Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
چهارشنبه 29 فروردین 1403 - 00:50

23
مرداد
دو کارآفرینی که شیرین کاشتند! (1)

دو کارآفرینی که شیرین کاشتند! (1)

در اینجا با دو کارآفرین جوان به نام‌های فاطمه سادات نوربخش و بهاره خرمی آشنا می‌شوید. از آنها در مورد فعالیت‌هایشان پرسیدیم و به‌طور کامل به سوالاتمان پاسخ دادند.

تحریریه زندگی آنلاین- گروه زنان

 

* نظام آموزشی خلاقیت بچه‌‌ها را سرکوب می‌‌کند.

* کشوری که خلاقیت را می‌‌کشد، جوانانی که کارآفرینی می‌‌کنند.

* ایده معماران جوان خریدار ندارد.

فاطمه سادات نوربخش دانشجوی کارشناسی ارشد رشته معماری است. خودش می‌‌گوید خیلی به معماری علاقه دارد ولی به دلیل اینکه ازدواج کرده و یک دختر 2 ساله دارد نمی تواند زیاد بیرون از خانه فعالیت کند.

البته به گفته خودش کارهای مرتبط با معماری مثل طراحی نقشه‌‌های ساختمانی هم انجام داده اما بعد به این نتیجه رسیده که بهتر است یک کار خانگی و متناسب با شرایط زندگی خود پیدا کند.

خانم نوربخش جریان ورود خود به عرصه کارآفرینی را اینگونه روایت می‌‌کند: «قبل از ازدواج علاقه زیادی به آشپزی نداشتم ولی بعد از آن خیلی به شیرینی پزی علاقه مند شدم.

در این مدت دوره‌‌هایی هم در زمینه شیرینی پزی گذراندم و علاقه زیادی به این کار پیدا کردم.

ابتدا بصورت خانگی و در حد مصرف خانواده شروع به پخت شیرینی کردم ولی پس از مدتی به فکر ایجاد یک کارگاه که بتواند درآمدزایی هم داشته باشد افتادم.

به دوستم پیشنهاد دادم و او هم علاقمند بود. کار را با هم شروع کردیم».

بهاره خرمی متولد 1370 و دانشجوی مقطع کارشناسی رشته زیست شناسی، دوست و همکار خانم نوربخش است.

وی یک مهاجرت تحصیلی به ایتالیا داشته و مدتی آنجا زندگی کرده ولی به دلایل شخصی به ایران بازگشته است.

خانم خرمی درمورد آغاز همکاری با دوستش می‌‌گوید: «درحال تحصیل بودم که فاطمه به من پیشنهاد این کار را داد و من هم علاقمند شدم و باعث شد این کار را با هم شروع کنیم».

خانم نوربخش شما تحصیل کرده رشته معماری هستید که جزء رشته‌‌های دشوار و البته خاص محسوب می‌‌شود. اما فارغ التحصیلان این رشته بویژه خانم‌‌ها به شدت با بحران کار مواجه اند.

در حوزه تحصیلی شما و بویژه برای بحث اشتغال زنان چه معضلاتی وجود دارد.

چرا هم دوره ای‌‌های شما و بطورکلی فارغ التحصیلان رشته معماری با بحران بیکاری مواجه‌اند؟

رشته معماری یک کار هنری است و از فکر و خلاقیت خود فرد نشأت می‌‌گیرد. یعنی دو دو تا چهار تا نیست که در همه جا ثابت باشد.

خیلی از دوستان من در همان دوران تحصیل یا پس از آن مشغول یه کار شدند اما بعد از مدتی همه از شغل خود خارج شدند. حتی می‌‌بینیم که پسرها هم بعد از مدتی از این کار بیرون می‌‌آیند.

من دلیل این موضوع را از خودشان که پرسیدم می‌‌گویند در شرکت‌‌های خصوصی یک سری کارهای روتین به آنها داده می‌‌شود که هر فردی که تحصیلات معماری هم نداشته باشد هم می‌‌تواند انجام دهد.

مثلا هر کسی که یک کلاس اتوکد رفته باشد هم می‌‌تواند همین کاری که ما هر روز از 8 صبح تا 5 عصر انجام می‌‌دهیم را انجام دهد درنتیجه ترجیح می‌‌دهند خودشان کارهای دانشجویی بگیرند یا اصلا کاری غیر از معماری انجام دهند. یا اینکه کار پروژه‌‌ای بگیرند و در منزل انجام دهند.

یکی از دلایل اصلی به نظر من همین است که شرکت‌‌ها به معماران جوانان میدان نمی دهند. یعنی فکر می‌‌کنند که چون اینها تازه فارغ التحصیل شده اند پس هیچی بلد نیستند و هیچ ایده‌‌ای ندارند.

در صورتی که  خود من ایده‌‌هایی که در دوران تحصیل داشتم همیشه نمره‌‌های بالایی داشت و مورد تحسین اساتید قرار می‌‌گرفت.

متاسفانه شرکت‌‌های فعال در زمینه معماری نمی خواهند از ایده‌‌های ما جوان‌‌ها استفاده کنند چون می‌‌گویند قانون و مقررات یک چیز است و شهرداری چیز خاصی می‌‌گوید که شما نمی دانید، نمی فهمید و هنوز وارد کار نشده اید.

بخاطر همین یک سری کارهای روتین را به معماران جوان می‌‌سپارند.

خانم خرمی شما در ایتالیا تحصیل کردید و با شرایط آنجا آشنا هستید. میزان مهاجرت از ایران برای تحصیل چگونه است؟

یک مثالی هست که قبل مهاجرت خودم تصور می‌‌کردم جنبه شوخی دارد ولی وقتی خودم به ایتالیا رفتم دیدم آنجا اسم‌‌های پرکاربرد ایرانی را که در خیابان صدا می‌‌زنید خیلی‌‌ها در خیابان برمی گردند و نگاه می‌‌کند.

من شهر میلان بودم در میدان اصلی میلان کاملا صدای ایرانی‌‌ها شنیده می‌‌شود و می‌‌بینید که چقدر جمعیت ایرانیان مهاجر در آنجا زیاد است.

شغل هم راحت پیدا می‌‌کردند؟

خانم خرمی: پیدا کردن شغل در مورد رشته‌‌های مختلف و اینکه چه سطح شغلی مدنظر فرد باشد متفاوت است.

شغلی که مربوط به رشته تحصیلی خودش باشد نه اینکه به سراغ مشاغل دیگر و صرفا برای گذران زندگی برود. بطور مشخص منظور فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ایران هستند که بخاطر شغل مهاجرت می‌‌کنند. آنجا شغلی که مناسب با علایق و سلایق و رشته تحصیلی شان باشد وجود دارد؟

خانم خرمی: نکته اول این است که اگر افراد شایسته‌‌ای باشند بورس می‌‌گیرند و این حالت خیلی مطلوب است. البته درمورد رشته‌‌های مختلف متفاوت است.

بطور مثال به دانشجویان معماری، هنر و گرافیک در هر فصل نمایشگاه‌‌هایی برای ارائه کارهایشان اختصاص داده می‌‌شد و به آنهایی که شایسته تر باشند برای فروش کارهایشان.

همچنین افرادی که تمایل به سرمایه‌گذاری و یا دستی در آن رشته دارند می‌‌توانند از نمایشگاه بازدید کرده و از آن استعدادها استفاده کنند.

دانشجویان مهندسی اگر آنجا واقعا خودشان را نشان دهند و لایق باشند وارد شرکت‌‌های گرافیکی و طراحی می‌‌شوند اگر هم این اتفاق برایشان رخ ندهد اینطور هم نیست که انگیزه‌‌ای برای خواندن دکترا نداشته باشند.

خانم نوربخش شما رشته تحصیلی تان چیز دیگری بود و الان وارد حوزه دیگری شده اید.

فکر نمی کنید اگر شما در دوره کودکی مورد استعدادیابی قرار می‌‌گرفتید و نظام آموزشی متوجه علایق شما می‌‌شد و شما را در حوزه مرتبط با همین علاقه وارد می‌‌کرد نتیجه بهتری داشت و وضعیت بهتری در کارآفرینی خود داشتید؟

چون من در خانواده تحصیل کرده‌‌ای بودم، پدر من دوست داشت همه ما پزشکی بخوانیم یا اینکه حداقل یک ارتباطی با پزشکی داشته باشد. چون بیشتر اعضای خانواده ما پزشک هستند.

از زمانی که پیش دبستانی بودم می‌‌گفتم دوست دارم معلم کاردستی بشوم.

البته من الان از رشته‌‌ای که خواندم راضی هستم و وقتی که می‌خواستم انتخاب رشته کنم می‌‌دانستم که چیزی به جز معماری نمی خواهم. چون با این رشته آشنایی داشتم و به هنر بسیار نزدیک است فقط همین رشته را می‌‌خواستم و وقتی هم که وارد این رشته شدم واقعا علاقه داشتم. من این رشته را خیلی دوست داشتم.

ولی درمورد بحث استعدادیابی در دوران کودکی که شما مطرح کردید به نظر من واقعا همینطور است. چند وقت پیش همایش دکوراتوران برگزار شد و همه دکوراتورهای ایران در آن حضور داشتند.

در این همایش دو پسر 15ساله به عنوان کوچکترین عضو جامعه دکوراتور‌‌ها حاضر بودند. خوب خیلی خوب است که آنها از الان راه خود را پیدا کردند.

جالب است که از آنها پرسیدند 10 سال دیگر خود را چگونه می‌‌بینید؟ گفتند بهترین شف دنیا. مطمئن هستم که همین اتفاق هم خواهد افتاد.

یعنی وقتی فرد اینقدر زود راه خود را پیدا کند قطعا به جاهای خوبی می‌‌رسد. ولی من شخصا از شرایطم راضی هستم. شاید الان هم اگر برگردم به قبل رشته آشپزی را برای خواندن انتخاب نکنم.

البته شاید اگر این رشته هم به یک رتبه بالای تحصیلی برسد من هم بخوانم یا شاید اگر آمریکا کانادا یا استرالیا بودم آشپزی و شیرینی پزی می‌‌خواندم.

چون یک قناد در این کشورها اصلا از نظر سطح اجتماعی از یک پزشک یا معمار پایین تر نیست.

ولی در ایران اگر به عقب برگردم همان رشته معماری را می‌‌خوانم و برای کسب و کارم و علاقه‌‌ای که الان پیدایش کردم این کار را انجام می‌‌دهم.

برگردیم به کاری که الان انجام می‌‌دهید. نحوه ورود شما به این فعالیت چگونه بوده است؟

خوب یک وجه این موضوع مربوط به جنسیت است که خانم‌‌ها اغلب به شیرینی پزی و آشپزی علاقه دارند یا مثلاً آراستن را دوست دارند.

ورود شما به این حوزه برمی گردد به دوران کودکی و اینکه یکباره به این نتیجه رسیدید که می‌‌توانید انرژی و پتاسیل خود را در این زمینه تخلیه کنید و خلاقیت خود را بروز دهید؟

دوماً چگونه این رشته را پیدا کردید؟ چرا به سراغ رشته هنری دیگری نرفتید؟

خانم نوربخش: دلیل شخصی من این بود که همسر من خیلی شیرینی دوست دارد. قبل از ازدواج من حتی یک بار هم از فر استفاده نکرده بودم.

اما بعد از ازدواج شروع کردم به شیرینی پختن. وقتی شیرینی می‌‌پختم هم خودم خوشم می‌‌آمد و هم همسرم خیلی تشویقم می‌‌کرد.

به تدریج در اینستاگرام به سراغ صفحاتی رفتم که مربوط به شیرینی پزی و دکور کیک بود و به این کار علاقمند شدم و در سایت‌‌های داخلی و خارجی جستجو کردم.

تا اینکه با یکی از اساتید این زمینه آشنا شدم و در کلاس‌‌های ایشان شرکت کردم.

اولین کار من هم پخت یک کیک پزشکی برای تولد همسرم بود.

از آنجایی که همیشه به کار گروهی اعتقاد داشتم و اینکه نتیجه بهتری دارد و هم اینکه به تنهایی نمی توانستم این کار را شروع کنم و از دوستم کمک خواستم...

 

 

برای خواندن بخش دوم -دو کارآفرینی که شیرین کاشتند!- اینجا کلیک کنید.

 

برچسب ها: آشپزی، شیرینی پزی، فاطمه سادات نوربخش، بهاره خرمی، کارآفرین، رشته معماری، کار آفرینی تعداد بازديد: 1202 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز