دکتر صدیقه رضایی : دکترای روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی ؛ عضو نظام روانشناسی و مدرس دانشگاه
تحریریه زندگی آنلاین : آشنایی با افراد استثنایی
با کمی دقت و تأمل، درمییابیم که هیچ دو انسانی مانند یکدیگر نیستند. این تفاوتها در ابعاد مختلف جسمی، ذهنی و رفتاری قابلمشاهده هستند. به این ترتیب در مفهومی عام و گسترده همه انسانها استثنایی هستند، چرا که با یکدیگر در ابعاد مختلف وجودی تفاوت دارند. در برخی از افراد تفاوتها آنقدر چشمگیر و زیاد میشود که نظام آموزش عادی قادر به رفع نیازهای گوناگون این افراد نیست. چنین افرادی را، افراد با نیازهای ویژه و یا استثنایی مینامند.
بیشتربخوانید:
بهترین و بدترین خوراکیها برای کودکان بیش فعال
تعریف افراد استثنایی
لغت استثنایی یک اصطلاح آموزشی است، چراکه مربیان آموزش و پرورش و مشاوران راهنمایی در زمره اولین کسانی هستند که به محدودیتهای یادگیری، عاطفی، شخصیتی، اجتماعی و مشکلات این افراد پی میبرند. بر این اساس، از چشمانداز آموزشی، دانشآموزان استثنایی، آنهایی هستند که برای دستیابی به بالاترین حد تواناییهای انسانی خود، به آموزشهای ویژه و خدمات وابسته نیاز دارند.
در تعریف آموزشی از افراد استثنایی دو مفهوم اهمیت دارد که از این تعریف جداشدنی نیستند:
گوناگونی ویژگیها
نیاز به آموزش ویژه.
تولد کودک استثنایی
تولد هر کودک، ميتواند انتظار يک حادثه دلپذير و برعکس، يک تجربه هيجاني استرسزا براي والدين باشد. تولد يک کودک کمتوان ذهنی، به عنوان يک بحران ميتواند به شکل عميق، بر ارتباطات و کنشهاي خانواده اثر بگذارد و خانوادههايي ميتوانند با بحرانها به خوبي سازگار شوند که روابط باز، موثر و دايمي داشته و در نقشهايشان انعطافپذير باشند. تعداد قابلتوجهي از خانوادهها در جامعه ما، از اثرات منفي داشتن يک کودک معلول رنج ميبرند. والدين کودکان کمتوان ذهنی به ويژه مادران، اغلب به گونهاي زيانآور، سطح بالايي از فشار رواني را تجربه مي کنند. احساس تقصير و گناه، احساس ناکامي و اضطراب و نگراني، از جمله واکنشهاي شايع والدين در پي آگاهي از کمتوان ذهنی بودن کودک است؛ از طرفي تولد يک کودک کمتوان ذهنی، يک عامل نگرانکننده براي سازگاري خانواده محسوب ميشود.شواهد حاکي از آن است که خانوادههاي داراي کودک ناتوان و معلول، از نظر اجتماعي منزوي هستند و دامنه ارتباطات اجتماعي محدودتري دارند. والدين کودکان نابهنجار، به لحاظ مسائل و مشکلاتي که معلوليت فرزند به آنان تحميل ميکند، با مسؤوليتهاي اضافي روبرو ميشوند؛ از طرف ديگر آنها نميتوانند امکانات و زمان لازم براي انجام مسؤوليتهاي آموزشي، تربيتي و بهداشتي فرزند خود را فراهم سازند. اين مسئله، موجب فشارهاي مضاعف بر والدين شده و بر عزتنفس و تعامل رواني- اجتماعي آنها، اثرات مخربي به جاي ميگذارد. روانشناسان معتقدند که احساس بيارزشي عميق يا فقدان عزتنفس، ريشه بسياري از نابهنجاريهاي رواني است. همچنين نتايج پژوهشها حاکي از آن است که در افراد گوشهگير، منزوي و با عزتنفس ضعيف، احتمال بروز بيماريهاي رواني و جسماني بيشتر است؛ در حالي که افراد با ارتباطات اجتماعي بيشتر، کمتر دچار بيماريهاي رواني و جسماني ميشوند.
بیشتربخوانید:
مسئولیت پذیری درکودکان
تعریف کمتوان ذهنی
یکی از گروههای استثنایی افراد با کمتوانی ذهنی هستند:
احتمالا اسم کمتوان ذهنی به گوشتان خورده باشد. همه ما در اطرافمان تا حدی با افراد کمتوان ذهنی برخورد داشتهایم. کمتوانی ذهنی که پیشتر به آن عقبماندگی ذهنی گفته میشد، اختلالی مربوط به رشد هوش و رفتارهای انطباقی(سازشی) است که قبل از ۱۸ سالگی مشخص میشود. این اختلال هم مانند بسیاری از اختلالات دیگر، انواع مختلفی دارد. ١ تا ٢ درصد جمعيت کشورها را کودکان با بهره هوشي 70 و کمتر از 70 يا افراد کمتوان ذهنی تشکيل ميدهند. کمتوانی ذهنی در پسران شایعتر و بیشتر از دختران است.
طبقهبندی کمتوانیذهنی در 4 گروه
طبقهبندی کمتوانی ذهنی به دلایلی همچون، تنوع بسیار زیاد در ویژگیهای فردی، علتهای گوناگون و نشانههای بسیار متفاوت، دشوار است. با اینحال، روانشناسان معمولا افراد کمتوان ذهنی را بر اساس شدت مشکلات و دامنه بهره هوشی به چهار گروه کمتوان ذهنی خفیف، متوسط، شدید و عمیق طبقهبندی میکنند.
خفیف
کمتوان ذهنی با دامنه بهره هوشی خفیف (70-50) سن عقلی 7 تا 11 سال و در کسب مهارتهای تحصیلی، اواخر نوجوانی به کلاس ششم میرسند و از نظر آموزشی به آنها آموزشپذیر میگویند. در صورت حمایتهای مناسب و کافی میتوانند به استقلال شغلی برسند. بر اساس تقسیمبندی پیاژه، این گروه در مرحله اول دوره «عملیات عینی» قرار دارند و در حداکثر رشد جسمی از نظر ذهنی مانند کودکان 7 تا 8 ساله و پایینتر عمل میکنند. این افراد در کسب مراحل رشدی نسبت به بقیه کندترند و مهارتهای اجتماعی و مهارتهای روزمره زندگی را دیرتر کسب میکنند. میتوانند مهارتهای عملی زندگی را یاد بگیرند که به آنها کمک کند بتوانند یک زندگی عادی را با حداقل کمک از طرف دیگران بگذرانند و کارهایشان را خودشان انجام بدهند و حتی تحت تحصیلات ویژه در مدرسه آموزش ببینند.
متوسط
کمتوان ذهنی با دامنه بهره هوشی متوسط (50-35) سن عقلی 5 تا 7 سال و در کسب مهارتهای تحصیلی، دچار مشکل میشوند و اغلب نمیتوانند بیش از کلاس دوم یا سوم پیش روند. در دوران نوجوانی مشکلات اجتماعپذیری اغلب سبب انزوای این افراد میشود و حمایت فراوان اجتماعی و حرفهای مفید خواهد بود. بیشتر افراد سندرم داون در این طبقه قرار دارند. از نظر آموزشی به آنها تربیتپذیر میگویند. این کودکان، زودباور و تلقینپذیر و در معرض خطر انحرافات گسترده اجتماعی و اخلاقی هستند.
افراد با کمتوانی ذهنی متوسط نسبت به گروه قبلی به کمک و نظارت بیشتری نیاز دارند، اما با آموزش و تمرین طی جلسات درمانی میتوان آنها را قادر کرد تا از خود مراقبت کنند، مستقلا به مکانهای آشنا سفر کنند و نیز مهارتهای پایهای برای حفظ سلامت و امنیت خودشان را بیاموزند.
بیشتربخوانید:
شدید
کمتوان ذهنی با دامنه بهره هوشی شدید (35-20) سن عقلی 4 تا 5 سال و از نظر آموزشی به آنها حمایتپذیر میگویند. این کودکان که معروف به «کمتوان ذهنی نیمهوابسته» هستندکه در 9 سالگی مهارتهای مراقبت از خود را فرامیگیرند. بر اساس نظریه پیاژه این گروه در مرحله اول دوره «پیشعملیاتی» قرار میگیرند و در حداکثر تحول از نظر ذهنی، مانند کودکان 4 ساله و پایینتر عمل میکنند. یکی از ویژگیهای مهم این گروه، انجام رفتارهای پرخطر همچون آتشسوزی، قتل، پرخاشگری و تمایل شدید به جمعآوری وسایل مانند نقاشیها، عکسها و گیاهان است. کمتوانی ذهنی شدید خودش را در تاخیرهای شدید رشدی نشان میدهد. این افراد اغلب میتوانند حرف دیگران را بفهمند، ولی خودشان مهارت ارتباطی قوی ندارند و نمیتوانند خوب حرف بزنند. علیرغم مسائلی که مطرح کردیم، معمولا با تکرار و تمرین زیاد میتوان روتینهای ساده زندگی را به آنها آموزش داد، ولی برای زندگی در اجتماع باید تحت نظارت شدید باشند.
عمیق
کمتوان ذهنی با دامنه بهره هوشی عمیق (زیر 20) سن عقلی 3 سال و این کودکان معروف به «کمتوان ذهنی -وابسته» هستند که معمولا بیش از سه سال عمر نمیکنند. زندگی نباتی دارند. بر اساس نظریه پیاژه این گروه در دوره «حسی - حرکتی» قرار میگیرند و در حداکثر رشد جسمی از نظر ذهنی مانند کودکان 2 ساله و پایینتر عمل میکنند. این گروه علیرغم تمام مشکلاتی که دارند عاطفه و محبت اطرافیان را درک میکنند و با واکنشهای خود به آن پاسخ میدهند.
اغلب افرادی که در این سطح از کمتوانی ذهنی هستند مبتلا به سندرمهای مادرزادی هستند. این افراد زندگی کاملا وابستهای دارند و نمیتوانند مستقل زندگی کنند و در سادهترین کارهای شخصی خودشان به کمک و نظارت مستقیم نیاز دارند. همچنین توانایی خیلی محدودی در برقراری ارتباط دارند و اغلب مشکلات جسمانی هم دارند.
ویژگی کودکان کمتوان ذهنی
کودکان کمتوان ذهنی از نظر کارکردی معمولا موفق نمیشوند مهارتهایی را که پایه یادگیری میشوند به خوبی کسب کنند. برخی از این مهارتها عبارتند از:
پردازش حسی و ادراک
هر حسی که بدنمان از محیط دریافت میکند، برای اینکه قابل استفاده شود، باید در مغز به خوبی پردازش شود و سازماندهی و تفسیر گردد و به این صورت ذهنمان به آنها معنی دهد تا بتوانیم از آن حسها اطلاعات کسب کنیم و آنها را بفهمیم. در کودکان با کمتوانی ذهنی، اغلب این پردازش و ادراک به خوبی انجام نمیگیرد، به عنوان مثال کودکی که در پردازش حسی دچار اختلال است ممکن است به برخی حسها کمتر یا بیشتر از حد معمول واکنش نشان دهد، مثلا با شنیدن صدای یک ماشین گوش خود را بگیرد یا جیغ بزند. همچنین کودکی که در ادراک بینایی مشکل دارد ممکن است با وجود داشتن چشمهای سالم، نتواند لباسش را از داخل یک قفسه شلوغ پیدا کند، چون به لحاظ ذهنی نمیتواند به خوبی اشیا را از پس زمینهشان تشخیص دهد و جدا کند.
هماهنگی حرکات درشت
منظور از هماهنگی حرکات درشت توانایی انجام درست، روان و ظریف حرکات بزرگ و درشت نظیر دویدن، نشستن، برخاستن، حمل کردن و جابجایی اشیا و … میباشد که میتواند در کودکان کمتوان ذهنی دچار ایراد باشد.
این کودکان ممکن است نتوانند به خوبی حرکات بدنشان را سازماندهی کنند، مثلا اینکه به سختی بنشینند و برخیزند یا این که ممکن است حین حرکت به دیگران برخورد کنند. همچنین در انجام بازیهایی مانند لیلی، پرش جفت پا، گرفتن و انداختن توپ ممکن است مهارت کافی نداشته باشند.
کودک دارای کمتوانی ذهنی در انجام کارهایی که نیاز به هماهنگی دوطرف بدن دارد دچار مشکل است؛ مانند پدال زدن، بازکردن در قوطی، ریختن آب در لیوان در حالی که با یک دست پارچ آب را گرفته و با دست دیگر لیوان را نگه داشته است. کودک کمتوان ذهنی معمولا در حفظ یک وضعیت حرکتی مشکل دارد؛ مثلا این که مدتی بنشیند و به حرفهای آموزگار گوش دهد یا مدتی پای تخته سیاه بایستد و روی آن بنویسد برایش دشوار است.
بیشتربخوانید:
چالش های آموزش آنلاین کودکان اوتیسمی در بحران کرونا
هماهنگی حرکات ظریف
کنترل حرکتی ظریف قابلیتی برای اجرای حرکات ریز به صورت دقیق و روان با دست و انگشتان میباشد.
بریدن با قیچی، گرفتن مداد، نقاشی کشیدن، نوشتن، نخ کردن دانههای تسبیح، ورق زدن کتاب، استفاده از قاشق و چنگال و … همگی نمونههایی از حرکات ظریف میباشند که در کمتوانان ذهنی با مشکل مواجهند.
گفتار و زبان
تکامل زبان برای یادگیری و تعامل موثر بسیار کلیدی است. یکی دیگر از حوزههایی که در کودکان کمتوان ذهنی دچار مشکل است گفتار و زبان آنها است. خصوصیاتی که در این رابطه ممکن است در کودکان کمتوان ذهنی مشاهده کنیم میتواند شامل موارد زیر باشد:
در بیان نیازها و خواستههایشان مشکل دارند.
از زبان مختصر و جملات کوتاه استفاده میکنند.
اشتباههای دستوری دارند.
در به کار بردن بسیاری از کلمات مشکل دارند.
اغلب، کلمات را توصیف کرده یا از کلمات جانشین مانند «این»، «آن» یا «آنجا» استفاده میکنند.
خوب به حرفهای دیگران گوش نمیدهند.
در گوش دادن و فعالیت به طور همزمان مشکل دارند و … .
جنبههای اجتماعی و عاطفی
یک کودک یا نوجوان عادی به تدریج در طی رشد با پشت سر نهادن چالشها به طور موفقیتآمیز و دریافت تشویق دیگران احساس عزتنفس و خود ارزشمندی را به دست میآورد، ولی این دسته از کودکان به علت ناکامیهای مکرر از دریافت این گونه احساسها محروم میمانند.
کودکان کمتوان ذهنی به خاطر مشکلاتی که دارند، به راحتی در جمع همسالان خود پذیرفته نمیشوند. گاها آشکارا طرد میشوند، چرا که فاقد مهارتهای اجتماعی پایهای هستند که آنها را قادر میکند با دیگران دوست شوند و معاشرت کنند.
کودکان کمتوان ذهنی علاوه بر مشکل در مهارتهای پایه یادگیری ویژگیهای دیگری مانند توجه و تمرکز پایین، حافظه ضعیف، محدودیت در تفکر انتزاعی و استدلال، دشواری در انجام فعالیتهای روزانه و... دارند.
اختلالات شایع درافراد کم توان ذهنی
علت ایجاد سندروم داون اختلالی ژنتیکی و کروموزومی است. این افراد در سلولهایشان یک کروموزوم اضافه دارند و آمار نشان میدهد که درصد زیادی از کودکان کم توان ذهنی را تشکیل میدهند.
کودکان با تشخیص سندروم داون مراحل رشد ذهنی و جسمی را نسبت به کودکان عادی دیرتر و با تاخیر سپری میکنند.
افراد مبتلا به سندروم داون انحراف چشم، زبان بزرگ، قد کوتاه، موهای لخت، اغلب عضلاتی شل و تعادلی ضعیف دارند. علاوه بر موارد ذکر شده بیماریهای قلبی و ریوی در بین افراد با این تشخیص شایع است و ابتلا به بیماریهای عفونی و تنفسی نسبت به افراد عادی سریعتر اتفاق میافتد. در این افراد درجات مختلفی از کم توانی ذهنی دیده میشود.
میکروسفالی
یک بیماری مغزی نادر است. در افراد مبتلا به میکروسفالی، دور سر به دلایلی از حد طبیعی کمتر است و طبعا مغزشان هم کوچکتر است. این اختلال ممکن است در بدو تولد خود را نشان دهد یا اینکه تا چند سال اول زندگی تشخیص داده نشود، البته در بسیاری از موارد، در سه ماهه سوم بارداری با سونوگرافی قابل تشخیص میباشد.
بسته به این که چه قسمتی از مغز خوب تشکیل نشده، علائم میتواند متفاوت باشد. این افراد دور سر کم و پیشانی کوچک و شیبدار رو به عقب دارند که با نمودار استاندارد رشدی دور سر مطابق نیست.
علاوه بر علامت دور سر این افراد معمولا علائمی مثل گریههای با صدای بلند، عضلات اسپاستیک (سفت)، تشنج و فعالیت بیش از حد دارند. در اغلب موارد فرد دچار میکروسفالی، کم توان ذهنی است، ولی با این وجود ۱۵ درصد افراد مبتلا هوش طبیعی دارند.
اختلال هیدروسفالی
که آن را تحت عنوان آب آوردگی مغز هم میشناسند، اختلالی است ناشی از افزایش حجم مایع مغزی نخاعی انباشته شده در بطنها و سایر حفرههای مغز.
در حالت عادی مایعی به نام مایع مغزی نخاعی در اطراف سراسر مغز و نخاع در جریان است. این مایع وظایفی از جمله تغذیه و حفاظت از سیستم عصبی مرکزی را بر عهده دارد. حالا اگر به دلایلی مثل انسداد مسیر این مایع یا تولید بیش از اندازه آن توسط مغز، حجمش افزایش یابد، باعث تورم مغز و آسیب به قسمتهایی از مغز میشود.
اگر شروع بیماری در سنین پایین کودکی اتفاق بیفتد، چون درزهای جمجمه هنوز باز است، منجر به افزایش غیر طبیعی اندازه دور سر میشود. ممکن است باعث علائمی مانند اختلالات حسی حرکتی، تعادلی و ذهنی در آنها شود.
شروع این بیماری گاها حتی ممکن است در سنین بالاتر و پس از بسته شدن درزهای جمجمه باشد که بیشتر تعادل و حافظه را درگیر میکند.
در صورتی که این بیماری در نوزادی تشخیص داده شود و آب اضافه مغز با روشهای درمانی خاص خودش تخلیه گردد، عوارض کمی به جا خواهد گذاشت و حتی ممکن است کودک بعدها از نظر ذهنی تقریبا طبیعی باشد و تفاوت چندانی با هم سالانش نداشته باشد.
اختلال متابولیکی
در این دسته از اختلالات، بدن کودک نمیتواند بعضی از مواد مثل پروتئینها، قند و یا چربی را به درستی استفاده کند. در نتیجه با سوخت و ساز نامناسب مواد زایدی در بدن تولید میشود که صدمات قابل توجهی را به مغز میرساند و تمام جنبههای رشد ذهنی، جسمی و حرکتی و … کودک را تحت تاثیر قرار میدهد.
ولی اگر در روزهای اول پس از تولد تشخیص داده شود و رژیم غذایی مناسب برای کودک تجویز گردد، میتوان تا حد زیادی از عوارض آن جلوگیری کرد.
هنوز علت مشخصی برای ایجاد این عارضه شناخته نشده است، لذا والدین باید از همان دوران نوزادی به عکسالعملهای کودک توجه کنند و در صورت مشاهده علائمی مانند بیقراری زیاد، گریههای مداوم، دل درد شدید و یا خواب آلودگی بیش از حد، برای بررسی بیشتر نوزاد به پزشک مراجعه کنند.
علل ایجاد کمتوانی ذهنی
هر چیزی که با رشد طبیعی و نرمال مغز تداخل ایجاد کند میتواند از جمله علل ایجاد کمتوانی ذهنی باشد، ولی علت در بیشتر موارد نامشخص است و تنها در یک سوم موارد میتوانیم علت کمتوانی را به یکی از موارد زیر نسبت دهیم:
عوامل ژنتیکی: همانطور که قبلا توضیح داده شد اختلالاتی مانند سندرم داون و اختلالات متابولیک منشا ژنتیکی دارند و باعث کم توانی ذهنی میشوند، لذا در خانوادههایی که سابقه اختلالات ژنتیکی دارند، گرفتن تستهای ژنتیک قبل از بارداری توصیه میشود. تستهای دیگری هم مانند اولتراسوند و آمنیوسنتز وجود دارند که میتوان حین بارداری انجام داد و به جست و جوی نشانههای کمتوانی ذهنی در جنین پرداخت، البته این تستها ممکن است که اختلال را تشخیص دهند، ولی برای تصحیح آنها کاری نمیتوان کرد.
عوامل مربوط به دوران بارداری: از مواردی که در این دوران با نمو مغز جنین در تداخل است، میتوان مصرف الکل و مواد مخدر، سوءتغذیه مادر و بیماریهای عفونی مادر را نام برد، بنابراین مهم است که در این دوره حساس، مادران از سوءمصرف داروها اجتناب کنند. مکملهای غذایی و ویتامینهای لازم را دریافت کنند. خود را در برابر بیماریهای عفونی واکسینه کنند و مراقبتهای لازم و سالم را برای جنین فراهم کنند.
عوامل مربوط به حین زایمان: اگر نوزاد بسیار نارس به دنیا بیاید یا اینکه در طی زایمان برای مدتی هر چند کوتاه از اکسیژن محروم شود، احتمال ایجاد کم توانی ذهنی وجود دارد.
بیماری یا آسیبهای بعد از تولد: عفونتهایی مانند مننژیت، سیاهسرفه یا حتی سرخک میتواند منتهی به کمتوانی ذهنی شود. ضربههای شدید وارد به سر، تجربههای نزدیک به غرق شدن، سوءتغذیه، عفونتهای مغزی و قرار گرفتن در معرض مواد سمی از دیگر مواردی هستند که باعث کمتوانی ذهنی میشوند. پس مراقبتهای مربوط به نوزاد یا کودک، واکسینه کردن و ملاحظه علائم و نیازهای وی، باید مورد توجه مادران قرار گیرد.
دلایل ناشناخته: همانطور که اشاره شد در دو سوم موارد، دلیل ایجاد عقبماندگی ذهنی شناخته شده نیست، بنابراین پیشگیری از آنها هم ممکن نیست.
در پایان لازم به ذکر است که کمتوانی ذهنی ممکن است به هر دلیلی رخ دهد!
در شماره بعد علل کمتوانی ذهنی را به طور کامل شرح میدهیم.