Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
چهارشنبه 21 آذر 1403 - 00:06

28
بهمن
سایه روشن‌های سبک‌های مختلف فرزند‌پروری

سایه روشن‌های سبک‌های مختلف فرزند‌پروری

محیط بین فردی نوجوان به ویژه خانواده نقش مهمی در رشد و شخصیت نوجوان دارد. اگرچه محیط‌های دیگر مانند مدرسه و همسالان در دوره نوجوانی اهمیت دارد، اما کیفیت این رابطه می‌تواند تاثیر این محیط‌ها را کم‌رنگ یا پررنگ کند.

به قلم :  د‌كتر پروانه صفایی مقد‌م - روانشناسی بالینی

dr.s.moqadam@gmail.com

 

تحریریه زندگی آنلاین : محیط بین فردی نوجوان به ویژه خانواده نقش مهمی در رشد و شخصیت نوجوان دارد. اگرچه محیط‌های دیگر مانند مدرسه و همسالان در دوره نوجوانی اهمیت دارد، اما کیفیت این رابطه می‌تواند تاثیر این محیط‌ها را کم‌رنگ یا پررنگ کند. بسیاری از طرز تفکر، منش و شخصیت نوجوان از رفتارها و شیوه‌هایی متاثر است که والدین اعمال می‌کنند. حال سئوال این است که این رفتارها از چه طریقی یا چه شیوه‌های تربیتی از والدین به فرزندان منتقل می‌شود؟ در پاسخ می‌توان گفت شیوه‌های فرزند پروری همان کلید تربیتی است که والدین در مورد فرزندشان به کار می‌برند. شیوه‌های فرزندپروری به رفتار والدین و رابطه آن با صفات مختلف شخصیت نوجوان اشاره دارد. همچنین درجه‌ای از مسئولیت‌پذیری والدین را نشان می‌دهد که بر خلق و خوی والدین نیز مبتنی است و گستره‌ای از رفتارهای حمایتی، راهنمایی و هدایت، نظم و انظباط، تغذیه، محبت کردن، پذیرش کودک و دیگر تعاملات بین والدین و فرزند را در بر می‌گیرد. شیوه‌های فرزند پروری یا الگوهای تعاملی متعددی از جمله تحمیل‌گر، کمال‌گرا، طردکننده، سخت‌گیر و آسان‌گیر و دموکراتیک وجود دارد که در موقعیت‌های مختلف ممکن است والدین یکی از این شیوه‌ها را انتخاب کنند، اما یکی از این شیوه‌ها، قالب رفتارهای والدین است که می‌توان مشخص کرد که هر والد یا والدین از کدام روش استفاده می‌کنند.

بیشتربخوانید:

سبک فرزند پروری آسان گیرانه، رایج‌ترین روش میان والدین

 

 

 

شيوه‌هاى فرزند پرورى سخت‌گير

نمایش قدرت از ویژگی‌های بارز این والدین است. آنها توقعات بسیار زیادی از نوجوان دارند و کمتر پاسخگوی نیازهای آنها هستند و خواستار اطاعت بی‌چون و چرای نوجوانند. در مقابل درخواست والدین، اگر نوجوان دلیل کاری را بخواهد معمولا آنها پاسخ می‌دهند «چون من خواستم»، «چون من گفتم». دائما فعالیت‌های نوجوان را با حالتی عیب‌جویی هدایت می‌کنند، بنابراین نوجوان فرصت کمتری برای پیگیری علایق و فعالیت‌های شخصی خود دارد.

 

  نوجوانان در این خانواده‌ها معمولا به چند گونه پاسخ می‌دهند

 اطاعت و تسلیم شدن: یعنی نوجوان کاملا وابسته به خانواده است و چون اجازه استقلال فردی به آنها داده نمی‌شود و برای انجام کارها تشویق نمی‌شوند، مهارت‌های مورد نیاز برای انجام و ادامه کارها را ندارند، حتی برای ساده‌ترین کارها نیازمند راهنمایی یک فرد بزرگسال هستند.

 بعضی از نوجوانان در برابر فشار و کنترل بیش از حد والدین طغیان می‌کنند و در برابر خواست‌های آنان مخالفت و پرخاشگری را سرلوحه خود قرار می‌دهند.

 نوع دیگر پاسخدهی نوجوان به والدین سخت‌گیر، مقاومت منفعلانه است. نوجوان در برابر خواست‌های والدین به شکل طفره رفتن و به تعویق انداختن کارها به منظور عدم اطاعت از خواسته‌های والدین پاسخ می‌دهد.

در شیوه فرزندپروری سخت‌گیر، نوجوانان معمولا رفتار مستبدانه با والدین دارند و از اینکه مورد کنترل قرار گیرند، رنجیده خاطر و آزرده می‌شوند و دچار تعارض هستند و بی‌هدفند.

 

  شیوه‌های فرزندپروی آسان‌گیر

در این خانواده‌ها، به دلیل آسان‌گیری و گذشت بیش از اندازه والدین و چشم‌پوشی از بسیاری از رفتارهای نادرست نوجوان، آنها را از راهنمایی و حمایت‌های فکری - روانی محروم می‌کنند. معمولا خانواده، مخالفت‌های کمی با خواسته‌های نوجوان به عمل می‌آورند و آنها را در معرض آسیب‌ها و مشکلات روانی متعددی قرار می‌دهند.

نوجوان گاهی به دلیل دیده نشدن از طرف والدین، خود را علت این مشکل می‌داند و شروع به سرزنش خود می‌کند و به دلیل دیده نشدن احساس تنهایی، طرد شدن و اضطراب می‌کند. از نظر پیشرفت تحصیلی، ارتباطات اجتماعی و مشکلات رفتاری در وضعیت مناسبی نیستند. از خویشتن‌داری کمتری برخوردارند و خودمحورند.

 بیشتربخوانید:

10روش برای اینکه عزت نفس دختر نوجوان تان را بالا ببرید

 

 

 

 

  نكته

هیچ یک از روش‌های بیان شده، روش مطلوب فرزند‌پروری نیستند. برای گزینش یک رفتار مناسب، مقتدر و تاثیر‌گذار، خانواده‌ها باید آگاهی خود را از نحوه تعامل و فرزندپروری با نوجوان بالا ببرند. آشنایی و شناخت ویژگی‌های نوجوانی، چگونگی برخورد کردن با او همراه با قوانین مشخص و واضح می‌تواند موجب رشد نوجوان سالم، شاد و مستقل باشد. امید است، بتوانیم شیوه‌ای که تضمین‌کننده رابطه خوب و سالم با نوجوان‌مان است، مانند والدین دموکراتیک را به کار بریم.

 

  و اما يك تقسيم‌بندى ديگر هم می‌توان داشت

والدين سخت‌گير

والدين آسان‌گير

والدين مقتدر

به راستى كدام دسته از والدين سبك تربيتى بهترى دارند و به نتايج بهترى مي‌رسند؟ آيا اين سبك انتخابى هست يا موروثى و ...؟

رشد کودکان در خانواده بیشتر متأثر از ارزش‌گذاری‌ها و گرایش‌های اخلاقی، عاطفی و اجتماعی خانواده است. از این رو خانواده به عنوان یکی از عوامل مؤثر در رشد، در ردیف سایر عوامل قرار می‌گیرد.

هر خانواده دارای نظام و ساختار خاصی است.

 

والدين سخت‌گير

در این گونه خانواده‌ها به طور کلی قوانین بسیار محدودی وجود دارد و افراد نسبت به اجرای قوانین و آداب و رسوم چندان تقیدی ندارند و هر کاری بخواهند می‌توانند انجام دهد. در این نوع خانواده‌ها دخالت در کارهای یکدیگر معنا ندارد، چرا که به تعداد افراد خانواده نظر وجود دارد؛ حتی در موارد جزئی روزمره‌ای چون غذا خوردن. گرچه کودکان خانواده‌های سهل‌گیر دارای استقلال فکری و عملی هستند، به سبب هرج و مرج، نوعی تزلزل روحی در آنها به چشم می‌خورد، زیرا هر کس به منافع خود توجه دارد، نه به منافع عمومی خانواده، و همین تزلزل باعث بی‌بند و باری کودکان شده و سبب می‌شود آنان نسبت به زندگی احساس مسئولیت نکنند.

 بیشتربخوانید:

نسخه‌ تــقــویت اعتماد بــه نـفس کودکان ( بخش اول )

نسخه‌ تــقــویت اعتماد بــه نـفس کودکان ( قسمت دوم )

 

 

 

 

  والدین سخت‌گیر و مستبد

در خانواده‌های مستبد، بر قدرت والدین بیش از اندازه تأکید می‌شود. والدین برای اجرای دستورات خود اطاعت بی‌چون و چرا می‌خواهند و لزومی برای ارائه دلیل نمی‌بینند. فرد مستبد که غالبا پدر است، تصمیم‌گیرنده و تعیین‌کننده وظایف دیگر اعضای خانواده است و آنچه را مطابق میل و دلخواه خود او است به انجام می‌رساند. پدر مستبد حتی برای کارهای مربوط به کودکان، امیال آنها را در نظر نمی‌گیرد و بنابراین کودکان از حقوق خاص خود بهره‌مند نمی‌شوند. فرزندان این گونه خانواده‌ها کمتر به خود متکی بوده، خلاقیت کمی دارند و از این که بخواهند در چنین محیطی ادعای حق کنند هراس دارند.

اینان فاقد حس کنجکاوی هستند و در مسائل اخلاقی، عاطفی و ذهنی انعطاف‌پذیرند و معمولا والدین خود را بی‌توجه می‌دانند. کودکانی که در خانواده سخت‌گیر بزرگ می‌شوند، معمولا مطیع و فرمانبردارند، ولی در اکثر موارد رفتار آنها توأم با پرخاشگری است. این کودکان احساس ناامنی می‌کنند و از خود استقلال کافی ندارند. آنها در بین همبازی‌های خود محبوبیت زیادی را به دست نمی‌آورند؛ برای حقوق دیگران احترام قائل نمی‌شوند؛ در برابر انتقاد بزرگ‌تران بی‌تفاوت هستند و از ثبات عاطفی کمی برخوردارند و سرانجام اینکه گرایش بیشتری به انحرافات اخلاقی از خود نشان می‌دهند.

 

  والدین مقتدر

منظور از خانواده مقتدر خانواده‌ای است که کودک را به شیوه‌ای که در نظر او اطمینان‌بخش و قاطع است، آزاد می‌گذارد. در چنین خانواده‌ای فرزند به استقلال و آزادی فکر تشویق می‌شود، در حالی که نوعی محدودیت و کنترل از طرف والدین بر او اعمال می‌شود. در این خانواده اظهار نظر و ارتباط کلامی وسیعی در تبادل کودک و والدین وجود دارد و گرمی، صمیمیت و محبت نسبت به کودک در آن در سطح بالایی است. از ویژگی‌های این خانواده، انضباط توأم با رفتار خودمختارانه است. والدین هرگاه کودک را از چیزی منع کنند و یا از وی انتظاری خاص داشته باشند، برای او مسئله را خوب تبیین کرده، دلیل آن را ارائه می‌دهند. در چنین خانواده‌ای تقسیم کار وجود دارد، به طوری که هر یک از اعضا مسئولیتی را به عهده می‌گیرند و در تصمیم‌گیری‌ها و تقسیم درآمدها، رفت و آمدها، روش زندگی و دیگر مسائل، بر اساس مشورت و پیروی از مبنای عقلی و مصلحت‌اندیشی رفتار می‌کنند.

 

  بیایید چند تفاوت دیگر را بررسی کنیم

 والدین معمولی والدین سخت‌گیر

والدین عادی قوانین و عواقبی را وضع می‌کنند، اما سفت و سخت نیستند. برای والدین سخت‌گیر در تمام جنبه‌های زندگی فرزندشان قوانینی وجود دارد که غیر قابل تغییر هستند. آنها به تنبیه کودکان اعتقاد ندارند، اما کودک را به روشی سازنده متوجه اشتباهات خود می‌کنند. والدین سخت‌گیر کودکان را به خاطر اشتباهات جزئی تنبیه می‌کنند. والدین عادی معتقدند اگر درخواست کودک منطقی باشد، باید به او پاسخ مثبت داد، اما اگر بله گفتن، به کودک آسیب می‌رساند، باید کودک را منع کرد. والدین سخت‌گیر به ندرت به درخواست فرزندان خود «بله» می‌گویند. این بچه‌ها غالبا پس از مدتی دیگر هیچ درخواستی از والدین خود نمی‌کنند، زیرا می‌دانند والدین به هر حال با آن موافقت نمی‌کنند.

قوانینی برای تحصیلات تعیین می‌کنند، اما توانایی‌های فرزند خود را نیز در نظر می‌گیرند و او را به دلیل شکست‌هایش توبیخ نمی‌کنند. والدین سخت‌گیر در مورد عملکرد تحصیلی و مدرسه قوانینی وضع می‌کنند. آنها انتظار دارند كه کودک در درس‌های خود عملکرد عالی داشته باشد و شکست به راحتی پذیرفته نمی‌شود.

والدین عادی به فرزند خود این آزادی را می‌دهند که با دوستانش بیرون برود و سرگرم شود، اما آنها برای کودکان روشن می‌کنند که نمی‌توانند از این آزادی سوء‌استفاده کنند. والدین سخت‌گیر بیش از حد در مورد ساعت‌های ورود و خروج از منزل وسواس دارند و اجازه نمی‌دهند بچه‌هایشان برای مدت طولانی از خانه دور باشند.

  تأثیرات منفی سخت‌گیری بر فرزندان چیست؟

بیشتربخوانید:

قبل از تنبیه کردن فرزندتان این مطلب را بخوانید!

گفتن این 11 نکته به کودکان ممنوع!

 

 

 

 

 

 

بیایید نگاهی به عوارض سوء فرزندپروری سخت‌گیرانه بیندازیم:

عزت‌نفس پایین فرزندان والدین سخت‌گیر

والدین سخت‌گیر برای نظر فرزندان خود ارزش قائل نیستند. از آنجایی که فرزندان والدین سخت‌گیر به خاطر ابراز نظرات‌شان مورد سرزنش قرار می‌گیرند، باعث می‌شوند كه نسبت به تصمیمات خود تردید داشته باشند و عزت‌نفس کمتری داشته باشند.

عدم استقلال فکری

کودکان و نوجوانانی که توسط والدین سخت‌گیر بزرگ شده‌اند، به این دلیل که همواره به گرفتن توصیه و دستورالعمل عادت می‌کنند، فاقد تفکر مستقل هستند. آنها هرگز برای تصمیم‌گیری به غرایز خود گوش نمی‌دهند.

انفعال ذاتی فرزندان والدین سخت‌گیر

با توجه به اینکه والدین همیشه زندگی آنها را کنترل می‌کنند، کودکان والدین سخت‌گیر نسبت به زندگی خود منفعل می‌شوند. آنها حتی پس از بزرگ شدن نیز نمی‌توانند زندگی خود را کنترل کنند.

ترس از تجربه

سخت‌گیری شما باعث می‌شود فرزندان‌تان از شکست یا اشتباه بترسند و در نتیجه از امتحان تجربیات جدید خودداری کنند.

ذهن انعطاف‌ناپذیر

فرزندان والدین سخت‌گیر تمایل دارند که دنیا را فقط سیاه و سفید ببینند و ممکن است نتوانند تفاوت‌ها و انواع مختلف مردم را بپذیرند.

استرس

این نوع کودکان با استرس زندگی می‌کنند، زیرا باید همیشه در مقابل والدین محتاط باشند. آنها همواره باید نسبت به آنچه می‌گویند، انجام می‌دهند و فکر می‌کنند، مراقب باشند.

پنهان كردن احساسات

با گذشت زمان، كودكانی كه توسط والدین سخت‌گیر بزرگ شده‌اند، می‌آموزند كه احساسات و عواطف خود را پنهان كنند، زیرا به این نتیجه می‌رسند كه ابراز احساسات قابل قبول نیست.

 

  آیا سخت‌گیری به کودکان مزایایی دارد؟

گرچه سخت‌گیری، رشد روانی کودک را مختل می‌کند، اما اعمال قوانین معقولانه همراه با حمایت عاطفی سالم می‌تواند از برخی جهات برای کودکان مفید باشد.

عملکرد تحصیلی بالاتر

سخت‌گیری والدین، فرزندان را به سخت‌کوشی و عملکرد بهتر در محیط تحصیلی و پیدا کردن شغل مناسب سوق می‌دهد.

خویشتن‌داری بیشتر

والدین سخت‌گیر باعث می‌شوند فرزندان خود از حدود و مرزهای خاصی پیروی کنند. به این ترتیب، كودكان یاد می‌گیرند كه کنترل بهتری بر رفتار خود داشته باشند.

اعتماد به نفس در فرزندان والدین سخت‌گیر

وقتی والدین دائما بچه‌های خود را به سمت پیشرفت و کار بیشتر سوق می‌دهند، کودکان یاد می‌گیرند که با شرایط سخت کنار بیایند و این در موفقیت و اعتماد به نفس کودک آنها تاثیر دارد.

 

  علل سخت‌گیری برخی والدین

والدین اغلب بدان جهت در مورد نوجوانان و جوانان سخت‌گیرند و یا آنها را تحت مراقبت‌های شدید قرار می‌دهند که:

آنها قبلا مسئولیت مراقبت و حفظ فرزندان خود را بر عهده داشته‌اند و اکنون قبول این نکته برایشان مشکل است که نوجوان به یک‌باره از تسلط آنان رها شود و نسبت به راهنمایی‌هایشان احساس بی‌نیازی کند.

والدین نوجوانان خود را دوست دارند و همیشه سعادت آنها را می‌خواهند و چون نگران تربیت آنان هستند، نمی‌توانند از دادن پند و اندرز خودداری نمایند.

آنها مسئول تربیت فرزندان خود هستند و اگر مشکلی برای آنها به وجود آید، مردم والدین را مقصر خواهند شناخت.

به علت عدم اطلاع، شاید والدین ندانند که چه مقدار آزادی باید به نوجوانان و جوانان خود بدهند.

گاهی والدین می‌خواهند به همان طریق که خود پرورش یافته‌اند، فرزندان خود را تربیت کنند، غافل از اینکه اوضاع با سابق فرق کرده است. ضمنا آنها می‌خواهند فرزندان خود را از خطرات و ناراحتی‌ها مصون نگه دارند.

 

  چگونه با والدین سخت‌گیر خود رفتار کنیم؟

تفاوت نسل‌ها و دنیای نوجوانان و والدین آنها منجر به تفاوت عقاید آنها شده و بدین ترتیب والدین خود را محق می‌دانند تا تمام اعمال فرزندان خود را کنترل کنند و دخالت در امور آنها را به عنوان تربیت و پرورش تلقی می‌کنند، اما این رفتارها می‌توانند برای فرزندان مخرب و آسیب‌زننده باشند، بنابراین آگاهی از چگونگی برخورد با والدین سخت‌گیر برای نوجوان‌ها ضرورت دارد. بدین ترتیب توصیه می‌شود:

 به جای برخورد با عصبانیت، آرامش خود را حفظ کرده و احترام آنها رعایت کنید.

 از بیان خواسته‌های خود خودداری نکرده و در مورد آنها گفتگو کنید.

 سعی کنید با صداقت و شناخت رفتارهای والدین خود، اعتماد آنها را به دست آورید.

 توجه و محبت خود را به آنها نشان دهید و بیشتر در کنارشان وقت بگذرانید.

 با مسئولیت‌پذیری، مورد اعتماد بودن خود را ثابت کنید.

 سعی کنید تا حد ممکن مطابق معیارهای آنها رفتار کنید.

 درباره تصمیم‌های خود با آنها صحبت کرده و درخواست کنید تا به حریم خصوصی شما احترام بگذارند.

 

  خصوصیات فرزندان خانواده‌های سهل‌گیر

 هوش هیجانی پایین

هوش هیجانی یا EQ به توانایی اشاره می‌کند که به ما کمک می‌کند احساسات و هیجانات خودمان را بفهمیم و مهار کنیم. هوش هیجانی همین‌طور در درک احساسات و هیجانات دیگران نیز به ما کمک می‌کند.

هوش هیجانی سبب می‌شود فرزندان بتوانند با دیگران همدلی کنند، به خودشان انگیزه بدهند، در موقعیت‌های دشوار کوشش کنند، رفتارهای تکانشی و ناگهانی و بدون فکر خودشان را مهار کنند و بتوانند زمانی که نیاز است خواسته‌های خودشان را به تاخیر بیندازند.

فرزندان تربیت شده در خانواده‌هایی با سبک فرزند پروری سهل‌گیرانه تقریبا هوش هیجانی پایین‌تری نسبت به دیگران دارند. هوش هیجانی یکی از ملاک‌های مهم موفقیت در زندگی، کار و تحصیل است و دقت به آن از اهمیت بسیاری برخوردار است.

 ارتباطات اجتماعی ضعیف

یکی دیگر از مشکلاتی که فرزندان خانواده‌های سهل‌گیر دارند (که البته باز هم به هوش هیجانی و بلوغ عاطفی آن‌ها ارتباط پیدا می‌کند) این است که روابط اجتماعی آن‌ها با دیگران ضعیف است.

علت این مشکل این است که این اشخاص همیشه خواسته‌های خودشان را برتری بر دیگران می‌دانند و در همدلی کردن و تشخیص احساسات دیگران ناتوان هستند. همین‌طور اگر شرایط و ارتباطات بر خلاف خواست آن‌ها پیش برود، نمی‌توانند هیجانات و احساسات خودشان را کنترل کنند، بنابراین نتیجه این می‌شود که حتی در مدرسه نیز شاید دوست زیادی نداشته باشند و نتوانند ارتباطات دوستی خودشان را با بقیه نگه دارند.

 پرخاشگری

همان‌گونه که گفتیم کودکان تربیت شده در سبک سهل‌گیرانه به علت اینکه کنترل هیجانی ندارند و در بچگی قانون‌مند نشده‌اند، شیوه برخورد با مشکلات و موقعیت‌های دشوار را به درستی یاد نگرفته‌اند.

 این اشخاص همین‌طور به علت اینکه نمی‌توانند در مواقع انجام خواسته‌هایشان را به عقب بیندازند، در شرایط سخت از خودشان پرخاشگری و خشم نشان می‌دهند.

 کاهش پیشرفت تحصیلی

انتخاب و انجام سبک فرزند پروری سهل‌گیرانه از طرف والدین همگی ویژگی‌هایی را در بچه‌ها به وجود می‌آورد که همه آن‌ها بر تحصیل فرزندان اثر می‌گذارند و سبب کاهش پیشرفت تحصیلی و حتی افت تحصیلی دانش‌آموزان می‌شوند.

 خود شیفتگی

اساسا خود شیفتگی حسی است که سبب می‌شود فکر کنیم شخص خاصی هستیم یا با دیگران فرق می‌کنیم و خواسته‌های ما بر خواسته‌های دیگران برتری دارد. بچه‌های خانواده‌های آسان‌گیر کم‌کم خودشان را بهتر و برتر از دیگران می‌بینند.

 نپذیرفتن انتقاد

از دیگر خصوصیت‌های این اشخاص این است که انتقادی را نسبت به خودشان قبول نمی‌کنند. طبیعتا افرادی که خودشان را از دیگران برتر می‌دانند و اگر خطایی انجام دهند آن را نمی‌پذیرند و اشتباه را به گردن بقیه می‌اندازند، نمی‌توانند افراد انتقاد پذیری باشند.

 

  و اما

غير از سبك‌هاى فوق، گاهى با والدين بى‌اعتنا مواجه مي‌شويم كه:

مشکلات رفتاری، بیشتر در فرزندان پدر و مادرهای بیش از حد انعطاف‌پذیر و یا بی‌اعتنا دیده می‌شود.

به‌عنوان مثال، این بچه‌ها مرتبا به مخالفت با دیگران می‌پردازند و یا خودسرانه عمل می‌کنند. این گروه کمتر به پیشرفت‌های تحصیلی دست می‌یابند، اما به احتمال زیاد از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و در زمینه ارتباطات اجتماعی موفقند.

 

  پدر و مادرهای بیش از حد انعطاف‌پذیر

این دسته از والدین کودکان خود را آزاد می‌گذارند و زیاد برای آنها تعیین و تکلیف نمی‌کنند. این گروه از والدین درخواست زیادی از کودکان خود ندارند و بیشتر به آنها پاسخ می‌دهند. معمولا افکار آنها سنتی نیست و به‌طور کلی بسیار انعطاف‌پذیرند. آنها از کودک خود توقع ندارند که خیلی عاقلانه رفتار کند. کاملا او را آزاد می‌گذارند تا به تنهایی رفتارهایش را تنظیم کند. از هرگونه درگیری با فرزند خود اجتناب می‌کنند.

 

  پدر و مادرهای بی‌اعتنا

این پدر و مادرها، تقریبا هیچ انتظاری از فرزند خود ندارند، اما از سوی دیگر خود نیز به خواسته‌های کودک آن‌چنان توجهی نمی‌کنند. آنها در تربیت فرزند خود نقش فعالی ندارند و او را به حال خود رها می‌کنند تا به خودی خود بزرگ شود. امکان دارد که رفتار تربیتی، با گذشت زمان تغییر کند. اغلب پدر و مادرهای مستبد و یا حتی میانه‌رو، به والدین بی‌اعتنا تبدیل می‌شوند؛ به‌خصوص اگر دارای چند فرزند باشند. و برعکس، پدر و مادرهای بی‌اعتنا، هنگامی که از رفتارهای خودسرانه فرزندشان به ستوه می‌آیند، به‌طور ناگهانی تغییر روش می‌دهند و نسبت به او بیش از اندازه متوقع می‌شوند. در چنین شرایطی، پدر و مادر به یک متخصص روانشناس نیاز دارند، تا با کمک او بتوانند از رفتارهای افراط و تفریطی اجتناب کنند. مشاور با راهکارهایی که در دست دارد، می‌تواند به والدین کمک کند تا روش تربیتی مناسب را برگزینند.

 

  و نكته مهم و در واقع سخن پايانى

سبک مقتدرانه

والدین مقتدر انتظارات زیادی از پیشرفت و رشد کودک خود دارند، اما در کنار این انتظارات گرم و صمیمی نیز هستند. این والدین با بحث آزاد، ارائه راهنمایی و استفاده از استدلال، قوانین را تعیین و محدودیت‌ها را اعمال می‌کنند. این والدین برای عملکرد و رفتار خود استدلال و توضیح ارائه می‌دهند.

این توضیحات به کودکان اجازه می‌دهند تا آگاهی داشته باشند و در این صورت است که ارزش‌ها و اخلاقیات را می‌آموزند. والدین مقتدر مهربان و حامی هستند. به فرزندان خود اجازه مستقل بودن می‌دهند و به داشتن استقلال تشویق‌شان می‌کنند. آنها همچنین امکان برقراری ارتباط دو طرفه را فراهم می‌کنند. این شیوه فرزندپروری به عنوان شیوه فرزندپروری دموکراتیک نیز شناخته می‌شود.

فرزندان این والدین عزیز و گرامی هستند.

برچسب ها: والدین، روانشناسی کودک، تربیت کودک، بچه دار شدن، تقویت اعتماد به نفس، خلق و خو، روابط عاطفی، روابط اجتماعی، کمال گرایی، د‌كتر پروانه صفایی مقد‌م، تنبیه، الگو تربیتی تعداد بازديد: 261 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز