تحریریه زندگی آنلاین : کتاب (تاریکیِ معلقِ روز) رمانی است دقیقاً برای همین روزها که جامعهی ایرانی رهایی ندارد از اخبار و شبکههای اجتماعی و در جهانی زندگی میکند که در عینِ گستردگی، همهی آدمهایش جایی به هم وصل هستند و اعمالشان همچونِ اثرِ پروانهای در زندگیِ هم اثرگذار است و این به هم پیوستهگی قدرتزا شده. این رمان چند پرسوناژ محوری دارد که شاید همهشان یکدیگر را نشناسند، اما جمعِ جبریشان مکملِ زندگیهای یکدیگر است. رمان درباری چند دختر و پسرِ غالباً متولدِ دههی شصت است که در هر زمانهای با دشواریهای زندگی مواجه بودهاند و حالا مصائبِ شخصیِ هرکدامشان میتواند بدل به بحرانی جمعی شود.
بیشتربخوانید:
کــــــتاب بخوانیم : شکوه مادری
(تاریکیِ معلقِ روز) رمانی است خوشخوان برای مخاطب و دلیلِ اصلیاش فرمِ روایت است و شیوهی فصلبندی. رمان با فصلهای زیاد و منظم پیش میرود و همچون اپیزودی از یک سریال در هر تکه بخشی از روایت را جلو میبرد و یادداشتی مکمل از وبلاگها کنارش قرار دارد که این بخش کمکِ زیادی به روانشدنِ رمان کرده است. به نوبت آدمها واردِ داستان میشوند و غیرِ مستقیم به سوی نفرِ بعدی مسیر هدایت میشود و احتمالاً این بهترین فرم برای بیانِ قصهی آدمهایی متعدد است در چنین رمانی. نویسنده ترکیبِ نویی از چندصدایی را با تکگوییهایی گزارشمانند میسازد که مکملِ یکدیگرند.
روایتِ اصلی گفتوگو محور است و باوجودِ جملاتِ گاه قصارِ راویِ سومشخص، صدای آدمها شنیده میشود و آدمها در حالتِ کلی با یکدیگر مراوده دارند و گفتوگو میکنند. گفتوگوییهایی که به یک نوشته میمانند نه لحن و نحوِ یک گفتوگوی کلامی. از طرفی اگر گفتوگویی شکل نمیگیرد، برآمده از معضلِ عدمِ گفتوگو در جامعهی میزبانِ رمان است. به نوعی در یادداشتهای وبلاگی با بهکارگیریِ لحنهای گونهگون، تصویری شخصی از جهان ارائه میشود، اما در بدنهی روایت شاهدِ تصویری جامع و گفتمانِ صداهای مختلف هستیم.
بیشتربخوانید:
کـــــــتاب بخوانیم
معرفی کتاب
کتاب بخوانیم
به گفته این نویسنده، کتاب "تاریکی معلق روز" در سه محور روایت میشود که در بزنگاههایی با یکدیگر برخورد میکنند.
محور اول: در محور اول با ایما علایی آشنا میشویم. دختری که در دانشگاه خبرنگاری خوانده، اما از سوی مادر بیمارش که عمری معلمی کرده، تحت فشار است تا کار معلمی او را دنبال کند و نه خبرنگاری که آیندهای در آن متصور نیست. پدر ایما در جنگ بعد از انفجاری آسیب جدی دیده است و بعد از این که چند باری، در هنگام حمله اعصاب، مادر را به شدت کتک زده اکنون در آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان بستری است. مدتهاست که دیگر حتی حرف هم نمیزند.
ایما بالاخره با پادرمیانی دوست قدیمش، آتنا فرنود که اکنون در معروفترین شبکه ماهوارهای فارسی زبان، مجری مشهوری است، به دانیال دانشور که سردبیر سایت معروف داخلی است معرفی میشود تا در آن جا مشغول شود.
محور دوم: در محور دوم با دانیال دانشور آشنا میشویم. او سردبیر یکی از مهمترین سایتهای خبری کشور است که صاحب امتیاز آن مریم افتخاری دختر یکی از مقتدرترین سیاستمداران کشور است. در همان ابتدای محور داستانی مربوط به دانیال، با مرگ آرام خسرو جهانفر یکی از بانفوذترین و جنجالیترین روشنفکران کشور رو به رو میشویم.
محور سوم: داستان محور سوم، آتنا فرنود مجری معروفی در شبکه فارسی زبان خارج از ایران است. چند سال قبل بر صورت خواهرش، پریسا فرنود، دختری بسیار زیبا که طراح لباس و مدل کمابیش مشهوری بوده، اسید پاشیده میشود. پریسا علاوه بر آسیبهای فراوان صورت، از هر دو چشم نابینا شده است. از همان زمان آتنا در وبلاگش اخبار روز به روز بیماری و درمان سخت پریسا را گزارش میکند. همین گزارشها باعث شهرت فراوان آتنا شده و پایش را به شبکه ماهوارهای باز میشود.
بیشتربخوانید:
معرفی کتاب : تغذیه چین و چروک