سمیه جاهد عطائیان
جبران کمبود محبت مادر در زندگی مشترک
در عین حال ناهید محمدپور، روانشناس شخصیت و مدرس دانشگاه در گفتگو با خبرنگار دنیای زنان ضمن آسیب شناسی دلایل گرایش پسرها به ازدواج با دختران بزرگتر از سن خودشان تاکید میکند: اگر تفاوت سنی میان دختر و پسر چندان زیاد نباشد و به طور تقریبی دختر بیشتر از سه سال با پسر تفاوت سنی داشته باشد، از منظر روانشناسی چندان نمیتوان به این مساله ایراد وارد کرد و باید به هماهنگی زوجین از نظر نیازها، مسائل فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی، تربیتی و ... به خصوص پذیرش زوج توجه شود چرا که این مساله به مراتب مهمتر از تفاوت سنی مختصر میان آنها است. اما زمانی که این فاصله سنی میان دختر و پسر زیاد میشود موضوع از زوایای دیگری نیاز به بررسی و موشکافی دارد. وی ادامه میدهد: زمانی که دختر و پسری برای مشاوره قبل از ازدواج به روانشناس مراجعه میکنند تلاش میشود تا علاوه بر وضعیت سنی آنها، میزان تناسب یا اشتراک و تضاد شخصیتی میان آنها در کنار نیازهایشان بررسی و مورد ارزیابی قرار گیرد. روانشناسان با دادن آگاهی به آنها، طرفین را به بسیاری از تفاوت یا تشابهات آگاهی میدهند.
به طور مثال دختر و پسرها باید بدانند که اگر فردی درونگراست در ازدواج با فرد برونگرا با مشکلات زیادی روبه رو خواهد شد به همین دلیل باید قبل از ازدواج به بهترین شکل ممکن به خودشناسی در مورد نیازهای خود رسیده باشند. محمدپور با بیان اینکه تمایل پسران برای ازدواج با دختران بزگتر از خودشان به دلایل فردی و اجتماعی باز میگردد خاطر نشان میکند: یکی از دلایلی که برخی از آقایان در زمان انتخاب همسر به سراغ زنان مسنتر از خود میروند این است که آنان به صورت ناخود آگاه به دنبال «مادر» است نه «همسر». این دیدگاه به دوران کودکیشان برمیگردد که ممکن است در خانواده مادرسالاری حاکم بوده و همیشه حرف اول و آخر را مادر خانواده زده است به همین دلیل در بزرگسالی هم آنها تصور میکنند که یک خانم بزرگتر از خودشان بهتر از عهده این موضوع بر میآیند؛ گروهی نیز به دلیل اینکه کمتر از جانب مادر خود محبت دیدهاند به دنبال کسی هستند که کمبود محبت مادری را برایشان جبران کند. ممکن است نقش مادری در ابتدای زندگی برای همسر خوشایند و جذاب باشد اما همسر به مرور زمان یاد میگیرد که باید نقش همسری را ایفا کنند نه نقش مادری که این تفکر حس بسیار بدی را در طولانی مدت به زوجه القا خواهد کرد.
همسرتان همیشه جذابیتهای اوایل زندگی را ندارد
این روانشناس میافزاید: بعد دیگر این موضوع به مسایل اجتماعی بر میگردد، تغییر سبک زندگی، روابط اجتماعی و ماشینی شدن آن، به ما میفهماند که تمام روابط حتی ازدواج با گسترش زندگی شهرنشینی و مدرن شدن، دستخوش تغییرات عظیمی میشود که باید با تمام این تحولات آشنا شد، آنرا پذیرفت و راهکارهای کنار آمدن با آن را آموزش دید. به همین دلیل اگر در گذشته سن آقا و خانم برای ازدواج از اهمیت بیشتری برخوردار بود، در حال حاضر این موضوع چندان برای جوانان مهم نیست، از آنجایی که خانوادهها روش مواجهه با عصر جدید و مدرن را هم یاد نگرفتهاند همین امر باعث میشود جوانان دست به انتخابهای نادرستی در ازدواج زده و با مشکلاتی روبه رو شوند. وی افزایش سطح تحصیل، درآمد و داشتن شغل برای دختران و زنان امروز را دلیل دیگری برای تغییرات کنونی در انتخاب همسر میداند و میافزاید: در جامعهای که فقر و بیکاری وجود داشته باشد، آقایان که از اعتماد به نفس کمتری برخوردار هستند به ازدواج با خانم بزرگتر از سن خود که از تمکن مالی برخوردار است اشتیاق بیشتری نشان میدهند، چرا که این موضوع باعث میشود دغدغه آقا برای کسب درآمد زایی کاهش یابد؛
در عین حال خانمها نیز که زمان زیادی برای ادامه تحصیل و کسب وجه اجتماعی صرف میکنند، زمان مناسب برای ازدواج را سپری میکنند و با کم شدن متقاضیان ازدواج، به تقاضای مردان کوچکتر از سن خودشان برای ازدواج پاسخ مثبت میدهند. به گفته این روانشناس، برخی پسران نیز به دلیل شرایط خانوادگی و تربیتی از اعتماد به نفس کمتری برخوردار بوده و با ازدواج به دنبال کسب محبت هستند پس به دنبال گزینهای برای ازدواج میگردند که با داشتن اقتدار و حس مسئولیت پذیری، کاستیهای او را پوشش داده و زیر سایه آن گذران زندگی کنند.
محمدپور به ضرورت برجسته سازی نقش مشاوره پیش از ازدواج در میان جوانان تاکید میکند و میگوید: مزیتی که مشاوره پیش از ازدواج دارد این است اگر مشاور ازدواج زوجین را هم تایید نکند به دختر و پسر آگاهی داده میدهد که چگونه بهتر بتوانند با مشکلات پیش رو کنار بیایند. از سویی دیگر ممکن است زوجین از تبعات منفی این گونه ازدواج که تناسب سنی چندان مناسبی بین طرفین وجود ندارد غافل بوده و تنها به بعد اقتصادی توجه داشته باشند در حالی که جذابیتهای اوایل آشنایی در بلند مدت تبدیل به عامل دلزدگی از یکدیگر میشود.
خانواده موافق است؟
وی با بیان اینکه خانوادهها نیز با وجود تغییر سبک زندگی در دنیای امروزی، همچنان مخالف ازدواج دختران با پسران کوچکتر از سن فرزندشان هستند خطاب به آنها یادآور میشود: اگر خانوادهها با موارد این چنینی مواجه شدند بهتر است به جای تحریک حس لجبازی در فرزند، او را ترغیب کنند تا از مشاور و روانشناسان کمک بگیرند زیرا گاهی در مشاورهای پیش از ازدواج معلوم میشود که طرفین به بلوغ فکری و عاطفی لازم و شناخت کافی از خودشان نرسیدهاند چرا که سن رسیدن به بلوغ عاطفی ارتباطی با سن شناسنامهای افراد ندارد و مشاوران در آگاهی بخشی در این زمینه به جوانان کمک میکنند. این روانشناس شخصیت در ادامه، تبعات اجتماعی حاصل از عدم رعایت توازن سنی در ازدواج را نیز بسیار برجستهتر از تبعات روانی میداند و مطرح میکند: کاهش جمعیت، افزایش میزان طلاق و اختلالات روانی از موارد مهم تبعات اجتماعی حاصل از این نوع ازدواج است که در آن تناسب سنی از اهمیت چندانی برخوردار نیست.
به طور مثال ممکن است آقا که سن کمتری دارد علاقه زیادی به داشتن بچه به عبارت دیگر "گرسنگی جاودانگی" بیشتری داشته باشد اما خانم با داشتن سن بالاتر نگاه مثبتی به این موضوع نداشته باشد یا برعکس. همین موضوع میتواند بقای زندگی را با خطراتی روبرو سازد بنابراین بهتر است اگر جوانان میخواهند انتخابهای این گونه هم داشته باشند بهتر از تبعات آن آگاه باشند تا با پذیرش آسیب کمتری ببینند. محمدرضا رضایی روانشناس، نیز در گفت و گو با خبرنگار دنیای زنان، با اشاره به زوایای دیگری از دلایل اقبال برخی از پسران برای ازدواج با دختران بزرگ تر از سن خودشان عنوان میکند: وضعیت اقتصادی جامعه و میزان اشتغال یا بیکاری به صورت مستقیم بر روی رسم و رسوم، عرف و یا قوانین ازدواج تاثیر گذاشته و آنرا دستخوش تغییر و تحولاتی میکند.