Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه 1 آذر 1403 - 13:51

24
اسفند
نسخه‌ تــقــویت اعتماد بــه نـفس کودکان ( بخش اول )

نسخه‌ تــقــویت اعتماد بــه نـفس کودکان ( بخش اول )

میراث گرانبهایی که والدین می‌توانند برای فرزندان خود باقی بگذارند، احساس عزت نفس برای کودکان هست. اعتماد به نفس به طور ذاتی در ژن‌ها وجود ندارد، اعتماد به نفس در کودک با تجارب و رفتارها و برخوردهای والدین شکل می‌گیرد.

تحریریه زندگی آنلاین -   اعظم صالحی :  میراث گرانبهایی که والدین می‌توانند برای فرزندان خود باقی بگذارند، احساس عزت نفس برای کودکان هست. اعتماد به نفس به طور ذاتی در ژن‌ها وجود ندارد، اعتماد به نفس در کودک با تجارب و رفتارها و برخوردهای والدین شکل می‌گیرد. والدین نقش مهمی در پرورش اعتماد به نفس کودک دارند. اعتماد به نفس در کودک سبب می‌شود در رویایی با مشکلات مختلف به عنوان افراد موثر، مستقل، و دارای خودآگاهی مثبت عمل کنند.

محبت خود را فقط وقتی که کار درستی انجام می‌دهد ابراز نکنید، اینگونه محبت با قید و شرط می‌شود، محبت با قید و شرط سبب می‌شود که کودک هویتش از بین برود و وابستگی احساسی به والدین پیدا کند

یکی از مهم‌ترین پایه‌های اولیه رشد اعتماد به نفس در کودکان – دوست داشتن کودکان و محبت داشتن به آنها است و اثری شگرف بر ایجاد اعتماد به نفس در کودکان دارد. باید فعالیت‌ها و رفتارهایی را انجام بدهیم که کودکان نسبت به خود احساس مثبتی داشته باشند. کودکانی که ارتباط عاطفی و محبت‌آمیز با والدین خود ندارند در آینده بیشتر دچار اضطراب و عدم اعتماد به نفس می‌شوند و به استعدادها و توانایی‌های خود کمتر اهمیت می‌دهند.

آرام کردن، نوازش کردن، حرف زدن، بغل کردن و بازی کردن با کودکان همگی نشانه‌های محبت و توجه به کودک هست، و برای رشد او مهم است و سبب ایجاد اعتماد به نفس می‌شود.

برای ایجاد محبت و اعتماد به نفس در کودک، می‌توانید به رفتارها و خواسته‌های او توجه نشان دهید، مثلا بگویید می‌توانی یک شب دوست خود را در منزل ما نگه داری.

بیشتر بخوانید:

احترام به کودک؛ کلید فرزند‌پروری

والدین خوب چه ویژگی‌هایی دارند؟

حتما عشق و محبت تان را با گفتن جمله «دوستت دارم» به او ابراز کنید، نه این که بیان کنید، من برایش کارهای عملی انجام می‌دهم و دیگر نیازی به این کار نیست، عبارات و واژه‌های محبت آمیز اساس رشد مثبت کودک و اعتماد به نفس در او هست.

محبت خود را فقط وقتی که کار درستی انجام می‌دهد ابراز نکنید، اینگونه محبت با قید و شرط می‌شود، محبت با قید و شرط سبب می‌شود که کودک هویتش از بین برود و وابستگی احساسی به والدین پیدا کند وسبب می‌شود کودک در بزرگسالی فردی مستقل، با اعتماد به نفس و با عاطفه نباشد.

به فرزندان خود اطمینان بدهید که اگر چه گاهی از دست او عصبانی می‌شوید یا تنبیهی برای او در نظر می‌گیرید، بدین معنا نیست که او را دوست ندارید.

ما همیشه بزرگسالانی را می‌بینیم که در ظاهر موفق هستند، اما اعتماد به نفس شکننده‌ای دارند که به دلیل عدم محبت و نگرفتن نوازش و عدم دوست داشتن کافی این‌گونه شده‌اند.

پیشنهاد نمی‌شود که فرزندان  همیشه غرق در محبت باشند یا تمام دنیای شما – اما کافی هست که آنها را با اعمال و گفتارمان مطمئن کنیم که برایشان ارزش و احترام قایل هستیم که پایه‌ای محکم و قوی برای اعتماد به نفس بنا گذاشته باشیم.

یکی دیگر از موارد رشد اعتماد به نفس در کودکان احترام به گذاشتن به آنها هست، یعنی کودک را با تفاوت‌های فردی و استعدادهای خودش بپذیریم، نه مقایسه با کودکان دیگر همسن او یا فامیل یا اطراف او.

یکی دیگر از موارد رشد اعتماد به نفس در کودکان احترام گذاشتن به آنها، گوش دادن و توجه کردن به حرف‌های آنها هست، مثلا گاهی در مراحل رشد شاهد پرحرفی و بیهوده‌گو‌یی‌های فراوان آنها هستیم، می‌توانیم در این زمان با گفتن واژه‌های «جدی» یا «چه جالب» – ضمن تقویت مهارت‌های کلامی آنها و احترام به آنها سبب رشد اعتماد به نفس آنها بشویم.

بیشتر بخوانید:

سلامت روانی کودکان در گرو محبت والدین

نقش پر‌رنگ پدر بزرگ و مادر بزرگ در تربيت نوه ها

کودکان را در احساسات و عقاید و خاطرات و افکار خود شریک کنید، این مورد می‌تواند درباره موضوعات مختلف مانند غذای مورد علاقه، مطالب جالب روزنامه‌ها، برنامه‌های تلویزیونی یا تجربیات و خاطراتی از دوران کودکی باشد – شما با این کار به کودک خود نشان می‌دهید که برای او ارزش و احترام قائل هستید.

احترام به کودک، صحبت با آنها، مشارکت دادن آنها در انجام کارها و دادن مسئولیت همگی سبب رشد اعتماد به نفس کودک، و پیام غیرمستقیم به او هست که او را دوست دارید و این مساله سبب می‌شود کودک کمتر دنبال هم سن وسالان شرور خود رفته یا دست به اقدامات خطرناک بزند.

برگزاری نشست‌های خانوادگی و فامیلی و صحبت کردن با کودکان هم یکی دیگر از موارد اعتماد به نفس در کودکان هست، با بیان گفتگوهایی مانند اینکه:

1-برای آب دادن به گلدان‌های باغچه‌ای چه کنیم؟

2-اگر بخواهیم خانه خود را عوض کنیم، چه خانه‌ای بهتر هست؟

3- برای گذراندن تعطیلات کجا مناسب تر هست؟

4- چگونه از مشاجره و دعوای دو بچه جلوگیری کنیم؟

و اینکه از کودکان راه حل و ایده ونظر

بگیرید.

 به تفاوت‌های فردی کودکان احترام

بگذارید؛ کودکان دارای تفاوت‌های مختلفی هستند در توانایی‌های جسمی، نوشتن، نقاشی کردن، ورزش، ساختن کاردستی یا انجام کارهای هنری و ورزشی مختلف – حتما انتظار نداشته باشید که او مانند دیگر کودکان فامیل یا اطراف‌تان باشد، هر کودکی استعدادهای منحصر به فرد خود را دارد و اینکه بپذیرید کودکان در همه زمینه‌ها در جامعه نمی توانند موفق باشند و هر کودکی در زمینه و رشته ای موفق هست و باید استعدادها و توانایی‌های مخصوص به خود را کشف کند.

به کودکان این فرصت را بدهید که مهارت‌های جدید یاد بگیرند و خودشان در این زمینه مستقل باشند، مثل یادگیری یک هنر، موسیقی، ورزش و ... اگر فکر می‌کنید کودک‌تان هنگام یادگیری مهارت‌های هنری و نقاشی و کار با رنگ محیط را کثیف می‌کند، در گوشه‌ای از اتاق برایش پارچه‌ای پهن کنید یا اجازه بدهید خودش لباسش را بپوشد، حتی اگر در این زمینه‌ها کند هست – اجازه بدهید لذت یادگیری کارهای جدید را فرا بگیرند، در این زمینه صبور باشید تا مهارت واقعی و کامل را فرا بگیرند.

بیشتر بخوانید:

با سبک های فرزند پروری آشنا شوید

تقویت حس همدلی در کودکان

همیشه به کودک خود گوش بدهید، و با او حرف بزنید و از او بخواهید ناراحتی‌هایش را با شما در میان بگذارد، و خودتان زمینه را باز نگه دارید با به کاربردن جملات زیر مانند.

1-خیلی جالبه! از دستم عصبانی هستی، نه؟

2- فکر می‌کنم الان واقعا مرا دوست نداری، نه؟

3- فکر نمی‌کنی که بعضی وقت‌ها هم خوب بوده‌ام؟

هنگامی که با کودک حرف می‌زنید، سبب می‌شود که به دلیل واکنش مناسب، از فشار روحی بر کودک کاسته شده و اصل مشکل هم کاهش پیدا کرده و شناسایی و قابل کنترل شود

گوش دادن ما به کودکان، نباید همراه مخالفت، بحث کردن، متقاعد کردن، قضاوت کردن، بازجویی و سخنرانی باشد، بلکه بهتر است به گونه ای باشد که با احساسات خوب و مثبت همراه باشد مانند اینکه؛

1-صدایت نشان می‌دهد که روز خوبی در مدرسه داشته‌ای.

2- به نظر می‌رسد که از نحوه بازی نیمه دوم تیم تان راضی هستی.

3- مثل اینکه نقاشی تو را خوشحال وراضی‌کرده.

 

گفتگو را طوری هدایت کنید که به سمت

میراث گرانبهایی که والدین می‌توانند برای فرزندان خود باقی بگذارند، احساس عزت نفس برای کودکان هست. اعتماد به نفس به طور ذاتی در ژن‌ها وجود ندارد، اعتماد به نفس در کودک با تجارب و رفتارها و برخوردهای والدین شکل می‌گیرد. والدین نقش مهمی در پرورش اعتماد به نفس کودک دارند. اعتماد به نفس در کودک سبب می‌شود در رویایی با مشکلات مختلف به عنوان افراد موثر، مستقل، و دارای خودآگاهی مثبت عمل کنند.

یکی از مهم‌ترین پایه‌های اولیه رشد اعتماد به نفس در کودکان – دوست داشتن کودکان و محبت داشتن به آنها است و اثری شگرف بر ایجاد اعتماد به نفس در کودکان دارد. باید فعالیت‌ها و رفتارهایی را انجام بدهیم که کودکان نسبت به خود احساس مثبتی داشته باشند. کودکانی که ارتباط عاطفی و محبت‌آمیز با والدین خود ندارند در آینده بیشتر دچار اضطراب و عدم اعتماد به نفس می‌شوند و به استعدادها و توانایی‌های خود کمتر اهمیت می‌دهند.

آرام کردن، نوازش کردن، حرف زدن، بغل کردن و بازی کردن با کودکان همگی نشانه‌های محبت و توجه به کودک هست، و برای رشد او مهم است و سبب ایجاد اعتماد به نفس می‌شود.

برای ایجاد محبت و اعتماد به نفس در کودک، می‌توانید به رفتارها و خواسته‌های او توجه نشان دهید، مثلا بگویید می‌توانی یک شب دوست خود را در منزل ما نگه داری.

حتما عشق و محبت تان را با گفتن جمله «دوستت دارم» به او ابراز کنید، نه این که بیان کنید، من برایش کارهای عملی انجام می‌دهم و دیگر نیازی به این کار نیست، عبارات و واژه‌های محبت آمیز اساس رشد مثبت کودک و اعتماد به نفس در او هست.

بیشتر بخوانید:

موفقیت تحصیلی فرزند‌ان مان را تضمین کنیم

محبت خود را فقط وقتی که کار درستی انجام می‌دهد ابراز نکنید، اینگونه محبت با قید و شرط می‌شود، محبت با قید و شرط سبب می‌شود که کودک هویتش از بین برود و وابستگی احساسی به والدین پیدا کند وسبب می‌شود کودک در بزرگسالی فردی مستقل، با اعتماد به نفس و با عاطفه نباشد.

به فرزندان خود اطمینان بدهید که اگر چه گاهی از دست او عصبانی می‌شوید یا تنبیهی برای او در نظر می‌گیرید، بدین معنا نیست که او را دوست ندارید.

ما همیشه بزرگسالانی را می‌بینیم که در ظاهر موفق هستند، اما اعتماد به نفس شکننده‌ای دارند که به دلیل عدم محبت و نگرفتن نوازش و عدم دوست داشتن کافی این‌گونه شده‌اند.

پیشنهاد نمی‌شود که فرزندان  همیشه غرق در محبت باشند یا تمام دنیای شما – اما کافی هست که آنها را با اعمال و گفتارمان مطمئن کنیم که برایشان ارزش و احترام قایل هستیم که پایه‌ای محکم و قوی برای اعتماد به نفس بنا گذاشته باشیم.

یکی دیگر از موارد رشد اعتماد به نفس در کودکان احترام به گذاشتن به آنها هست، یعنی کودک را با تفاوت‌های فردی و استعدادهای خودش بپذیریم، نه مقایسه با کودکان دیگر همسن او یا فامیل یا اطراف او.

یکی دیگر از موارد رشد اعتماد به نفس در کودکان احترام گذاشتن به آنها، گوش دادن و توجه کردن به حرف‌های آنها هست، مثلا گاهی در مراحل رشد شاهد پرحرفی و بیهوده‌گو‌یی‌های فراوان آنها هستیم، می‌توانیم در این زمان با گفتن واژه‌های «جدی» یا «چه جالب» – ضمن تقویت مهارت‌های کلامی آنها و احترام به آنها سبب رشد اعتماد به نفس آنها بشویم.

کودکان را در احساسات و عقاید و خاطرات و افکار خود شریک کنید، این مورد می‌تواند درباره موضوعات مختلف مانند غذای مورد علاقه، مطالب جالب روزنامه‌ها، برنامه‌های تلویزیونی یا تجربیات و خاطراتی از دوران کودکی باشد – شما با این کار به کودک خود نشان می‌دهید که برای او ارزش و احترام قائل هستید.

احترام به کودک، صحبت با آنها، مشارکت دادن آنها در انجام کارها و دادن مسئولیت همگی سبب رشد اعتماد به نفس کودک، و پیام غیرمستقیم به او هست که او را دوست دارید و این مساله سبب می‌شود کودک کمتر دنبال هم سن وسالان شرور خود رفته یا دست به اقدامات خطرناک بزند.

برگزاری نشست‌های خانوادگی و فامیلی و صحبت کردن با کودکان هم یکی دیگر از موارد اعتماد به نفس در کودکان هست، با بیان گفتگوهایی مانند اینکه:

1-برای آب دادن به گلدان‌های باغچه‌ای چه کنیم؟

2-اگر بخواهیم خانه خود را عوض کنیم، چه خانه‌ای بهتر هست؟

3- برای گذراندن تعطیلات کجا مناسب تر هست؟

4- چگونه از مشاجره و دعوای دو بچه جلوگیری کنیم؟

و اینکه از کودکان راه حل و ایده ونظر بگیرید.

 به تفاوت‌های فردی کودکان احترام بگذارید؛ کودکان دارای تفاوت‌های مختلفی هستند در توانایی‌های جسمی، نوشتن، نقاشی کردن، ورزش، ساختن کاردستی یا انجام کارهای هنری و ورزشی مختلف – حتما انتظار نداشته باشید که او مانند دیگر کودکان فامیل یا اطراف‌تان باشد، هر کودکی استعدادهای منحصر به فرد خود را دارد و اینکه بپذیرید کودکان در همه زمینه‌ها در جامعه نمی توانند موفق باشند و هر کودکی در زمینه و رشته ای موفق هست و باید استعدادها و توانایی‌های مخصوص به خود را کشف کند.

به کودکان این فرصت را بدهید که مهارت‌های جدید یاد بگیرند و خودشان در این زمینه مستقل باشند، مثل یادگیری یک هنر، موسیقی، ورزش و ... اگر فکر می‌کنید کودک‌تان هنگام یادگیری مهارت‌های هنری و نقاشی و کار با رنگ محیط را کثیف می‌کند، در گوشه‌ای از اتاق برایش پارچه‌ای پهن کنید یا اجازه بدهید خودش لباسش را بپوشد، حتی اگر در این زمینه‌ها کند هست – اجازه بدهید لذت یادگیری کارهای جدید را فرا بگیرند، در این زمینه صبور باشید تا مهارت واقعی و کامل را فرا بگیرند.

همیشه به کودک خود گوش بدهید، و با او حرف بزنید و از او بخواهید ناراحتی‌هایش را با شما در میان بگذارد، و خودتان زمینه را باز نگه دارید با به کاربردن جملات زیر مانند.

1-خیلی جالبه! از دستم عصبانی هستی، نه؟

2- فکر می‌کنم الان واقعا مرا دوست نداری، نه؟

3- فکر نمی‌کنی که بعضی وقت‌ها هم خوب بوده‌ام؟

هنگامی که با کودک حرف می‌زنید، سبب می‌شود که به دلیل واکنش مناسب، از فشار روحی بر کودک کاسته شده و اصل مشکل هم کاهش پیدا کرده و شناسایی و قابل کنترل شود

گوش دادن ما به کودکان، نباید همراه مخالفت، بحث کردن، متقاعد کردن، قضاوت کردن، بازجویی و سخنرانی باشد، بلکه بهتر است به گونه ای باشد که با احساسات خوب و مثبت همراه باشد مانند اینکه؛

1-صدایت نشان می‌دهد که روز خوبی در مدرسه داشته‌ای.

2- به نظر می‌رسد که از نحوه بازی نیمه دوم تیم تان راضی هستی.

3- مثل اینکه نقاشی تو را خوشحال وراضی‌کرده.

گفتگو را طوری هدایت کنید که به سمت پرسش‌های باز هدایت شود مانند این که

1-وقتی آن اتفاق افتاد، چه احساسی داشتی؟

2- در مورد آن مساله چه فکر می‌کنی؟

3- بعد چه اتفاقی افتاد ؟

 از به کار بردن جملات زیر پرهیز کنید؛

1-تو نمی بایستـی...

2- چرا این کار را انجام ندادی که...

3- به تو گفته بودم که نباید...

4- کاری که باید می‌کردی این بود که...

5-یادم می‌آید وقتـی به سن تو بودم...

6- خب، این کار تو، کار احمقانه ای بوده که...

به کار بردن این جملات سبب ایجاد حالت تدافعی می‌شود و مانع از بیان واقعی احساسات آنها، اگر تمرینات خود را با حالت مثبت، صدایی آرام  و بدون هر گونه تهدید شروع کنید، احتمال بروز اتفاق‌های بد کمتر خواهد بود، و شرایط اضطراب را بین شما و کودک تان کمتر خواهد کرد و بر احساس بد بین خود و کودک تان، فائق می‌آیید.

لازم نیست مثنوی هفتاد من کاغذ و قوانین برای کودکان تعیین کنید، اما ارزشها و قوانین مهم و لازم را تعیین کنید تا مرزهای مشخصی برای بچه‌ها روشن شود.

هرازچند مدت، رفتارها و انتظارهای خود را بررسی کنید، و ببینید شاید رفتارها و انتظار‌های شما از کودکان خودتان معقول نبوده باشد و فشاری بر کودکان وارد کرده باشد، مثلا اینکه کودکی باید حتما در مسابقات علمی – ورزشی پیروز شود.

روشهای تربیتی بر اعتماد به نفس کودک اثر دارد مانند؛

1-سخت گیرانه

2-بی بند وبار

3- آزادی

1-روش سخت گیرانه : والدینی که تمام امور و قوانین خانه را برای تصمیم گیری به دست می‌گیرند و حق اظهار نظر به دیگران را نمی دهند، و می‌خواهند افراد دیگر مطیع و رام آنها باشند، و در چنین خانواده‌هایی کودکان به این عقیده می‌رسند که می‌توانند به وسیله شکستن قوانین از تنبیه فرار کنند و پشت پا زدن به قوانین کار خوبی هست. در این خانواده‌ها احساس اعتماد به نفس کودکان از دست می‌رود و برای این احساس از دست رفته در زندگی فردی و اجتماعی به دنبال هــــر هیجــــانــــی می‌گردند  و ممکن هست دچار خطر و آسیب‌های اجتماعی شوند.

2- والدین آسان گیر : خانواده‌هایی که بچه‌ها هر کاری را بخواهند انجام بدهند لابد کارخوبی هست و مشکلی وجود ندارد و نظر و عقیده بچه‌ها را درباره هر چیزی می‌پرسند یا بیشتر کارها – کودکانی که در این خانواده‌ها بزرگ می‌شوند برای فرونشاندن خشم و خشونت خود به هر اقدامی دست می‌زنند و دچار مشکلات جدی و حاد می‌شوند به دلیل آنکه والدین آنها برایشان زمان و وقت کافی نگذاشته اند.

3- تربیت توام با آزادی (آزادمنشانه):

در این خانواده‌ها ارتباط والدین با بچه‌ها بر اساس انضباط همراه با تشویق واستدلال هست نه انتقاد وتنبیه – والدین علاقه و عاطفه خود را آشکار به بچه‌ها نشان می‌دهند، معیارها روشن و درست است و نتایج مثبت و با ثباتی را به همراه دارد، تربیت کودکان با این روش در مقایسه با کودکان سبک تربیتی آسان گیر و سخت گیر سبب می‌شود کودکان از عزت نفس بیشتری برخوردار باشند و سبب آزاداندیشی، احترام گذاشتن به قوانین و اشخاص و بحث وتبادل نظر کافی می‌شود و نیز سبب رشد عزت نفس، استقلال و توان قضاوت اخلاقی و معنوی در بچه‌ها می‌شود.

کودکان در سالهای دوران ابتدایی خواهان رسیدن به حس هویت هستند، برای بعضی بچه‌ها خانواده یعنی پدر و مادر و برخی دیگر یعنی پدربزرگ و مادربزرگ – بچه‌ها برای به دست آوردن حس تعلق و رسیدن به هویت می‌توانند به یک شجره خانوادگی دستیابی پیدا کنند، گردآوری چند عکس، نامه، مدارک قدیمی، در کنار گرمای بخاری یا بیرون از خانه در یک صندوقچه قدیمــــی که در یک زیرزمین پیدا کرده اید و پدر بزرگ و مادربزرگی که لباس قدیمی پوشیده اند و شما اعضای خانواده را که برخی هم قدیمی هستند برایشان توضیح می‌دهید بسیار به حس هویت و اعتماد به نفس کودک کمک می‌کند. یا پیدا کردن تاریخچه محله قدیمی پدربزرگ یا مادربزرگ یا اعضای دیگــــــر فامیــــل.

گروه  و تشکیلات دیگری مانند مدرسه، تیم‌های ورزشی، گروه‌ها ی جوانان، انجمن‌های کودکان و نوجوانان، انجمن‌های هنری و محیط زیستی که برای کودکان و نوجوانان هست نه تنها حس غرور مثبت – بلکه احساس عزت نفس را هم در آنها پرورش می‌دهد و مهارت‌های زیاد اجتماعی مانند مسولیت پذیری را در آنها پرورش می‌دهد و حس شادی را همراه با تعلق و همراهی در آنها توام می‌سازد.

امروزه مهاجرت از شهرها و روستاهای کوچک به شهرهای بزرگ زیاد شده و بسیاری از افراد متعلق به فرهنگ‌ها و آداب و رسومی هستند که با مهاجرت فراموش شده است. والدین و بزرگترها می‌توانند با آموزش میراث فرهنگی اصیل به کودکان اعتماد و عزت نفس را در آنها تقویت کنند و ارزش‌ها، آداب و رسوم والدین و اجداشان را به آنها بیاموزند.

علاوه بر تعلق داشتن به گروه‌های ملی یا فرهنگی که می‌تواند حس غرور و ارزش را در جوانان پرورش دهد – مساله دیگر که سبب ایجاد اعتماد به نفس و حس عزت نفس در کودکان و نوجوانان می‌شود، آگاهی از مسائل کره زمین مانند مسایل محیط زیست و آلودگی‌ها به زبان خود همان کودکان و نوجوانان هست، و اینکه حس تعلق به سیاره زمین در آنها وجود داشته باشد. شناخت آینده سیاره‌ای که اگر می‌توانند برای تنها خانه ای که دارند ارزش قایل شوند و کاری انجام دهند.

نظام آموزشی و مدرسه: امروزه وقت زیادی از بچه‌ها در مدرسه صرف می‌شود و از آن جایی که نظام آموزشی نقاط ضعف بچه‌ها را نشـان می‌دهد، بر اعتماد به نفس کودکان تاثیر می‌گذارد و ممکن هست، حس بی کفایتی و شکست در آنها را رشد دهد و اثرات بد و منفی بر آنها بگذارد.

اما نکته ای که درباره نظام آموزشی باید در نظر گرفت این هست که دانش آموزان توانمندی‌های متفاوتی دارند، برخی در ساختن چیزی توانمند هستند و برخی هماهنگی جسمی خوبی دارند – برخی خوب هجی می‌کنند – برخی سریعتر می‌نویسند و تمام این تفاوت‌ها بین دانش آموزان در نظام آموزشی وجود دارد و این تفاوت‌ها را باید در نظر داشت و برای مقایسه کردن و تنبیه کردن استفاده نکرد  و باید از زدن برچسب ((کند ذهن‌)) به دانش آموزان خودداری کرد.

ایجاد فضایی مناسب برای اظهار نظر بچه‌ها در زمینه‌های مختلف، دادن حق تصمیم گیری به کودکان و نوجوانان سبب اعتماد به نفس و استقلال و اتکای به نفس در دانش آموزان هست، مانند تهیه برنامه آموزشی، اداره کردن مدرسه، ارزیابی کارها

آموزش مهارتهای زندگی مانند مهارتهای ارتباطی، قاطعیت، تصمیم گیری، آشنایی با بدن و احساسات خویشتن و تاکید بر چیزهای بیشتر مثبتی که هر فردی را به عنوان فرد جدای از دیگران در وجود خود حس می‌کند همگی می‌تواند به رشد اعتماد به نفس در کودکان کمک کند و مراکز مشاوره و افرادی که در این زمینه کار می‌کنند، باید این موارد را در موقعیت‌های حقیقی و واقعی زندگی مطرح کنند، نه فقط در کلاس درس و در زندگی روزمره.

ادامه دارد...

برچسب ها: تربیت فرزند، اعتماد به نفس در کودکان، زندگی آنلاین، نقش پدر و مادر در تربیت فرزند، تقویت اعتماد به نفس در کودکان تعداد بازديد: 785 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز