گفتوگو : رضا حسینمردی
تحریریه زندگی آنلاین : جناب دکتر لطفاً کمی از خودتان و سالهایی که با تلاش موفق به کسب دانش و تجربه شدهاید، بگویید. چطور شد که مهاجرت کردید و بازگشتید؟
من دکتر مهرداد فتحیان متولد سال 1347 تهران هستم، مادرم فرهنگی و پدرم نظامی ارتش بود. دو خواهر بزرگتر از خودم دارم که یکی متخصص رادیولوژی ساکن کانادا و دیگری فوقلیسانس زبان انگلیسی و در تهران مشغول تدریس است.
دبستان را در مدرسه هدف و دبیرستان را در رازی منطقه میرداماد گذراندم. من در کنکور دانشگاه آزاد رتبه 29 شدم و پس از فارغالتحصیلی در رشته دندانپزشکی تصمیم به ادامه تحصیل در خارج از ایران گرفتم. سعی کردم بهترین دانشگاه را انتخاب کنم و با داشتن امتیازهای لازم در نهایت سال 1992 موفق به مهاجرت از تهران به ونکوور کانادا شدم. بر اساس قوانین آموزش عالی کانادا من پس از شرکت در امتحانات و ورود به دانشگاه بریتیش کلمبیا ونکوور، دوره دندانپزشکی را در آنجا دوباره گذراندم.
پس از اتمام دوره دندانپزشکی در سال 1997 در کانادا تا سال 2006 تقریباً نه سال به عنوان دندانپزشک در شهری به نام ویسلر در حومه کانادا در یک مطب طبابت و کار کردم.
علاقه فراوانی به ارتودنسی داشتم و پدر و مادرم نیز من را بسیار به ادامه تحصیل تشویق میکردند امتحانات تخصص را دادم و بین 25 هزار نفر شرکتکننده در آزمون آن سال نفر نهم شدم. امکان انتخاب بهترین و بالاترین رشتهها را داشتم. سعی کردم بهترین دانشگاه را انتخاب کنم که در نهایت در دانشگاه بوستون ایالت ماساچست آمریکا پس از انجام مصاحبههای دشوار و ارائه مدارک و معرفی نامههای لازم، همچنین گذرانده شدن از چندین فیلتر، پذیرفته و انتخاب شدم.
بیشتربخوانید:
ارتودنسی در چه سنی مناسب است؟
به لطف خدا تمام این فیلترها را با موفقیت و بهطور مستقل گذراندم. در ایران اگر رتبهای کسب کنید بر اساس آن رتبه وارد رشته تخصص خواهید شد، ولی در دانشگاههای خارج کشور اینطور نیست، بلکه علاوه بر کسب رتبه لازم باید در مصاحبههای متعدد و شرایط آزمون مورد تأیید قرار بگیرید. در خارج در مجموع چندین فاکتور و نمرات بالا در برد تخصص و آزمونهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد تا بتوانید موفق به پذیرش در رشته مورد نظر شوید.
تخصصی که من در آن تحصیل کردم، به دلیل شرایط خاص آن که رشتهای مادر و با درآمد بالا و دارای امکان طبابت تا سنین بالا است، متقاضیان متعددی دارد. در این رشته درمان ناهنجاریها تقریباً تمیز و بدون خونریزی انجام میشود، خیلی کم اتفاق میافتد که دست به جراحی بزنیم.
آن سال به جز من فقط سه نفر دیگر موفق به ورود در این رشته تخصصی شدند. یکی از پذیرفتهشدگان به نام زاکلو، شاگرد اول از دانشگاه سیاتل واشنگتن در غرب آمریکا بود. نفر بعدی مایککیت سوئیتس که فرزند رئیس انجمن ارتودنتیستهای شمال شرق آمریکا بود و علاوه بر نمره نیروی قوی دیگری که پدرش بود، او را حمایت میکرد. نفر دیگر هم پدرش استاد خود من بود. سه آمریکایی و یک ایرانی جمعاً چهار نفر، پذیرفته آن سال در این تخصص بودیم. من فقط معرفینامه دکتر کندی از دندانپزشکان و اساتیدم در کانادا را همراه داشتم.
تخصصم چهار سال طول کشید. سه سال تخصص و یک سال دوره ماستر برای تکمیل تحصیلم بود که طی این دوره باید یک تحقیق را نیز به نتیجه و ثبت میرساندم.
من با استادم دکتر جیانلی که رئیس بخش بود، این تحقیق را با موفقیت انجام دادیم و به ثبت رساندیم. کتاب این استادم کتاب مرجع جهانی است و خدا را شکر که ایشان استاد من بود.
سال 2006 وارد این دوره شدم و در نهایت سال 2010 موفق به اخذ مدرک تحصیلی و همچنین مدرک ماستر در این رشته شدم. در سال 2008 نیز در میان دانشجویان شمال و شمال شرق آمریکا، موفق به اخذ مدال طلای دانشگاه بوستون بهخاطر ارائه تکنیک درمان منتخب ارتودنسی شدم.
بیشتربخوانید:
دانستنی های مهم درباره ارتودنسی نامرئی
بوستون در ساحل شرقی آمریکا و یک شهر دانشگاهی معتبر و شناخته شده در جهان است که به لطف خدا و حمایتهای معنوی خانواده بهویژه مادر و پدرم توانستم از دانشگاه این شهر مدرک تحصیلیام را اخذ کنم.
متاسفانه در سال 2009 متوجه شدیم که مادر عزیزم مبتلا به سرطان روده بزرگ شده است. مادرم با من در کانادا زندگی میکرد و بیماری ایشان بسیار با سرعت پیشرفت کرده بود؛ متاستاز داده بود و تحت شیمیدرمانی قرار داشت و همین باعث شد که متاسفانه در جشن فارغالتحصیلیام امکان حضور نداشته باشد.
پدرم سالها پیش از این در ایران فوت کرده بود و در ایران به خاک سپرده شده بود. به همین خاطر مادرم نیز تمایل داشت در ایران به خاک سپرده شود. چون تصمیم مادرم این بود، من هم او را تنها نگذاشتم و به اتفاق به ایران بازگشتیم.
من در محل منزل پدریام در میرداماد تهران مطبی دائر کردم و مشغول کار و خدمت به هموطنان شدم. مدتی بعد برای ادامه درمان با مادر به کانادا رفتیم، ولی متاسفانه در این سفر مادرم در کانادا فوت کرد و بنا به خواسته ایشان با تابوت پیکر مادر را به وطن بازگرداندیم و در بهشت زهرای تهران به خاک سپردیم.
از آن سال به بعد و به خاطر تعهدی که به پدر و مادرم داشتم که به ایران برگردم و به مردم کشورم خدمت کنم، در نهایت در ایران ساکن باقی ماندم.
من اتصال و ارتباط خاصی از لحاظ روحی و روانی با پدر و مادر دارم و برای همین است که تقریباً تمام جمعههای این سالها به سر خاک این عزیزان میروم و ادای احترام میکنم. از اینکه باعث شدند تا به این جایگاه و موقعیت علمی برسم، قدردانی میکنم. ما هر چه داریم از پدر و مادر است و هر وقت که میخواستیم از مسیر تحصیل خارج بشویم، پدر و مادرم ما را به مسیر صحیح باز میگرداندند و تشویق میکردند. من هر چه دارم از این عزیزان است. اگر چه پشتکار هم داشتم، ولی پدر، مادر و خدمت به هموطنانم باعث موفقیت و پیشرفتم شد.
من اکنون به عنوان متخصص ارتودنسی و ناهنجاری فک، امکان و پروانه طبابت در آمریکا، کانادا و کشور عمان را دارم، ولی ایران و وطنم را برای خدمت به مردم و بیماران و هموطنانم انتخاب کردم. فکر و ذکرم ایران است و ایران را دوست دارم.
بفرمایید دقیقاً مهمترین مشوق شما برای تحصیل و بازگشت چه کسی بود؟
پدر و مادرم بسیار من را تشویق به ادامه راه تحصیل میکردند، البته خواهرم پزشک بود و دیدن شرایط او هم به من کمک کرد که به مسیر ادامه تحصیل توجه ویژه کنم. فراموش نشده سالهایی که در آمریکا بودم، پدرم در طول هفته چندین بار برایم نامه مینوشت و تقریباً یک روز در میان از ایشان یک نامه بهصورت فکس داشتم. پدرم پیگیر بود و مرتب تشویقم میکرد. من در کشوری غریب بودم و هیچ کسی را نمیشناختم. بهخصوص اوایل ورودم که اصلاً با محیط آشنا نبودم. دوست و رفیقی نداشتم. فقط معلم زبان دوران کودکیام را آنجا میشناختم.
هزینه شما را چه کسی تأمین کرد؟
حدود پانزده هزار دلار پسانداز خودم و خانواده بود و من با همین پول مهاجرت کردم برای تحصیل و دیگر هیچگاه پولی دریافت نکردم و در آن دوران با کار و تلاش از نظر مالی مستقل شدم. اوایل بیکار بودم، ولی در نهایت شغلی پیدا کردم که شبانه بود تا بتوانم روزها به دانشگاه بروم و درس بخوانم. شغلم از ساعت ده شب تا پنج صبح بود و من موظف به جابجایی نامهها و مکاتبات بین بانکها بودم. این کار را دوستی که تازه او را پیدا کرده بودم برایم دست و پا کرد؛ او من را به بانک معرفی و ضمانت کرد...
قط ساعت پنج تا هشت صبح که باید میرفتم دانشگاه فرصت داشتم استراحت کنم. این وضعیت دو سال ادامه داشت. این کار شبی دویست دلار برای من درآمد داشت؛ ماهانه حدود پنج هزار دلار، واقعاً درآمد خوبی بود و توانستم هزینههای زندگی و تحصیلم را خودم بپردازم، البته برای ادامه تحصیل از دولت وام گرفتم، چون دولت به راحتی به دانشجویان وام طولانیمدت میداد. در آن مدت من وام دوران تحصیل دندانپزشکی را پرداخت کردم و سپس برای دوران تخصص مجدد وام گرفتم که البته هنوز هم در حال پرداخت اقساط آن هستم. وام 25 ساله با بهره کم (دو درصد) بود که تقریباً 15 سال آن را پرداختم. هزینه من در دانشگاه هفتاد هزار دلار بود که با هزینه کتاب و خورد و خوراک، اجاره و ... به سالی یکصد هزار دلار میرسید که پرداخت این هزینه بدون گرفتن وام امکانپذیر نبود. وقتی دانشجو هستی امکان کار نداری.
علاقهای برای بازگشت به آمریکا ندارید؟
من نسبت به درمان بیمارانم متعهد هستم و آنان نیز نسبت به روش درمانی من اعتماد کردهاند و منتظر پاسخ مناسب هستند. اگر بخواهم به همکار دیگر واگذار کنم، شاید پاسخ قابل انتظاری حاصل نشود و اگر بخواهم کامل خودم انجام بدهم حدود دو سال طول میکشد تا درمانها انجام شود. من نمیخواهم فکر و حرف بد پشت سرم باشد، ولی در مجموع تمایل رفتن به آمریکا، یعنی شروع دوباره و من در سنی نیستم که بخواهم دوباره آغاز کنم و از همه مهمتر به والدینم، مردم و وطنم تعهد اخلاقی و قلبی خدمت دارم. مردم من را میشناسند و مرتب به همدیگر معرفی میکنند.
درآمد رشته تخصصی شما چگونه است؟
در آمریکا یک دوره درمان ارتودنسی ساده برای یک بیمار حدود هشت تا ده هزار دلار دستمزد دارد که به پول ایران حدود 250 میلیون تومان است، ولی این کار در ایران با رقمی بین پانزده تا بیست میلیون تومان انجام میشود که اصلاً قابل مقایسه نیست.
هر کسی که شرایط من را داشت، معمولاً درآمد آمریکا را رها نمیکرد تا به ایران برگردد، ولی من به درآمد و رفاه خارج از ایران فکر نمیکنم. فقط به خدمت به هموطنان و خواسته پدر و مادرم فکر میکنم. خدا را شکر من از در آمدم در ایران راضی هستم.
بیشتربخوانید:
آنچه درباره ارتودنسی نامرئی باید بدانید
اهمیت ارتودنسی پیشگیری در کودکان
آیا ارتودنسی زبانی، جایگزین روش ارتودنسی ثابت میشود
همه آنچه درباره ارتودنسي بايد بدانيد