دکتر پروانه صفایی مقدم؛ روانشناس بالینی در پاسخ به سوال خبرنگار زندگی آنلاین در مورد تعریف اشتباه از رابطه جنسی از کودکی تا بزرگسالی، عنوان نمود: «چرا در حال حاضر بیشتر روابطی که بین دخترها و پسرها به وجود میآید، به رابطه جنسی منتهی میشود؟
شاید خیلی از مراجعین ما عنوان میکنند که دوست من بعد از یک مدت زمان خیلی کوتاه آشنایی (مثلا یک هفته)، از من این توقع را دارد که با هم رابطه جنسی داشته باشیم و من در پاسخ به او میگویم که هنوز شناختی روی تو ندارم و امکان دارد این ارتباط زیاد ادامه پیدا نکند».
وی در پاسخ به این سوال که چرا این رابطه سکس به وجود میآید، افزود: «اگر آن را از نظر روانشناسی بررسی کنیم، میبینیم که افراد هنوز فرق بین دوست داشتن و رابطه جنسی را نمیتوانند تشخیص بدهند.
یعنی نمیتوانند احساس کنند که وقتی کسی را دوست دارند، واقعا او را دوست دارند یا این دوست داشتن به خاطر غرایض جنسی او است.
همین مساله باعث شده دوستیهایی که به وجود میآیند، دوستیهایی کوتاه مدت باشند.
یعنی فرد فقط احساس میکند که یک تایم زمانی بعد از ایجاد ارتباط وجود دارد و بعد این ارتباط قطع میشود. برای همین است که این نابسامانیها به وجود میآید و فرد احساس میکند چیزی به معنای عشق دیگر به آن معنا وجود ندارد.
اگرچه روزی به نام ولنتاین یا روز عشق وجود دارد، ولی واقعیت امر این است که فقط جنبه فانتزی دارد، یعنی افراد فقط به این دلیل که روزی را به این نام سپری کرده باشند، آن را برای خودشان نامگذاری کردهاند، ولی چیزی به عنوان عشق واقعی یا عشق اسطورهای خیلی در این میان معنای خاصی ندارد».
دکتر صفایی مقدم در مورد دلیل این رفتارها گفت: «یکی از این موارد به نوع تربیت جنسی که ما برای فرزندان خود داریم برمیگردد.
شاید یکی از مواردی که ما میتوانیم به آن پاسخ بدهیم این هست که ریشه و شخصیت هر کسی در خانواده آن شخص شکل میگیرد و بخش دوم آن محیط، مدرسه ، دوستان و اطرافیانی هستند که ما با آنها مراوده داریم.
خیلی از وقتها طرز تفکر خانوادهها این است که دیگر بچه من باید این شرایط را ببیند، عادت کند تا اگر جایی با این مساله مواجه شد، لغزشی برایش به وجود نیاید. گاها مادران یا خواهران در خانه خیلی از موارد را رعایت نمیکنند.
مثلا دیده میشود در خانهای که دختر جوانی هست، مادر رابطه خیلی نزدیک و راحتی با پدر دارد. در واقع به این ترتیب، خفتهای بیدار میشود و آن شخص دچار یک بلوغ زودرس میشود و یک سری از مسایل برایش به وجود میآید.
یا در خانهای که پسر جوانی دارند، مادر برای خود در نظر میگیرد که ما مادر و پسر هستیم، ولی در نظر نمیگیرد که لباسی که میپوشد یا برخوردی که دارد با شرایط قبل خیلی متفاوت است.
نوع پوشش مادر میتواند یک ولع جنسی را در این پسر نوجوان ایجاد کند و همین ولع جنسی میتواند مشکلات بعدی را به دنبال داشته باشد.
برای همین است که میبینیم دخترها و پسرهایی که در سنین کم با هم دوست میشوند، به اولین مسالهای که فکر میکنند این است که رابطه جنسی با هم داشته باشند، چون میخواهند آن کنجکاوی را از بین ببرند تا بتوانند به یک نتیجه مثبت برسند و بعد که این قضیه را تجربه میکنند، احساس میکنند که نه تنها خیلی از چیزها را به دست نیاوردهاند، بلکه خیلی از چیزها را هم از دست دادهاند و همین مساله خصوصا در مورد گروههای جنسی که خیلی زود صورت گرفته، باعث میشود که شخص دچار حالت افسردگی خاصی میشود و احساس میکند ارضای درونی نشده است».
این روانشناس در پایان گفت: «گاها ما مراجعینی را داشتهایم که مثلا دختر بچهای شش ساله به خاطر شرایطی مانند کوچک بودن محیط آپارتمانها و نزدیک بودن رابطه بین پدر و مادر و حفظ نشدن فاصله بین اتاقها و عدم مدیریت یک سری ارتباطات، نوع پوششهایی که وجود دارد و نوع اطلاعاتی که به فرزندان داده میشود که ممکن است این اطلاعات خیلی صحیح نباشند و ...، شاهد یک سری روابط بوده و همین باعث میشود که برای کودکان خردسال بعضی از مسائل باز شود که در حد گنجایش او نیست».