حسن بنیانیان - عضو اندیشکده فرهنگ و الگوی اسلامی پیشرفت
تحریریه زندگی آنلاین : الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت متکی به وجود اعتقادات و باورهای عمیق دینی در بین مدیران، کارشناسان و نخبگان جامعه است؛ از سوی دیگر شیوههای اجرا باید به نحوی تحقق پیدا کند که افکار عمومی جامعه، روز به روز همراهی و اشتیاق بیشتری نسبت به جهتگیری اسلامی در روند اداره امور کشور از خود نشان دهد. از این روی، ایجاد یک تحول نگرشی در بین اقشار مختلف، نیازمند الگویی متفاوت از شرایط موجود برای تحول در هدایت و مدیریت فرهنگی
جامعه است.
با پذیرش اصل تغییرپذیری فرهنگ، این پیش فرض مد نظر قرار گرفته است که همه افراد، نهادها و سازمانهای یک جامعه، ضمن تاثیرپذیری از فرهنگ جامعه، به صورت توامان یعنی مستقیم و آگاهانه و غیر مستقیم و ناخودآگاه (جامعه پذیری)، در انتقال فرهنگ و تغییرات فرهنگی جامعه نقشآفرینی میکنند.
همچنین تاثیر روزافزون تحولات جهانیسازی و جهانیشدن و تلاشهای آگاهانه مخالفان و دشمنان ایران، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در تخریب فرهنگ جامعه، مد نظر قرار گرفته است.
پذیرفته شده است که سند الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی وقتی زمینه اجرا پیدا میکند که یک «نظام جامع مدیریت فرهنگی»کارآمد، بتواند ضمن آمادهسازی بستر فرهنگی و گفتمانی لازم برای اجرای سند، همزمان با اصلاحات اساسی در نظامهای موجود اجرایی، آنها را در راستای تحقق تدابیر الگو بازسازی نماید، به نحوی که ضمن مقابله با آسیبهای موجود در فرهنگ جامعه با تخریبهای وارداتی نیز مقابله نماید.
با این تلقی از «نظام جامع مدیریت فرهنگی»، بعضی از موارد مهم جلوگیری کننده از شکلگیری چنین نظامی به شرح ذیل میباشد:
۱- برداشت ناقص از مدیریت فرهنگ در جامعه نخبگانی کشور؛
۲- قطع ارتباط عمودی و افقی علوم با مبانی اسلامی؛
۳- نبود توازن در بهرهگیری از قانون و فرهنگ جامعه در اعمال مدیریت؛
۴- نارساییهای نحوه اعمال مردمسالاری در بیتوجهی ساختاری به لزوم شکلگیری نظام مدیریت فرهنگی؛
۵- وجود درآمدهای نفتی و غفلت از نقش نیروی انسانی؛
۶- تداوم و گسترش آسیبهای فرهنگی به ارث رسیده در بستر تاریخ؛
۷- تلخی انجام تحقیقات میدانی برای اصلاح فرهنگ در سازمانها؛
۸- چاقوی دولبه بودن نهادها و سازمانهای فرهنگی موجود؛
۹- بیتوجهی به همافزایی نظاممند این عوامل بازدارنده در شکلگیری نظام مدیریت فرهنگی.
باور قطعی به ضرورت حاکم کردن روزافزون اعتقادات، ارزشها، الگوهای رفتاری، نمادها و مصنوعات مبتنی بر اصول و مبانی اسلامی در نظام باورها و استقرار این الگوهای رفتاری و نمادها در سبک زندگی اکثریت جامعه، آن هم به نحوی که همراهی و مشارکت مردم در سرنوشت خود، روز به روز بیشتر و عمیقتر بشود به پیچیدگی دستیابی به چنین نظام مدیریت فرهنگی افزوده است.
تحقق چنین پیشفرضهایی، وجود یک نظام هدایت کننده تحولات فرهنگی آشکار و پنهان را اجتناب ناپذیر میسازد و این بدین معناست که باید یک نظام مدیریت فرهنگی کارآمد، متناسب با ماهیت فرهنگ برای افزایش کارآیی و اصلاح پیآمدهای فرهنگی فعالیتهای تمامی سازمانها، نهادها، قوانین و سبک مدیریت در مجموعه ساختارهای جامعه ایجاد شود.
کیفیت این نظام مدیریت باید به نحوی سامان علمی و محتوایی پیدا کند که ضمن احساس وجود آزادی کمالساز در بین نخبگان و افکار عمومی در فضای جامعه، تحولات علمی، فناورانه، مدیریتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به سوی تحقق هر چه کاملتر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تحقق تمدن نوین اسلامی سوق دهد.