میتوان گفت که اکثر انسانها دوست دارند حداقل با یك نفر دیگر هم كه شده رابطه صمیمانهای برقرار کنند.پیدا كردن كسی كه بتواند ما را دوست داشته باشد و در رابطه صمیمانهای كه با او برقرار میكنیم، باقی بماند، یك مزیت بزرگ است، اما متأسفانه بیشتر دوستیها و روابط صمیمانه، زمانی كمرنگ میشود كه طرفین برای نگه داشتن آن تلاش كافی نمیكنند در حالیكه روابط صمیمانه چه بین زن و شوهر و چه با فرزندان و چه مابین دوستان و اقوام، مثل یك نهال است كه اگر بخواهیم به درختی سرسبز تبدیل شود تا گاهی در سایهاش بیارامیم، نیاز به مراقبت، آبیاری، تغذیه درست و نور دارد. اما چگونه میتوان نهال را آبیاری و آن را مبدل به درخت تنومندی کرد؟
درخت پرتقال، گلابی نمیدهد!
متأسفانه بعضی از دوستان صمیمی یا حتی زن و شوهرها، گمان میكنند حتماً باید به دوست یا همسر خود فشار بیاورند تا رفتارها، حركات و حتی سلیقه او را تغییر دهند یا ذهنیت او را درباره موضوعات عوض كنند. درست مثل این كه كسی بخواهد آنقدر به درخت پرتقال فشار بیاورد تا گلابی بدهد! بدیهی است در این حالت، منطقیتر این است كه از همان ابتدا سراغ درخت گلابی بروند.
البته در این دنیا، همه چیز و همه كس، خواهی نخواهی در حال تأثیر متقابل بر همدیگر هستند اما رمز پایداری روابط این است كه این تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری طبیعی و بدون فشار صورت گیرد چون تمركز بیش از اندازه بر اصلاح یا تغییر شخص دیگر، نتیجهای جز دلزدگی در درازمدت، و ایجاد احساس فرار در طرف مقابل نخواهد داشت چون هر كسی دوست دارد آزادانه برای خودش تصمیم بگیرد، و خودش آزادانه از هر چه دلش میخواهد تاثیر بگیرد، یاد بگیرد و لذت ببرد.
در روابط، درست نیست قربانی روش تبعیت صِرف شویم، بعضی قربانی این روش، كه «حتماً باید همان كاری را انجام دهم كه طرف مقابل از من میخواهد» هستند. این هم منطقی نیست كه برخوردی تهاجمی داشته باشیم و تصور كنیم «حتماً باید علیه آن چه طرف مقابل میخواهد عمل كنم» در عوض میتوانیم خواسته طرف مقابل را موشكافی و راجع به آنها گفتگو كنیم و حتی زمانی كه با آن خواسته مخالف هستیم، خود را با قسمتی از آن كه میتوانیم پذیرایش باشیم وفق دهیم و با قسمت دیگر مخالفت نماییم. به هر حال در انتخاب، همان چیزی را انتخاب كنید كه صادقانه فكر میكنید درست، مفید و معتبر است.
طرف مقابل روبوت نیست
«حق اشتباه كردن» حق مسلم و بدیهی هر انسانی است و انسان، اصولاً موجودی جایزالخطا است و در طول زندگی، به كرات دچار خطا میشود، نه تنها اینكه فقط خود را در بیشتر موضوعات، محق بدانیم، باعث تخریب روابط خواهد شد، بلكه این هم كه تنها برای خود حق خطا كردن قائل باشیم، میتواند روابط صمیمانهمان را تهدید كند شكسپیر میگوید: انسان، یعنی اشتباه! پس به طرف مقابل خود این حق را بدهید كه اشتباه كند و به این حق، كه هر دو انسانهایی جایزالخطا هستید احترام بگذارید هر دو شما باید بتوانید اشتباه كنید و از تجربیات و اشتباهات خود درس بگیرید.
متأسفانه، برخی از ما، حوادث «بد» را با بایدها توأم میكنیم و این كار باعث میشود كه بخواهیم خود، یا طرف مقابل را سرزنش كنیم. مثل زمانی كه دوستمان در امتحان قبول نشده یا ورشكست شده و ما به او میگوییم اگر خوب درس خوانده بودی قبول میشدی یا اگر كمی دقت میكردی اصلاً ورشكست نمیشدی. به جای سرزنش، به طرف مقابل، آموختن از خطاها، و پیشگیری از اشتباهات بعدیاش را یاد بدهید.
تابلوی دروغ ممنوع نصب کنید!
در روابط، تقریباً در همه موارد نیاز است صداقت داشته و راست بگویید. در بیان احساسات و افكار، در زمان ارتكاب اشتباه، در پاسخگویی به سؤالات و ابهامات، در ارائه نظر و دیدگاههای مشترك یا متفاوت، در تأیید یا تكذیب نظر طرف مقابل و خلاصه در همه جا. یكی از مواردی كه جلوی صداقت را میگیرد، موضوع «باید»هاست. وقتی در رفتار یا احساس، برای خود «باید» قرار میدهیم، صادق بودن سخت میشود. بایدها اغلب نیاز به تظاهر درباره چیزی را ایجاد میكنند كه موجود نیست و تركیبی از تظاهر و مخفی كاری را بوجود میآورند.
خصوصاً باورهایی كه از شرطیشدگیها، یا عادتها نشأت میگیرند. مثلاً گاهی به خود میگوییم: «الآن نباید لبخند بزنم، الآن باید عصبانی شوم، الآن باید...» رها كردن بایدها و نزدیك تر شدن به خود و احساسات، باعث میشود چه با خود و چه با طرف مقابل صداقت بیشتری داشته باشیم. چنین صداقتی، اعتمادپذیری ما را بالاتر میبرد، قدرت ما را برای اعتراف به اشتباهاتمان افزایش میدهد و ما را به احساسات عمیقمان نزدیكتر میكند.
غر نزنید، قدردانی کنید
قدردانی صادقانه، میتواند تسهیل كننده روابط باشد و در عین حال فضایی برای رشد طرفین فراهم كند. در حالیكه متأسفانه در بیشتر روابط، ما شاهد انتقادهای مكرر هستیم كه چون با سرزنش همراه هستند وضع را از آنچه هست بدتر میكنند. البته انتقاد سازنده و سرزنش را نباید با هم اشتباه بگیریم. انتقاد سازنده، كمك به اصلاح كردن دیگری، بدون سرزنش به خاطر اشتباهات اوست. اما فرد با سرزنش اغلب هم میخواهد رفتار طرف مقابل را تغییر دهد و هم او را محكوم و به خاطر اشتباهش طرد نماید.
به همین دلیل است كه انتقاد سازنده به بهبود وضعیت كمك میكند اما در سرزنش معمولاً یك فشار عاطفی هم اضافه میشود و موقعیت نامناسبتری پدید میآید. البته اگر انتقاد را نوعی كمك از جانب طرف مقابل تلقی كنیم(نه مبارزه یا اختلاف یا تحقیر) مقاومتمان نیز نسبت بدان پایین آمده و میتوانیم تغییر مثبتی در خود ایجاد كنیم به دلیل مقاومتهایی كه در اثر انتقادات سرزنشآمیز ایجاد میشود، برخی متخصصان برای افزایش صمیمیت، قدردانی صادقانه و تحسین را پیشنهاد میدهند كه البته نباید با چاپلوسی اشتباه شود.
تحسین صادقانه، تعریف كردن از كاری است كه واقعاً شخص دیگری آن را انجام داده است. اما چاپلوسی و تملق، اغراقگویی درباره كار انجام شده یا بزرگ كردن بیمورد شخص درباره كار انجام شده توسط اوست. بدین ترتیب از گفتن كلمات اغراقآمیزی مانند فوقالعادهای، رو دست نداری و... خودداری كرده و در عوض مثلاً بگویید من از حالت منطقی تو در حل مسئلهای كه دیروز پیش آمده بود، واقعاً لذت بردم.