خواندنی های پزشكی
تائید یك واكسن دیگر برای آنفلوانزای خوكی
اداره نظارت بر غذا و داروی امریكا اعلام كرد پنجمین واكسن برای محافظت موثر علیه ویروس آنفلوانزای H1N1 2009 تائید شده است. این واكسن كه توسط کارخانه ID Biomedical crop ایالت كبك كانادا، متعلق به شرکت دارویی معتبر GSK ساخته شده، همانند 4 نوع واكسن دیگر تائیدی موسسه FDA، عوارض جانبی مشابهی مانند دیگر واكسنهای آنفلوانزای فصلی و آنفلوانزای خوكی دارد که شایعترین آنها عبارتند از زخم در محل تزریق، تب خفیف، درد بدن و خستگی طی چند روز پس از تلقیح واكسن. با تزریق این واکسن نیز همانند دیگر محصولات دارویی و پزشكی، ممكن است عوارض جانبی پیشبینی نشده یا نادری رخ دهد كه گزارش آنها به مراجع ذیربط ضروری است. این واكسن تك دودمانی (مونووالانت) در ویالهایی با دوزهای مختلف و با یك فرمول كه حاوی thimerosal است، در دسترس قرار گرفته است.
دیگر نگران خونریزیهای شدید نباشید
به تازگی اداره نظارت بر غذا و داروی آمریكا قرصهای «لیستدا» (Lysteda) را با نام ژنریك «ترانكسامیك اسید» (teranexamic acid) كه اولین محصول غیرهورمونی برای درمان خونریزیهای شدید دوران منس (منوراژی) محسوب میشود، تائید كرد. «لیستدا» کارکرد خود را با تثبیت یك پروتئین كه به لخته شدن خون كمك میكند، ارایه مینماید. از آنجا كه منوراژی میتواند باعث درد، نوسانهای خلقی، اختلال در كاركرد و فعالیتهای اجتماعی و خانوادگی فرد بیمار شود، درمان آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. این دارو اول بار توسط FDAدر سال 1986، به عنوان یك داروی تزریقی و با نام تجاری Cyklokapron، به منظور كاهش یا جلوگیری از خونریزی در حین و به دنبال كشیدن دندان در بیماران مبتلا به هموفیلی، تائید شده بود. شایعترین عوارض جانبی گزارش شده حین كارآزماییهای بالینی در بیماران مصرفكننده «لیستدا»، عبارتند از سردرد، علایم سینوس و بینی، درد كمر، درد شكم، درد عضلات و مفاصل، كرامپهای عضلانی، آنمی و خستگی. مصرف «لیستدا» در حین مصرف قرصهای ضدبارداری هورمونی، ممكن است خطر تشکیل لختههای خون، سكته مغزی یا حملات قلبی را افزایش دهد. بنابراین زنانی كه از این قرصهای هورمونی استفاده میكنند، باید تنها در صورت نیاز واقعی و شدید پزشكی، «لیستدا» را مصرف نمایند و همواره مزایای درمان را بر افزایش خطر بالقوه در نظر داشته باشند.
دوپامین و اثر آن بر انتظار لذت در انسانها
نتایج مطالعات جدید نشان میدهند كه افزایش اثرات دوپامین شیمیایی مغز با تاثیری كه بر انتظارات افراد از لذت دارد، انتخابهای زندگی را رقم میزند. این بررسی جدید و نوین كه در موسسه معتبر «نورولوژی» UCL به انجام رسیده و در نشریه Current Biology به چاپ رسیده، تاكید میكند كه دوپامین، نقش مهمی در شكلگیری انتظارات و توقعات افراد دارد و در تصمیمگیریهای پیچیده زندگی آنها تأثیر میگذارد. همچنین به درك این موضوع كمك میكند كه چگونه توقع لذت میتواند منحرف شود، مانند آنچه در اعتیاد به مواد مخدر دیده میشود. دوپامین یك نورو ترانسمیتر است كه در مناطق مختلف مغز تولید میشود و هر چند نقش آن در حیوانات به خوبی شناخته شده، در انسانها كمتر شناخته میشود. برای بررسی این موضوع، در یک مطالعه 61 شركتكننده وارد شدند كه در آنها تخمینی از برآورد لذت از حوادث آینده، قبل و بعد از تجویز دارویی به نام L-DOPA (كه عملكرد دوپامین را در مغز افزایش میدهد)، زده شد. این دارو به طور معمول در بیماران مبتلا به پاركینسون استفاده میشود. سپس از این افراد سوال شد كه انتظار آنها از شادی و لذت در تعطیلات خود، در سفر به 80 نقطه از دنیا، از تایلند گرفته تا یونان، چیست. سپس بعد از تجویز L-DOPA یا دارونما نیز همین سوال پرسیده شد و از آنها خواسته شد نحوه گذران تعطیلات خود را در این مناطق تصور كنند. نتایج حیرتآور بودند، به طوریكه L-DOPA هم توقع از لذت را افزایش داده و هم اثرات آن تا 24 ساعت نیز باقی مانده بود.
مصرف زیاد فروكتوز، ممنوع!
افرادی كه روزانه، 74 گرم یا بیشتر فروكتوز، به شكل شكر افزوده مصرف میكنند، با افزایش خطر چشمگیری در پیشرفت فشار خون بالا روبهرو خواهند شد. این نتایج كه از یك مطالعه بزرگ حاصل شده، همچنین مدعی است انجام مطالعات بیشتر برای اثبات اینكه آیا كاهش مصرف فروكتوز، بروز پرفشاری خون و بار بیماریهای قلبی عروقی را كم میكند یا خیر، لازم است. این فروكتوز زیادی در قالب اكثر مواد غذایی مانند شیرینكنندههای نوشابهها و آشامیدنیها، مانند آب میوهها، محصولاتی همچون كیك و انواع دسرها، شكلات و میوههای خشك میتواند به افراد برسد. در تحلیلهای آماری انجام شده، مشخص شد كه مصرف حداقل 74 گرم فروكتوز در روز، با نسبت شانسی معادل 33/1 برای داشتن فشارخون حداقل 140 بر 90 میلیمتر جیوه همراه است. پس از انجام تطبیقهای لازم از نظر عوامل دموگرافیك و رژیم غذایی، باز مشخص شد مصرف بیش از 74 گرم فروكتوز در روز، با افزایش خطری معادل 28 درصد بیشتر در در ابتلا به سطح فشار خون حداقل 135 روی 85 میلیمتر جیوه و 36 درصد خطر بیشتر در ابتلا به سطح فشار خون حداقل 140 روی 90 میلیمتر جیوه و 87 درصد افزایش خطر در ابتلا به سطح فشارخون حداقل 160 روی 100 میلیمتر جیوه همراه خواهد بود. با بررسی خصوصیات اولیه شركتكنندگان، افرادی كه فشار خون بالاتر داشتند، كسانی بودند كه سن بیشتر داشتند، اغلب مرد بودند و احتمال ابتلا به دیابت در آنها بیشتر بود.
علاوه بر این، عملكرد كلیوی آنها پائینتر، دور كمر بزرگتر و فعالیت بدنی كمتر داشتند. پس از تطبیق همه متغیرها، عواملی كه به طور مثبتی با مصرف بیشتر فروكتوز مرتبط بودند، عبارتند از اندازه دور كمر و مصرف كربوهیدرات در رژیم غذایی. از سویی، دریافت سدیم و الكل به طور معكوسی با مصرف فروكتوز مرتبط بودند. همچنین ارتباطی میان كل كیلوكالری دریافتی و مصرف بیشتر فروكتوز وجود نداشت. لازم به ذكر است كه مصرف زیاد فروكتوز، بیشتر بر افزایش فشار سیستولیك مؤثر است تا دیاستولیك.
سطح CRP و كیفیت خواب، با درد مفاصل گره خورده است
یافتههای جدید نشان میدهند كه به نظر میرسد خواب با حد آستانه درد مرتبط باشد و این موضوع، صرفنظر از سطح التهاب موجود است. با وجود پیشرفتهایی كه در استفاده از داروهای بیولوژیك رخ داده و باعث كاهش التهاب مفاصل مخرب در RA میشوند، بیماران مبتلا همچنان از درد شاكی هستند. اتیولوژی درد آرتریت روماتویید، احتمالا چند عاملی است كه هم جزء التهابی و هم غیرالتهابی دارد. در این مطالعه كه ارتباط میان فعالیت بیماری، خواب، دیسترسهای روحی و حساسیت درد در آرتریت روماتویید سنجیده شده، به پزشكان پیشنهاد میكند كه برنامه منظمی برای خواب بیمارانشان در نظر بگیرند، صرفنظر از اینكه بیماری زمینهای آنها چه باشد. در این مطالعه كه 59 زن مبتلا به آرتریت روماتویید وارد طرح شدند، حد آستانه درد بیماران در 3 محل بررسی شد: مفاصل مچ دست، بند انگشت (محلی نزدیك مفصل) و عضله تراپزیوس (محلی دورتر از مفصل). حدآستانه درد نیز فشاری در نظر گرفته شد كه بیمار اولین احساس درد خود را ابراز مینمود. همچنین سطوح CRP آنها اندازهگیری شد. پس از تحلیلهای آماری، حد آستانه پایین درد در مفاصل مچ، به طور قوی با افزایش سطح CRP مرتبط بود. این ارتباط با درد بند انگشت، به سختی مرتبط بود و با درد عضله ترانرپویس نیز اصلا ارتباطی نداشت. در عوض، مشكلات خواب با حساسیت بالای درد در هر 3 مكان ارتباط چشمگیری داشت.
سلنیوم بیش از حد، كلسترول سرم را بالا میبرد
مطالعه جدیدی از دانشگاه Warwick دریافته كه مصرف بیش از حد سلنیوم (یك ماده معدنی ضروری در رژیم غذایی)، كلسترول سرم را تا 10 درصد بالا میبرد. سلنیوم یك ماده معدنی نادر و ناچیز است كه خواص آنتیاكسیدانی دارد. بدن، به طور طبیعی سلنیوم را از مواد غذایی مانند سبزیجات، گوشت و غذاهای دریایی جذب میكند، اما اگر این تعادل به هم خورد و بدن سلنیوم زیادی جذب نماید، مانند آنچه در استفاده از مكملها رخ میدهد، میتواند عوارض جانبی داشته باشد. این گزارش میافزاید سطوح بالای سلنیوم با افزایش كلسترول كه باعث ایجاد بیماریهای قلبی میشود، مرتبط است. به عبارتی سطوح بالای سلنیوم پلاسما (بیش از 2/1 میكرومول در لیتر)، باعث افزایش 8 درصدی سطح متوسط كل كلسترول خواهد شد. محققین همچنین ذكر كردهاند كه افزایش 10 درصدی در سطوح كلسترول غیر HDL در این افراد دیده میشود. در این مطالعه مشخص شد كه 2/48 درصد افراد با سطح بالای سلنیوم، از طریق مكملهای روزانه به این وضعیت رسیدهاند. به عبارتی، وضعیت هشدار دهندهای رخ داده است، زیرا بسیاری معتقدند كه سلنیوم، خطر سرطان و دیگر بیماریها را كم میكند، هر چند شواهد قاطعی از سودمندی اثرات سلنیوم بر این دسته از بیماریها وجود ندارد. بنابراین استفاده گسترده از مكملهای سلنیوم یا هرگونه استراتژی دیگری كه به طور مصنوعی، وضعیت سلنیوم را بالا میبرد، باید متوقف شود.
FDA به دنبال سر و سامان دادن مطالب سلامتی و بهداشت روی وبهای مختلف
در نشستی كه به وسیله اداره نظارت بر غذا و داروی امریكا در 21 نوامبر 2009 تشكیل شد، سازندگان دارویی و تجهیزات پزشكی، تبلیغ كنندگان، دارندگان وب سایتهای پزشكی، كمپانیهای موتور جستجو و حامیان مصرف كنندگان، دور هم جمع شدند تا مقررات بیشتری برای مطالب خاص سلامت بر روی اینترنت، شامل سایتهای رسانهای اجتماعی وضع نمایند. این آژانس به دنبال دیدگاههایی است كه چگونه میتواند توصیههایی برای ارتباطات مرتبط با سلامت و بهداشت داشته باشد و باعث ارتقای سایتهایی مانندYou tube ، Twitter و دیگر سایتهای شبكهای ـ اجتماعی شود. البته FDA هنوز زمان ارائه این توصیهها را اعلام نكرده، ولی همچنان تا 28 فوریه 2010 به پذیرش توصیهها و دیدگاهها ادامه میدهد. سخنگویان مجامع پزشكی، همگی متفقالقول هستند كه مصرفكنندگان و ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی، به طور روزافزونی برای گرفتن اطلاعات مورد نیاز خود در مورد داروها، تجهیزات و شرایط خاص به اینترنت مراجعه مینمایند. همچنین همگی باز معتقدند كه حجم وسیعی از اطلاعات غیر دقیق و ناصحیح وجود دارد كه عامل خطر بالقوهای برای جامعه محسوب میشوند. بنابراین FDA این نیاز را احساس میکند كه نظارت ویژه بر مطالب این سایتها، لازم و ضروری است و این مهم با همكاری همه دستاندركاران مربوطه باید به انجام برسد.
پروبیوتیكها از پنومونی ICU پیشگیری میكنند
دادن پروبیوتیك «لاكتوباسیلوس GG» به افراد بسیار بدحال كه بر روی ونتیلاسیون مكانیكی قرار دارند، میزان پنومونی مرتبط با ونتیلاتور (VAP) و بیماری كلستریدیوم دیفیسیل را در آنها به طور چشمگیری كاهش میدهد. امروزه به نظر میرسد پروبیوتیكها، یك فرصت استثنایی، بسیار مهم، جدید و كم هزینه غیر آنتیبیوتیكی را برای ما به ارمغان آوردهاند و باعث پیشگیری از VAP خواهند شد. شاید در پیشگیری از دیگر عفونتهای nosocomial هم موثر باشند.
در مطالعهای كه بدین منظور انجام شده، 138 بیمار بد حال كه در ICU پذیرش شده و به بیش از 72 ساعت اتصال به ونتیلاتور مكانیكی نیاز داشتهاند، تحت بررسی قرار گرفتند. سپس به 2 گروه تقسیم شده و برای آنها درمان با پروبیوتیك (هر 12 ساعت) و پلاسبو آغاز شد. در نهایت بروز VAP از نظر میكروبیولوژی در هر دو گروه محاسبه شد: 19 درصد در گروه پروبیوتیك و 40 درصد در گروه پلاسبو كه تفاوت معنیداری داشتند. از نظر بالینی نیز بروز VAP در گروه پروبیوتیك، 25 درصد و در گروه دارونما، 47 درصد به دست آمد. همچنین تشخیص بروز بیماری كلستریدیوم دیفیسیل با بررسیهای سیتوتوكسیك، در گروه پروبیوتیك، 6 درصد و در گروه شاهد، 19 درصد بود. از سویی اسهال مرتبط با ICU در گروه دارو، به طور معنیداری كمتر بود: 1/3 روز در برابر 2/6 روز در گروه كنترل. بیمارانی كه پروبیوتیك گرفته بودند، به طور متوسط 6/5 روز برای درمان پنومونی تحت درمان آنتیبیوتیكی قرار گرفتند، اما افراد گروه دیگر، به طور میانگین، 6/8 روز. همچنین آنتیبیوتیكتراپی اختصاص برای درمان كلستریدیوم دیفیسیل به طور متوسط در گروه مورد، 5/0 روز و در گروه شاهد، 1/2 روز به طول انجامید. لازم به ذكر است كه پروفیلاكسی با پروبیوتیكها هیچ عارضه جانبی خاصی هم ندارد.
تائید یک داروی جدید دیگر از سوی FDA
اداره نظرات بر غذا و داروی آمریكا اعلام كرد داروی «ایستوداکس» (Istodax) با نام ژنریك «رومیدپسین» (Romidepsin) برای درمان لنفوم سلولهای T جلدی (CTCC) در بیمارانی كه قبلا حداقل یك نوع از درمان سیستمیك را دریافت كردهاند، مجوز استفاده دارد.شایعترین عوارض جانبی این دارو عبارتند از تهوع، خستگی، عفونت، استفراغ و بیاشتهایی. البته دیگر شكایات مانند آنمی، ترومبوسیتوپنی، نوتروپنی، لنفوپنی و تغییرات موج T در الكتروكاردیوگرافی نیز مشاهده شدهاند. بیشتر عوارض جانبی از نظر شدت، در سطح خفیف تا متوسط بودهاند. انتظار میرود Istodax از ابتدای ژانویه 2010 در دسترس بیماران قرار گیرد.