تحریریه زندگی آنلاین : حدود سه ده پیش یکی از برنامههای گفتگو محور در تلویزیون، پیرامون مباحث خانواده و تربیت فرزندان با صحبتهای مفید کارشناسان راهگشایی ماندگار برای تمام خانوادهها بود. برنامهای با روانشناسان و چهرههای صاحب نام همچون دکتر غلامعلی افروز، دکتر سیما فردوسی، دکتر محمود گلزاری و....دکتر سیما فردوسی متولد شهر کرمان، روانشناس صاحب نام و چهرهای آشنا برای مردم است.
وی از اوایل دهه 70 با این برنامه همکاری داشت و تقریباً چهره شناخته شده برای مردم بود و هست. جذابیت خاص صحبتهای کارشناسان این برنامه باعث شد تا گفتگوی خانواده از پربینندهترین برنامههای سیما در آن سالها باشد.
طرح برخی پرسشها درباره مسائل تربیتی، خانوادگی و اجتماعی دختران و پسران و زنان محور اصلی این برنامه بود.
دکتر سیما فردوسی، متأهل و دارای دو فرزند دختر است و تحصیلات خود در مقطع لیسانس را در دانشگاه شهید بهشتی به پایان رسانده است. پس از آن برای تحصیل در مقطع فوق لیسانس و دکترا به انگلستان رفته و سال 1362 پس از پایان تحصیلات به ایران باز گشت و در مراکز مختلف از جمله مرکز روانپزشکی رازی، دانشکده علوم توانبخشی مشغول به کار شد. سپس در دانشگاه شهید بهشتی به عنوان عضو هیأت علمی و مدیر گروه روانشناسی از سال 1372 تا 82 و روانشناس مرکز مشاوره دانشگاه شهید بهشتی فعالیت کرده است.
در طول این سالها با رادیو و تلویزیون، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، انجمن اولیاء و مربیان و آموزش و پرورش، مراکز علمی و دانشگاهی... همکاری داشته است. این مقدمه بهانه گفتگوی ما بود با این زن پرتلاش و راهگشای عرصه روانشناسی و علوم رفتاری.
بیشتربخوانید:
آمادگی های مالی برای بچه دار شدن
ایشان در حال حاضر عضو شورایعالی آموزش و پرورش، عضو کمیسیون بالینی کودک و نوجوان سازمان نظام روانشناسی و مشاوره است. از او در خصوص وضعیت روانی جامعه که جویا میشویم. میگوید: در حال حاضر افسردگی، اضطراب، وسواس، طلاق و جدایی در جامعه آمار بالایی دارد. انگار جامعه تب دارد، مسائل روانی دیگر نیز نظیر پرخاشگری، ترس نیز به وفور در میان افراد دیده میشود که جامعه کمی به کمک نیاز دارد. او میگوید متولدین دهه شصت نسبت به دهه 70 بهترند آنها متعلق به نسل کاملاً متفاوتی هستند. تحقیقات زیادی روی نسل 70 به بعد انجام شده و نشان میدهد عملکرد مغزشان متفاوت است، مغزهای این نسل نیاز به محرکهای متعدد و قوی دارد تا برانگیخته شود. در نسل 70 به بعد میبینید تفریحات و سخنانشان متفاوت است، با پدر و مادرها همخوانی ندارد. چیزی که برای پدر و مادرشان خوشایند و لذتبخش است، برای آنها اصلاً خوشایند نیست. مغز آنها نیازمند محرکهای قوی و شدید برای لذت بردن است. به همین دلیل است که خانه فامیل نمیروند، چون جاذبهای برای آنها ایجاد نمیکند، درصدی که با اصرار پدر و مادر به مهمانی میروند، حوصلهشان سر میرود. وی میگوید یک خواهر و دو برادر دارد؛ مرحوم پدر او نظامی و مادر نیز انسانی بسیار فداکار بود.
هر دو افرادی با تفاهم زیاد بودند. مخصوصاً در مورد تربیت فرزندان و تحصیل بسیار تفاهم داشتند. خط مشی تربیتی این دو عزیز (پدر و مادر) دوگانه نبود، بلکه در یک راستا قرار داشت. وی میگوید از ابتدا به این رشته، آدمها و مسائل ارتباطی آنها علاقه داشتم. دوست داشتم که همواره در میان جمعها و میهمانیها در کنار خانواده و آشنایان باشم. برعکس بچههای امروز که اغلب به محیطهای انفرادی و بازیهای فردی (بازیهای کامپیوتری، موبایل و ...) علاقه و تمایل دارند. پدرم درادامه تحصیلات من همیشه مشوقم بود. در سالهای نوجوانی تمایل زیادی به آشنایی به سایر زبانها و دنیای خارج از کشور موجب شد تا تلاش کنم و برای ادامه تحصیل در دانشگاه لندن پذیرفته شوم. حمایت پدر و تقبل هزینه تحصیل توسط ایشان موجب شد که وی بتواند بعد از اخذ مدرک لیسانس از دانشگاه شهید بهشتی (فعلی) در سال 1356 به انگلستان سفر کند.
اکنون فارغالتحصیل لیسانس روانشناسی از دانشگاه شهید بهشتی و فوق لیسانس و دکترای همین رشته از کشور انگستان است. در آن سالها آزمون اعزام به خارج برگزار میشد و در صورت موفقیت امکان تحصیل در خارج از ایران برقرار بود. داوطلب ابتدا آزمون زبان و مجوز مربوطه را در داخل کشور اخذ میکرد (باید از 100 نمره حداقل 50 نمره کسب میشد). او میگوید حدود هشت سال در انگلستان مشغول تحصیل بود و مکرر در رفت و آمد؛ خوشحال از اینکه پس از پایان تحصیل مجدد به وطن باز میگردد. هر دانشجو در ابتدا در مدرسه زبان کمبریج باید یک دوره یکساله میگذراند، چون شرط ورود به دانشگاه اخذ این مدرک زبان از کمبریج بود. او میگوید در این دوره که پیشنیاز بود موفق شدم.
پس از پذیرش در دانشکده پزشکی بیمارستان گایز لندن در رشته مورد علاقهام تحصیل کردم. پایان نامه دکترای من جنون جوانی یا همان اسکیزوفرنی بود، پیرامون تفاوتهای شناختی که با بیماران افسرده دارند و استراتژیهایی که در ادراک دارند. در لندن کمی تجربه کاری هم کسب کردم و یک مدرک تحصیلی نیز در خصوص موضوع «ارتباطات انسانی» اخذ کردم. دکتر سیما فردوسی پس از سالها تحصیل با کولهباری از دانش و تجربه به وطن بازگشت و کار خود را در بیمارستان روانپزشکی رازی تهران، معروف به امینآباد سابق آغاز کرد (مدت سه سال). از آنجایی که وی علاقه زیادی به آموزش و تدریس داشت در دانشگاه شهید بهشتی مورد پذیرش قرار گرفت. وی البته در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در بخش پژوهشهای اجتماعی ریاست جمهوری نیز فعالیت داشت و در طرحهای تحقیقاتی با جنبه روانشناسی نیز شرکت کرده بود.
دکتر فردوسی در همه این سالها مراجعان را پذیرش میکرد و همچنان نیز به این امر توجه دارد. وی مدرس آموزش خانواده در سازمان آموزش پرورش است؛ کارشناس مسائل روانشناسی خانواده در صدا و سیما است؛ عضو شورای عالی آموزش و پرورش است؛ همچنین عضو کمیسیون بالینی کودک و نوجوان سازمان نظام روانشناسی است. او معتقد است که تحصیل در خارج تجربه خوبی بود. این که باید برای استقلال و شکوفایی تلاش کرد، بسیار زیبا است ... . برعکس این روزها جوانان خیلی در ناز و نعمت زندگی میکنند.
بیشتربخوانید:
آیا برای بچه دار شدن آمادگی دارید (1)
دکتر سیما فردوسی سالها است ازدواج کرده و همسرش فارغالتحصیل رشته آمار و مدیریت بوده و ثمره این زندگی دو دختر است که یکی دکترای ویروسشناسی و دیگری تخصص جراحی دامپزشکی خوانده است. از او پرسیدم که هیچگاه نخواستید پسر داشته باشید؟
پاسخ داد: خدا نخواست؛ اگر چه زمان گذشته، اما معتقدم داشتن سه فرزند ایدهآل و خوب است. من همیشه به دو فرزند فکر میکردم، ولی اخیراً بر اساس مشاهدات و تحقیقات علمیام در خصوص خانواده و فرزندان به این نتیجه رسیدم که سه فرزند عدد خوبی است و تعادل زندگی وخانواده را در این تعداد فرزند میبینم. همانند هرم تعادل... .
البته بچه سالم و خوب داشتن مهمتر است و در واقع دختر و پسر تفاوتی ندارد. باید خوب تربیت شوند تا برای خود، خانواده و اجتماع مؤثر و مفید باشند. از او در مورد نحوه انتخاب همسر و ملاکها پرسیدم؛ پاسخ داد در محیط کار به همدیگر معرفی شدیم.
من در بخش پژوهشهای اجتماعی کار میکردم که همکارانم واسطه شدند و فردی را معرفی کردند. ملاک من برای ازدواج، شخصیت و اخلاقیات، خلق و خوی خوب، تدین، پایبندی به خانواده و ... بود، البته که هیچ کسی در دنیا کامل نیست ولی انسان میتواند معیارهای خود را طوری انتخاب کند که به صفات عالی انسانی در نزدیکترین حد باشد.
سپاس بابت فرصتی که برای من و خوانندگان مجله گذاشتید؛ لطفاً بفرمایید که در این شرایط کرونا اوضاع شما چگونه است. آیا همچنان فعالیت مشاوره دارید
به دلیل شیوع این بیماری جلسات حضوری ندارم، ولی در گذشته، هفتهای دو تا سه جلسه مشاوره داشتم؛ اما اکنون بهصورت تلفنی مشاوره میدهم.
در این ایام شما چطور خودتان را در منزل مشغول کردهاید؟
در این روزها فرصت پیدا کردهام تا کتابی پیرامون اضطراب در کودکان و نوجوانان بنویسم. مشغول مطالعه نیز هستم. بیشتر فرصت میکنم به کارهای منزل برسم. با بچههاو تلویزیون بیشتر وقت میگذارم و فیلم نیز نگاه میکنم.
به نظر شما چگونه باید این دوران را مدیریت کرد و گذراند؟
الان شرایط دشواری در زندگی برای همه حکمفرما است. رفتار انسانها به تبعیت از شرایط باید تغییر کند. باید خود را منطبق و سازگار با شرایط کنیم. انتظار است که افراد هوشمند بتوانند خود را بهتر و راحت سازگار کنند. همه باید از یکدیگر یاد بگیریم که صحیح عمل کنیم. اولین مساله طرز تفکر است و اینکه چگونه به مسائل نگاه کنیم. نباید فکر کرد که دنیا به آخر رسیده و باید دانست که این نیز دورهای گذرا است. با آگاهی دقیق از اصول و راهکارهای انتقال بیماری میتوان بهتر زندگی کرد.
در دوران کرونا بحث خودمدیریتی بسیار اهمیت دارد. مدیریت رفتارها، اندیشه، فکر و ارتباطات منظور است. اگرچه تحمل این اوضاع دشوار است، ولی باید به عنوان یک دوران فرصت برای بودن در کنار عزیزان به آن توجه کرد. همچین فرصتی برای بودن کنار خانواده، فرزندان و همسر کمتر پیش میآید. این دوران تمام میشود و انسانها مجدد مانند ربات باید به دنبال کار و زندگی بدوند.
در دوران قبل از کرونا بیشترین نگرانی و دغدغه مادران این بود که کمتر در کنار فرزندان هستند. خیلیها آرزو داشتند که مدارس تعطیل باشد تا بیشتر در کنار فرزندان خود باشند. اکنون این فرصت برای شناخت بیشتر فرزند و آموزش صحیح زندگی بسیار ارزشمند و سازنده است.
انسان نباید زندگی را متوقف کند. زنان فراوانی داریم که با روحیه مدیریتی خود در همه ابعاد زندگی خانواده و اجتماع موفق هستند و تحت تأثیر مشکلات قرار نمیگیرند. رکود و توقف در زندگی معنی ندارد؛ به قول شاعری که گفته: موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
تا زمانی که زنده هستیم و قادر به فعالیت، باید توانایی و ایستایی خود را حفظ کنیم.
در این دوران باید با کمترین امکانات از کنار هم بودن لذت ببریم. حتی در بالکن منزل یا کنار پنجره و یا حیات خانه باید از مصاحبت با همدیگر شاد بود و قدردان فرصت زندگی که خداوند به ما هدیه کرده است. هزینهای هم ندارد. دیدن یک فیلم در کنار هم در منزل یا خواندن کتاب میتواند بهترین تفریح باشد. این ایام را میتوان گذراند، ولی چگونه گذراندن آن مهم است.
واکنش افراد در شرایط کنونی کرونا وابسته به خصوصیات قبلی او است. شرایط قبل از کرونا هر فرد در تغییر حالات کنونی او تأثیر دارد. اگر سابقه وسواس داشته است، این حالت او بیشتر میشود. اگر قبلاً افسرده بوده یا اضطراب داشته است، اکنون و در شیوع کرونا این عارضه بیشتر است و ... .
بیشتربخوانید:
آیا برای بچه دار شدن آمادگی دارید(2)
وسواس فکری و بهداشتی نیز یکی از مشکلات این روزها است. چطور میتوان آن را مدیریت کرد؟
وسواس در افرادی بهوجود میآید که تحت فشار هستند. باید این افراد مورد گفتگو و مشاوره قرار گیرند. خیلی از عادتهای وسواسگونه را باید با گفتار درمانی ترک کرد. وسواس افراطی پیامدهای ناگواری از جمله اضطراب به همراه دارد.
کسانی که بیش از حد در حال رعایت نکات بهداشتی هستند، زمینه وسواس دارند و باید برای مقابله با این حالت خودشان را با کارهای مختلف مشغول کنند تا از این احوال عبور کنند. افراط در هر کاری وسواس میشود. اعضای خانواده نباید این افراد را مسخره کنند و باید الگوهای خوبی داشته باشند تا پیروی کنند. آموزش، حمایت، عدم تمسخر، گفتگو کردن علمی و منطقی و داشتن سرگرمی توصیه میشود. انسان اگر ساکن و صامت باشد از بین میرود.
برای جلوگیری از وسواس چگونه میتوان از سنین کمتر پیشگیری کرد؟
مهمترین اقدام این است که هر کسی نسبت به سن، شرایط و مهارت باید فرزندان خود را مدیریت کند. خانمها و مادران محترم میتوانند با آموزش مهارت و توانمندیهای مختلف، فرزندان را در مسیر صحیح قرار دهند. هر کسی که مهارت و توانایی یا هنری آموخته باشد، در زمانهای خاص مانند همین کرونا یا حتی مواقع استرس و اضطراب، پناه به هنر، خلاقیت، ورزش مورد علاقه و ... خود میبرد و خود را سرگرم میکند، حتی به افراد حساس یا وسواسی میتوان آگاهی داد تا با این رویکرد با مشکل خود مقابله کنند.
در این دوران کرونا چگونه میتوان در محیطهای خانگی فرزندان را خلاق کرد؟
این ایام به دلیل خطر گسترش و ابتلا به بیماری کرونا، بیرون رفتن از منزل یا تفریح در پارکها و ... صحیح نیست. وظیفه پدر و مادر است که با امکانات و تواناییهایی که دارند ببینند چگونه میتوانند موجب ایجاد خلاقیت و برقراری سرگرمی برای فرزند خود شوند. ما باید بهجای موبایل و بازیهای کامپیوتری جایگزین مناسبی برای تفریح فرزند خود داشته باشیم. بازیهای فکری میتوانند جایگزین خوبی باشند. باید بازیهای جدید داشته باشیم. بازیهایی که در آن حرکت باشد و تحرک را در فرزندانمان ایجاد کند، مهم و مناسب است. از آموزش و انجام نقاشی آبرنگ یا طراحی، همچنین بازیهایی که در آن میتواند برنده و جایزه داشته باشد، میتوان در منزل کمک گرفت. برنامه ریزیهایی مشابه برنامههای مهد کودک میتوان در نظر گرفت، قصهخوانی، کتابخوانی و ... .
پدران و بهخصوص مادران باید مکرر به خود بگویند که دیگر چنین فرصتی پیش نخواهد آمد که در منزل کنار فرزندانم باشم. بچهها سریع بزرگ میشوند و زمان به سرعت سپری میشود.
در آینده افسوس میخوریم که چرا آن روزها را قدر ندانستیم...!
جوانان و خانوادهها باید خودشان را به اخلاقیات مقید کنند، چون در غیر این صورت هر رفتاری سر خواهد زد. باید یکسری از بکن/ نکنهای اخلاقی را در نظر گرفت و در چارچوب قانونی و اخلاقی گام برداشت. جوانها باید در انتخاب و ازدواج خیلی دقت کنند. این آمار بالای طلاق به همین خاطر است که در انتخابهای خود دقت نداشته یا عجولانه و از روی هوا و هوس بوده یا اینکه صرفاً به توصیه دیگران بوده و ... و از روی منطق و عقل انجام نشده است.
مادران باید به فرزندان خود تلاش برای سازگاری و سازندگی آموزش دهند. نباید با بروز یک مشکل کوچک کار به طلاق بکشد. باید بستری فراهم کرد که با سختیها تا حد ممکن کنار آمد. اگر مشکل کوچکی پیش آمد باید باور کند و بگوید در طول سالها چقدر توانسته تغییر کند تا با مشکلات مقابله کرده و به رفع آن منجر شده است. همه باید به سمت پیشرفت و تحول فردی و اجتماعی پیش برویم.