Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
شنبه 1 اردیبهشت 1403 - 17:46

1
دی
گاهی احساساتمان آنتن نمی دهند!

گاهی احساساتمان آنتن نمی دهند!

همانطور كه مشاهده دقیق احساسات خودمان در معاشرت‌ها اهمیت دارد، آگاه شدن نسبت به احساسات دیگران نیز برای رسیدن به یك رابطه سالم و متعادل مهم است.

 ركسانا خوشابی؛ كارشناس ارشد مشاوره

 

احساسات و عواطف ما مهم تر از آنچه هستند که می‌‌پنداریم . احساسات مثل نقشه راهنمایی برای كشف جهان درون ما هستند. خنده، انعكاس فیزیكی خوشحالی و گریه واكنش به غم و اندوه است. احساسات دیگر هم در بدن ما واكنش ایجاد می‌كنند، بعضی از این واكنش‌ها مثل خنده و گریه به راحتی قابل تشخیص و بین همه افراد مشتركند، اما بعضی دیگر پنهان‌ بوده و از فرد به فرد متفاوتند. آگاهی از واكنش‌های جسم به احساسات برای بهبود كیفیت زندگی حیاتی است. هر چه بیشتر بتوانید فعل و انفعالات درونی خود را تشخیص دهید و به كلام درآورید، ‌بیشتر می‌فهمید كه چه موقع باید در رفتار و رویه یا نوع روابط خود تجدید نظر كنید. در نگاه افراطی نسبت به احساسات عده‌ای به شدت تابع احساسات‌اند و زندگی خود را بر اساس آن تنظیم می‌كنند و در نقطه مقابل، عده‌ای آن را به كلی نفی می‌كنند و فاقد ارزش كاربردی می‌دانند. اما آیا واقعاً  همین‌طور است؟

 

می دانم چه می گویی!

همانطور كه مشاهده دقیق احساسات خودمان در معاشرت‌ها اهمیت دارد، آگاه شدن نسبت به احساسات دیگران نیز برای رسیدن به یك رابطه سالم و متعادل مهم است. 
مثلاً  تغییراتی كه در چهره یا تن صدای افراد به وجود می‌آید، انواع مختلفی از احساسات را منعكس می‌كند. اگر كسی به نظر غمگین برسد، در واقع دارد به دیگران علامت می‌دهد كه اوضاع عادی نیست و احتمالاً به كمك احتیاج دارد. 
از طرفی وقتی به واسطه همین علائم، از وجود یك مشكل عاطفی خبردار می‌شویم و عكس‌العمل نشان می‌دهیم، در واقع طرف مقابل را متوجه این مسئله كرده‌ایم كه برایش اهمیت و ارزش قائلیم و حرفش را می‌فهمیم و همین نوع ارتباط، پیوند افراد را با هم محكم‌تر می‌كند.

 

نقشه راهنما

احساسات مثل یك راهنما هستند. وقتی یك نیاز برآورده نمی‌شود این احساس ماست كه به ما اخطار می‌دهد و ما باید اخطار را بشنویم، درک کنیم و جدی بگیریم . مثلاً وقتی احساس تنهایی می‌كنیم یعنی اینكه نیاز ما به ارتباط با دیگران برآورده نشده است. 
وقتی احساس طرد شدن می‌كنیم نیاز ما به مقبول بودن برآورده نشده است. در واقع احساسات حكم یك رادار را برای ما دارند و پرواز كردن هواپیمای وجود ما بدون آن رادار یا بی‌توجهی به علائمی كه رادار می‌فرستد، می‌تواند ما را سرگردان كند یا حتی به سقوط بكشاند.

 

اخطار

وقتی ما نسبت به رفتار دیگران احساس بدی پیدا می‌كنیم، در واقع اخطاری دریافت كرده‌ایم. با تشخیص درست احساس خود، می‌توانیم واكنش مناسبی نسبت به وقایع و رفتارها از خود نشان دهیم. تحلیل صحیح احساسات و ریشه یابی آنها در معاشرت‌ها به ما كمك می‌كند حریم‌های شخصی خود را به روشنی و به درستی معلوم كنیم و مانع از پیشروی نابهنگام یا نابجای افراد به حوزه روانی خود شویم. اکثر افرادی که افسرده هستند از احساسات درونی خود بی خبرند و تنها تبعات آن احساسات ناخوشایند را تجربه می‌‌کنند .  

 

شناخت احساسات

قدم اول در رفع هر مانعی، شناخت وضعیت است. شناختن و تشخیص احساساتی كه غالباً با آنها درگیر هستیم یعنی احساسات پایه و متداولی مثل غم، ‌شادی، ترس، عشق و نفرت، یك گام اساسی برای رفع بعضی از مشكلات جسمی به شمار می‌رود. بنابراین سؤالی كه همیشه می‌توانید از خود بپرسید این است كه «الان چه احساسی دارم»؟ و به آن جواب بدهید. اگر نتوانستید جواب روشنی پیدا كنید، احتمالاً یك جای كار ایراد دارد و باید بیشتر در درون خود عمیق شوید. متأسفانه اكثر مردم همین مشكل را دارند. نمی‌توانند احساسات خود را به درستی تشخیص دهند. در بیشتر موارد دچار یك نوع كرختی عاطفی هستند؛ ارتباطشان با خودشان قطع شده، درهای ارتباطی را بسته‌اند. بی‌احساس شده‌اند یا اینكه فقط عواطفی مثل خشم و اندوه را تجربه می‌كنند. در حالیكه یك انسان سالم، به تمام احساسات خود از خوشحالی گرفته تا ناراحتی، دسترسی دارد، جلویشان را نمی‌گیرد و به آنها توجه می‌كند. اما احساسات پیچیده‌اند. این طور نیست كه سر و كله‌شان پیدا شود و هر وقت خواستیم بروند چون تا عامل ایجاد شدن آنها باشد آنها نیز با ما هستند. و این عامل لزوماً و همیشه بیرونی نیست. بنابراین لازم است ابتدا، و به جای نفی كردنشان، قبول كنیم كه وجود دارند، علت وجودشان را بفهمیم و پیامشان را درك كنیم. اگر احساسات خود را پس بزنیم، آنها هم ما را پس می‌زنند و گاهی بدون اینكه خودمان بدانیم زندگی ما، ذهن و جسم ما را تحت كنترل خود می‌گیرند. توجه به نكات زیر می‌تواند راهگشا باشد.
1-هر روز چند بار از خود بپرسید چه احساسی دارید. به خود و جسم‌تان توجه كنید. اگر بلافاصله جوابی نیافتید، صبور باشید و به سؤال ادامه دهید.2-بدن خود را بررسی كنید. آیا جایی هست كه در آن احساس تنش یا ناراحتی كنید؟ سعی كنید علت آن و پیامش را درك كنید.3-زندگی خود، وضعیتی كه اكنون در آن هستید، روابطی كه دارید، همه را بررسی كنید. آیا احساس رضایت می‌كنید؟ اگر این‌طور نیست، سعی كنید دلیلش را پیدا كنید.
4-روند مشاهده خود را یادداشت كنید. این كار كمك می‌كند نقاط گره و انسداد عاطفی خود را تشخیص دهید و برای رفع آن اقدام كنید.مواجه شدن با خود، با نیازها، نگرانی‌ها، عواطف و دغدغه‌های آشكار و پنهان خود، به صبر و حوصله نیاز دارد و راهی است كه بسته به عزم و تلاش ما می‌تواند طولانی یا كوتاه باشد. اما به هر صورت برای بهبود «بودن» خود و تغییر وضعیتی كه در آن هستیم به ناچار باید این راه را طی كرد. و البته هر چه زودتر اقدام كنیم، بهره بیشتری از زندگی خواهیم برد. هر قدر خود و احساساتمان را بیشتر و بهتر شناسایی کنیم، از نظر روانی سالم‌تر خواهیم بود و روابط سالم‌تری با محیط، با اطرافیان و با خود خواهیم داشت‌.

 

برچسب ها: روانشناسی، احساسات، عواطف، رابطه سالم، احساسات و عواطف تعداد بازديد: 863 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز