به قلم : دکتر صدیقه رضایی ، دکترای روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی ، عضو نظام روانشناسی و مدرس دانشگاه
تحریریه زندگی آنلاین : چگونه میتوان حس مسئولیت را در کودک نسبت به گفتار و رفتارش ایجاد کرد؟
احساس مسئولیت باید از چیزهای خیلی کوچک شروع شود. مسئولیت در مورد کارهای شخصی نخستین گام است، یعنی کودک احساس کند که اگر دست به این کار بزند، برای خودش سودی دربردارد، بنابراین باید در مورد کارهای خودش به او مسئولیت بدهیم و هر کار مثبتی که انجام داد سریع باید تشویق شود تا به این وسیله انگیزهاش برای انجام کارهای بعدی زیاد گردد.
ما پدر و مادرها احساسات و رفتارهای متعددی را در سطوح مختلف به بچههایمان منتقل میکنیم: ترس از حشرات، حیای جنسی، عکسالعمل در مقابل غذا، دارایی، پول و همینطور ترس از مرگ، آن هم بیهیچ توضیحی و میپنداریم که کارمان درست بوده است، هیچ رضایت ضمنی هم در ما پدید نمیآید.
ویژگیها یا عادات رفتاری هیچکس بهصورت بستهبندی به دیگری منتقل نمیشود، بلکه از نسلی به نسل بعد سرایت میکند. واقعا چقدر از فردیت ما باقی مانده است؟ رشد شخصیت ما بیان همه چیزهایی است که باعث تفاوتمان با دیگران میشود، روش منحصر به فرد و تلاش متمایزمان، همان فردیتمان، اما اغلب از رشد بازمیمانیم و فردیتمان درون شخصیتی غرق میشود که از آن ما نیست، بنابراین عاداتی را که از نسلی به نسل بعد منتقل شده است تکرار میکنیم. در چنین شرایطی گذشته نقش دزد بزرگی را ایفا میکند که خودش را به صورت عادات ذهنی و حسی تکرار میکند و حضور بینظیر و نوی خودش را میدزدد.
در دنیایی که هر لحظه رو به نو و تازهشدن دارد، تنها کار ما تقلید کردن شده است، چون تقلید راحتتر از ابداع است، چراکه از سوی دیگران تایید میشویم و احساس بهتری داریم.
بچه داشتن این واقعیت را با نیروی هرچه بیشتری برایمان بیان میکند. ما یاد گرفتهایم که همزمان با خودِ بزرگسال و خودِ کودکمان زندگی کنیم، حتی اگر آنها در تمام طول عمر ما را همراهی کنند هم، آنها را علیالسویه میگیریم و گاهی اوقات فراموششان میکنیم و دیگران این موضوع را در ما میبینند، اما خودمان خیر. به محض اینکه آن را به آدم پاک و بیگناهی مثل بچهمان منتقل میکنیم، تازه برای خودمان آشکار میشود. شاید بتوان گفت که آنها با دقتی شرمآور خود را به ما نشان میدهند.
بیشتربخوانید:
سبک فرزندپروری آسان گیرانه ، رایجترین روش میان والدین
تأثیر بازیهای رایانهای بر تربیت کودکان
در بازیهای رایانهای به دلیل این که کودک و نوجوان با ساختنیها و برنامههای دیگران به بازی میپردازد و کمتر قدرت دخل و تصرف در آنها پیدا میکند اعتماد به نفس او در برابر ساختنیها و پیشرفت دیگران متزلزل میشود.
تصور بیشتر خانوادهها این است که در بازیهای رایانهای فرد در بازی مداخله فکری مداوم دارد، اما این مداخله فکری نیست، بلکه این بازیها سلولهای مغزی را گول میزنند و از نظر حرکتی نیز فقط چند انگشت کودک را حرکت میدهند.
ما هر چه در این مسیر حرکت کنیم و بازیها را گسترش دهیم، انسانهایی را تحویل جامعه خواهیم داد که سرخورده، افسرده، غیر متحرک و غیر سازنده هستند و خوداتکایی آنها بسیار کم خواهد بود و ابتکار عمل نخواهند داشت، در حالی که برای جامعه، نیاز به انسانهایی خلاق، مبتکر و متفکر داریم.
در کودکی نظام باورهای کودک شکل میگیرد و والدین تاثیر فوقالعادهای در رشد افکار منفی و مثبت فرزندشان دارند...
موقع صحبت کردن با آنها، مدام از بیپولی سخن نگوییم. تو چه قدر تنبل هستی، آخرش هیچی نمیشوی و امثال اینها
ذهن آنها را با برکت و فراوانی دنیا، با اینکه چقدر فوقالعاده و دوستداشتنی هستند و اینکه آینده درخشانی در انتظارشان هست آشنا کنید تا واقعا قدرتمند شوند و با دید مثبتی زندگی کنند.
بیشتربخوانید:
10روش برای اینکه عزت نفس دختر نوجوان تان را بالا ببرید
یک زمانی بازی، تمرین زندگی بود
در سالهایی نه چندان دور کودکان در منازلی نسبتا بزرگ و حیاطدار زندگی میکردند. سبک زندگی در بسیاری از مناطق بر پایه خانواده گسترده استوار بود. خانواده گسترده یعنی خانوادهای که از کنار هم زندگی کردن یک زن و مرد همراه با فرزندان ازدواج کرده و ازدواج نکرده و گاهی افرادی از اقوام نزدیک تشکیل شده است. در نتیجه بافت روستایی گستردهتر و افراد بیشتر، با هم زندگی میکردند. در چنین محیطی بازیها خواه و ناخواه بیشتر به صورت جمعی بود یا به عبارتی بازیها شکل دیگری از زندگی والدین کودکان بود. معمولا بعد از سه سالگی که کودک تمایل به بازی گروهی دارد، این بستر برای وی مهیا بود. از طریق بازیهای جمعی بچهها قوانین لازم برای بودن در جمع را یاد میگرفتند، حس همکاری و همچنین حس رقابت در بین آنها تقویت شده و مهارتهای اجتماعی آنها به مرور شکل میگرفت. خانوادهها معمولا برای مدت طولانی در کنار یکدیگر بودند و یکی از پیامدهای این امر وابستگی و صمیمیت بیشتر افراد به هم بود. یکی از بهترین اسباب بازیها برای کودکان طبیعت است الان هم فصل خوبی است برای رفتن به طبیعت. طبیعت به تنهایی تمام نیازهای کودک به بازی را برآورده میکند. باتوجه به زندگیهای آپارتماننشینی امروزی، رفتن به دل طبیعت از واجبترین کارها است، در دل طبیعت بروید و طبق چارچوبهایی بچهها را رها کنید تا بازی کنند و به همه نیازهایشان برای رشد برسند.
حق انتخاب کودکان تا چه اندازه
دادن حق انتخاب و آزادی به کودک، در ساختن شخصیت مثبت و سازنده کودک بسیار مهم و اساسی است، اما دادن انتخاب باید محدود باشد، مثلا نپرسید غذا چی دوست داری؟ به او دو حق انتخاب بدهید. سؤال نکنید لباس چی میخواهی بپوشی؟ به او دو لباس پیشنهاد بدهید تا کودک گیج نشود و انتخاب برای او آسانتر شود. حد دادن آزادی به کودک، تا جایی است که باعث آسیب به خود یا دیگری نشود و به حقوق کسی تجاوز نکند.
کودک خلاق و مستقل میخواهید؟
همبازی باشید نه خط دهنده!
والدین بهتر است اجازه بدهند کودک با قدرت خلاقیت خود بازی را اداره کند. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم میشود که به کودکان در بازی آزادی زیادی داده شود و برای آنها به عنوان یک فرد احترام قائل شوید.
محیط خانه را به صورتی درآورید که در آن فعالیت، بازی و خنده به مقدار زیادی وجود داشته باشد و همراه با کودکان خود سعی کنید کارها را به روشهای جدید و جالب انجام دهید.
یکی از مهمترین علتهای پر حرفی در کودکان، حس کنجکاوی و تمایل به دانستن همه چیز هست. كودكان باهوش زياد سوال ميپرسند.
یکی دیگر از علتهای پرحرفی در کودکان، نیاز به جلب توجه هست.
گاهی ترس کودکان هم باعث میشود زیاد صحبت کنند.
اگر والدین به فرزندشان به اندازه کافی توجه کنند و برایش به طور اختصاصی وقت بذارند، اما باز هم فرزندشان به طور غیر عادی صحبت کند، باید به دنبال ریشههای روانی قضیه بگردند.
دختران در مهارتهای کلامی عملکرد بسیار مطلوبی داشته؛ حال آنکه در مهارتهای ریاضی و فضایی ضعیفترند، بنابراین والدین میتوانند با انجام بازیهایی که مهارتهای ریاضی و فضایی را تقویت میکنند، به دختران خود کمک کنند تا مهارتهای خود را تکمیل نمایند.
برای مثال، میتوان مهارتهای فضایی دختران را از طریق انجام فعالیتهایی نظیر بازیهای پرتابی - گرفتنی (بازیهایی که در آن والدین توپی را به طرف کودک پرتاب میکنند و او باید آن را بگیرد) و فوتبال پرورش داد و برای تقویت مهارتهای ریاضی میتوان با آنها بازیهای عددی نظیر ماروپله انجام داد.
پسران در مهارتهای کلامی ضعیفترند؛ بنابراین بسیار مهم است روزانه ساعاتی را صرف خواندن کتاب برای آنها کنید. انجام بازیهایی با کلمات نیز میتواند در تقویت زبان گفتاری موثر باشد؛ مانند بازی «من با چشمان خودم دیدم که....» (در این بازی فرد شیئی را در محیط در نظر میگیرد؛ ولی انتخاب خود را برملا نمیسازد، فقط حرف اول آن را میگوید. سپس کودک باید تشخیص دهد که نام شی مورد نظر چیست).
با این حال، والدین نباید تصور کنند پسرشان خودبهخود در ریاضی و دخترشان در مهارتهای زبانی عملکرد مطلوبی دارد. لومیس و استیونسون (۱۹۹۰) هزاران کودک را در تایوان، ژاپن و ایالات متحده بررسی کردند و هیچ تفاوت جنسیتی در نتایج آزمون ریاضی عمومی و سایر مهارتهای آنها به دست نیاوردند؛ با وجود اینکه مادران دستاورد پسربچهها را در ریاضی در مقایسه با دختران بهتر ارزیابی کرده بودند.
بیشتربخوانید:
نسخه تــقــویت اعتماد بــه نـفس کودکان ( بخش اول )
نسخه تــقــویت اعتماد بــه نـفس کودکان ( قسمت دوم )
چگونه میتوان احترام گذاشتن را به کودکان آموزش داد؟
خودتان الگوی رفتار محترمانه برای کودک باشید. بچهها با الگوبرداری از رفتار شما به بهترین نحو میآموزند. وقتی با فرزندتان محترمانه برخورد میکنید - حتی هنگامی که عصبانی هستید - احتمال بروز چنین رفتاری در کودکتان نیز افزایش مییابد.
پس به کودکان در مورد احترام اجتماعی آموزش دهید.
زمانی که کودکتان رفتار نامناسبی دارد، به جای اینکه او را در برابر دیگران و با صدای بلند مواخذه کنید، او را به جای خلوتی ببرید و به صورتی خصوصی به او آموزش بدهید. از یک خطای کوچک میتوان گذشت و در موقعیتی دیگر در مورد آن صحبت کرد، اما در مورد اشتباهات بزرگتر لازم است کودک را به کناری ببرید و به آرامی خطایش را به او گوشزد کنید. او را راهنمایی کنید که چگونه میتواند رفتارش را به صورتی محترمانه اصلاح کند.
در طول روز به موارد محترمانه یا غیر محترمانه اشاره کنید. در مورد رفتار با صندوقدار فروشگاه، دوست و یا افرادی که فرزندتان با آنها برخورد دارد، با او صحبت کنید. در مورد صحنههای محترمانه و غیر محترمانه فیلمها و برنامههای تلویزیونی نیز بحث کنید.
احساسات کودک را تاييد كنيد
«میدونم عصبانی هستی، میدونم ناراحتی، میدونم ترسيدی، میدونم خسته شدی» به او بیاموزيد احساساتش درست است، اما رفتار بر پايه آن احساسات صحیح نیست، به این خاطر اجازه نداری کار بدی انجام بدی، كتک بزنی، حرف زشت بزنی... .
دلايل حساس شدن سيستم استرس بچهها ميتواند امر و نهي زياد والدين، خستگي، گرسنگي، توقعهاي بيش از توان، روابط مشكلدار والدين، بيتوجهي به نيازهاي عاطفي، كلام تند و توهين والدين باشد. براي رفع مشكل، دليل را جستجو و برطرف كنيد.
از امروز مهارت مدیریت خشم را با فرزندانتان تمرین کنید
تنفس عميق و سكوت در زمان خشم را به فرزندتان بياموزيد. ترک موقعيت در زمان برخورد با افراد عصبانی را به فرزندتان بياموزيد. معذرتخواهی در زمان مقصر بودن را به فرزندتان بياموزيد. كودك و نوجوانی كه اين تكنيکها را بلد باشد و به كار ببرد، مهارت كنترل خشم را آموخته است. هر تكنيك را بارها و بارها در حضور فرزندتان اجرا كنيد تا در وجود او نهادينه شود.
وقتی مقرراتی را برای کودکتان تعیین میکنید، نباید آن را به سادگی تغییردهید
اغلب والدین برای برقراری آرامش در خانه و یا پایان دادن به گریه فرزندشان، قوانین را نقض میکنند، اما اگر قاعدهای را تعیین کردید، هیچ کس؛ پرستار بچه، همسرتان و حتی خود شما نباید آن را نقض کند و همگی باید آن را محترم بشمارید. قانون وقتی قانون است که همه آن را رعایت کنند.
مسئولیت مادرانه
مسئولیت مادری، یکی از مهمترین وظایفی است که مادر باید در خانواده به عهده بگیرد. وظایف و مسئولیتهای مادری فقط به پختن و شستن و نگهداری از فرزندان خلاصه نمیشود. مسئولیتهای مادری، بالاتر از این مسائل هستند. فقط نباید به هوای رفاقت با فرزند، حس و نقش مادری، فراموش بشود. مسئولیت مادری، یکی از مهمترین نقشهایی است که یک زن یا مادر در طول زندگی خود میتواند به عهده بگیرد. نقش مادر در زندگی بچهها، امری انکار ناپذیر است و مادر باید نقش مادری خودش را، به موقع ایفا کند. متاسفانه برخی از مادران به خاطر اینکه با فرزند خود رفیق و دوست باشند، نقش مادری و وظایف خود را فراموش میکنند. این کار میتواند ضربات جبرانناپذیری به روحیه فرزندان وارد کند. تصور کنید که یک کودک در سنین حساس خود، به جای ناز و نوازش مادری، با یک مادری مواجه بشود که حس مادری نداشته باشد، اما در مقابل، مثل یک دوست و رفیق واقعی با او رفتار کند. شاید ابتدای امر، بچه از این رفتارها استقبال کند و خوشش بیاد، اما به مرور، تشنه محبت مادری میشود. این کار میتواند ضربات شدید روحی و عاطفی به او وارد کند.
مسئولیت مادری مهم است یا رفاقت با فرزندان؟
مسئولیت مادری، جایگاه بسیار ویژه در بنیان خانواده دارد و ایفای این نقش توسط مادر، آینده فرزندان را تحت تاثیر خود قرار میدهد. از طرفی، رفاقت و دوستی با کودک میتواند از استرسها و ناملایمتیهای روزمره آن بچه کم کند. چیزی که در این بین باید مد نظر قرار بگیرد، اولویتبندی این دو مورد هست. قرار نیست یک مادر، با ایفای نقش مادری خود، رفاقت با فرزند خودش را فراموش کند. اولویت با مسئولیت مادری است، اما رفاقت با فرزند هم باید در برنامههای یک مادر وظیفه شناس، قرار گرفته باشد.
گاهی مادران شاغل برای انجام مسئولیت مادری و نزدیک شدن به فرزندشان، اقدام به ارتباط رفاقت یا دوستی با فرزند میکنند، اما در همین حین، نقش مادری خودشان را فراموش میکنند. در واقع کودک، به جای مواجه شدن با یک مادر واقعی و درک حس مادری، با یک دوست و همبازی مواجه میشود. این امر میتواند آسیبهای بسیار زیادی به او و آینده او بزند.
و در آخر باید این نکته مهم را متذکر شد که قرار نیست با ایفای نقش مادری و انجام این مسئولیت بزرگ، رفاقت بین کودک و مادر، از بین برود. باید بین این دو، تعادل خاصی برقرار باشد، اما تمرکز و محوریت، روی حفظ مسئولیت مادری باشد.