رسول صفائی - الکتروکاردیوگرافیست
تحریریه زندگی آنلاین : اولین بار که نشریه دنیای بازنشسته به دستم رسید چون خودم از افراد بازنشسته این مملکت هستم بسیار خوشحال شدم که بالاخره شخصی یا گروهی یا دستگاهی هم پیدا شد که به این گروه همنظر لطفی داشته باشند اما وقتی از سوی دیگر به این لغت (بازنشسته) توجه کردم کل افکارم را تغییر داد آنهم به لحاظ معنا و مفهوم بخش نخست این واژه (بازنشسته) بود. چرا؟ چون (باز) در لغت معنی دیگری هم دارد و آن معنی در کتاب لغت مفاهیم دیگری دارد. کتاب لغت فرهنگ فارسی مرحوم استاد حسن عمید را باز کردم و مفهوم (باز) را اینگونه دیدم:
1-باز: یعنی: گشاده، گشوده، نقیض بسته و نیز به معنای جدا- باز کردن هم به معنای گشودن، واکردن و جدا کردن آمده است.
2-باز: یکی از پرندگان شکاری دارای منقار خمیده و چنگالهای قوی، بیشتر در کوهها به سر میبرد. پرندگان و حیوانات کوچک را شکار میکند. سابقاً او را برای شکار کردن جانوران تربیت میکردند و در شکارگاهها از پی صید میفرستادند و به عربی نیز باز یا بازی میگویند.
3-باز: اندازه از سر انگشتان تا آرنج یا امتداد دو دست درحالیکه دستها را افقی از هم باز کنند. آرش، ارج، باز و ... هم گفته شده و به عربی باع هم میگویند.
4-باز: در اصطلاح شیمی جسمی که دارای خواص زیر باشد:
"با اسیدها ترکیب شود و ایجاد ملح کند"
"تعیین تورنسلی را که بهواسطه اسیدها قرمز رنگ شده و به رنگ آبی تبدیل کند"
"محلول آن قابل عبور جریان الکتریسیته باشد و تحت تأثیر جریان تجزیه شود"
البته به همراه (باز) لغات بسیار دیگری هم در لغت بود که با کلمه (باز) درست میباشد که البته ربطی به مسئله (باز) ما ندارد مثل: بازار، بازاری، بازارچه، بازارگان، بازبینی، بازپرس، بازپسین، باز پیچ، بازجو، بازخواست، بازدار، بازداشت، بازدم، و بازداشتی و بازماندن و....
اما آیا بهراستی این مفهوم (بازنشسته) با لغاتی که در لغت آمده ارتباط مفهومی دارد؟ اما در همین کتاب لغت در مورد (بازنشسته) همچنین آمده است:
بازنشسته: کسی که در سن پیری از کار برکنار شده. کارمند اداره که سالهای خمت خود را مطابق قانون به پایان رسانده و بهواسطه خستگی یا پیری از کار برکنار شده و حقوق بازنشستگی بگیرد.
در معنای (بازنشستگی) هم این جمله را آورده است: در حالت بازنشسته بودن، بازنشسته شدن، برکناری از کار و خدمت در سن پیری و در لغت معنای: (اداره بازنشستگی) هم آورده است.ادارهای که در آنجا به امور کارمندان بازنشسته رسیدگی میشود.از معنا و مفهوم بازو بازنشسته و بازنشستگی و غیره که بگذریم اداره بازنشستگی هم توجه بازنشستگان را جلب میکند. آیا بهدرستی در این اداره آنگونه که شایسته و بایسته است به امور بازنشستگان و حقوق و مزایا و دیگر نیازهای آنها رسیدگی کافی میشود و آیا بهراستی در زمان بازنشستگی این اداره کل به نیازهای بازنشستگان و ایامی که دیگر توانایی برای کار کردن و به دست آوردن هزینههای زندگی را ندارند توجه وافی دارد و برای بازنشستگان در ایام فراغت از کار هزینههای سنگین و کمرشکن آنها را به دست آنها میرساند؟به لغتهایی که به آنها اشاره شد و در کتاب لغت بهطور کامل به آنها اشاره شده بود فعلاً کاری نداریم. اما خود بنده بهعنوان بازنشستهای که سالهای عمر خود را بر بالین بیماران در بیمارستانها گذرانده و اکنون با شرایطی که از لحاظ گرانیها و دیگر مسائل بغرنج جامعه درگیر است آنچه برای گذراندن زندگی نیاز دارم به من پرداخت میشود؟در لغتنامه بیشتر بازنشسته را به کسی اطلاق میکند که واژه پیری برایش بیشتر به کار برده شده است. ولی آیا بهدرستی بازنشسته امروز همان پرنده بلندپروازی است که روزی پرنده آسمانها بود و امروز در جای خود نشرسته است؟آیا بهراستی در ایام پیری که شخص بازنشسته دارای خانواده و رفتوآمد بسیار است و بهقولمعروف با (آبروداری) و غیره دستوپنجه نرم میکند، حقوقی دریافت میکند که بتواند به آنچه در سالیان گذشته با آن مواجه بود احساس افتخار و سربلندی بکند؟البته مسئولان اداره کل بازنشستگی هم چون خودشان روزی بازنشسته میشوند حتماً به اینگونه مسائل توجه دارند و رسیدگی خواهند کرد، چراکه به قول شاعر:
امروز که در دست توأم مرحمتی کن
فردا که بمیرم چه ثمر اشک ندامت