اعظم حاجی یوسفی؛ انجمن آلزایمر ایران
زوال عقل چیست؟
نامهای متفاوتی برای علائم فراموشی، عدم توانایی استدلال و تفكر روان وجود دارد؛ اما کمترین بار منفی را داشته و صحیحترین واژه جهت توصیف این گروه از بیماریهاست. دمانس، نام یك بیماری نیست، بلكه مجموعهای از علائم و نشانهها را توصیف میكند. در واقع به معنای فقدان یا نقص در قدرت ذهنی (و نه به معنای دیوانه) است.
«آلزایمر» شایعترین علت دمانس برگشت ناپذیر در سالمندان میباشد و در نتیجه رسوب غیر عادی برخی مواد پروتئینی در درون و بیرون سلولهای مغز ایجاد میشود. این رسوبات ارتباط سلولهای مغز را با یكدیگر مختل كرده، مانع رسیدن پیامهای عصبی میشوند؛ در نتیجه كاركردهای عصبی یكی پس از دیگری مختل شده و از بین میروند.
آگاه و مطلع باشید
با افزایش آگاهی خود درباره ماهیت بیماری دمانس میتوانید در ابداع شیوههای كنترل مشكلات رفتاری مؤثرتر باشید.
استراحت كافی داشته باشید. سعی كنید بیشتر استراحت كرده و یا كمی از مسؤولیتتان فاصله بگیرید. منطقی برخورد کنید و شوخ طبع باشید. محیطی ایجاد كنید كه تا حد امكان بیشترین آزادی را به فرد بدهد و در حین حال دارای ساختاری ویژه بیمار سردرگم باشد.
برای صرف غذا، دارو درمانی، ورزش، زمان خواب و فعالیتهای دیگر، محیطی منظم و مرتب، قابل پیش بینی و ساده ایجاد كنید. كارها را هر روز به شیوه مشابه و در زمان مشابه انجام دهید. محیط اطراف بیمار را ثابت، امن و ساده نگه دارید. لوازم را در اتاق خاصی بگذارید و محیط را شلوغ نكنید. با بیمار گفتگو كنید. به آرامی و آهسته صحبت كنید. یك گردنبند یا دستبند شناسایی برای بیمار بسازید. بیمار را فعال نگه دارید.
تاریخچه بیماری آلزایمر
این بیماری نام خود را از پزشك آلمانی، آلوییس آلزایمر(Alois Alzheimer) گرفته است كه برای نخستین بار در سال 1907 تغییرات آسیبشناختی این بیماری را شرح داد. در حال حاضر نزدیك به 25 میلیون نفر در سراسر دنیا به این بیماری مبتلا هستند. برای بیماری دمانس، زمینه اجتماعی و نژادی خاصی شناخته نشده و فقیر و ثروتمند، عاقل و نادان به یك اندازه مبتلا میشوند.
دلیلی برای شرمساری یا خجالت از این بیماری وجود ندارد. بسیاری از افراد برجسته و مشهور، مبتلا به دمانس شدهاند. فقدان شدید حافظه هرگز بخشی از روند طبیعی پیری نیست.
مراحل سه گانه بیماری آلزایمر
آلزایمر مانند هر بیماری دیگر مراحل مختلفی دارد. این بیماری دارای سه مرحله است که علائم آن با رشد بیماری در مراحل دوم و سوم تشدید میشود.
مرحله اول
علائم بیماری به تدریج ظاهر میشود؛ بنابراین نمیتوان زمان دقیق این مرحله از بیماری را مشخص نمود.
کاهش حافظه کوتاهمدت مشکلات در تکلم گم کردن زمان گم شدن حتی در مکانها و محلههای آشنا مشکلات در انتخاب و تصمیمگیریهای ساده
کاهش انگیزه و علاقه در انجام کارها افسردگی و عصبانیت کاهش علاقه در فعالیتها و تفریحات معمول
مرحله دوم
در این مرحله علائم بیماری به حدی آشکار میشوند كه در زندگی اجتماعی، شغلی و روزمره بیمار تاثیر میگذارند. بسیار فراموشکار میشود. اسامی افراد و اشیاء و عبارات را به سختی مییابد. فعالیتهای معمول و روزانه منزل را نمیتواند انجام دهد. برای بهداشت شخصی، استحمام و لباس پوشیدن به کمک نیاز دارد.
سرگردان بوده و به راحتی گم میشود. تغییرات رفتاری و خلقی مانند ترس بیهوده، عصبانیت و شکاکی بروز میدهد. اشیاء و صداهایی را که وجود ندارد، میبیند یا میشنود. برای انجام کارها به کمک دیگران نیاز دارد و به آنها وابسته میشود.
مرحله سوم
در این مرحله بیمار کاملاً به دیگران وابسته میشود و معمولاً علائم زیر را دارد: در خوردن غذا مشکل دارد.
افراد و اشیاء آشنا را نمیشناسد. به سختی حرف میزند و منظورش رابیان میکند. به سختی آنچه را که میشنود و میبیند و اتفاق میافتد درک میکند. قادر به یافتن راه خود حتی در محیطهای بسیار آشنا مانند منزل نیست. به سختی راه میرود. بی اختیاری ادرار و مدفوع دارد. رفتار ناشایست از او سر میزند.
معمولاً بیشتر اوقات در بستر یا صندلی به سر میبرد. مشكلات اولیه حافظه گاه با استرس، افسردگی یا حتی بیماری روانی اشتباه گرفته میشود؛ چرا كه بیمار اغلب از كوچكترین چیزی بسیار ناراحت میشود، انجام فعالیتهایی كه قبلاً ساده و آسان بود، اكنون برایش بسیار مشكل است و همین مسأله او را غمگین، عصبانی یا افسرده میكند. او قبلاً فردی خونسرد و آرام بود، اما حالا بر سركوچكترین مسائل پافشاری كرده و فریاد میزند.
اطرافیان بیمار باید بدانند كه بیشتر رفتارهای فرد خارج از كنترل اوست. برای مثال، ممكن است قادر به كنترل عصبانیت یا راه رفتن و قدم زدن نباشد. تغییر ناخوشایند شخصیت در دوره سالمندی نیست، بلكه ناشی از آسیب به مغز است كه معمولاً خارج از كنترل بیمار میباشد. او ممكن است به یاد نیاورد امروز چه روزی است یا كجاست! همچنین ممكن است قادر به انجام كارهای شخصی، مثل لباس پوشیدن و كنار هم گذاشتن لغات به صورت منسجم نباشد. با پیشرفت بیماری، آسیبدیدگی مغز روی بسیاری عملكردها از جمله حافظه، كاركردهای حركتی ( هماهنگی، نوشتن، راه رفتن) وگفتار تاثیر میگذارد.
شخص ممكن است در یافتن نام صحیح اشیای آشنا دچار مشكل گردد و بیدست و پا شده یا موقع راه رفتن پاهایش را روی زمین بكشد. تواناییهای بیمار ممكن است روز به روز یا حتی ساعت به ساعت تغییر كرده و در نوسان باشد و این مسأله، پیش بینی رفتارهای او را برای خانواده مشكلتر میسازد...
برای خواندن بخش دوم- خداحافظ خاطرهها- اینجا کلیک کنید.