نهاد خانواده تضمین کننده سلامت جامعه است و هر خانوادهای یکی از سلولهای پیکره اجتماع را تشکیل میدهد، وقتی اینها سالم باشند و رفتار درست داشته باشند جامعه نیز سالم خواهد بود.
ویژگیهای فرهنگی اقتصادی و اجتماعی تأثیر مستقیم بر چرایی کودکهمسری دارد و فقر فرهنگی، نبود دانش و مهارت لازم والدین و فرزندان، دختران بازمانده از تحصیل در سنین پایین ، فقر مالی از عوامل مؤثر بر این مسئله است.
طلاق یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی است و ارائه سیاستها و راهبردهایی که بتواند کارآمد و مؤثر باشد گام مهمی است که در وهله اول در مقیاس کوچکتر در درون خانواده و در مقیاس بزرگتر به وسیله برنامهریزان جامعه باید صورت بگیرد.
آموزش سواد اجتماعی و مهارتهای زندگی یکی از مهمترین روشهای پیشگیری و کاهش طلاق است و گفتوگو میان خانواده میتواند راهکارهای موثری برای کاهش طلاق در جامعه باشد و این زمانی اتفاق میافتد که زوجها از آموزشهای لازم در این زمینه برخوردار باشند و مهارتها را به خوبی یاد بگیرند.
جوانان از بسیاری از آموزشهای نوین در حوزه سبک زندگی بیاطلاع و بیبهره هستند. متاسفانه آموزشهای موجود در حوزه مهارتهای زندگی مستمر، کافی و کیفی نیستند و این مانع اثرگذاری آن میشود.
اگر هر واحد انسانی را به عنوان یک اندیشه و عمل سیار و سیال در جامعه بپنداریم ضرورت آموزش و توانمندسازی افراد نمایانتر میشود چرا که اگر یک فرد از بدو تولد در هر موقعیت جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی تربیت و تعالی نیابد در آینده و در هر موقعیتی اثرات سوء بجا خواهد گذاشت. مادامی که سازوکار اصولی، علمی و قانونی برای مداخلهگری نخبگان و فعالان فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه فراهم نشده نمیتوان توقع تاثیرگذاری بیشتر آنها را داشت. اگر سازوکاری منطقی در قالب ایجاد تیمهای مشاوره، ارزیابی و روشنگری برای ورود به مسائل اجتماعی و ایجاد تفاهم در جامعه عملی شود پیشگیری از آسیبهای اجتماعی تسهیل میشود.
«فقر» به عنوان یکی از مهمترین موانع توسعه و از عوامل تاثیرگذار در تضعیف جامعه است. فقر در هر شکلی اعم از اقتصادی، فرهنگی، علمی، مهارتی، فقر امکانات و خدمات، افراد را به سمت آسیبها سوق میدهد.