گفتگو : رضا حسینمردی خبرنگار
تحریریه زندگی آنلاین : علی کامیار عبدالعالی متولد تیرماه 1344 دوران تحصیلات ابتدایی را در یکی از مدارس ملی (سهند) شهر تهران گذراند و مقطع متوسطه و دبیرستان را در مدرسه خوارزمی در خیابان انقلاب پشت سر گذاشت. وی رشته دندانپزشک عمومی را با رتبه اول در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی سال 1368 به پایان رساند و مدرک تخصصی پریودونتیست را نیز در سال 1378در همین دانشگاه پشت سر گذاشت ودوره فلوشیپ جراحی پیشرفته ایمپلنت را نیز سال1392 در دانشگاه علوم پزشکی تهران گذراند. وی بنیانگذار و مدیر سابق گروه ایمپلنت دانشکده دندانپزشکی پردیس بین الملل تهران همچنین بنیانگذار و رییس سابق بخش ایمپلنت بیمارستان فوق تخصصی شرکت نفت بوده است. عضویت در کمیته علمی وعضویت در هیات مدیره انجمن پریودونتولوژی ایران، مدیر اجرائی ICOI ، مدرس رسمی 3M امریکا در خاورمیانه و شمال افریقا، مدرس رسمی انجمن ایمپلنتولوژی آلمان و ... از سوابق علمی و اجرایی ایشان است. با این مقدمه به گفتگو با این استاد علم و اخلاق پرداختیم.
بیشتربخوانید:
آندربایت دندان و روش های درمان قطعی
لطفا کمی بیشتر ازدشواری ها و راهی که طی کردید تا به این موقعیت از زندگی برسید صحبت کنید.
سال 1357 سوم راهنمایی را به پایان رساندم؛ من در این دوران جز شاگردان متوسط رو به پایین بودم و اصطلاحا نمره گرفتن را اصلا بلد نبودم! تا اینکه در دبیرستان خوارزمی به سختی و با تلاشهای پدرم پذیرفته شدم و به دلیل حضور معلمان بسیار خوب و اثر گذار توانستم در مدتی کوتاه به شاگرد اول منطقه تبدیل شوم. معدل سال چهارم نظری من نزدیک بیست بود. موفق شدم در کنکور سال 1362 در رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پذیرفته شوم.
آن زمان دوران جنگ بود؛ دوره دانشجویی از یک طرف جذاب بود ولی از طرف دیگر سختی های فراوانی داشت؛ من در اکثر ترم های تحصیلی دانشگاه شاگرد اول بودم و حتی گاهی اوقات بجای اساتید برای دانشجویان تدریس میکردم. در آن مقطع به شدت پیگیر درس و تحصیل بودم و حتی به دانشجویان هم ردیف خودم در دانشکده های دیگردرس میدادم. در آن زمان پژوهش و تحقیق و تالیف بخش جدا نا پذیر زندگی تحصیلی من بود به گونه ای که توانستم سه مقاله علمی پژوهشی چاپ و منتشر کنم.
آن سالها تحصیل چقدر دشوار بود و مشکلات خاص خود را داشت؟
مثل الان نبود! آن دوران کامپیوترو اینترنت نبود و فقط ژورنال های خارجی بود که آنهم دست به دست معدود دانشجویان ممتاز میچرخید. نکته اینجا بود که تقریبا اغلب دانشجویان دهه شصت فقط جزوه میخواندند؛ کتب رفرانس که بندرت میخواندند و کتابهای دانشگاهی به زبان فارسی هم به زحمت میخواندند! من برای اینکه مقالات و مجلات روز دنیا را در زمینه دندانپزشکی در اختیار داشته باشم به دوستانم که قصد سفر خارج داشتند، پول میدادم که از کشورهای خارجی ژورنال برایم بخرند و به ایران بیاورند. حتی پول میدادم که از مقالات و مجلات موجود در دانشکده های ترکیه برای من فتوکپی بگیرند و بیاورند ایران...! دوران جنگ بود و ما دسترسی به مطالب علمی روز جهان نداشتیم و اینطور شد که من کتابخوان و مقاله خوان به زبان انگلیسی شدم.
برادر دیگرم دکتر کیوان عبدالعالی که در سن پانزده سالگی پزشکی دانشگاه تهران قبول شده بود و یک سوپر نابغه بود، مدام تشویقم میکرد تا کتاب و مطالب علمی را حتما به زبان اصلی بخوانم. الان با گذشته اصلا قابله مقایسه نیست و زمانی که مقایسه میکنم خیلی چیز ها متحول شده است.
بیشتربخوانید:
دانستنیهای مهم در مورد سلامت دندان کودک
وضعیت تحقیق و پژوهش در میان دانشجویان چطور بود؟
من سال 1368 فارغ التحصیل شدم پایان نامه دوران دندانپزشکی عمومی من یک پایان نامه تحقیقاتی بود که در آن زمان چنین پایان نامه هایی انگشت شمار بود. موضوع پایان نامه من در خصوص استفاه کاربردی دهان شویه "کلرهگزیدین" بود. استاد عزیزم پرفسور سید مجتبی سیدین برای پایان نامه تحقیقاتی من از آمریکا نمونه ای غلیظ آورد و من با رقیق سازی آن کار تحقیقاتی را شروع و انجام دادم. نکته اینجاست که از میان تمام هم دوره ای های من که آز زمان کارهای علمی و تحقیقاتی انجام میدادیم، اکنون فقط من در ایران هستم و بقیه مهاجرت کردند!
همان سال با رتبه اول فارغ التحصیل شدم و بلافاصله آزمون تخصص دادم و در دانشگاه علوم پزشکی تهران در رشته پریودونتولوژی قبول شدم اما به دلایلی امکان ادامه تحصیل برای من فراهم نشد!!! سال 1369 عضو هیات علمی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان شدم و سال 1370 با همسرم خانم دکتر "کاترین کیامهر" ازدواج کردم. در آن مدت به همت دکتر سلیمانی شایسته رییس وقت دانشکده، چند کنگره و سمپوزیوم علمی در همدان برگزار کردیم. سال 1374 مجددا در آزمون تخصص برای رشته پریودونتولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پذیرفته شدم و به تهران آمدیم. پسرم "آرمان" در پایان سال 1374 متولد شد. دوران رزیدنتی من با بحران شدید مالی همراه بود وباید از عهده مخارج بر می آمدم چون قسط داشتم، فرزندم تازه متولد شده بود و همسرم نیز شرایط کار کردن نداشت.
پایان نامه تخصص شما در چه مورد بود؟
در دوره تخصصی بعنوان chief resident انتخاب شدم. بهمراه دکتر اردشیر رنجبری که سال پائین من بود مدرن ترین تکنیکهای جراحی پلاستیک آن زمان را در بخش پریو شهیدبهشتی به صورت روتین انجام میدادیم که حتی برخی از آنان برای اولین بار در ایران انجام میشد. در همان زمان ماده جدیدی در علم پریودنتولوژی در سوئد به نام "اِمدوگِین" لانچ شده بود که اساسا برای رژنراسیون بافت سخت (استخوان) پیرامون دندان بود ولی من برای اولین بار در دنیا نظریه استفاده از این ماده را جهت پوشش ریشه عریان شده دندان و رژنراسیون بافت نرم (لثه) مطرح کردم و همین هم موضوع پایان نامه دوره تخصصی من شد. نکته جالب این بود که طی مکاتبات ایمیلی من با مدیر اجرایی شرکت ارائه کننده این ماده ایشان درخواست ارسال این ماده را به ایران نپذیرفت و ایران را برای استفاده از این ماده اصطلاحا qualified نمیدانستند. اما به لطف پروفسور میرعمادی که به خارج از کشور و بویژه سوئد سفر میکردند ماده "اِمدوگِین" برای من تهیه نمودند تا پژوهش پایان نامه را انجام دهم. نکته جالبتر اینکه چندین سال بعد از این پژوهش من در کشور، تحقیقات در دنیا روی اثرات این ماده در پوشش ریشه دندان (همان نظریه من) انجام شد و اثرات مفید آن اثبات شد ! البته من چندین کار تحقیقاتی دیگر هم انجام دادم.
شما به عنوان دندانپزشک طرح خدمت هم گذراندید؟
بله مسلما. ما از جمله افرادی بودیم که باید طرح میگذراند آنهم خارج از تهران! جهت گذراندن طرح خدمت به شهر قم رفتم و در واقع یکی از رکورد داران گذراندن طرح خارج از مرکز در کشور هستم چون پنج سال در همدان بودم و شش سال در قم خدمت کردم. سال 1378به واقع اولین متخصص دندانپزشکی که به شهر قم وارد شد و مطب دائر کرد من و دکتر فشارکی نیا بودیم و در مجموع حدود چهارده سال طرح و خدمت خارج از تهران گذراندم.
بیشتربخوانید:
راهکار نوین درمان ناهنجاریهای دندانی و فکی بدون جراحی (قسمت اول)
شما برای درمانهای دندانپزشکی جانبازان هم فعالیت داشتید؟
در ادامه فعالیتهای حرفه ای، من مشغول خدمت و درمان جانبازان در کلینیک شهید قاضی طباطبایی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شدم و سپس همسرم نیز در بیمارستان ساسان همراهم شد. همراه با دکتر بیات، دکتر جعفریان، دکتر هوشمند، دکتر کدخدازاده برای درمان جانبازان خدمت کردیم. جانبازان برای من بسیار اهمیت دارند و بدون اغراق میگویم که چند سال برای این عزیزان بدون چشم داشت و بصورت رایگان من و همسرم درمان کردیم و هر چه از این بابت برای من و همسرم بعنوان حق الزحمه در نظر میگرفتند به صندوق جانبازان برمیگرداندیم. این موضوع که انسانهایی اینچنین برای دفاع از وطن و مردم کشور خود جانبازی کردند همیشه برای ما بسیار مهم بود و درمان این عزیزان حداقل کاری بود که برایشان انجام دادیم.
اینکه میگویند شما در کنگره های علمی و آموزشی هم پای ثابت و همراه همیشگی بودید صحیح است؟
بله من طی این سالها در کنگره های علمی همراهی میکردم . سال 1390 تا 1392 فلوشیپ جراحی های پیشرفته ایمپلنت را در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران زیر نظر استادان عزیزم جناب دکتر شایسته ، دکتر رکن، دکتر سیامک یعقوبی و خانم دکتر پاک نژاد و دکتر محمود هاشمی گذراندم و در ادامه هیات علمی دانشگاه تهران و مدیر گروه پریو پردیس بین الملل دانشگاه تهران شدم و بخش ایمپلنت همان دانشکده را نیز راه اندازی کردم و مدیر آن گروه هم شدم.
بالغ بر 3هزار نفر در کلاسهای آموزشی من یا کلاسهایی که جهاد دانشگاهی برگزار میکرد یا کنگره ها و کارگاه هایی که در آنجا تدریس کردم از طریق من آموزش دیدند.
در انجمن همیشه فعال بودم و اکنون دبیر شورای عالی انجمن پریودونتولوژی ایران هستم و در هیئت مدیره انجمن ایمپلنتولوژی نیز عضویت داشتم و در مسئولیتهای مختلف خدمت کردم. در عرصه بین المللی و در مجامع علمی جهانی، مدرس رسمی چند آکادمی علمی و چند شرکت در همین زمینه نیز بوده و هستم ولی من هیچوقت به دنبال اسم و رسم نبودم.
بخش ایمپلنت بیمارستان شرکت نفت را راه اندازی کردم که دکتر مشیر آبادی جراح فک و صورت هم همکاری و نقش داشتند وهمچنین در پایه گذاری بخش ایمپلنت بیمارستان های وابسته به وزارت دفاع نقش داشتم و هر جایی رسیدم تلاش کردم تا این دانش و تخصص نهادینه شود. تا کنون بیش از دو دهه است که موفق شدم در این مسیر خدمت کنم. زمانی که من به همکاران آموزش میدادم، اغلب این عزیزان آشنایی با ایمپلنتهای دندانی نداشتند! ولی خوشبختانه امروزه میبینیم که تقریبا همه دندانپزشکان در شهر تهران و استانها به این دانش و توانمندی تسلط پیدا کرده اند.
ولی متاسفانه سال 1392 در انتهای مسیر فوق تخصصی متاسفانه فرزندم دچار ماجرایی شد که انتهای هشت ساله آن به تلخ ترین لحظات زندگی ما تبدیل شد.
دغدغه های درمانی مردم در فقدان دندان چیست؟
من به آمار و ارقام اشاره نمیکنم اما باید گفت که کماکان در بحث پیشگیری و آموزش در شرایط نابسامانی هستیم. با چند پدیده در دندانپزشکی مواجه ایم. ولی در کنار هر خدمت خوب زیاده روی هم وجود دارد. بحث ایمپلنت فراگیر شده و حتی روستاها را نیز درگیر کرده است. این درمان از جهاتی بسیار خوب و مفید ولی از جهاتی دیگر نیز زیاده روی میشود! دندانپزشکان خوب و مسلط زیاد داریم ولی خیلی ها شاید به استراتژی درمان اشراف نداشته باشند و فقط با تکنیک ها آشنایی پیدا کردند که این یک نقطه ضعف است. یعنی شاید برخی از این عزیزان نمیدانند که چه زمانی باید اقدام درمانی انجام داد و چه زمانی خیر. ما باید علاوه بر تکنیک دلایل و فلسفه هر درمان را به فراگیران منتقل کنیم.
متاسفانه از دیدگاه آموزش عمومی بهداشت دهان و دندان و نکات پیشگیرانه فوق العاده ضعیف هستیم! سوال اینجاست که آیا پیشگیری در آمد کمی به همراه دارد؟ در صورتی که خیلی از سازمان های سلامت دهان و دندان در جهان درآمد هنگفتی از آموزش وپیشگیری دارند ولی این موضوع در ایران خیلی مورد توجه قرار نگرفته است! باید نکات پیشگیرانه به نسل امروز و فردا آموزش داده شود تا بدانند چگونه میتوانند مانع از تحمیل هزینه های سنگین در آینده بشوند؟ هر مداخله درمانی میتواند دردناک، زحمت آفرین، زمانبر و هزینه دار باشد که یک فرد با یک اقدام پیشگیرانه میتواند جلوی آنرا بگیرد. باید به آموزش و پیشگیری بیشتر بها بدهیم.
بیشتربخوانید:
پاسخ به تمام پرسشها و ابهامات درباره درمان دندانپزشکی مادران باردار
مردم در اجتماع از همدیگر میپرسد کدام مارک ایمپلنت خوب است؟
پاسخ اینکه گرچه مارک بسیار مهم است ولی همه چیز نیست. وقتی یک فرد از اصول بهداشت دهان و دندان بی اطلاع است چه تفاوتی دارد که ایمپلنت با چه برندی برای دهان او گذاشته شود؟! درمانگر حرفه ای که اخلاق حرفه ای دارد و هم از نظر تکنیکی و هم تاکتیکی میداند چگونه عمل کند مهمتر از برند ایمپلنت است. به نظر من در این مورد باید اول ببینیم که درمانگر ما چه کسی است. جنس و برند ایمپلنت مهم است ولی با فاصله زیادی نسبت به انتخاب درمانگر مناسب و مجرب و اخلاق مدار قرار دارد.
ایمپلنت مانند خودرو چندین قطعه مختلف دارد و باید بدانیم چون عمده این محصولات وارداتی است با هر اتفاقی از جمله تحریمها و... فرد و درمانگر دچار مشکلات بعدی میشود. همین نقطه ضعف است و درمان را دچار اختلال میشود. پس باید به دنبال برندی باشیم که خدمات پس از فروش مناسب و دائمی و با شرایط خوب ارائه میکند.
درمانگر خوب در کنار برند خوب ایمپلنت یعنی موفقیت.
چرا کار دندان یک فرد به ایمپلنت میرسد؟
در ابتدا ایمپلنت برای افرادی که در کل فاقد دندان بودند و برای داشتن دندان مصنوعی نیز مشکلاتی داشتند عرضه شد. کم کم برای درمان سایر افراد که یک یا چند دندان در دهان خود نداشتند نیز کاربردی شد ولی از زمانی که ایمپلنت وارد مسیر درمانی افراد دارای دندان شد به ملاحظات بیشتری نیاز پیدا کرد. افرادی که دندان خود را از دست میدهند اغلب بخاطر عدم پیشگیری و عدم رعایت بهداشت دچار این مشکل میشوند؛ مساله اینجاست که افراد تا زمانی که دندان آنها درد نگیرد به سراغ دندانپزشک نمیروند!!! افرادی که خشکی دهان دارند، بیماران دیابتی ، بیماران لثه، مبتلایان به برخی بیماری ها، شرایط خاص دارند و بر اساس نیاز فرد باید از درمان های مناسب و در زمان خاص خود بهره مند شوند.
درمان ریشه، جراحی لثه و بازسازی تاج دندان و روکش دندانی از درمان های گران قیمت هستند که هر نقصی در این کار میتواند نیاز به ایمپلنت را ایجاد کند.
زمانی که ایمپلنت را شروع کردیم (ابتدای دهه هفتاد) برای جانشینی دندان از دست رفته بریج گذاری بسیار متداول بود و ایمپلنت برای اینگونه افراد و عدم تراش دندانهای مجاور و یا برای فک های با انتهای آزاد بسیار کمک رسان بود و یک درمان انتخابی محسوب میشد. اماچون خیلی از دندانپزشکان آشنایی نداشته و شاید امکانات لازم را در اختیار نداشتند در برابر آ« مقاومت میکردند!
همچنین با بیمارانی مواجه بودیم که از نظر فرهنگی پذیرش درمان با ایمپلنت را نداشتند و تصور میکردند که در فک آنان "میخ" گذاشته میشود.مردم میترسیدند و تصور میکردند این درمان سرطان زاست و یا موجب عقیمی میشود!! برخی از این باورهای نادرست از طریق معدود دندان پزشکانی که به این دانش و تخصص آگاهی نداشتند به بیماران منتقل میشد ولی سالها بعد همین دندانپزشکان با فراگیری دوره های علمی توانستند به مهارت درمان ایمپلنت نائل شوند.
حالا یک نکته نگران کننده و آن اینکه گاهی به دلایلی که نمیتوانم ذکر کنم این امکان وجود دارد دندانی که قابل ترمیم و نگهداری است، فدای ایمپلنت گذاری شود!!! من در اینجا بر جمله "اخلاق حرفه ای" تاکید دارم.
البته افرادی که نیاز به ارتقا اخلاق حرفه ای دارند بسیار اندک هستند ولی یک لکه سیاه روی یک دیوار سفید اگر چه کوچک اما به شدت نمایان خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
نکات مهم درباره سفید کردن دندان ها
فواید شستن دندان با چای سبز
دانشگاه و استادان فرهیخته تا چه حد بر موضوع "اخلاق حرفه ای" تاکید داشتند؟
در دانشگاه تلاش شده که اخلاق حرفه ای از طریق استادان دندانپزشکی آموزش داده شود. در دانشگاه ملی یا همان شهید بهشتی استادانی مانند دکتربهرمان، دکتر مهرداد، دکتر اعتصام یزدانی، دکتر آلکسانیان، دکتر صائبی و عده ای از بزرگان دیگر بطور مرتب بر موضوع احترام به حق و حقوق بیماران تاکید داشتند. تاکید بر پیشگیری بجای تحمیل درمان های پرهزینه به مردم همیشه زبانزد این استادان اخلاق برای ما دانشجویان آن زمان بود. الان هم استادان تاکید میکنند ولی امروزه مسائل فرق کرده و منابع اطلاع رسانی با زرق و برق های عجیب و غریب موجب تغییر رفتار و فرهنگ جامعه حتی در زمینه دندانپزشکی شده است.
علت احساس عدم موفقیت و یا پوچی بین برخی دانشجویان که موجب میشود دست به کارهای عجیب بزنند همین تضاد میان واقعیات و تعارض یا تظاهر در زرق و برق است. وظایف رزیدنت های بیست سال پیش به مراتب دشوارتر از رزیدنت های امروزی بوده است؛ آن دوران تعداد رزیدنت کم و حجم بیماران زیاد بود. نبودن تناسب در حوزه پزشکی یکی از علل بروز مشکلات است. امروزه ممکن است یک دانشجوی دندانپزشکی یا پزشکی تمایل دارد به سرعت و از میانبر وارد بازار کار و درآمد بشود ولی آیا به آن سطح رسیده است؟ الان به یک دانشجو نمیتوان گفت که کار بیرون از دانشگاه و مرکز درمانی میتواند موجب غلط آموزی شما شود. در گذشته ما باور میکردیم و این توصیه استادان خود را به عنوان توصیه یک پدر روحانی میپذیرفتیم. اگر الان به یک دانشجو این موضوع را بگوییم احساس میکند استاد تمایل ندارد که یک رقیب وارد بازار کاربشود و متاسفانه نسبت به این موضوع بی اعتماد است!! در دانشگاه های ما الان هنوز راجع به اخلاق حرفه ای کار میشود ولی پاسخگو نخواهد بود و زبان ما رسا و به روز نیست! باید با منش و زبان روز به دانشجویان توصیه کرد.
جایگاه علمی شما در مرکز تحقیقات دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی چیست؟
برای پاسخ به این سوال شما باید به مقدمه ای اشاره کنم؛ پسرم "آرمان" در زمانی که در حصر بود، دیپلم نداشت و زیر هجده سال سن داشت. در ماه های اول سختی های فراوانی کشید و تا آن زمان چیزی جز اخلاق خوب و همت و پشتکار ندیده بود چون در یک خانواده فرهنگی رشد پیدا کرده بود. در بدترین جای دنیا، یعنی آخر دنیا پسرم همت کرد و دست روی زانوی خود گذاشت و در حصر دیپلم گرفت. آرمان چهره شاخص اخلاقی و متانت در حصربود و مسئول سرو سامان دادن به کتابخانه و برخی امور فرهنگی زندان رجایی شهر شد. همان جا فوق دیپلم و لیسانس گرفت و پس از شرکت در کنکور در مقطع کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی دانشگاه تربیت مدرس ایران نیز قبول شد. مسئولان دانشگاه تربیت مدرس به شدت محبت و همراهی کردند که جای تشکر فراوان از آقایان دکتر باقری، دکتر حسینخانی، دکترمحسن پور از استادان این دانشگاه دارد که زمینه ای فراهم کردند تا آرمان بتواند در زندان درس بخواند. سازمان زندان ها در این مورد شاهکار کرد و از حمایتهای خود در این مسیر علمی دریغ نکرد. سازمان زندان ها با افتخار به منش و رفتار و همت و امید آرمان، کلیپی تولید و منتشر کرد. کسی که محکوم به قصاص بود و میدانست که هیچ امیدی ندارد(آرمان) اما توانست در محیط حصر به گونه ای عمل کند که نمونه و مثال زدنی باشد. آرمان در حصر کتابهای نوروساینس میخواند و حتی بیشتر از من در مورد دانش ایمپلنتولوژی مطالعه داشت و مطلب میدانست. ساعتها با هم بصورت تلفنی در مورد موضوعات مختلف مثلا فایبروبلاست و مایوفایبروبلاست با هم بحث و گفتگو میکردیم. راجع به الیاف کلاژن اطراف ایمپلنت و بافت همبند لثه صحبت میکردیم. در کنار این موضوع پسرم آرمان به یک ورزشکار منظم در حصر تبدیل شده بود و نظم به آنجا داده بود. او در محیط حصر چند موضوع علمی و تحقیقاتی مطرح کرد که یکی از این پروپوزال ها در کمیته پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس به عنوان یک پروژه تحقیقاتی عالی مصوب شد ولی متاسفانه اجل فرصت نداد و در سوم آذر ماه سال 1400 از میان ما رفت و دارفانی را وداع گفت.
حالا پروژه های تحقیقاتی آرمان توسط من و همسرم دنبال میشود و در همین راستا جناب دکتر "کدخدا زاده" ریاست پژوهشکده علوم دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی از من دعوت کرد تا این پروژه های تحقیقاتی که پیشنهاد پسرم "آرمان" در زمان حیات او بود اکنون پیگیری شود. الان روی مودیفیکیشن سطح ایمپلنت؛ ارتقا بافت همبند اطراف ایمپلنت که موضوعات فوق تخصص و خاص است در حال پژوهش هستیم. البته کار تحقیقاتی آرمان در دانشگاه تربیت مدرس هم استارت خورده بود ولی بخاطر اینکه معدود مردم بدون آگاهی در این موضوع قضاوت میکردند و معترض میشدند که چرا یک زندانی در حصر میتواند فضای فعالیت علمی و پژوهشی داشته باشد و چرا سیستم قضایی از مسیر صالح و درست این جوان حمایت میکند، متاسفانه جلوی پیشرفت پروژه گرفته شد!!. این طرز تفکر نشان میدهد که برخی مردم بیشتر و پیشتر از آنکه نیاز به آموزش مباحث بهداشت دهان و دندان و زندگی دیجیتال و ... داشته باشند ، نیاز شدید و مبرم به آموزش تعالیم اجتماعی و فرهنگی در این زمینه دارند. چه اشکالی دارد که یک نوجوانِ محبوس فعالیت علمی و اخلاقی داشته باشد و به فکر خدمت به همنوعانش باشد. اینکه در فضای مجازی ندانسته در عرض چند ثانیه در یک موضوع قضاوت کنند، اشتباهی بزرگ است. آرمان روی یک پلیمر کار میکرد که بتواند داربستی ابداع کند تا محرک یا هدایتگر رشد سلولهای عصبی باشد بدین ترتیب امکان کمک به افرادِ دچار اختلال آناتومیکی و ساختاری اعصاب فراهم میشد؛ در طول مدت حبس آرمان مباحث نوروساینس و علوم اعصاب تا ایمپلنتولوژی را مورد توجه قرار داده بود.
عوامل گرایش به برندهای ایمپلنت چیست؟ مردم چطور درمانگر خود را پیدا کنند؟
درمانگر مهمترین نقش را دارد و واقعیت این است که عضویت در یک انجمن یا آکادمی یک کشور خارجی، صرفا دلیلی بر توانمندی یا حتی تحصیل این درمانگر در این تخصص نیست گرچه بی اهمیت هم نیست. به عنوان مثال زمانی که مدرس ایمپلنت یک برند بودم و مثلا 2 ساعت یا چند روز آموزش میدادم، سرتیفیکیت یک مجموعه علمی در آمریکا را امضا میکردم و به هر فردی که در دوره آموزشی حضور یافته میدادند و ایشان هم گواهی را صادره از امریکا به بیمارانش معرفی میکرد؛ مسلما با این 2 ساعت آموزش کمتر دندانپزشکی میتوانست به تمام ابعاد و بخصوص استرتژی درمان ایمپلنت اشراف پیدا کند و لذا دریافت گواهینامه علمی و آموزشی خارجی یا داخلی چند ساعته و چند روزه کوتاه مدت نشانه قابل استناد قطعی نیست. اینکه یک پزشک روی تابلو مطب خود درج کرده "عضو آکادمی زیبایی آمریکا" باید بدانیم که با پرداخت حق عضویت هم میتوان در هر انجمن و آکادمی عضو شد و این الزاما به معنای تخصص و تبحر بالا نیست.
البته گواهینامه های معتبر فلوشیپ، مسترشیپ، دیپلمات، قابل اعتمادتر هستند ولی آنهایی که دوره دانشگاهی نیستند آکادمیک نیستند و از نظر دانشگاهی مدرک علمی محسوب نمیشود بلکه از نظر مرجع آموزش دهنده، صرفا این فرد موفق به کسب این مدرک و گذراندن دوره مربوطه شده است و در حد فلوشیپ یا مستر شیپ یا دیپلمات مدرک دارد که البته از جهاتی ارزشمند است.
در اصل دو نوع فلوشیپ داریم؛ یکی اینکه مجامع علمی غیر دانشگاهی این گواهینامه را با پرداخت هزینه دوره اعطا میکنند و آزمون خاصی ندارند ولی نوع دیگر مدارک علمی فلوشیپی است که در یک سری مراکز دانشگاهی داده میشود که پشت آن حداقل دو سال کار و تحصیل و تجربه متمرکز و کاملا تحت نظر مستقیم اساتید بسیار عالم و مجرب است.
بیشتر بخوانید:
روش های خانگی برای داشتن دندان های مرواریدی
هشدار به مردم در انتخاب درمانگر چیست؟
باید دانست که "ایمپلنتولوژیست" به عنوان یک ترم دانشگاهی نداریم بلکه تعدادی از همکاران فلوشیپ دانشگاهی و آکادمیک در این زمینه فعالیت میکنند که آنان را ایمپلنتولوژیست خطاب میکنند. الان در تابلو مطب های برخی دندانپزشکان کلمه "ایمپلنتولوژیست" درج شده است! شاید معدودی از این عزیزان فقط در یک کلاس و دوره دو ساعته ایمپلنت شرکت کرده باشند.
بعضی ها دوره یک هفته ای گذراندند و برخی فقط چند ساعت دوره دیدند که باید مدرک و توانمندی این عزیزان توسط عوامل نظارتی بررسی شود.
برخی مردم زود باور و ساده انگار هستند! نباید مردم "ساده انگار" باشند؛ ولی در مجموع مردم دنیا علاقه شدیدی به شعبده بازی دارند و گاهی در این میان فریب میخورند!
امروزه ایمپلنت دامنه مصرف بالایی پیداکرده است به همین خاطر بود که از اواسط دهه هشتاد هجری شمسی ایمپلنتهای کره ای وارد شد. اوایل دهه نود هجری شمسی هجوم ایمپلنت های کمتر شناخته شده زیاد شد و در همین راستا نیز درمانگران کم تجربه هم به جمع درمانگران ایمپلنت اضافه شدند. انگشت شماری از این افراد از کشورهایی بصورت چمدانی و یا داخل کیسه ایمپلنت بدون نظارت بهداشتی و استاندارد درمانی به کشور وارد میکردند حتی معدود چنین افرادی در برخی برنامه های تلویزیونی حضور پیدا میکردند. ما میدانستیم که معدودی از این میهمانان برنامه های تلویزیونی چه وضعیتی داشتند البته برخی از مدعوین هم بواسطه علم و تبحر و دانشمندیشان دعوت میشدند ولی تشخیص این از آن برای مردم عملا غیر ممکن بود. من در یک مقطع کارشناس نظام پزشکی بودم و به چشم میدیدم.
مردم چطور میتوانند شناخت پیدا کنند؟
من اعتقاد دارم که دندانپزشکان عمومی در کشور داریم که به اندازه متخصصان خوب کار میکنند و تکنیک و تبحر و تجربه بالایی دارند ؛ تخصص لازم است اما کافی نیست. ولی باید آن را با کار فراوان به روز نگهداشت. تشخیص این توانمندی برای مردم خیلی دشوار است. من هم که به عنوان یک داور در نظام پزشکی از دندانپزشک جهت گرفتن توضیحات جویا میشوم در واقع با یکی دو پرسش، خیلی متوجه نمیشوم بلکه عملکرد را باید دید و مردم بر اساس عملکرد و صحبتهایی که قبل از درمان به بیمار توضیح داده میشود میتوانند متوجه کاری که برایشان انجام شده بشوند. ولی یک نکته مهم : نه همه آنهایی که در اینستاگرام فعالیت دارند ولی باید در قبال برخی تامل کرد؛ چون اگر یک درمانگر کار خوبی ارائه میدهد دیگر نیازی به تبلیغ در فضای مجازی ندارد و همیشه در مطب خود بیمار و مراجعه کننده خواهد داشت. تبلیغاتی مبنی بر ایمپلنت یک روزه و بدون جراحی میشود که تاکید بر مدرن بودن آنها میشود در حالیکه چنین تکنیک هایی سالهای سال است که توسط برخی درمانگرها انجام میشود و شاید برخی نکات جدید به روز شده باشد. باید درمانگر خود را با مطالعه وتحقیق دقیقتر انتخاب کنید.
شرکت وارد کننده ایمپلنت در این میان چه نقشی دارد؟
یک درمانگر باید تحقیق کند و بداند که کدام شرکت های وارد کننده ایمپلنت قدمت و سابقه فعالیت دارند که با اصالت و اعتبار خود هیچگاه بازی نمیکنند. در گذشته ایمپلنت با برندهای اصلی فقط ازطریق چند شرکت معدود وارد کشور میشد و این شرکتها به اصطلاح قوی ترین شرکتهای دندانپزشکی تمیز در کشور محسوب میشدندئ ومیشوند. شرکتهایی که درست کار میکنند و اقلام مناسب و مورد تایید را وارد میکنند. اما به اعتقاد من مهمتر از ایمپلنت، خود تامین کننده و درمانگر است که نقش تعیین کننده دارند. خدمات پس از فروش، موجود بودن قطعات و حمایتهای تامین تجهیزات اهمیت فراوانی دارند و باید در انتخاب ایمپلنت به این موضوعات توجه ویژه داشت. من با اینکه با بیش از بیست سیستم و برند مختلف ایمپلنت کار میکنم وبیش ازاین تعداد سیستم را برای دندانپزشکان کشور تدریس کردم و طی بیش از دودهه بیشتر از سیصد سخنرانی و کارگاه آموزشی در سراسر ایران و حتی خارج از کشور برگزار کرده ام ولی یک کانال اینستاگرامی ندارم.
لطفا در خصوص پژوهشکده ای که در آن مشغول هستید بگویید چه فعالیتی میکنید؟
پژوهشکده علوم دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در واقع یک مرکز حامی از ایده ها و نوآوری ها است تا از طریق مسیر آکادمیک و حمایت از آنها ایده ها را به کار تحقیقاتی و در نهایت به محصول ، فکر و تکنیک تبدیل کند تا در امور دندانپزشکی و تخصص های مرتبط و حتی بین رشته ای تاثیرگذار باشد. تحقیق آزمایشگاهی، بررسی روی حیوانات و بصورت بالینی بر روی بیمارن منطبق با کد اخلاقی و مجاز فعالیت پژوهشی انجام میشود. هر کار تحقیقاتی توسط کمیته های اخلاق بررسی و اجازه انجام آن صادر میشود. پس از اخذ مجوزها و انجام بررسی های آزمایشگاهی، تحقیقات در مسیر بالینی قرار میگیرد. یکی از وظایف مراکز تحقیقاتی حمایت و نظارت از طرح ها و ایده ها و بخصوص ایده پردازان است.
در مورد حمایت از بیماران توسط ارکان رسمی بهداشت و درمان:
در حوزه بهداشت و درمان دندانپزشکی ایران، بیمه ممکن است از نظر آماری علی الظاهر ارتقا داشته باشد ولی متاسفانه از نظر کیفی در وضعیت ناپسند و نامناسبی است و عملا آنچه در واقعیت رخ میدهد و ملموس هست با ادعاها زمین تا آسمان در تناقض است. آیتم هایی هم که تحت پوشش بیمه هستند از نظر ارزشگذاری در سطحی هستند که انگار برای 30 سال پیش در نظر گرفته شده و با نرخ تورم و شاخص های اقتصادی همخوانی ندارد. از این لحاظ بخش عمده مردم از درمانهای دندانپزشکی محروم میشوند. آرزویم هست که عناوین ملحوظ و تحت پوشش بیمه در دندانپزشکی بسیار بیشتر شده و در عین لحاظ ارزش واقعی آیتم ها مردم کشورمان از درمانهای بیشتر دندانپزشکی با نرخ پائینترریالی بهره مند گردند و این وظیفه حاکمیتی است که بر سرزمینی حاکم است که منبع سرشاری از ثروت طبیعی و منابع ارزشمند انسانی داراست و بحث تحریم هم عامل تمام و کمال این ترک فعل نمیباشد بلکه علت اصلی را باید در نحوه نگرش به حق و حقوق درمانی مردم دید. ایمپلنت امروزه به درمان روزمره دندانپزشکی تبدیل شده و الزامیست که به آیتم های درمانی بیمه های پایه اضافه شده و بیمه های تکمیلی نیز ارزش ریالی را بالاتر ببرند. واقعا درآمد برای پزشکان و دندانپزشکان دیگر لذتی ندارد و تجسم فشاری که مردم برای پرداخت هزینه های درمانی تحمل میکنند برای درمانگران بسیار آزار دهنده هست چرا خود پزشکان و دندانپزشکان همان مردم هستند که وظیفه خاصی را دارند و از آحاد جامعه جدانیستند و فشار بر مردم را با پوست و استخوان درک میکنند ولی چاره ای ندارند چرا که هزینه های تامین مواد و تجهیزات و راه اندازی و نگهداری مطب و کلینیک سر به فلک میکشد و این میان آنچه و آنکه باید باشد نیست. متاسفانه با نهایت تاسف و تحیر در اعلانات رسمی هم آدرس اشتباه داده میشود و تلاش مضاعفی است که گرانی ها و کمبودها به گردن پزشکان بیافتد و مردم را در مقابل خادمانشان قرار دهند. توصیه و تقاضای من از انجمن های علمی و صنفی حوزه درمان اینست که بیشترین تمرکز و توان خود را برای اقنای دولت جهت انجام وظیفه اش بکارببرند و از حق و حقوق درمانی مردم حمایت کنند. خانواده و اقوام و عزیزان ما در میان همین مردم هستند و مردم هم بالطبع قوم و خانواده یک پزشک دندانپزشک یا داروسازمحسوب میشوند.
خدمت به بیماران سرلوحه تلاش شماست. در خصوص کارهای درمانی خود بفرمایید. روز و هفته کاری شما چطور میگذرد؟
من در بخش های درمانی عمومی و تخصصی پریودانتیکس دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی مشغول آموزش به دانشجویان هستم. در طول یک هفته، دو روز برای رفتن به خانه ابدی پسرم وقت میگذارم با هم صحبت میکنیم واین کار را با همسرم طی دو سال اخیر همیشه انجام دادیم چون اولویت اولم محسوب میشود.
هر روز عصر مطب هستم. صبح ها دو روز در هفته در بخش پریو دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی به آموزش مشغولم و دو روز دیگر در پژوهشکده حضور دارم و یک روز هم در "بنیاد ملی آرمان" هستم که یک بنیاد عام المنفعه است و به نام فرزندم در مسیر راه اندازی و خدمت رسانی است. با عشق به این اهداف زنده هستم و الان چیزی شبیه معجزه است که من و همسرم راه میرویم. البته یک فرزند دیگر به نام آرتین داریم.
آرتین پسر دوم ما سال 1381 به دنیا آمد و اکنون در خارج از ایران تحصیل میکند. آرتین از یازده سالگی که متوجه سرنوشت برادر خودش شد خیلی اذیت شد. تجسم عاقبت برادر خیلی سخت بود.
بنیاد خیریه "آرمان" چرا راه اندازی شد؟
هشت سال پسرم در آخر دنیا بود و من هر روز با او صحبت میکردم. آرمان در حصر به سایرین بسیار کمک میکرد چه درسی و چه ورزشی. آرمان حتی در حصر به یک پیرمرد 65ساله کمک کرد که سواد بیاموزد و دیپلم و فوق دیپلم بگیرد. او حامی بی کسان و تنگدستان حصر بود. به مددجویان زبان انگلیسی و سوئدی آموزش میداد. همگی را تشویق و ترغیب به ورزش منظم مینمود. او 14 فن و حرفه مثل خراطی، قلاب بافی، معرق و ... آموخت. او به یک انسان قابل ستایش در حصر تبدیل شده بود. وقتی آرمان از میان ما رفت، هم بندیهایش برای او چندین شب مراسم سینه زنی برگزار کردند. آرمان در حصر به این نتیجه رسیده بود که اغلب افرادی که دست به کارهای بد میزنند و به زندان میروند دچار "عدم هویت وجودی" یا در اصطلاح بی هویتی هستند.
آرمان میگفت: این افراد احساس بی هویتی میکنند و اینکه خیلی از آنها آموزش لازم را در زندگی ندیده اند. آرمان میگفت: خیلی دوست دارم وقتی آزاد میشود تمام عمرم را وقف بچه های بزهکار و افرادی بکنم که دچار اختلالات هویتی هستند و دست به کارهای خطا میزنند. اعتقاد داشت که باید به کودکانی که در کانون اصلاح و تربیت هستند پس از آزادیشان بطور جدی کمک کرد چون احتمال بازگشت دوباره آنان وجود دارد.
ما به همین خاطر بنیادی را مدنظر قرار دادیم که به این کودکان اصطلاحا" ماهیگیری" بیاموزیم و اکنون به بچه های کار زیر 18سال آموزش های مختلفی از طریق افراد فرهیخته میدهیم. آموزش نجاری، تعمیر موبایل، موسیقی، ... میدهیم. پارسال جشنواره "چهره آرمانی" راه اندازی کردیم و هفدهم آذر هم دومین دوره از این جشنواره را برگزار خواهیم کرد. جشنواره چهره آرمانی به دنبال افرادی است با تلاش و کار خود به نوعی از خود گذشتگی میکنند. مثلا یک خانم در منطقه دولت آباد تهران یک پارک که محل تخلف و فساد افراد بود را به یک مدرسه و محل آموزش عمومی تبدیل کرده است. او بدون حمایت یک کار بزرگ انجام داده است. چنین افرادی را از نقاط مختلف کشور مثلا سقز، روستاهای اطراف مشهد و... دعوت کردیم تا در این جشنواره حضور پیدا کنند. امسال استاد دانشگاه و معلم هم در این جشنواره داریم. این انسانها را نمیتوان نادیده گرفت؛ انسانهایی که با عشق به همنوعان از جان و مال خود گذشته اند.
هدف حمایت از بچه های زیرهجده سال که از زندان آزاد میشوند و یا بچه های کار است که باید با کسب مهارت برای خود درامد داشته باشند. با این هدف و با فراگیری دانش و تجربه "ماهیگیری"، حالا خودشان امکان "ماهی صید کردن خواهند داشت و دیگر به "ماهی" در دستان اطرافیان نگاه نمیکنند... و این هدف قلبی پسرم " آرمان" بود.
هدف و آرزوی شما چیست؟
آرزو و هدف من اتمام پروژه های تحقیقاتی است که پسرم "آرمان" باعث شروع آن بود و ایده های آن را مطرح کرد. به دنبال راه و روش او هستم. و اینکه با فعالیت بنیاد آرمان بتوانیم قدمی هر چند کوچک در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی برداریم...