امروزه با توسعه بخش صنعت لزوم یافتن محلهای مناسب برای دفن پسماندهای صنعتی و خطرناک، با هدف جلوگیری از آلودگیهای خطرناک در محیط زیست روزبهروز بیشتر میشود. مطالعات مکانیابی محلهای دفن پسماندهای ویژه یکی از الزاماتی است که در این راستا در تمام کشورها صورت میپذیرد. تعیین معیارها و اصول لازم برای انجام این امر، اساس این مطالعات را تشکیل میدهد. معیارهایی نظیر شرایط اقلیمی، هیدرولوژیکی، هیدروژئولوژیکی، زمینشناختی، لرزهخیزی و امثال آن از نقطه نظر شرایط طبیعی از یک سو، و معیارهایی نظیر رعایت حرایم مصنوعی، نظیر مناطق چهارگانه تحت مدیریت سازمان، حریم خطوط انتقال مواد نفتی، آب، نیرو، راههای دسترسی، پراکنش صنایع، جمعیت، و غیره از سوی دیگر مواردی هستند که در انجام این مطالعات نقش اساسی دارند. با انجام این مطالعات با اتخاذ روشهای خاصی نسبت به امتیازبندی گزینههای فرضی اقدام و پس از درجهبندی گزینهها، در قالب سیستم اطلاعات جغرافیایی، سایتهای اولویتدار انتخاب میشوند.
شايد بتوان توسعه پايدار را به اين صورت توصيف كرد: «توسعه اقتصادي رو به رشد و متعادل، گسترش برابري و مساوات اجتماعي و پايداري زيستمحيطي در كنار هم». نياز به شاخصهاي توسعه پايدار در كنفرانس محيط زيست و توسعه سازمان ملل «UNCED» كه در ريودوژانيرو در سال 1992 برگزار گرديد نيز مورد تأكيد قرار گرفت. كميسيون توسعه پايدار (Commision On Sutainable Development) در سال 1995 یک برنامه پنج ساله برای کار روی شاخصهای توسعه پایدار به تصویب رساند. این اولین بار بود که در سازمان ملل یک تصمیم و تعهد برای تدوین شاخصها اتخاذ میشد تا در اختیار تصمیمگیران در سطوح ملی قرار گیرد. برای حرکت به سوی توسعۀ پایدار، دولتمردان در تمام سطوح محلی، ملی، منطقهای و بینالمللی نیاز به اطلاعات دارند. در عین حال سازمان حفاظت محیط زیست، به عنوان مرجع ملی در زمینه محیط زیست کشور در تمام فعالیتهای زیستمحیطی خود ملزم به پیاده نمودن شاخصهای مربوط است.
ضایعات سمی و خطرناک که زاییدۀ دست بشر و حاصل فعالیت در بخشهای مختلف صنعت، کشاورزی، خدمات و تجارت میباشد. این ضایعات در طول سالیان و بهویژه در دو دهه اخیر در کشور، بدون توجه به اصول مهندسی و زیستمحیطی در زمین یا آبهای پذیرنده تخلیه شده و یا حداکثر با بیتوجهی هر چه تمامتر در هر نقطهای در گوشه و کنار شهرها و آبادیها دفن شدهاند که در اثر عدم رعایت اصول علمی و زیستمحیطی، باعث آلودگی آب، خاک و هوا شده و سلامت انسان و سایر موجودات زنده را به خطر افکنده است.
با گذشت زمان و مشخص شدن آثار سوء ناشی از دفن غیراصولی این مواد در محیط و عوارض نامطلوب و مخاطرهآمیز آن بر موجودات زنده و عوامل زیستمحیطی آن، کشورهای صنعتی را برآن داشت تا قوانین مبسوطی را به منظور کنترل مواد زائد سمی و خطرناک در سال 1980 به مرحله اجرا گذارند. اولین قوانین و مقرارت مربوط به کنترل مواد خطرناک و سمی کشورهای عضو بازار مشترک اروپا به مرحله اجرا درآمده است. سپس سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD)، اولين مقررات مربوط به صادرات اين مواد از كشورهاي عضو سازمان فوقالذكر را در سال 1986 به موارد اجرا گذارد. در سال 1987 برنامههای زیستمحیطی سازمان ملل (UNEP)، اصول و خطمشی مدیریت مواد زائد خطرناک را مورد پذیرش قرار داده و به دنبال آن در سال 1989 معاهده بازل (در کشور سوئیس) به منظور کنترل حملونقل برونمرزی چنین ضایعات و موادی توسط 35 کشور شرکتکننده به امضاء رسید. در حال حاضر اغلب کشورهای دنیا نیز از جمله جمهوری اسلامی ایران (از سال 1371) به عضویت این کنوانسیون درآمدهاند. از آنجایی که تولید پسماندهای خطرناک و مسأله دفع اصولی و زیستمحیطی آن به مرور زمان بهویژه در دو دهه اخیر در کشور به صورت یک معضل حاد محیط زیست درآمده است، و همگام با توسعه اقتصادی و صنعتی میرود تا این مشکل ابعاد گستردهتری پیدا کند. بنابراین لازم است تا مطالعات و بررسیهایی در زمینه شناسایی کمی و کیفی و اعمال مدیریت زیستمحیطی پسماندهای خطرناک کشور بهصورت روندی علمی و سیستماتیک درآید، که در راستای مدیریت زیستمحیطی این پسماندها، مطالعات مکانیابی محلهای دفع و دفن پسماندهای ویژه بهصورت پوششی برای کل نواحی کشور به اجرا درآمده است. هدف از عنوان نمودن اين بحث مروري كوتاه و اجمالي بر چگونگي «انتخاب پهنهها و مناطق مستعد، انتخاب گزينههاي فرضي، درجهبندي و امتيازبندي سايتهاي انتخابي» با استفاده از ابزار سيستم اطلاعات جغرافيايي (GIS) است.
1- تعریف پسماندهای ویژه
ابتدا لازم است در مورد این عبارت توضیح کوتاهی ذکر شود. برای عبارت
«Hazardous wastes» يا زبالههاي خطرناک و به منظور عدم ایجاد حساسیتهای محلی و یا اجتماعی واژه «زبالههاي خطرناك» به «پسماندهاي ويژه» معادلگزيني گرديده است. عموماً نقطه آغازین در ایجاد یک پسماند خطرناک زمانی است که یک ماده بالقوه خطرناک پس از اعمال تغییراتی، وضعیت یا خاصیت خود را بهگونهای که تامینکنندۀ شرایط مورد انتظار باشد، از دست میدهد. محصولاتی که به دلایل مختلف شرایط مطلوب کیفی را از نظر تولید ندارند و همچنین حلالهای مصرف شده که به مجرد مصرف، با وضعیت و شرایط قبل از استعمال تفاوت دارند، مثالهای بارزی از این واقعیت میباشند. ازطرفی به علت کاربرد مواد خطرناك در گستره وسیعی از فعالیتهای انسانی نظیر صنایع، قطبهای کشاورزی،
(Hazardous Materials/HazMat) تجاری و حتی فعالیتهای خانگی مطرح میباشد؛ لذا تولید پسماندهای ویژه نیز منحصر به فعالیت خاصی نمیگردد. در عین حال از نظر میزان، بیشترین اهمیت متوجه فعالیتهای صنعتی است. برای شناسایی پسماندهای خطرناک ویژگیهای خاصي چون ميل تركيبي شديد و (Reactivity)، سميت (Toxicity)، قابليت انفجار (Explosivity) خاصيت خورندگي (Corrosivity) در نظر گرفته شده است. در ضمن با ذکر عبارت «ساير مشخصات» در تعريف فوقالذكر انعطاف لازم پيشبيني شده است. این ویژگیها با انجام آزمایشهای استاندارد و از پیش تعریفشدهای کاملا قابل بررسی است. در عين حال از طیف بسیار وسیعی از مواد خطرناک تعداد محدودی پراستفاده هستند، برای مثال در تحقیقاتی که در ایالات متحده امریکا به انجام رسیده است تريكلرواتيلين 33 درصد، تولوئن 28 درصد، كلروفرم 20 درصد، فنل 15 درصد، اتيلبنزن 13 درصد، و تتراكلريدكربن 8 درصد در صنعت مورد استفاده قرار میگیرند. به معنای دیگر بسیاری از مواد و پسماندهای خطرناک شناخته شده، خطرناکتر و حادتر از پسماندهای مورد مطالعه در این پژوهش بودهاند، ولی به علت اینکه به ندرت مورد استفاده قرار میگیرند و یا دارای کاربرد چندان گستردهای نیستند، کمتر مورد بحث قرار میگیرند. یادآوری این نکته نیز از اهمیت زیادی برخوردار است که در طراحی و اجرای تمامی مراکز دفن پسماندهای خطرناک در ایالات متحده (646 مرکز دفن)، به نوع و میزان پسماندهای موجود در هر منطقه تاکید زیادی شده است. براساس بررسیهای به عمل آمده و با توجه به جمعیت کشور، همچنین درآمد ناخالص ملی، و مقایسه با میانگین سرانه تولید پسماندهای ویژه سایر کشورهای درحال توسعه، سرانه تولید پسماند ویژه به ازای هر نفر در سال، 13/4 کیلوگرم به استثنای لجنهای اسیدی و روغنهای تصفیه دوم (روغنهای سوخته) میباشد. برای مثال در استان تهران، بهطور میانگین در هر سال رقمی در حدود 140 تن پسماند ویژه به استثنای لجنهای اسیدی و روغنهای سوخته تولید میشود. البته باید به این میانگین حجم زیادی از پسماندهایی که طی سالهای گذشته در محل واحدهای تولیدکننده اینگونه پسماندها نگهداری میگردند، اضافه نمود. در عین حال برای پسماندهای تولید شده، باید مراکزی به عنوان مراکز دفع و دفن پسماندها وجود داشته باشد تا پس از حمل آنها به این مراکز، فرآیندهای تصفیه و دفن برروی آنها صورت پذیرد؛ بدیهی است که این مراکز باید براساس مطالعات مکانیابی تعیین شوند. هدف از عنوان نمودن این مقاله، بحث درباره چگونگی انتخاب این نقاط به عنوان مراکز دفع و دفن پسماندهای ویژه است.
2- معیارهای زیستمحیطی مکانیابی محلهای دفن پسماندهای ویژه
مطالعات مکانیابی محلهای دفن پسماندهای ویژه در اصل به شرایط طبیعی و قانونی هر منطقه وابسته است.
برای مثال در کشورهایی نظیر سوئد، فنلاند و یا آلمان در انجام مطالعات مکانیابی، به لرزهخیزی و رعایت فواصل لازم از گسلهای فعال اهمیتی داده نمیشود. در مقابل به علت لرزهخیز بودن کل نواحی کشورمان، بحث لرزهخیزی و رعایت فواصل لازم از گسلهای فعال و حتی غیرفعال در انتخاب گزینههای مورد مطالعه الزامی است. گرچه در کشورهای توسعهیافته با گسترش فناوریهای مدیریت پسماندهای ویژه از یکسو، و معضل کمبود زمین برای دفن پسماندها (به علت اقلیم حساس) از سوی دیگر؛ «تصفيه، بازيابي، بازيافت، توليد انرژي، امحاء و ...» در اولويت اول و گزينه «دفن در زمين» در اولويتهاي بعدي قرار گرفته است. در عين حال با توجه به شرايط اقتصادي موجود در كشور و عدم وجود محدوديت كمبود زمين، گزينه دفن در زمين در كشور ما از اولويت خاصي برخوردار است.
بهطور کلی معیارها و اصولی که در مطالعات مکانیابی محل دفن پسماندهای ویژه باید مورد توجه قرار گیرند، به دو دسته «معيارها و اصول زيستمحيطي طبيعي و انسانزاد» تقسيم ميشوند. در (جدول 1) معیارهای دخیل در انتخاب مرکز دفن که برای انتخاب نهایی و امتیازبندی موثر هستند آورده شده است. در ادامه به بحث بیشتری راجع به معیارهای مذکور میپردازیم.
2-1- معیارهای زیستمحیطی طبیعی
بهطور کلی برخی از محدودیتهای طبیعی در انجام مطالعات مکانیابی محلهای دفع پسماندهای ویژه وجود دارند که در مطالعات مکانیابی محل دفع و دفن پسماندهای ویژه میبایست ملحوظ گردند. این معیارها عبارتند از:
1- نواحی سیلگیر و دشتهای سیلابی: محلهای دفع و دفن پسماندهای ویژه به هیچ عنوان نمیبایست در نواحی سیلگیر و یا در داخل دشتهای سیلابی قرار داشته باشد. این امر یکی از محدودیتهای جدی برای انتخاب محلهای دفن پسماندهاست. بنابراین در محیط GIS پس از شناسايي اين پهنهها، بايد حريم مناسب براي دشتهاي سيلابي درهها و نواحي سيلگير واقع در نواحي دشتها، سردشتها، مخروطهافكنهها و مناطق پست مخلوط و از قلمرو مناطق تحت مطالعه خارج شوند.
2- زمینهای ناپایدار: اصطلاحاً زمینها و نواحی که از نظر شرایط زمینشناسی، خاکشناسی و مورفولوژیکی به علت شیب تند، تکتونیک فعال، طبقات ضخیم و یا جنس خاک با نفوذپذیری بالا (همراه با بارندگی و نزولات جوی زیاد) و امثال آنها، زمینهای ناپایدار عنوان میشوند. به همین علت با شناسایی این مناطق و ملحوظ نمودن حریم مناسب در محيط GIS میتوان در انجام مطالعات مزبور، این پهنهها را حذف نمود.
3- چشمهها و رودخانهها (دائمی و فصلی): با توجه به اینکه چشمهها، محل و مظهر ظهور آبهای زیرزمینی به سطح زمین هستند و همچنین رودخانهها محلهایی هستند که امکان انتخاب سایت دفع و دفن در آنها وجود ندارد در محيط GIS، با تعیین حریم مناسب از حیطه مطالعات حذف خواهند شد. تعیین حریم در رابطه با چشمهها (اعم،GIS در محیط از چشمههای معدنی، آبگرم و غیره) وابسته به دبی، دايمی یا فصلی بودن آنها و همچنین کیفیت آب آنها خواهد بود.
4- مناطق مستعد زمینلغزش و سنگریزش: زمینلغزشها و سنگریزشها از جمله پدیدههای خطرآفرین زمینشناسی محسوب میشوند که میبایست با شناسایی پهنههای مستعد مربوطه و ملحوظ نمودن حریم مناسب در محيط GIS، از قلمرو مطالعات مکانیابی حذف گردند.
5- مناطق مستعد بهمن، فروچاله و مناطق کارستیک: مناطق و پهنههای مستعد بهمن، فروچاله، غارها و مناطق کارستیک نیز از جمله محدودیتهایی هستند که در مطالعات مکانیابی محلهای دفع و دفن پسماندهای ویژه میبایست به آنها توجه شود.
6- حریم دریاچهها، تالابها و مردابها: با توجه به وجود منابع آبی متعدد و حساس در سطح مناطق مورد مطالعه، لازم است تا علاوه بر حذف این پهنهها در مطالعات، با تعیین حریمهای کاملا قابل اطمینان در محیط GIS، حریمهای لازم در خصوص این معیار حذفکننده مهم رعایت شوند.
7- مناطق با توپوگرافی و موفولوژی پرشیب و کوهستانی: پرواضح است که نواحی پرشیب و کوهستانی برای انتخاب محلهای دفع و دفن پسماندهای ویژه نامناسبند؛ بنابراین با حذف این نواحی در محیط GIS چنين پهنههايي از قلمرو مطالعات مکانیابی حذف خواهند شد.
8- شکستگیهای زمین، گسلهها و لرزهخیزی: وجود یک لایه از گسلههای موجود در مناطق مورد مطالعه، از جمله مواردی است که با اعمال حریمهای مربوطه، میتوان بخشهای دیگری از پهنههای مورد بررسی را از قلمرو مطالعات خارج نمود. نکته مهم آن است که با توجه به اینکه هنوز در کشورمان اطلاعات دقیق و کاملی از تمامی گسلها وجود ندارد و کلیه مناطق کشور دارای پتانسیل لرزهخیزی بالایی میباشند، پیشفرض اولیه آن است که تمامی گسلهایی که در نقشههای زمینشناسی به نقشه درآمدهاند، از جمله گسلهای فعال بهشمار میآیند. در نتیجه، حريم مناسب در محيط GIS براي گسلهاي اصلي، فرعي (بزرگ و كوچك) و همچنين سيستمهاي لرزه، اعمال شده و از حيطه مطالعات حذف ميشوند.
9- اکوتوریسم و چشماندازهای زیبا: حفظ هر یک از جنبههای میراث انسانی، مانند منابع زیستشناختی و زمینشناسی سیاره زمین، بر پایه سه اصل مهم جنبههای زیباییشناختی طبیعی که باید به خاطر خودشان نگهداری شوند، باید پایهای برای پژوهش، آموزش و پرورش باشند و نیز دارای ارزش هنری یا فرهنگی باشند. از نظر زیباییشناسی میتوان چشمانداز را بر اساس یک دسته معیارهایی تعریف کرد که بعضی از این معیارها عبارتند از:
معیار تنوع، هارمونی، بافت، طبیعی بودن، پاکیزگی، رنگ، بو، صدا، کمیابی، امنیت، تحریک و برانگیزش روانی، زیبایی و امثالهم. نکته مهم آن است که بحث رعایت چشمانداز محل دفن با رعایت چشماندازهای اکوتوریسمی متفاوت از همدیگر بوده و رعایت چشمانداز محل دفن، بحث جداگانهای در مطالعات مکانیابی میباشد.
در عين حال با شناخت منابع اكوتوريسم هر منطقه، حريم لازم در محيط GIS اعمال گرديده و از حيطه مطالعات مكانيابي حفظ ميگردند.
2-2-معیارهای زیستمحیطی حذفکننده انسانزاد
همانگونه که در بالا ذکر گردید برخی از معیارهای حذفکننده نیز وجود دارند که به علت فعالیتهای انسانی متفاوت میبایست در مطالعات مکانیابی ملحوظ شوند. در زیر برخی از معیارهای مهم حذفکننده مکانیابی محلهای دفع و دفن پسماندهای ویژه ذکر میگردند؛ همچنین سایر موارد محلی بوده و باید در مطالعات میدانی مورد شناسایی قرار گرفته و ملحوظ شوند.
1- مناطق چهارگانه و تحت مدیریت حفاظت محیط زیست: مناطق چهارگانۀ تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست تنها مناطقی در کشور هستند که سعی در حفظ طبیعت آن شده است. بنابراین در تمامی مطالعات مکانیابی (و حتی امکانسنجی پروژههای کلان در سطح کشور)، حریم مناسب در محیط GIS براي آنها لحاظ میگردد. لیست مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست عبارتند از: آثار طبیعی ملی، مناطق حفاظت شده، پناهگاههای حیات وحش، پارکهای ملی، مناطق شکار ممنوع و سایر مناطق تحت مدیریت سازمان و یا در حال مطالعه.
2- حفظ حریم ابنیه هیدرولیکی: ابنیه هیدرولیکی، یکی از مهمترین حرایمی هستند که در مطالعات مکانیابی باید با رعایت فواصل منطقی (هم فواصل استاندارد و مصوب و هم فواصل مناسب محلی که با بازدیدهای کارشناسی
مشخص میشوند)، در مطالعات مکانیابی محلهای دفع و دفن پسماندها لحاظ شوند. ابنیه هیدرولیکی میتواند شامل سدهای مخزنی (اعم از سدهای خاکی و بتنی و ...)، قناتها، بندهای انحرافی آب و امثال آنها میباشند. برای مثال قناتها دارای حرایم تعریفشدهای هستند که به صورت کلی کاربرد دارند (مانند قناتهای واقع در مناطق كوهستاني با حريم كلي 600 متر، قناتهاي واقع در دشت با حريم 5/1- 5/2 كيلومتر)، اما براي هر قنات در يك محل خاص، ميتوان حريم فني مربوطه را با استفاده از فرمولهاي تجربي (مانند فرمول تجربي زيشارت) تعريف نمود.
بنابراین با ایجاد یک لایه اطلاعاتی در محیط «GIS» ميبايست حريمهاي لازم را براي ابنيه هيدروليكي تعيين و مناطق مربوطه را از حیطه مطالعات حذف نمود.
3- مناطق تغذیه آبهای زیرزمینی و طرحهای مهار سیلاب: بسیاری از مناطقی که در مطالعات مکانیابی از نظر معیارهای طبیعی برای محل دفع و دفن مناسبند، ممکن است تحت تغذیه آبخوانهای پاییندست و یا مهار سیلاب باشند. بنابراین قبل از انتخاب مکانهای مناسب، با شناسایی این محدودهها، مناطق مورد نظر میبایست از حیطه مطالعات حذف و در محيط GIS حريم مناسب براي آنها اعمال شوند.
4- مناطق و سایتهای باستانشناسی و میراث فرهنگی: بدیهی است تعیین محلهای دفن و دفع پسماند در مجاورت سایتهای تحت اکتشاف باستانی و یا سایر محلهای شناخته شده از نظر میراث فرهنگی، یکی از ابعاد مهم در مطالعات مکانیابی قلمداد میگردد. انتخاب و ارزیابی محلهایی که از این نقطه نظر لحاظ شده باشند، یکی از مقولههای مهم در مطالعات مکانیابی به شمار میروند. محلهای مورد نظر برای دفن و دفع پسماند، با بازدیدها و ارزیابیهای کارشناسی، میبایست مورد بررسی قرار گیرند.
5- مناطق با کاربری خاص و همچنین تعریف نشده: برخی از مناطق شهری و یا روستایی دارای کاربریهای خاصی هستند که به منظور جلوگیری از بروز مسائل و مشکلات اجتماعی- فرهنگی، در اجرای محل دفع باید مورد توجه قرار داشته باشند.
6- مناطق و سایتهای خاص: مناطق خاصی وجود دارند که باید مورد شناسایی قرار گرفته و از حیطه مطالعات حذف شوند. برخی از این مناطق خاص مانند فرودگاهها، مناطق نظامی و ...
7- مناطق و سایتهای معدنی: یکی از محدودههای بسیار مهم در مطالعات مکانیابی، قلمرو مناطقی است که در حال معدنکاری و یا تحت مطالعات اکتشافی معدنی قرار دارند. احداث محل دفن و دفع پسماندها برروی یک ذخیره معدنی، از بین بردن آن ثروت معدنی برای همیشه خواهد بود. در این ارتباط لازم است تمامی معادن در حال اکتشاف یا بهرهبرداری، شناسایی و با ساخت یک لایه مستقل در محیط GIS با اعمال حريمهاي مناسب كه بعضاً مستلزم بازدیدهای محلی کارشناسی خواهد بود)؛ از حیطه مطالعات خارج و حذف گردند.
8- قطبهای صنعتی: بررسی پراکنش جغرافیایی صنایع مستقر در محدودههای مورد مطالعه به منظور ارزیابی گزینههای شناساییشده برای دفع و دفن پسماندها با قطب اصلی صنایع تولیدکننده این پسماندها و ارزیابی ایمنی حملونقل پسماندها از طریق مسیرهای دسترسی به این سایتها، یکی از موارد مهم در مطالعات مکانیابی محلهای دفع و دفن پسماندهاست. به همین علت یک لایه مستقل از پراکنش صنایع تولیدکننده پسماندهای ویژه در محیط GIS ایجاد و در ارزیابیهای زیستمحیطی مربوطه بکار خواهد رفت.
9- خطوط انتقال مواد نفتی، مخابرات، آب و نیرو: یکی از مواردی که باید در مطالعات مربوط به مکانیابی رعایت شود، فاصله لازم از خطوط انتقال مواد نفتی، مخابرات، آب و نیرو است. بنابراین لازم است تا در ارتباط با این موضوع برای هر گزینه انتخابی حریمهای مصوب مربوط به آنها در سیستم اطلاعات جغرافیایی پیاده و ملحوظ شوند.
نتیجهگیری
پس از اعمال معیارهای مکانیابی در سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکمیل بانک اطلاعات مربوط، به روش غربالسازی، بسیاری از مناطق مورد مطالعه حذف میشوند. GIS ميتواند نقشههاي خامي را كه در آن پهنههاي مناسب برای مکانیابی معلوم است، نشان دهد. با انجام بازدیدهای میدانی به صورت تیمی و تخصصی، از پهنههای مناسب برای مراکز دفن، گزینههای مناسب از میان آنها انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. روش انتخاب گزینههای نهایی از میان تعداد زیادی گزینه، مهمترین بخش از مطالعات مکانیابی به شمار میآید. در این مورد روشهای متعددی پیشنهاد گردیده است. از آنجایی که قضاوتهای کارشناسی در انتخاب گزینههای نهایی در رابطه با مکانیابی محلهای دفن از اهمیت زیادی برخوردار بوده و در تمامی روشهای موجود به عنوان متدولوژی مکانیابی در تمام دنیا، نظر هر یک از کارشناسان تیم پژوهشی بهعنوان امتیاز نهایی (با توجه به شناخت کارشناس از تمام سایتها و اطلاعات خاص آنها که با تکمیل چکلیستهای کارشناسی مربوط به بازدیدهای میدانی همراه است) گزینه در متدولوژی اعمال میگردد. لذا بهطور کلی از بین روشهای موجود در دنیا از روش «نظريهسازي شخصي يا Personal Construct Theory» در انتخاب گزینه نهایی که مطمئنترین روش در امتیازبندي یا سایتها محسوب میشود، استفاده میگردد. به این ترتیب محقق بر اساس تجربیات قبلی خود و انجام مطالعات میدانی و پیشینه موضوع بهطور خودکار براساس سلسله مراتب و اهمیت نسبی عوامل و موضوعات، راسا اخذ تصمیم میکند. محقق طی روند کاری، با بازخورد نتایج مطالعات و ارزیابی پیشرفت امور با دقت کامل تصمیمات قبلی خود را سنجش مجدد و نسبت به اعمال آنها اقدام مینماید. بدیهی است نتایج نهایی میانگین نظرات اعضاء تیم پژوهشی و کارشناسان مربوطه میباشد. عوامل مورد نظر در مکانیابی که بر اساس معیارهای فوقالذکر به انضمام ملحوظ نمودن شرایط کلی هواشناسی، هیدرولوژی، هیدرولوژیکی، زمینشناسی، لرزهخیزی و خاکشناسی خواهد بود (جدول 1)، در مجموع قریب بیش از 45 عامل در چند گروه جداگانه قرار میگیرند. هر گروه شامل چندین زیرگروه خواهد بود.
معیار وزن هر یک از زیرگروههای عاملی (WmnR) مابین صفر و یک است. اگر معیار وزنی برای هر یک از زیرگروهها، کوچکتر از 1/0 باشد، اصولاً منطقه يا سايت مورد بررسي غير قابل انتخاب است. معيار وزن، مابين دو حد بالا (LowerBound) و پايين (Upper Bound) تغيير ميكند كه تعيين مقدار آن مستلزم قضاوت كارشناسي و تخصصي باشد. به منظور تعيين وزن محلي برخي از زيرگروههاي موجود لازم است تا ضريب حساسيت مربوط به همان عامل در محل مورد نظر درست باشد. وزن محلي برابر با حاصلضرب وزن منطقهاي در ضريب حساسيت مكان با رابطه زير است:
كه در آن وزن محلي، ضريب حساسيت مكان، وزن منطقهاي است. ردهبندي ضريب حساسيت بر مبناي مندرجات جدول 1 صورت ميپذيرد.
تعیین وزن کلی محلی یک مکان مشخص، اولویت آن در مقایسه با سایر مکانهای مورد مطالعه بوده و صرفا به منظور امتیازبندی سایتهای انتخابی انجام میشود. بنابراین وزنهای عمومی هر گروه و زیرگروه برمبنای 100 درصد مورد سنجش قرار میگیرد. اما هر گروه میبایست دارای یک وزن منطقهای کلی باشد. به این منظور با توجه به اهمیت گروههای مختلف در انجام مطالعات و با تاکید بر ویژگیهای زیستمحیطی یک لندفیل و بروز انواع آلایندهها از یک مرکز دفع و دفن پسماند ویژه به محیط زیست (شامل هوا، خاک و آب) وزنهای خاص منطقهای برای هریک از گروهها اعمال میگردد. لذا وزنهای مربوط به معیارهای مختلف بین 50 درصد (حداقل) و 100 درصد (حداکثر) خواهد بود. به این معنا که زیرگروههایی که در مکانیابی، کمترین دخالت را به لحاظ زیستمحیطی دارند، ضریب 50 درصد و زیرگروههایی که بیشترین تاثیر رادارند ضریب 100 درصد اعمال میگردد. درنتیجه به هر زیرگروه یک امتیاز خاص تعلق میگیرد که از جمع ضریب وزنهای عمومی، منطقهای و همچنین ضریب حساسیت محلی حاصل میشود. در آخر نیز امتیاز تمام زیرگروههای و گروههای مذکور در جدول (1) جمعبندی شده و امتیاز هر سایت به تنهایی تعیین میگردد.
پس از امتیازبندی سایتهای انتخابی، چند گزینه به صورت اولویتدار انتخاب و برای هریک از آنها در صورت لزوم بررسیهای ارزیابیهای زیستمحیطی به انجام میرسد. نکته مهم در ارزیابیهای زیستمحیطی، ارزیابی آثار اجتماعی- فرهنگی سایتهای منتخب میباشد که با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هر یک از سایتها باید با استناد به استانداردها و رعایت اصول ارزیابی زیستمحیطی به انجام برسد. بدیهی است در این مورد خاص اطلاعرسانی عمومی و ایجاد بسترهای فرهنگی در این زمینه (روش از قاعده تا رأس هرم)، در همه مناطق دنیا از اصول مهم در طراحی، اجرا و بهرهبرداری از سایتهای محل دفع و دفن پسماندهای ویژه محسوب میشود.
منابع در دفتر مجله موجود است.