي ديواره تاير كلمه «Tubeless» درج نشده باشد بيانگر «آماده استفاده شود»، ميباشد كه در اين صورت به اين نوع تايرها، تيوب تايپ (Tube Type)ميگويند.
- هنگام نصب تاير به خصوص تايرهاي راديال «Tubeless»، حتما از روانكنندههاي غير روغني مانند آب و صابون استفاده کنید تا تاير به سهولت روي رينگ قرار گيرد. استفاده از تاير ليور «TireLeaver» و پتك براي در آوردن و جا انداختن تاير علاوه بر آن كه باعث صدمه دیدن رينگ خواهد شد، به ناحيه حساس طوقه تاير نيز آسیب میزند و از عمر آن میکاهد.
- در تايرهاي راديال سواري اگر تا فشار «50psi» طوقه تاير روي رينگ جا نيفتد، بايد از اعمال فشار باد بيشتر خودداري و تاير را از رينگ خارج کرد، طوقهها را با روان كننده آغشته کرد و مجددا تاير راروي رينگ جا انداخت.
- براي افزايش عمر مفيد و يكنواختي سايش تاير، سازندگان به مصرف کنندگان پيشنهاد ميكنند بر اساس روش خاصي موقعيت تايرها را روي شاسي خودرو تغيير دهند. زمان جابهجايي پیشنهادی،
نظرات
-
ام جیدوشنبه 27 دی 1395 - 10:101 0
-
دادخواهيسه شنبه 28 دی 1395 - 14:570 0