نسیم شهسوار
در بین ورزشهای حرفهای، فوتبال هیجان بیشتری دارد و بالطبع هوادار افزونتر؛ در واقع بیش از نیمی از مردم جهان در شمار طرفداران این بازی هستند. فوتبال باستانی تا اوایل قرن دوم به چین میرسد. یونانیها، ژاپنیها و رومیها را بهعنوان اولین بازیکنان فوتبال میشناسند.
آغاز فوتبال معاصر در انگلستان بود که در آنجا توجه قابل توجهی را بهخود جلب کرد و بعد در سایر نقاط جهان پراکنده شد. بیش از هر قاره دیگر، این ورزش در قارههای اروپا و آمریکا محبوبیت دارد. این ورزش با دو تیم 11 نفره بازی میشود. هدف از این ورزش و بازی با توپ این است که توپ به دروازه حریف وارد شود. البته گردش مالی در فوتبال نیز ارقام بسیار بالایی را نشان میدهد. بهطور مثال ۳۰ بازیکن فوتبال در فهرست ۱۰۰ ورزشکار پردرآمد جهان قرار دارند. درآمدهایی که از فوتبال به دست میآید، عبارتند از: حقوق، پاداش، جایزه مالی، هزینههای ظاهری، صدور مجوز و تأیید آن.
در همین ایران خودمان ارقام عجیب و غریبی دیده میشود که هیچ تناسبی با درآمدهای مردم قشر متوسط ندارد. در هر صورت همه این سروصداها و هیاهوها نشان میدهد که ورزش هیجانانگیز فوتبال در جهان و ایران، هم گردش مالی زیادی دارد و هم طرفداران زیادی.
آفساید زنانه!
اما یک نکته در ورزش فوتبال ایران، همواره مسئلهساز بوده است: ورود زنان به ورزشگاهها برای تماشای فوتبال! در واقع زنان در ایران نمیتوانند در استادیومهای ورزشی به تماشای فوتبال بنشینند که در این رابطه کش و قوسهای زیادی نیز وجود دارد و همواره برخی از زنان با چهره مبدل وارد ورزشگاهها شدهاند و سعی کردهاند با گریم و تبدیل چهره خود به چهره مردان، وارد ورزشگاه شوند و از نزدیک بهتماشای فوتبال بنشینند و تیم مورد علاقه خودشان را تشویق و حمایت کنند.
حتی در این رابطه فیلمی با عنوان «آفساید» نیز ساخته شده است. عدم جواز ورود زنان به استادیومهای ورزشی برای تماشای فوتبال، اتفاقی است که تنها در ایران رخ میدهد و غیر از ایران در همه کشورها زنان میتوانند بهعنوان هوادار وارد ورزشگاه شوند و تیم محبوب خودشان را تشویق کنند. چنین ممنوعیتی باعث شده است که جنبشهای مدنی طرفدار حقوق بانوان معترض شوند و سعی کنند دولتمردان و سیاستگذاران را قانع سازند که زنان نیز میتوانند فوتبالدوست باشند و به تماشای فوتبال بروند و هورا بکشند و شعار دهند اما بهرغم همه فشارها، زنان هنوز موفق نشدهاند وارد استادیومها شوند و در این راه، برخی قربانی نیز شدهاند که یکی از آنها سحر خدایاری بود.
نقطه شروع ماجرا
ماجرای سحر خدایاری ۲۹ ساله که بعدها به دختر آبی معروف شد، از اسفند 1397 شروع شد که هنگام ورود به ورزشگاه آزادی برای تماشای بازی فوتبال بین تیمهای استقلال ایران و العین امارات در چارچوب مسابقات لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۱۹ توسط ماموران نیروی انتظامی بازرسیکننده بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او پس از آزادی برای باز پس گرفتن تلفن همراهش که توسط دادگاه ضبط شده بود به دادگاه انقلاب مراجعه کرد. اما قاضی پرونده حضور نداشت و جلسه دادگاه تشکیل نشد.
به گزارش برخی از رسانهها خدایاری در دادگستری میشنود که در صورت محکومیت ممکن است به شش ماه تا دوسال حبس برای ورود غیرقانونی به ورزشگاه محکوم شود و پس از شنیدن این خبر در مقابل دادگاه انقلاب تهران دست به خودسوزی زده است. علی مطهری نماینده تهران در مجلس نیز گفت: «این خبر قطعی است که در مراجعه سحر به دادگاه، شخص غیرمسئولی به او گفته به ششماه حبس محکوم شدهای». در واکنش به این مطلب غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه مطالب حاکی از اینکه فردی به سحر خدایاری گفته است: «دارای محکومیت هستی و حکمی برایت صادر شده» را ناصحیح دانست و گفت این مطالب «بر اساس یک شایعهسازی و خبرسازی» بوده است.
ممانعت از بازرسی بدنی!
بعد از درگذشت سحر برخی از مسائل در این رابطه بازگو شد که هرکسی از دریچهای به موضوع وارد میشد تا استدلال خود را بهکرسی بنشاند. مثلاً مخالفان ورود زنان به ورزشگاهها تاکید میکردند که دختر آبی دچار بیماری روانی دوقطبی بوده است و برای همین خودکشی کرده است اما در سوی دیگر ماجرا کسانی بودند که موافق ورود زنان به استادیومها هستند و چنین اتفاقی را تقبیح میکردند. بعد از مدتی گفتوگوهایی از سوی خانواده سحر خدایاری منتشر شد که روایتهای تازهای را بههمراه داشت. مثلاً خواهر سحر خدایاری در گفتوگویی گفته بود: «هفته آخر اسفندماهسال ۹۷ بود. بازی استقلال تهران و العین. خواهرم برای دیدن بازی به تهران آمد. لباس مبدل هم پوشیده بود. کلاهگیس آبی و یک پالتوی بلند. وقتی ماموران قصد بازرسی بدنی او را برای ورود به استادیوم داشتند، او به آنها میگوید که دختر است تا به او دست نزنند. ما خانواده مذهبی هستیم. ماموران او را بازداشت میکنند. چهارشنبه بود که ما به دادسرای ارشاد رفتیم. بازپرس وثیقه ۵۰ میلیون تومانی تعیین کرد. اما این پول نقد را همراه نداشتیم. فردای آن روز پول را به حساب واریز کردیم. اما کار از کار گذشته بود و خواهرم تا روز شنبه در زندان بود.»
خشم کاپیتان
از دیگر واکنشهای تندی که بیشتر مورد توجه رسانهها و مردم نیز قرار گرفت، واکنش وریا غفوری کاپیتان استقلال بود که در متنی اینستاگرامی نوشت: «دیدن یک مسابقه فوتبال یک حق طبیعی برای عموم مردم جامعه است، ولی در کشور عزیزمان ایران حق بسیار از افراد جامعه بهدلیل زن بودن پایمال میشود و اجازه حضور در ورزشگاهها داده نمیشود.» او با اشاره به واقعه رخ داده نوشت: «خبری که در این چند روز به گوشمان رسید واقعاً دردناک بود اقدام یک دختر خانم جوان به خودکشی در پی مشکلاتی که دامنگیرش شد برای ورود به ورزشگاه! کاش یک اتحاد همگانی داشتیم که خانمها به حقشان که ورود با احترام به استادیومهای فوتبال است میرساندیم.» البته خودسوزی سحر واکنشهای جهانی را نیز در پی داشت. مثلاً فیفا در این خصوص بیانیه داد و نوشت: «ما از این تراژدی آگاه و عمیقاً متاسفیم. به خانواده و دوستان سحر تسلیت میگوییم و دوباره تاکید میکنیم که مسئولان ایران باید امنیت و آزادی زنانی را تأمین کنند که برای رفع ممنوعیت حضورشان در ورزشگاهها مبارزه مشروع میکنند.» بعد از آن اخباری هم در مورد تهدید به تعلیق فوتبال ایران از سوی فدراسیون جهانی فوتبال بهخاطر اجازه ندادن به بانوان در استادیومهای ورزشی منتشر شد.
همبستگی زنان فوتبالیست ترکیهای
دو تیم فوتبال زنان ترکیه برای اعلام همبستگی با سحر، برای انجام یک بازی دوستانه به میدان رفتند و تماشاگران این بازی نیز پلاکاردهایی در حمایت از خدایاری در دست داشتند. در اقداماتی دیگر هدویگ لیندال، دروازهبان تیم ملی فوتبال زنان سوئد، نوشت: «سلام فیفا. انجام کاری برای زنان ایران خیلی وقته به تعویق افتاده. این خوب نیست. آرزوی آرامش برای سحر خدایاری، زن بسیار شجاع.» همچنین گروهی از تماشاگران پس از بازی تیمهای ملی فوتبال ایران و هنگکنگ پلاکاردهایی به یاد دختر آبی در دست گرفتند. تماشاگران هنگکنگی در حمایت از سحر خدایاری شعار میدادند: «مبارزه تا آزادی، در کنار ایرانیم». حتی عمر مؤمنی که کارتونیستی اهل اردن است و بهخاطر کاریکاتورهایش در رابطه با فوتبال و فوتبالیستها مشهور است، برای دختر آبی فوتبال که در ایران خودسوزی کرد و درگذشت، یک کاریکاتور کشید و با اشاره به ماجرای خودسوزی این دختر، منع زنان از حضور در استادیوم و تماشای فوتبال در ایران را تقبیح کرد. در یک واکنش دیگر، باشگاه باشگاه رم ایتالیا بهخاطر دختر آبی، رنگ لوگوی خود را تغییر داد و در توئیتی نوشت: «لقب ما جالوروسی به معنای زرد و قرمز است، اما امروز قلب ما به خاطر سحر خدایاری به رنگ آبی خواهد تپید.»
دوقطبی و دو قطب مخالف!
خواهر سحر همچنین توضیح داده بود: «روز شنبه او را با وثیقه آزاد کردیم. اما او رفتارش تغییر کرده بود. خیلی ناراحت و گوشهگیر شده بود. البته خواهرم سابقه بیماری و اختلال روانی (دوقطبی) داشت. ما اینها را هم به دادیار گفتیم. اما فایدهای نداشت. تا اینکه چند هفته بعد برای گرفتن گوشی موبایلش به دادسرای ارشاد مراجعه کرد. مثل اینکه آنجا از کسی شنیده بود که باید شش ماهی زندانی شود. همین هم حال او را بدتر کرد. تا اینکه به ما اطلاع دادند پرونده به دادگاه انقلاب رفته است.
سحر روز حادثه به دادگاه مراجعه میکند، اما ظاهراً قاضی در مرخصی بهسر میبرده است و در ادامه آن اتفاق تلخ رخ میدهد.» پیش کشیدن موضوع بیماری روانی دختر آبی باعث شد که برخی از نگاهها به سمت دیگری معطوف شود و این استدلال پیش آید که دلیل اصلی خودکشی، وجود عارضه روانی بوده است. اما در همین نگاه هم برخیها بودند که اعتقاد داشتند که در دادرسیها باید ابتدا بیماریهای روانی افراد مورد سنجشهای دقیق روانشناختی قرار گیرد تا با افراد بیمار، مثل افراد عادی برخورد نشود و محاکمه این افراد نیز بهشکل متفاوتی برگزار شود تا احیاناً حق و حقوقی از افراد دارای اختلالات روانی زائل نشود.
شجاعت شجاعی
بعد از فوت دختر آبی برخی از چهرهها مثل ورزشکاران، سلبریتیها، اینفلوئنسرها، سیاستمداران و مردم عامه در رسانههای جمعی و اجتماعی واکنشهای مختلفی از خود نشان دادند و البته باشگاه استقلال تهران که خدایاری هوادارش بود در این خصوص پیام تسلیتی نیز منتشر کرد:
«خانواده محترم خدایاری، درگذشت تلخ و غمانگیز فرزند دلبندتان، خانم «سحر خدایاری» موجب اندوه و تأسف فراوان مجموعه باشگاه استقلال و بهخصوص هواداران این تیم گردید. این ضایعه را به شما و همه بستگان داغدار تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال رحمت و مغفرت الهی برای ایشان و صبر و اجر و سلامتی برای شما، بازماندگان و طرفداران فوتبال مسألت میکنیم.»
البته ماجرا به اینجا ختم نشد و برخی از چهرههای ورزشی و خصوصاً فوتبالی نیز مطالبی در این خصوص نوشتند. مثلاً مسعود شجاعی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «همانگونه که در گذشتههای نهچندان دور، اعمال زور برای برداشتن حجاب به ضرب چماق و یا عدم حق انتخاب برای رفتن دخترانمان به مکتب و مدرسه، باعث تعجب ما و سرزنش طرز تفکر شنیع و قرون وسطایی گذشتگانمان شده است، بدون شک امروز هم خودسوزی دختری که دلیل کارش تمدید حکم بازداشتش به اتهام تلاش برای دیدن یک مسابقه فوتبال بوده، برای آیندگان غیرقابل درک است.»
هئیت دولت وارد میشود!
البته همه ماجرا این نبود و بعد از درگذشت دختر آبی برخی از سیاستمداران، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سلبریتیهای سینما نیز به ماجرای سحر خدایاری واکنش نشان دادند و این موضوع حتی به جلسه هئیت دولت نیز کشیده شد تا جایی که معاونت امور زنان ریاست جمهوری درباره فوت سحر خدایاری و اقدامات انجامشده برای رسیدگی به شرایط او اطلاعیهای صادر کرد که در این اطلاعیه نوشته شده بود: «با ابراز تأسف و تأثر شدید از درگذشت خانم سحر. خ، به اطلاع میرساند اقدامات این معاونت از زمان انتشار اخبار مربوطه در رسانهها در پی خودسوزی نامبرده، به شرح زیر بوده است: معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده هفته گذشته پس از اطلاع از موضوع خودسوزی خانم سحر. خ و بررسی صحت و سقم موضوع در جلسه چهارشنبه دولت، به دستیار ویژه حقوق شهروندی خود، خانم شهناز سجادی مأموریت داد تا در محل بیمارستان حاضر و موضوع را شخصاً بررسی کند. خانم سجادی روز پنج شنبه ۱۴ شهریور در بیمارستان با مادر و خواهر سحر دیدار و جزئیات ماجرا را همان روز بهطور کتبی گزارش کرد. این گزارش روز شنبه به پیوست نامهای رسمی به امضای معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده برای رئیس محترم قوه قضائیه ارسال شد.»
یک دفاع سلحشورانه
در واکنشی دیگر از سوی سیاستمداران، پروانه سلحشوری، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگی در واکنش به خبر درگذشت دختر آبی که مقابل دادگاه خودسوزی کرده و درگذشت واکنش نشان داد و در توئیتر خود نوشت: «او تنها دختر آبی نبود. سحر دختر ایران بود. در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین میکنند و ابتداییترین حقوق انسانی را از آنها سلب میکنند و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی میکنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم» بخشی از واکنش سلحشوری نیز قابل تأمل است که بخشی از زنان را نیز مقصر میداند. او معتقد است برخی از زنان علیه زنان هستند و در رابطه با تضییع حقوق بانوان، مردان را همراهی میکنند. در این رابطه برخی از فعالان مدنی زنان در ایران نیز باور دارند که عدهای از زنان، با عدم خودباوری و تشکیک در حقوق ابتدایی خود، باعث میشوند که مردان بهراحتی و با قدرت افزونتر به تضییع حقوق زنان بپردازند. اگرچه در این باره، حرف و حدیثها زیاد است و برخی از زنان در تعریف حقوق زنان، اختلاف نظر دارند اما بنا بهدلایلی، برخی از زنان نیز هستند که اعتقاد دارند زنان توانمندیهای لازم مدیریتی را ندارند.
ممنوعیتی کاملاً غیرقانونی
در هر صورت انتحار دختر آبی اگر از جانب داشتن عارضه روانی دوقطبی بوده باشد یا از جانب علاقه به تماشای فوتبال، در هر دو حالت کم و کیف ماجرا نشان میدهد که اگر زنان میتوانستند در فضایی آرام و غیرمتشنج وارد استادیومهای ورزشی شوند و تیم محبوب خودشان را تشویق و ترغیب کنند و هیجان خود را در طول 90 دقیقه بازی فوتبال در استادیوم بگذارند، شاهد چنین اتفاق ناگواری نبودیم و حتی اگر احیاناً سحر بهخاطر یک مسئله دیگر غیر از فوتبال خودکشی میکرد، دیگر کسی مقصر را کسانی نمیدید که مانع ورود زنان به ورزشگاهها هستند. نکته جالب توجه در خصوص عدم ورود زنان به استادیومهای ورزشی این است که هیچ قانونی در رابطه با این امر صادر نشده است. یعنی در قوانین مدنی ایران هیچ ماده، بند و تبصرهای نیامده است که زنان نمیتوانند از نزدیک به تماشای فوتبال یا سایر رشتههای ورزشی بپردازند اما این ممنوعیت نانوشته تاکنون بهشدت از سوی کسانی که در ورزش کشور دارای قدرت نفوذ هستند، اعمال شده است. بهتر است اگر هم ممنوعیتی وجود دارد بهشکل قانون درآید تا تکلیف برای همگان مشخص شود. انجام یک عمل غیرقانونی باعث ترویج فرهنگی میشود که مردم نیز بخواهند چنین رویهای اتخاذ کنند.
آیا زنان مانع الفاظ رکیک میشوند؟!
در مجموع ماجرای خودسوزی و انتحار سحر خدایاری، دوباره موافقان و مخالفان ورود زنان به استادیومهای ورزشی برای تماشای هیجان فوتبال را رودرروی هم قرار داد و باز استدلالهای موافقان برجسته شد که ورود بانوان به استادیوم بهعنوان تماشاگر، یک حق طبیعی و ابتدایی است و برای تأمین امنیت بانوان در ورزشگاهها میتوان زنان را در یک جایگاه استادیوم جای داد و برای خانوادهها هم یک جایگاه خاص در نظر گرفت.
البته برخی از مخالفان نیز علاوهبر مسئله امنیت، یک وضعیت دیگر را نیز بازنمایی کردند: «موضوع فحاشیهای رکیک در حین تماشای فوتبال». برخی از مخالفان اعتقاد دارند که تماشاگران مرد فوتبال، در حین بازی بهصورت دستهجمعی در بین شعارهای خود از الفاظ بسیار رکیکی استفاده میکنند که شنیدن چنین الفاظی برای بانوان مناسب نیست و اگر بانوان در ورزشگاهها حضور پیدا کنند مجبورند با چنین کلماتی روبهرو شوند و این باعث پدیدار شدن فرهنگ ابتذال خواهد شد. در سوی دیگر اما موافقان استدلال میکنند که اگر زنان حق ورود به ورزشگاهها را داشته باشند، مردان سعی میکنند که از بهکار بردن الفاظ زشت خودداری کنند و البته در این مسیر باید به فرهنگسازیهای گسترده نیز دست زد تا احیاناً فضای استادیومهای ورزشی موجب ترویج فرهنگ ناهنجار بیبندوباری کلامی نشود.
بعد از فوت دختر آبی برخی از چهرهها مثل ورزشکاران، سلبریتیها، اینفلوئنسرها، سیاستمداران و مردم عامه در رسانههای جمعی و اجتماعی واکنشهای مختلفی از خود نشان دادند و باشگاه استقلال پیام تسلیتی منتشر کرد