سعيده نوباوه وطن
حرفهای دیگران را تحمل کنید
حتما شما هم تا به حال در زندگیتان با این همه توصيههاي مختلف و گوناگون مواجه نشده بودید. هر کس از راه ميرسد راجع به شيوههاي بچهداري شما نظرهایی ميدهد. به قول یک روانشناس مردم دوست دارند اینطور وانمود کنند که پدر و مادرهای بسیار خوبی برای فرزندانشان بودهاند و وظيفهشان این است که خرد و تجربه وافرشان را به دیگران هم منتقل کنند. معمولا خانمها از اینکه مدام امر و نهی شوند و کسی در کارشان دخالت کنند متنفرند. یکی از همین مادرها ميگفت: «وقتی پسرم گریه ميكرد، غريبهها ميگفتند دستمال خنک روی شکمش بگذار یا به او قنداب بده...» اوایل این توصيهها ممکن است اعصاب خرد کن باشد، اما بعد به تدریج به اعتماد به نفس شما لطمه ميزند. «این حرفها مرا به این فکر ميانداخت که هنوز نميدانم چطور از فرزندم نگهداری کنم». چطور با آن برخورد کنیم: متاسفانه شما نميتوانيد جلوی این حرفها و توصيهها را بگیرید، اما خوشبختانه گاهی این توصيهها واقعا خردمندانه و مفیدند. کلید حل این مشکل این است که شما بدانید کدام حرفها مفیدند و کدام مفید نیست و از بین آنها حرفهای مفید را انتخاب کنید و به آن عمل کنید. بهترین راه این است که یک یا دو نفر را که به حرفهایشان اعتماد دارید را انتخاب کنید؛ مثل پزشک کودکتان، خواهرتان یا حتی مادر شوهرتان. از بعد از این انتخاب هر که غیر از این چند نفر حرفی به شما زد یا توصيهاي داشت به او لبخند بزنید و بگویید «راجع به آن فکر ميكنم». همچنین ميتوانيد لحظهاي تامل کنید و برنامهتان را به خودتان یادآوری کنید. با خودتان تکرار کنید که قرار است شما از افراد منتخب خودتان حرف شنوی داشته باشید. در نتیجه ميتوانيد به راحتی حرفهای آدمهاي فضول را نادیده بگیرید.
مدام خودتان را با دیگران مقایسه نکنید
حس حمایت و گاهی اوقات رقابت در مادران بسیار قوی است. «وقتی اولین دخترم 2 ماهه بود، یکی از همکارانم عکسی از کودک چند ماههاش به من نشان داد که در حال سينهخيز رفتن بود. وقتی از او در اینباره پرسیدم گفت مدتی است که پسرش این کار را انجام ميدهد. آن روز من با آشفتگی و وحشت رفتم خانه و از آن روز به بعد مدام سعی ميكردم دخترم را به حالت دمر بخوابانم تا او هم سینه خیز برود، اما دخترم از این حالت خوشش نميآمد و اذیت ميشد اما من ميخواستم هر طور شده او سينهخيز رفتن را یاد بگیرد». اگر این داستان به نظر شما آشنا ميآيد، جای تعجب نیست، زیرا حس رقابت با دیگران در ذات همه انسانها وجود دارد. به قول یکی از نویسندگان «وقتی شما به میوه فروشی هم ميرويد، ميوهها را با هم مقایسه ميكنيد. پس این خیلی طبیعی است که خودتان را نیز با سایر مادرها مقایسه کنید»، اما این که شما مرتبا فرزندتان را با سایر کودکان مقایسه کنید کار درستی به نظر نميرسد. چطور با این حس کنار بیاییم: به جای اینکه با حسرت به آنها خیره شوید، با مادرهای دیگر هم در اینباره صحبت کنید. همه از دور خیلی خوب و عالی به نظر ميرسند، اما شما کمي بیشتر پرس و جو کنید. مثلا شاید تعجب کنید اگر بفهمید آن دختری که در فروشگاه ميبينيد که مدام در حال خندیدن است (در حالی که دختر شما بهانهگيري و گریه ميكند)، شبها تا صبح نميخوابد یا مادرش که اینقدر شاد و خونسرد به نظر ميرسد چه فشاری را تحمل ميكند. پس وقتی مادری لاغر و خوش اندام را در پارک ميبينيد، که ميگويد بچهداري عالي است و کودکش هیچ گاه او را اذیت نميكند، چه باید بکنید؟ هیچ، خیلی راحت و آسوده از او فاصله بگیرید و کسی را برای صحبت کردن پیدا کنید که شرایطی مشابه خودتان داشته باشد و بتوانید با او ارتباط بر قرار کنید.
عذاب وجدانتان را کم کنید
شما چه بخواهید تصميمهاي بزرگ بگیرید (مثل برگشتن سر کارتان) چه تصميمهاي کوچک، ممکن است دچار عذاب وجدان شوید. عذاب وجدان برای مادران مثل باد گلو یا استفراغ برای کودکان است؛ احساسی که تقریبا هر روز دچارش ميشوند. خیلی از مادران از اینکه بخواهند به سر کارشان برگردند احساس عذاب وجدان ميكنند، اما از طرفی هم نميتوانند این کار را نکنند، زیرا شغلشان و موقعیت اجتماعيشان را دوست دارند. چطور با این حس کنار بیاییم: با اینکه شما نميتوانيد همه احساساتتان را به طور کلی از بین ببرید، اما ميتوانيد آنها را کنترل کنید. پدیدهای وجود دارد به نام عذاب وجدان مولد. به گفته یکی از متخصصین در این زمینه، عذاب وجدان خوب همان حسی است که در مواقع لزوم به شما غر ميزند. همین حس شما را به انجام بسیاری از امور مهم و ضروری وادار ميكند. اما اکثر اوقات عذاب وجدان از نوع مخرب اعتماد به نفس است. در هر کاری که ميكنيد آن را حس ميكنيد. پس بهترین کار این است که به ندای درونی توجهی نکنید و کار خودتان را انجام دهید. هرچه بیشتر این کار را تمرین کنید، در نادیده گرفتن این حس موفقتر خواهید بود.
مراقب خودتان باشید
به عنوان زنی که تازه مادر شده است، گاهی ممکن است حس کنید خوابیدن، غذا خوردن و حمام رفتن نعمتهايي هستند که شما دیگر هرگز از آنها بهرهمند نخواهید شد، اما اگر به خودتان نرسید و به نیازهایتان توجه نکنید، تردیدتان نسبت به خودتان بیشتر ميشود. یکی از مادرها در این زمینه تجربه جالبی دارد: «هر گاه خوابم کم ميشود در برابر فشارها بسیار آسیب پذیر ميشوم. مدام نگرانم و احساس ميكنم تغذیه مناسبی ندارم، به اندازه کافی پروتئین نخوردهام در نتیجه نميتوانم به فرزندم شیر بدهم و کودکم از گرسنگی ميميرد». چطور با آن بر خورد کنیم: از این به بعد شبی 10 ساعت بخوابید. شوخی کردم! اما شما قطعا به استراحت احتیاج دارید. حالا این استراحت ميتواند یک چرت کوتاه یا چند دقیقه خلوت کردن با خود باشد. هیچ اشکالی ندارد گاهی به خود بگویید «امروز یک ساعت برای بچهام پرستار ميگيرم تا به یک پيادهروي یا به آرایشگاه بروم». این استراحتها زمان زیادی نميبرد، اما در بهتر شدن حال شما بسیار موثر خواهد بود. یکی از مادرها از این کار نتیجه خوبی گرفته است. «بعد از به دنیا آمدن دو قلوهایم کاملا به هم ریخته شده بودم، خودم را در خانه حبس کرده بودم و به هیچ وجه حاضر نبودم پيژامههايم را با لباس دیگری عوض کنم، اما روزی که وقت دکتر داشتم از مادرم خواستم چند ساعت از فرزندانم مراقبت کند، لباس تمیز و مرتبی پوشیدم و کمي آرایش کردم. این کار اعتماد به نفسم را، درست زمانی که به همه تواناييها و قابليتهايم به عنوان یک مادر شک کرده بودم، به من برگرداند».
استانداردهایتان را پایین بیاورید
غیر ممکن است شما بتوانید همه کارهایتان را به خوبی قبل از بچهدار شدن انجام دهید. شغلتان، روابط شما با همسرتان، تمیز نگه داشتن خانه، مادر خوبی بودن... همه این امور را به درستی انجام دادن کار راحتی نیست. کارهای خانه برای بعضی از خانمها در راس امور قرار دارد. یکی از همین خانمها ميگفت: «چند وقت پیش خانواده همسرم ميخواستند برای دیدن نوزاد 2 ماههام به منزلمان بیایند. من تصمیم گرفتم قبل از آمدن آنها، در ساعت خواب دخترم، زمین را تميز كنم، اما آن روز دخترم نخوابید. هنوز از یادم نرفته است که آن روز از شدت ناراحتی و فشار نزدیک بود اشكهايم سرازیر شوند. کثیف بودن زمین تنها ناراحتی من نبود. بیشتر از این ناراحت بودم که نميتوانم هر گاه که اراده ميكنم کارهایم را انجام دهم. چطور امور را مدیریت کنیم: به یاد داشته باشید که شما وقت ندارید همه برنامههايتان را با هم اجرا کنید. شما باید یک لیست از کارهایی که باید انجام دهید تهیه کنید و آنها را اولويتبندي کنید. اگر شما آنقدر سختگیر هستید که نميتوانيد هیچ یک از کارهای مورد نظرتان را از آن لیست حذف کنید، این کار را به خاطر فرزندتان انجام دهید. تحقیقات نشان ميدهند مادرهایی که کارهایشان را در حد متوسط تا خوب انجام ميدهند تاثیر بهتری بر فرزندانشان دارند تا کسانی که ميخواهند همه کارهایشان در حد عالی باشد. اتفاقا اشتباهات شما باعث ميشوند کودکتان بیشتر خودش را با محیط وفق بدهد، زیرا همیشه امور آن طور که ما ميخواهيم پیش نميروند.
با فرزندتان خوش بگذرانید
یکی از آشنایان من، مثل همه زنان دیگر که به تازگی مادر شدهاند، بعد از بچهدار شدن كتابهاي زیادی در رابطه با تعلیم و تربیت فرزندش مطالعه ميكرد. همه این كتابها توصیه ميكردند فرزندان را باید به هیجان وا داشت. در نتیجه این خانم همه وقتش را بر تعلیم و تربيت فرزندش متمرکز ميكرد، حتی وقتی کودکش 3 ماه بیشتر نداشت. «هر روز صبح وقتی دخترم از خواب بیدار ميشد به ساعتم نگاه ميكردم، وقت را طوری تنظیم ميكردم که هر 15 دقیقه برنامه یا بازی جدیدی را برای دخترم شروع کنم. بعد از مدتی، بازی کردن به چیزی شبیه آموزش و درس و مشق تبدیل شد. با این وجود من مدام از خود ميپرسيدم آیا به اندازه کافی برای آموزش فرزندم وقت ميگذارم؟»
با این حس چطور برخورد کنیم: به جای اینکه همیشه در فروشگاهها و مغازهها به دنبال وسایل آموزشی برای فرزندمان باشیم، ميتوانیم با بازی و خوش گذراندن با آنها خیلی از مسائل را به آنها یاد بدهیم. فقط باید بر کاری که آن لحظه انجام میدهید متمرکز شوید. از آنجا که فرزند شما مدام در حال دریافت اطلاعات است و ذهن او نیز مرتبا در حال پردازش این اطلاعات در طول فعالیتهای مختلف است، خودش بدون کمک شما به مرور زمان خیلی از مسائل را متوجه ميشود و یاد ميگیرد. مثلا لازم نیست سر میز شام، قاشقی را به او نشان دهید و کلمه «قاشق» را تکرار کنید و از او بخواهید آن را بعد از شما تکرار کند! او خودش به مرور همه چیز را یاد خواهد گرفت. فقط کافی است شما با کودکتان همراه باشید و اگر مثلا ظرف غذایش را ناخواسته در سفره برگرداند همراه با او بخندید و خوش بگذرانید. هیچ چیز مثل زمانی که فرزندتان با شما میخندد حال شما را خوب نميكند و اعتماد به نفستان را بالا نميبرد. هر چه کودکتان خوشحالتر باشد، اطمینان شما هم نسبت به خودتان و کاری که انجام میدهید بیشتر ميشود.