به نظر میرسد امروز اکثر جوانان به موسیقیهایی که اصیل و ایرانی نیستند توجه میکنند. به نظر شما چطور میتوان به شنیده شدن موسیقی اصیل کمک کرد؟
من از نگاهی فراتر به این قضیه نگاه میکنم؛ معتقدم اگر عدم توجه نسل جوان فعلی به موسیقی اصیل ما واقعی باشد، باید بنشینیم و دلایل آن را بررسی کنیم. گرچه موسیقی اصیل ایرانی با موسیقی پاپ متفاوت است و مردم پسند بودن موسیقی پاپ لزوماً در موسیقی ایرانی دیده نشده و در ذات آن نیست؛ اما این بدان معنا نیست که موسیقی ایرانی، موسیقی مهجوری است. مدتهای مدید (حتی میتوان گفت نزدیک به چند قرن) موسیقی اصیل ایرانی، بهترین موسیقی کشور ما بوده است. البته من کماکان معتقدم موسیقی اصلی کشور ماست؛ چون آنچه ما به اسم موسیقی همهپسند یا اصطلاحاً پاپ میشناسیم، برای نگهداشتن مخاطب، مدام شکل و شمایلش عوض میشود و سعی میکند از یکسری جلوههای ظاهری و دلبری و طنازیها استفاده کند. مخاطب هم با این طور موسیقیها مثل آدامس رفتار میکند (آن را جویده و بعد از اینکه طعمش رفت بیرون میاندازد). شما اسامی خوانندگانی را میبینید که مدام هستند و ناگهان دیگر نیستند! باید بررسی کنیم و ببینیم چرا فضای موسیقی کشور به این سمتوسو رفته است؟ به نظر من متولیان فرهنگی کشور و سیاستگذاران در این زمینه به شدت کوتاهی کردهاند.
اگر به موسیقی اصیل ایرانی توجه نشود، چه اتفاقی برای جامعه موسیقی کشور مان میافتد؟
وقتی شما به موسیقی اصیل کشور بها ندهید و آن چیزی که به کرات پخش میشود اصلاً هویت ایرانی نداشته باشد، گوش شنیداری جامعه بعد از مدتی هویت خود را گم میکند.
ما به عنوان یک ایرانی مگر چیزی مهمتر از هویتمان داریم؟! همانطور که از موفقیت یک تیم ورزشی خوشحال میشویم، میتوان از طریق حوزه موسیقی هم شادی و نشاط وارد جامعه کرد. میتوانیم نماینده هویت خود در عرصه بینالمللی باشیم.
چطور پای یک فرد کاسب به حوزه فرهنگی یک کشور باز میشود؟
یک نفر آمد و گفت: «من دنبال پول هستم. هرکسی آمده کار فرهنگی بکند بفرماید بیرون.» آیا باید واضحتر از این گفته شود تا برخی متوجه آن شوند؟ این دیدگاه، دیدگاه یک بازاری است نه یک تهیهکننده. سؤال اینجاست که چطور پای یک فرد کاسب به حوزه فرهنگی یک کشور باز میشود؟ چرا هیچ ممیزی در این حوزه وجود ندارد؟ چرا محتوا را ممیزی میکنیم، ولی حواشی را که عمدتاً خیلی بیشتر از محتوا در کشور ما به آن پرداخته میشود، ممیزی نمیکنیم؟ چرا به چنین فردی با چنین شخصیتی به راحتی مجوز فعالیت داده میشود؟ چندی پیش محمد معتمدی حرف درستی زد. او گفت من به اینها میگویم سلطان کنسرت؛ واقعاً سلطان کنسرت اصطلاح درستی است. گردش مالی این حوزه بسیار زیاد است. چند وقت پیش یک کنسرت نمایش روی صحنه رفت و من اطلاع دارم که ۸ میلیارد تومان برای آن هزینه شد. این حجم از درآمدزایی و تبلیغ چگونه اتفاق میافتد؟ وقتی شما میخواهید یک بیلبورد بگیرید باید هزینه کنید، وقتی تعداد این بیلبوردها به ۱۰ تا میرسد هزینه کلان میشود. هزینه این بیلبوردها بیش از درآمدزایی کنسرت است؛ پس چطور این هزینهها تأمین میشود؟ چرا این امکان در اختیار دیگران نیست که بروند و این بیلبوردها را با پنج یا ۱۰ میلیون تومان یا رایگان بگیرند؟