برنامهای به تهیهکنندگی، کارگردانی و اجرای سیدوحید حسینی برای ۲۶ آبان، «زهره حسینزاده» غذای هندی لَمویدالو را میپزد و غذا آنقدر بدطعم میشود که هر دو داور مسابقه نمیتوانند آن را قورت دهند. داور دوم (پژمان علیزاده) میگوید: «اگر چیزی بهتون میگم لطفا چند ثانیه فکر کنید و خارج کنید از ذهنتون. قطعا اگر سطل زباله داشتم این غذا رو منتقل میکردم به سطل زباله. شما این غذا رو قبلا درست کرده بودید؟ لطفا دیگر این کار را نکنید چون واقعا بد است. دوست ندارم این جمله رو بگم ولی اگر قراره من بد بشم و شما پیشرفت کنید، هیچ ایرادی نداره؛ افتضاح، افتضاح و افتضاح...» بعد از آن هم آشپز موردنظر میگوید: «آقا آدمیزاده... اشتباه پیش میآد. من اگر تخم خردل رو میشناختم اینطوری پیش نمیاومد...اصلا هم خودمو نباختم و فردا جبران میکنم.» بخش کوتاه شدهای از این ویدیو باعث بحثهای گستردهای در فضای مجازی شده است. عدهای به شدت به داور برنامه تاختهاند که رفتارش بیشرمانه بوده است و عدهای معدود هم البته جانب او را گرفتهاند که حرفهای رفتار کرده.
۱. بله خوب میدانیم که اینجا ایران است؛ مهد و خانه تعارف و تمجیدهای بیپایان. اینجا قرار نیست هر اتفاقی به تنهایی قضاوت شود و هر رخدادی بدون پیشزمینه به نتیجه برسد. در اینکه تلویزیون ما ضعیف است، برنامههایش بد است، موضعگیریهایش سیاستآلود و یکطرفه است و پخشش انحصاری است، کسی شکی ندارد. ولی همه این ضعفها و هزاران ایراد ناگفته دیگر، ربطی به ویدیویی که الان دست به دست میشود، ندارد. باید مشخص کنیم که مرز صراحت و بیادبی کجاست؟ فردی که بر اساس این شوی تلویزیونی کارش داوری و نه انتقال مرتبههای کمال اخلاقی است، به غذای شرکتکنندهای ایراد اساسی میگیرد. از آنجا که صراحت لهجه او برای همه ما ناآشنا و ناملموس است، حس بدی داریم ولی آیا این، توهین و تحقیر دیگران است؟ باید بتوانیم بین نقد اثر و نقد سازنده اثر (کاری که گاهی در نقدهای فراستی میدیدیم) تفاوت قائل شویم. الزام یک برنامه تلویزیونی از نوع رئالیتیشو اقتضا میکند که تعارفات معمول و نکتهسنجیهای اخلاقی مشهور کنار گذاشته شود و نظرها به تندی و تیزی بیان شود. اگر این ژانر برنامهسازی تلویزیونی را بشناسیم دیگر سوال پیش نمیآید که «آیا اظهارنظری به این تندی کاری اخلاقی است یا نه؟» «یا با شخصیت خرد شده زن ایرانی چه میکنید؟» ریسک حضور در چنین مسابقهنمایشی همین است. «دستپخت» شبکه یک سیما -با اعتراف و تاکید به همه ضعفهای ذاتی تلویزیون ما- قواعد ژانر را به درستی رعایت کرد و در چندین فصلی که پخش شده و چندین قسمتی که من دیدهام، توانسته بهترین مسابقهنمایش حال حاضر تلویزیون باشد.
۲. بله ما در ایران «گوردون رمزی» یا «سایمون کاول» -با آن سابقه طولانی و رزومه درخشان- نداریم که با هر اخمشان هر قسمت مسابقه آشپزی را جذاب کنند و با نظرهای بیپروایشان بینندهها را میخکوب کنند، ولی اینکه سطح دانش آشپزیمان و شناخت آشپزهایمان از نجف دریابندری (خدا سلامتش دارد) و سامان گلریز و رزا منتظمی فراتر نرفته، ایراد مسابقه نیست. داوران این برنامه در سطح خودشان آدمهای مشهور و با سابقهایاند و حتی اگر نظرشان را تند، نامنصفانه و حتی بیادبانه توصیف کنیم، در اصل مسابقه و قضاوتشان شکی وارد نیست.
۳. بیایید از کنار بحثهایی مثل «به غذا، به برکت خدا، به آنچه در فرهنگ ما و سنت ما قابل احترام است اینگونه بیحرمتی میشود؟» بگذریم. این جنس نگاه کردن به زندگی و اطراف آنقدر نایس و ویژه است که نمیشود در چارچوب یک شوی تلویزیونی تقسیمبندیاش کرد. بیخیال! زندگی اینقدرها که میگویند سخت نیست... رها باش گلم!
پینوشت ۱: داور را هم بشناسید بد نیست تا قضاوتتان عادلانهتر شود! پژمان علیزاده فارغالتحصیل رشته آشپزی از دانشگاه آکسفورد و تأیید شده از کمپانی yum است و مدرك تخصصي HACCP و مدرک مربیگری فنی و حرفهای آشپزی بینالملل دارد. به عنوان شف، با رستورانها و هتلهایی چند ملیتی همکاری میکند که چون تبلیغ میشود از آوردن نامشان پرهیز میکنیم.
پینوشت ٢: تیتر را از توییت یکی برداشتهام که خیلی رها بود و کلا سخت نمیگرفت و ادای سختگیر را هم درنمیآورد.
منبع : روزنامه شهروند