پديدههاي طبيعي و حوادث غالبا در جوامعي كه آمادگي مقابله با اثرات آن را ندارند، تبديل به بحران ميشوند. كشور ايران در بخشي از كمربند فعال و لرزه خيز آلپ – هيماليا واقع شده است. در طول اين كمربند لرزهخيز كه از جنوب اروپا تا شرق و جنوب شرق آسيا ادامه دارد، ساليانه زلزلههاي متعددي به وقوع ميپيوندد. زمين لرزههاي شديد با تلفات انساني و خسارات اقتصادي بسيار زياد، لزوم توجه به برنامهريزي و پيشبينيهاي لازم براي رويارويي با اين پديده براي جلوگيري از بحرانها را خاطرنشان ميسازد.
شهر تهران نيز به واسطه قرارگيري در دامنه جنوبي البرز و وجود گسلهاي فعال در نزديكي و اطراف آن، ثبت مستمر زمين لرزهها در شبكههاي لرزهنگاري اطراف اين شهر و رخداد زلزلههاي ويرانگر در طول تاريخ در محدوده آن، از پتانسيل لرزهخيزي بالايي برخوردار است؛ بنابراين احتمال وقوع زمين لرزهاي مخرب در اين كلان شهر در آيندهاي نه چندان دور زياد است. در صورت وقوع زلزلهاي شديد در تهران، تلفات و صدمات جبرانناپذيري به اين كلان شهر و در نگاه جامع به كل كشور وارد خواهد شد. تاكنون مطالعاتي درباره آسيبپذيري شهر تهران در برابر زلزله صورت گرفته است كه همگي بيانگر نياز به برنامههاي بلندمدت و كوتاه مدت در زمينه مديريت بحرانها است.
به عبارت ديگر به نظر ميرسد، برنامهريزي شهري در تهران نتوانسته است پاسخگوي وظايف خود در ارتباط با مراحل مختلف مديريت بحران باشد. آنچه كه در وضعيت كنوني با توجه به توسعههاي صورت گرفته بايد به آن پرداخته شود، ارتباط برنامهريزي شهري با مديريت بحران در بخش آمادگي، براي ايجاد مراكزي به منظور هماهنگي در ميان بخشهاي مختلف امدادرساني است. درباره ويژگيهاي مختلف اين مراكز پژوهشهاي بسياري صورت گرفته است، اما توجه كمتري به معيارهاي مكان گزيني اين مراكز از ديدگاه برنامهريزي شهري شده است.
با عنايت به مطالب مزبور، در بخشهاي بعدي مقاله در ابتدا به بيان اجتمالي درباره ويژگيهاي مراكز عمليات اضطراري در قبل و بعد از بحران؛ سپس بررسي مدلهاي مكانيابي در بخش خدماترساني و در نهايت به معيارهاي مكان گزيني اين مراكز پرداخته شده است.
الف) مراكز عمليات اضطراري
ساختار و سازماندهي مديريت بحران در كشورهاي مختلف تفاوتهاي چشمگيري دارد، اما وظايف واحدهاي مربوط به مديريت بحران در سطح محلي در همه جا تقريبا يكسان است. در كشور آمريكا، «اي.ال.كوارنتلي» (E.L. Quarantelli)، «دنيس وگنر» (Dennis Wenger) و «راشل دانيس» (Russel Dynes) انواع سازماندهي در سطح ملي را به هشت دسته تقسيم كردهاند:
سازماندهي اين واحدها از سازمانهاي حقيقي با داشتن كادر ثابت تمام وقت و يك مسؤول براي هماهنگي و تنظيم برنامهها، تا واحدهاي بدون كادر يا با كمترين كادر ممكن مديريت بحران، كه از رئيس يكي از واحدهاي آتشنشاني يا پليس محلي كه به عنوان هماهنگكننده در رأس آن قرار دارد و اقدامات سازمانهاي متفاوت مرتبط با موضوع را هماهنگ ميسازد، تشكيل شده است.
نوع سازماندهي مديريت بحران محلي به هر شكلي كه باشد، مركز اصلي رويارويي با فاجعه، مركز عمليات اضطراري است. اين مركز، قسمت اصلي هماهنگي و نقطه مشترك همه اقدامات مقابله با فاجعه است.
كاركردهاي مركز عمليات اضطراري
قبل از وقوع بحران
از آنجا كه ايجاد مركزي دائمي براي مركز عمليات اضطراري در شهر تهران، ضروري به نظر ميرسد، مكان اين مراكز قبل از وقوع بحران ميتواند به كاركردهاي زير اختصاص يابد:
- برگزاري گردهمايي براي تبادل اطلاعات و دعوت از كارشناسان مديريت بحران
- انجام تمرينات و بررسي موارد عملي براي دستيابي به موارد خاص
- آموزش مستمر و منظم مردم
- همساز كردن و يكپارچه ساختن برنامههاي سازماني در ارتباط با فاجعه
- استقرار گروههاي امدادي از سازمانهاي ارائهكننده خدمات اضطراري
- ذخيرهسازي كالاهاي امدادي و تجهيزات ويژه امداد و نجات
در شرايط بحراني
اجماع نظر در شرايط اضطراري، يكي از متغيرهاي شاخص در زمان وقوع فاجعه است كه عبارت است: از توافقي ضمني، در ميان مسؤولان و امدادگران درباره اولويت انجام اقدامات. براي نمونه، مراقبت از قربانيان (عملياتي همچون نجات، مراقبتهاي پزشكي، دارويي و اسكان در پناهگاه)، معمولا از اولويت نخست برخوردار است و سازمانهاي مسؤول بايد بيدرنگ، عمليات را اتخاذ كنند. وظايفي كه در محل مركز عمليات اضطراري در شرايط بحراني انجام ميشود عبارتاند از:
- تجهيز و بسيج كليه پرسنل و امكانات
- اعلام خطر و هشدار به مردم
- انجام اقدامات حفاظتي
- مراقبت از مجروحين و قربانيان حادثه
- ذخيره كردن مايحتاج و خدمات ضروري موردنياز مردم
- برآورد و ارزيابي كردن خسارات وارده
- ثبت و نگهداري اطلاعات
- آگاهسازي و اطلاعرساني به مردم
- برنامهريزي براي بازسازي و جبران خسارات
- هماهنگ كردن اقدامات و فعاليتهاي مديريت بحران
- تخليه و انتقال جمعيت در صورت خطر
- پناهگاه (اعم از پذيرش و مراقبت از مهاجران)
- ارائه خدمات انساني (رفاه)
- حفظ پايايي و استمرار خدمات دولت
- محل استقرار تيمهاي امدادگر داخلي و خارجي
با در نظر گرفتن خصوصيات و ويژگيهاي اصلي مراكز عمليات اضطراري با هدف ياريرساني در هنگام زلزله، ميتوان به انتخاب مدلهاي موجود در مكانيابي اين مراكز اقدام نمود.
ب) مدلهاي مكانيابي مراكز خدماترساني و اورژانسي
مدلهاي مكان گزيني در بخش عمومي و خدماترساني، آخرين بخش از روند شكلگيري مدلهاي مكانيابي هستند كه در آن تعداد زيادي از تصميمگيرندگان (كاربران) در مدل منظور ميشوند و بخش عمومي به عنوان متولي جامعه، تنها كسب حداكثر سود يا به حداقل رساندن هزينهها را در نظر نميگيرد، بلكه جلب رضايت همه شهروندان و برقراري عدالت اجتماعي در دسترسي به خدمات مختلف را پيگيري مينمايد.
انواع موضوعات مكانيابي در عرصه خدمات و تسهيلات عمومي و شهري را نيز ميتوان در سه گروه اصلي زير طبقهبندي كرد:
1- خدمات و تسهيلات اداري
2- خدمات و تسهيلات درماني
3- خدمات و تسهيلات امور اورژانس
مكانيابي مراكز خدمات اورژانس، خدماتي مانند: ايستگاههاي آتشنشاني، بهداشتي – درمان و پليس را شامل ميشود كه ميتوان مراكز عمليات اضطراري را نيز جزو اين نوع خدمات به شمار آورد، در مدلهاي مكانگزيني مراكز خدماتي، تاكيد فوقالعادهاي روي هزينههاي مرتبط با حمل و نقل كه منتج از فاصله است به وضوع نمايان ميباشد. با اينكه عامل فاصله، يك شاخص مهم براي برنامهريزان و مديران ميباشد، اما تمركز در فاصله و استثنا كردن ساير شاخصها، ضعف بزرگي براي اين مدلها خواهد بود، در همان حال اهميت فاصله فيزيكي در حالتهاي اضطراري مانند اعزام آمبولانس يا ماشينهاي آتشنشاني به محل درخواست امداد از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است. در روند تكاملي مدلها جهت رسيدن به توزيع بهينه خدمات و دخالت دادن حداكثر كاربران (مشتريان) در يك حوزه خدماتي خاص و در عين حال به حداقل رساندن هزينهها و در نهايت نزديك شدن به تامين عدالت اجتماعي در شهر، پارامترها و شاخصهاي مختلفي مطرح شدند و در مدلها منظور گرديدند كه اين امر موجب پيچيدگي مدلها گرديد. هر چند استفاده از رايانهها كمك شاياني در حل مدلها به عمل آورد و نظريهپردازان و مدلسازان را در دخالت هر چه بيشتر عوامل موثر در مدلها تشويق كرد، اما در عمل، كاربردي كردن مسأله به خاطر عدم تخصصهاي لازم در مجريان و ارائهدهندگان خدمات، نتوانست جايگاهي در خور تلاشهاي انجام شده براي ارائه خدمات از طريق نتايج مدلها برداشته باشد. اين موضوع وقتي بيشتر آشكار ميشود كه دستاندركاران بخواهند در مناطق ساخته شده كه سفرها مكرر و متعدد است با استفاده از مدلها به مكان گزيني اقدام نمايند. به همان جهت نه تنها در كشورهاي در حال توسعه، بلكه در جهان پيشرفته نيز سابقه آنچناني از كاربرد مدلها در مكان گزيني به دست نميآيد.
سوالات اساسي مطرح در مدلهاي مكانيابي (از نظر داسكين) عبارتند: از مواردي كه در زير ميآيد و مدلهاي رياضي مربوط به مكانيابي را معمولا دريافتن پاسخ سوالهاي زير طراحي ميكنند:
1- چه تعداد از تسهيلات بايد استقرار يابند؟
2- تسهيلات بايد در كجا مكان گزيني شوند؟
3- اندازه هر واحد تسهيلاتي، چقدر است؟
4- چگونه بايد ميزان تقاضا براي خدمات قابل ارائه توسط هر واحد را تعيين كرد؟
از آنجا كه بررسي همه پاسخها براي مراكز امدادرساني در اين مقاله نميگنجد، تنها به معيارهايي كه ميتواند در تابع هدف منظور شود خواهيم پرداخت.
ج) مراكز عمليات اضطراري بايد در كجا مكانگزيني شوند:
براي بررسي معيارهاي لازم در انتخاب مكان مناسب براي مراكز عمليات اضطراري، استفاده از تجارب كشورهاي مختلف ميتواند راهگشا باشد، اما شايان توجه است، در بيشتر اين كشورها به دليل هزينههاي ايجاد اين مراكز و هماهنگيهاي همه جانبه ميان ارگانهاي مختلف در قبل از بحران، ايجاد مراكز دائمي ضرورت نمييابد و مراكز عمليات اضطراري در هنگام بروز بحرانها ايجاد ميشوند. بنابراين به نظر ميرسد معيارهاي كاملا مشخصي براي مكانيابي اين گونه مراكز وجود نداشته باشد.
در حالي كه تجربههاي حاصل از زلزلههاي پيشين در كشور ايران همگي بيانگر ناهماهنگي بين نيروهاي امدادي، مشكلات ارائه خدمات فني و پشتيباني، مشكل سازماندهي به نيروهاي امدادي و... ميباشد كه ضرورت نياز به مراكز دائمي و تعريف دقيق معيارهاي مكانيابي به منظور عمليات اضطراري را خاطرنشان ميسازد، در اين بخش به بررسي اهم معيارهاي مورد نياز براي مكانيابي سايتهاي امدادرساني پرداخته شده است:
نزديكي به معابر اضطراري
از آنجا كه مراكز امداد كانوني براي تردد امدادگران، حادثهديدگان، مواد غذايي، كمكهاي مردمي و... ميباشند نزديكي به شبكه راههاي اصلي از ضروريات مكانگزيني اين مراكز هستند؛ البته تجربههاي حاصل از زلزله بم را كه ميتوان نخستين زمينلرزه شهري ايران در قرن اخير دانست بيانگر تمايل مردم به خروج از شهر، هجوم آسيبديدگان روستايي به شهر و مشكل ترافيك درون و برون شهري است كه باعث بسته شدن راههاي اصلي و كندي و تاخير در جريان عمليات امداد و نجات گرديد؛ بنابراين قبل از هر چيز تعريف دقيق شبكه راههاي اضطراري (مسيرهاي دسترسي ترافيكي به داخل و خارج از شهر كه بتواند پاسخگوي شرايط اضطراري باشد) ضروري به نظر ميرسد، لازم به ذكر است از آنجا كه برخي نواحي تهران به ويژه از نظر دسترسي جادهاي آسيبپذير است و امكان برخورد بعضي از مسيرهاي ارتباطي اصلي با شكستگي تعدادي از گسلهها وجود دارد. خطوط زيرزميني مترو در مواقع رويداد زلزلههاي بزرگ ميتواند به عنوان مسيرهاي جايگزين مورد استفاده قرار گيرد.
نكته قابل توجه اينكه بهتر است از انتخاب سايت در انتهاي خيابانهاي بنبست به علت آنكه امكان دسترسي تنها به يك صورت خواهد بود جلوگيري شود. (مسيرهاي دسترسي ترافيكي به داخل و خارج از شهر كه بتواند پاسخگوي شرايط اضطراري باشد).
مجاورت با كاربري مسكوني
رويكرد اصلي مراكز عمليات اضطراري، امدادرساني به آسيب ديدگان است؛ بنابراين قرارگيري اين مراكز در مناطق مسكوني از ضروريات انتخاب اين مراكز ميباشد. چنانچه بخشي از مراكز عمليات اضطراري به اسكان موقت اختصاص يابد، بايد اين مراكز به گونهاي مكان گزيني شوند تا آسيب ديدگان بتوانند در كوتاهترين مدت خود را به اين مراكز برسانند.
قرارگيري در نزديكي بيمارستانها
از آنجا كه مراكز امدادرساني از امكانات لازم براي درمان و بستري تعداد محدودي از مجروحان برخوردارند، براي مديريت مناسب حوادث ناگهاني لازم است يك برخورد سيستماتيك اعمال شود. در اين ميان استفاده از ترياژ يكي از اقدامات ضروري است. يكي از محيطهاي اصلي كه ميتواند ترياژ در آنها صورت گيرد ترياژ ميداني در ارتباط با مركز تصميمگيري ميباشد. قابل توجه است ترياژ در طي يك حادثه ناگهاني اهداف و روندهاي متفاوتي از ترياژ معمولي دارد و به نوع حادثه، تعداد و ويژگيهاي بيماران بستگي دارد.
به اين منظور پيشنهاد ميشود مراكز عمليات اضطراري در نزديكي بيمارستانها، احداث شوند تا پس از ترياژ بيماران، امكان انتقال سريع بيماران اورژانسي به بيمارستانها فراهم شود.
نزديكي به آتشنشاني
يكي از سوانحي كه به گسترش بحرانهاي پس از زلزله دامن ميزند، وقوع آتشسوزيهاي وسيع ميباشد.
در صورتي كه مراكز خدمات و امدادرساني مكاني در داخل سايت وجود ندارد، بهتر است اينگونه مراكز در شعاع عمل كردي آتش نشاني قرار بگيرند.
نزديكي به فضاهاي باز
فضاهاي باز، پاركهاي كوچك و مناطق تفريحي پس از رويداد زلزله ارزش فراواني خواهند داشت. مراكز خدماترساني امدادي در نزديكي فضاهاي باز كه ميتواند عملكردهاي ذيل را داشته باشد:
- كمپهاي موقت پذيرايي
- پايگاههاي نظامي و يا مديريت بحران
- ايجاد كردن محلهايي براي ريختن آوار و فروريزههاي حاصل از مصالح تخريب شده، اين نكته به دليل مشكلات موجود در انتقال آوار به خارج شهر، كه در نتيجه آسيبهاي وارده به مسيرهاي اصلي دسترسي شاهراهها ايجاد ميگردد، اهميت بسيار دارد.
در شهر تهران، به علت ساخت و سازهاي بيرويه و تراكم ساختماني بسيار زياد به ويژه در مناطقي كه ارزش زمين بالاتر است، اختصاص بخشي از اراضي به فضاهاي باز و قرارگيري اين مراكز در نزديكي فضاهاي باز ضروري به نظر ميرسد.
ويژگيهاي زمينشناختي سايت
سايت مراكز امداد و نجات بايد به دور از حريم مسيلها ساخته شود اين امر در شهر تهران كه در بسياري موارد كه در حريم مسيلها ساخت و ساز صورت گرفته است، بايد مورد توجه قرار گيرد.
بهتر است سايت در شيب 2 تا 4 درصد قرار گيرد؛ زيرا آمادهسازي زمين در شيبهاي بالاتر از 10 درجه پرهزينه و دشوار است و سايتهاي مسطح نيز با مشكل دفع آبهاي سطحي و فاضلاب مواجه ميباشند، به ويژه اگر در مراكز امدادرساني از كمپ استفاده ميشود بايد به دفع آبهاي سطحي توجه كافي شود تا در هنگام بارش باران به ويژه در مكانهاي پرتردد آب، آب گرفتگي ايجاد نشود.
امكان حفر چاه: در مراكز عمليات اضطراري دسترسي به آب شرب از ضروريات است، در صورتي كه فاصله زيادي از مخازن آب وجود داشته باشد اين مراكز بايد در محلهايي ساخته شود كه امكان حفر چاه وجود داشته باشد. اجتناب از قرارگيري سايت بر روي خاكهاي سست.
ويژگيهاي كالبدي سايت
قابليت توسعه سايت مراكز امداد بهتر است، پتانسيل توسعه براي آمادگي در برابر بحران بزرگ و سرويس دهي به جمعيت نيازمند امداد را دارا باشد.
امنيت سايت در صورتي كه مراكز عمليات اضطراري به ذخيره آذوقه، آب، تجهيزات و... اختصاص يابند، مكانهاي مناسبي براي حمله چپاولگران خواهد بود؛ بنابراين نياز به تامين امنيت سايت از ضروريات است.
امكان برقراري ارتباطات اين مراكز بايد در محلي استقرار يابند كه امكان برقراري ارتباطات راديويي و تجهيزاتي مانند خطوط تلفن و ديگر امكانات ارتباطي وجود داشته باشد.
امكان فرود هليكوپتر در هنگام بحرانهاي پس از زلزله استفاده از حمل و نقل هوايي راهگشا خواهد بود؛ بنابراين بهتر است فضاي باز موجود در سايت امكان فرونشستن هليكوپتر را فراهم كند. در اين ميان بايد شرايط مناسبي؛ همچون محدود كردن تيرهاي انتقال برق و رشد درختان را براي فرود امن هليكوپتر را نيز فراهم نمود.
پيشگيري از آتشسوزي
يكي از عواملي كه به پيشگيري از شتاب و آهنگ آتش كمك خواهد كرد، كنترل رشد گياهان است.
مالكيت اراضي
يكي از مهمترين مشكلاتي كه در بخش مكانيابي وجود دارد مسأله تملك اراضي است؛ زيرا غالبا زمين براي استقرار مراكز خدماترساني كمياب است و هرگونه استفاده از زمينهاي متعلق به بخش خصوصي نيازمند طي مراحل قانوني ميباشد.
رعايت حرايم
سايت مراكز امداد بايد از مخاطراتي همانند:
- خطوط انتقال برق
- درختان و ساختمانهاي بلندمرتبه
- بافت فرسوده و ساختارهاي كم دوام (كه احتمال ريزش آوار وجود دارد.)
- تاسيسات صنعتي و مخازن نفت به دور باشد.
نتيجهگيري
با توجه به خطر آسيبپذيري شهر تهران در برابر زلزله و بحرانهاي پس از آن و نيز تجربههاي حاصل از بروز مشكلات ناهماهنگي ميان سازمانها و ارگانهاي مختلف در هنگام بروز بحرانها، نياز به اختصاص فضاهايي به مراكز عمليات اضطراري در شهر تهران وجود دارد كه جايگزين مناسب محل اين مراكز و نوع همجواري آن با كاربريهاي ديگر شهري از مهمترين ويژگيهايي است كه ميتواند در افزايش كارايي نيروهاي عملياتي در ساعات اوليه پس از وقوع زلزله به شكل چشمگيري موثر واقع شود. در مكان گزينيهاي اين مراكز از تلفيق مدلهاي رياضي با توانمنديهاي سيستم اطلاعات جغرافيايي ميتواند استفاده ميشود. براي ساخت اين مدلها تعريف معيارها ضروري است، در اين مقاله معيارهاي ذكر شده، به صورت عام مطرح شدهاند كه برحسب مقياس عملكردي مراكز عمليات اضطراري در سلسله مراتب ساختار خدمات در شهر (شهر و فراتر، حوزه، منطقه، ناحيه و محله) ميتوانند امتيازدهي و اولويتبندي شوند.